سلام.
دو سال هست که طلاق گرفتم. ازدواجی کردم که نقش بازیچه رو داشتم و ازم سو استفاده شد.
هیچوقت طرفم رو نمیبخشم، آرزو دارم یه روز به حال من مبتلا شه. چون واقعا اذیتم کرده.
متاسفانه هیچ حامی ندارم. پدر که میتونه تنها حامی دختر باشه. نیست اصلا توجه ای بهم نمیکنه بدتر با حرفاش آزارم میده. خانواده ام مقصر این ازدواج و طلاق بودن. که من فقط تو این جریان سوختمو ساختم. یکی از تایپیک ها رو خوندم که نوشته بود پدرم به خاطر طلاقم خودش رو مقصر میدونه.ولی پدر هم از این ماجرا ناراحتم نشد که هیچ فقط زخم زبون زد.
از این روزهای تکراری خودم خسته ام. همه آشناها و دوستام با وجود گذشته نه چندان خوبشون با بهترین مردها ازدواج کردن و خوشبخت شدن.
بعد طلاق هم خواستگاری ندارم. خسته شدم اینقدر خودمو شاد نشون دادم از تنهایی خودم خسته شدم. هر روز آرزوی مرگ میکنم. از امید داشتن واهی خسته شدم.دیگه به هیچی اعتقاد ندارم. چون همش بدمیارم. من خیلی تنهام.
لطفا کمک و برام دعا کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)