به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 مرداد 95 [ 11:26]
    تاریخ عضویت
    1393-1-07
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,057
    سطح
    17
    Points: 1,057, Level: 17
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    ایا ما بدرد هم میخوریم...دوستان خواهشا کمکم کنید

    سلام من 28 سالمه و فوق مکانیک دارم و الان چند سالی هست بصورت رسمی برای یک ارگان دولتی کار میکنم....مدتیه بود که برای ازدواج با خانمهایی آشنا میشدم تا اینکه با خانم جدیدی آشنا شدم اولین بار که دیدمش با هم راحت بودیم و ارتباطمون کم کم بیشتر شد تا الان که خیلی خیلی بهم نزدیک شدیم ....اما سوال من و شکیام در چند مورد.... 1.اختلاف تحصیلیه ما که من فوق لیسانس و ایشون دارند پزشک و تخصص مغز و اعصاب میگیرند....2.اختلاف درآمدی زیاد که این مورد در آینده بیشتر هم میشه...من الان درآمد خوبی برای یک زندگی دارم اما همین الان درآمد ایشون گاهی تا 5 برابر من در ماه میرسه و دوستاش که درسشون تمام شده حتی تا ماهی 60 .70 میلیون هم دارند در می آرند که خوب من را نگران میکنه..
    و 3.همسن بودم من و ایشون که البته در ظاهر مشخص نیست.....
    بنظرتون یک متخصص مغز و اعصاب با یک فوق لیسانس بدرد هم میخورند

    البته ایشون عنوان میکنه اصلا پول واسش مهم نیست و عاشق خود من شده....واقعیت یک چیز دیگه هم هست که روم نمیشد بگم اما فقط برای روشن شدن مطلب میگم .....واقعیت خدا از لحاظ ظاهرری و سرو زبان به من لطف داشته....میترسم نکنه واسه این چیزها بهم علاقه داشته باشه راستش موارد دیگه ای هم بوده که یا از لحاظ اقتصادی یا تحصیلی خیلی از من بالاتر بودن اما بعدا فهمیدم بیشتر از خصوصیات ظاهری من خوششون اومده واسه همین ادامه ندادم.....
    خواهشا کمکم کنید....

  2. کاربر روبرو از پست مفید amseia2000 تشکرکرده است .

    khaleghezey (جمعه 06 شهریور 94)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دوست عزیز
    تبریک میگم بخاطر شغل خوبی که دارید ان شاء الله هرروز بیشتر پیشرفت کنید و مایه سربلندی میهن عزیزمان باشید
    اینکه ایشون پزشک هستند خیلی هم خوبه همانند خود شما که خوش قیافه و خوش سرزبان هستید به نوبه خودش بسیار هم عالیه اینکه در وجود خودت اعتماد بنفس خوبی داری و با خانومی آشنا شدید با خصوصیات ایشون مخصوصا از نظر تفکر مالی و اخلاقی نشان از انتخاب بسیار خوب شما و اینکه خوشسلیقه هستید داره.
    بنظر من بشخصه اتفاقا خیلی هم خوبه مدرک شما فوق لیسانس میکانیک هستش بنوبه خودش بسیار هم عالیه مدرک پزشکی دخترخانوم هم خیلی خوبه مهمتر از مدرک اینه دوطرف به این درک رسیده باشند که به یکدیگر احترام بگذارند بقول معروف مدرک شعور نمیاره.
    در مورد فاصله سنی هم که دارید بستگی به طرز فکر شما و دخترخانوم داره که با دیدی که نسبت به این موضوع دارید چگونه است اگر شما و ایشون مشکلی ندارید مسئله خاصی نیست.اتفاقا خود من با همسرم همسن هستیم خیلی هم خوبه چون خیلی بهتر همدیگر را درک میکنیم حتما که نباید دخترخانوم از آقا داماد کوچکتر باشه!مثلا عموی خودم همسرش که فوت کردن از ایشون 3سال بزرگتر بودن تشکیل زندگی مشترک دادند اتفاقا خیلی هم باهم خوب بودند.

    سوالی که اینجا باقی میمانه و ذهن بنده را بخودش مشغول کردند معیارهای شما برای انتخاب شریک زندگیتان است.معیارهایی کهب رای اینکار در نظر گرفتید را با توضیحات حدالمقدور کامل بنویسید.و اینکه تا اینجای کار چه شناختی از ایشون پیدا کردید.

    ازدواج و معيارهاي انتخاب همسر


    با چه کسي ازدواج کنيم ؟‌ چگونه همسرآينده امان را بشناسيم؟
    چه شرايطي براي همسر در نظر بگيريم ؟ در چه سني بايد ازدواج کرد؟ چه شرايطي بايد داشته باشيم تا ازدواج کنيم ؟
    و هزاران سئوال از اين دست
    را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور مي کنند و به دنبال جواب هستند. در اين يادداشت و چندين يادداشت بعدي ،
    سعي ما بر اين است که به اين مهم بپردازيم و سئوالاتي که مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسي کاربردي پاسخ دهيم.
    در مورد ازدواج بايد بگوئيم که : اين رابطه تنها به منظور ارضاي تمايلات آني نيست .
    بلکه زندگي آينده و خوشبختي زن و مرد و کودکان آنها بر اساس اين پيوند قرار گرفته است و چنانکه در بحث تربيت کودک نيز شرح داديم
    يکي از علل عمده اختلالات رواني در کودکان ، گسسته شدن رابطه خانواده و يا اختلافات خانوادگي است.
    ازدواج موفق بستگي به عوامل مختلفي دارد که خيلي از آنها را بايد در دوران نامزدي ( قبل از ازدواج ) ارزيابي کرد.
    عوامل ديگري نيز در موفقيت زندگي زناشويي موثر است که مي توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.
    در ازدواج ، سازش دائمي و از خودگذشتگي فراوان لازم است ،
    ولي اگر زن و مرد قبل از ازدواج با يکديگر توافق بيشتري داشته باشند ، امکان سازش بعدي بيشتر خواهد بود.


    مهمترين عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :
    1 - رشد عاطفي و فکري
    2 - تشابه علايق و طرز تفکر
    3 - تشابه مذهبي ( مسائل عيني مذهبي مد نظر است نه کليات )
    4 - تشابه تحصيلي و طبقاتي
    5 - تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسي
    6 - تشابه علاقه به زندگي و سرعت عمل در کارها
    7 - رابطه با خانواده زن و شوهر


    سعي ما بر اين است که در اين يادداشت و يادداشت هاي بعدي موارد هفتگانه فوق را شرح دهيم و در اين يادداشت معيار اول را بحث مي کنيم.


    1 - رشد عاطفي و فکري
    مهمترين عامل موفقيت در زندگي زناشويي
    ، رشد عاطفي و فکري است. البته واضح است که درجه رشد عاطفي و فکري تنها بستگي به سن ندارد ،
    بلکه سن رواني ، اجتماعي و عاطفي و سن جسماني همه از عوامل موثر روشنفکري است.
    اگر اين عوامل فراهم باشد ، بهترين سن براي ازدواج 25 سالگي براي مرد و 22 سالگي براي زن است.
    در اين سن يک فرد عادي به اندازه کافي رشد و ثبات فکري و عاطفي دارد
    و امکان تغيير ناگهاني در رفتار او کم است ، اگر چه در اين سن عادات مختلف در فرد به صورت محکمي در آمده ،
    ولي هنوز قابليت تطبيق و سازش در او موجود است. البته بايد اضافه کرد که اين سن را تنها از لحاظ کلي انتخاب کرديم ،
    بدين معني که
    خيلي ازدواجهاي مقرون به خوشبختي وجود دارد که زن و مرد در موقع ازدواج بسيار مسن تر يا جوان تر از سن مذکور بوده اند.
    رشد جسماني نيز عامل مهمي در آمادگي براي ازدواج است.
    اگر چه در اجتماع کنوني ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت مي گيرد ،‌ معهذا بايد گفت
    که روان شناسان ، زناشويي کودکان تازه بالغ را که آمادگي وارد شدن به زندگي پر مسئوليت زناشويي را ندارد ، صلاح نمي بينند.
    مسئله ديگري که
    از لحاظ بهداشت رواني قابل ملاحظه است اينکه آيا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشويي خواهد شد يا خير ؟
    تحقيقاتي که در اين زمينه موجود است نشان مي دهد که مردان تمايل دارند که با زنان کم هوش تر
    از خود ازدواج کنند و اغلب زنهاي خيلي با هوش مجرد مي مانند. از لحاظ خوشبختي زناشويي ، صلاح است که مرد از لحاظ هوش ،
    کمي برتر از زن باشد ، زيرا محيط ما چنين اقتضاء مي کند. ولي تفاوت زيادي در اين مورد نبايد وجود داشته باشد‌ ،
    زيرا در غير اين صورت علايق و طرز تفکر آنان با يکديگر توافق نخواهد داشت. البته امکان دارد ازدواج موفقيت آميزي که در آن زن
    با هوش و فعالي شريک است ، وجود داشته باشد ، ولي خطرات ناشي از آن زياد است . در واقع هوش يک معياري است
    که علايق و طرز تفکر خاصي را توليد مي کند و درصورت اختلاف هوشي زياد انطباق و توافق طرفين به شدت کاهش مي يابد.
    رشد اجتماعي رابطه نزديکي با رشد عاطفي و فکري دارد ،
    زيرا شخصي که از لحاظ اجتماعي رشد کرده است ، روابط اجتماعي را بهتر درک مي کند . او مي داند چگونه با ديگران ،
    به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک مي کند که انتظارات اجتماع از او چيست و تا اندازه زيادي قادر است
    خود را با اين توقعات تطبيق دهد. همچنين او آماده قبول مسئوليت است و نسبت به محدوديتهاي خود آگاهي دارد.
    يکي از مهمترين عوامل رشد ، مقدار و چگونگي رشد عاطفي است .
    مثلا شخص ممکن است سي يا چهل سال عمر کرده باشد ، ولي از لحاظ رشد عاطفي عقب مانده محسوب شود .
    چنين شخصي قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتيجه زندگي زناشويي او مختل مي شود.
    شخصي که رشد عاطفي کرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگي نظريه واقع بينانه اي دارد.
    او داراي فلسفه زندگي معيني است که بر اساس آن مي تواند از بحرانهاي دايمي زندگي جلوگيري کند .
    او به پيشرفت هاي فعلي خود متکي است و زياد به گذشته خود ، هر چند هم با شکوه بوده باشد ، اتکا ندارد.
    در ضمن به مطالبي از قبيل امور جنسي ،‌ عشق ، ازدواج و تربيت کودک با روشنفکري مي نگرد.

    2 - توافق و طرز فکر
    مسئله مهمي که قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، اين است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگي زناشويي ‍ ،
    د رموضوع هاي مهم زندگي توافق نظر داشته باشند و اين توافق معمولا روي علايق و طرز فکر قرار مي گيرد.
    طرز تفکر ‍، موضوع بسيار مهمي است ؛ زيرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگي ›› هر فردي ريخته مي شود.
    براي روشن شدن مطلب چند مثال ذکر مي گردد: آيا زن و مردي که خيال ازدواج دارند
    به يک اندازه جاه طلب هستند يا اينکه يکي از آنها خيلي جاده طلب و ديگري معتقد به داشتن زندگي
    آرام و آهسته و بي دردسري است . اگر در اين مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبي است ‍ ، شايد مضار آن زياد نباشد ،
    اگر چه ممکن است زن او از اينکه شوهرش ساعات طولاني مشغول به کار است آزرده گردد. ولي اگر زن بي اندازه جاه طلب باشد ‍،
    سعي خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاري به کار بکشد و او را مجبور به پذيرفتن مشاغلي کند
    که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و اين وضع با موفقيت و خوشبختي زناشويي تباين دارد.
    نظريات سياسي ، مي تواند عوامل اختلافات زناشويي شود ،
    زيرا با افراطي بودن يکي و محافظه کار بودن ديگري ، امکان تصادم افکار زياد است. البته حتما نبايد نظريات سياسي
    دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولي صلاح در اين است که از لحاظ عقايد سياسي در دو قطب مخالف قرار نگيرند.
    مسئله مهم ديگر در زناشويي ، توافقي است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگي دارند.
    مثلا اگر شوهر ،‌ فردي تخيلي و ايده آليست ، ولي زن شخص واقع بين و به اصطلاح رئاليست باشد ،
    شوهر ممکن است از رويه خشک و زياده از حد مادي زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت
    درک معنويات و ظرايف زندگي را ندارد. زن واقع بين نيز ممکن است از دست شوهر تخيلي و فلسفه باف خود به ستوه آيد
    و او را آدمي خيالباف ،‌ تنبل و دور از حقيقت زندگي بداند و مکرر آرزو کند که اي کاش شوهرش قدري به خود بيايد
    و واقعيات زندگي را آن طور که هست مشاهده کند. در چنين موقعي امکان وجود يک کانون خوشبختي کم است.
    البته علايق رابطه نزديکي با طرز تفکر دارد و شامل فعاليتهاي متعدد روزانه از قبيل رفتن به سينما
    ، تئاتر ،‌کنسرت ، گوش دادن به راديو و تماشاي تلويزيون ، خواندن کتاب ‍ ،‌ رفتن به مهماني ،‌ سخنراني ها و امثال آن مي گردد.
    البته نبايد انتظار داشت که زن و شوهر در همه اين علايق با يکديگر توافق داشته باشند ،
    ولي براي سعادت خانواده توافق کلي در قسمت عمده اي از علايق ضرورت دارد.


    3 - عقايد مذهبي
    شباهت در عقايد مذهبي به قدري در سعادت کانون زناشويي اهميت دارد که روان شناسان ،‌
    ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غير عاقلانه مي دانند . دلايل اين نظريه بسيار است.
    در وهله اول ،‌اگر تنها يکي از دو همسر به عقايد مذهبي خود با ايمان کامل پايبند باشد ، امکان اختلاف نظر در اين مورد زياد خواهد بود.
    به علاوه آنچه که در اين زمينه اهميت دارد ، تربيت کودکان بر حسب عقايد مذهبي به خصوص است.
    يکي ديگر ا زمشکلات ازدواج افرادي
    که داراي مذاهب مختلفند ، مخالفت اولياء آنهاست ، زيرا اين مسئله اغلب باعث جدايي جوان از پدر و مادر خود مي شود
    و بعدها ممکن است هر يک از طرفين تقصير اين جدايي را به گردن همسر خود بيندازد.
    ولي اگر يکي از طرفين مسئله مذهب را جدي نگيرد ،‌احتمالا مشکل حادي پيش نخواهد آمد.
    نکته بسيار مهم در مورد نقش مذهب و ازدواج :
    بسيار پيش آمده است که دو نفر قبل از ازدواج از مفاهيم کلي در مورد مذهب استفاده مي کنند
    و هر دو توافق پيدا مي کنند ولي بعد از ازدواج ، در نمودها و مصاديق آن موارد کلي ، دچار اختلاف مي شوند.
    مثلا ، هر دو مي گويند مسلمانيم ، هر دو از صداقت ،‌ ايمان ،‌ حجاب و .... حمايت مي کنند .
    ولي در برخورد با مسائل و جزئيات زندگي ، برداشتها و اختلافهاي جدي پيدا مي کنند.
    يکي حجاب را چادر مي داند ، ديگري هيچ اعتقادي به چادر يا حتي به مانتو هم اعتقاد ندارد.
    يکي هرگونه موسيقي را حرام مي شمارد ، ديگري موسيقي را آرامش روح مي داند.
    يکي زندگي مرفه را در تعارض با مذهب نمي داند ،‌ ديگري رفاه گرايي را در تضاد با مذهب خود مي داند.
    يکي پذيرائي مهمان زياد را در منزل ، مهمان نوازي دانسته و مي گويد : در خانه من، به روي همه باز است و من مهمان نواز هستم ،
    ‌ ديگري ميگويد مگر خانه ما ،‌ کاروانسراست که درش بروي هر کسي باز باشد. و ديگري را ولخرج مي شمارد.
    يکي براي مسافرت ، مشهد و زيارت را در نظر مي گيرد ، ديگري دوست دارد به شمال و لب دريا برود .
    و هزاران مسئله ريز و درشت ديگر در زندگي مشترکشان پيش مي آيد ،‌ که با تولد فرزندان حادتر مي شود ،‌
    چون تفاوت در سبک تربيتي فرزندان را نيز شامل مي گردد. و هر کدام سعي دارد با زير و بمهاي ارزشي خود ، فرزندان را تربيت کند.
    لذا توصيه مي شود ، که قبل از ازدواج ، فقط روي مفاهيم کلي بحث نشود ، و به نمودها ، مصاديق و مثالهاي عيني آن توجه شود .
    سعي شود با مثالهايي ، طرف مقابل را در موقعيت هاي عيني و واقعي قرار داد
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.