به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 43
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1394-6-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,903
    سطح
    33
    Points: 2,903, Level: 33
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کینه خانم با خواهر شوهر

    سلام خدمت همه دوستان
    از چی بگم از کجا بگم؟اول از همه بگم من پسری هستم که 27 سالمه و با خانمم هم سن هستیم،ما حدودا 1 ساله عقد کردیم و قرار بر این بوده و هست که تا اخر ماه شهریور ازدواج کنیم!!
    خوب شروع میکنم
    من فردی آرام- متواضع -خانواده دوست - صلح طلب -آرامش جو-صادق- -منطقی و عاشق پیشه هستم اما خصوصیات منفی من:تنبل! در بروز عشق و علاقه با حیا هستم-دقیقه 90 ی-کوتاه امدن در مقابل ظلم- خوش باور- خوش بین و موقع ناراحتی فقط سکوت میکنم و اعتراض نمیکنم.
    اما خصوصیات همسرم:بسیار با احساس- وفادار- صادق-قانع و کم خرج-مدیریت خانه و زندگی 20-آشپزی محشر-اعتماد به نفس بالا-قدرشناس و همسر دوست
    خصوصیان منفی:کینه ای-لج باز- غیر بخشنده-بی جنبه(حتی یک شوخی معمولی هم نمیشه باهاش کرد)-فوق العاده حساس(مثلا چرا خواهرت به تو گفت منو برسون فلان جا!!)- عصبی - پرخاشگر یعنی جوری که هرچی دهنش در میاد میگه بدترین و زشتترین فحش ها!

    مسلما
    تو هر زوجیتی اختلاف و تفاوت هست و تفاوت فرهنگی خانوادگی و مالی همیشه بوده و هست انسنها با ازدواج تکمیل میشن پس نیمه گمشده که معروفه به معنای یکی بودن به همسر نیست بلکه چیزهایی که من ندارم رو همسرم باید داشته باشه و برعکس میخوام بگم که من این تفاوتها رو میپذیرم و اعتقاد دارم که با سگری شدن زمان قابل حله و مشکل حادی نیست اما یک سری مسائل وجود داره که تحمل ناپذیرو زجر اوره...
    همونطور که از عنوان سوالم مشخصه حدس میزنید که درد من چیه بزارید تا بگم که من جرات نمیکنم حتی اسم خواهرمو بیارم جالبه که حتی اسم شخصی که هم اسم خانم من هست هم به زبون اوردنش همراه با استرسه!اجازه بدین بگم که من حتی تا این حد نمیتونم راحت باشم که توی حرفام نباید ذره ای ارتباط با خواهرم و خاطره ای که در اون خواهرم هست نباشه!و من نه رفت امد نه صحبت و نه حتی به خواهرم نگاه هم نمیکنم!و این زن منو تا جایی برده که منو عصبی ،دچار عارضه قلبی و استرسی وافر کرده اما سوال اینجاست که علت این کینه و دشمنی همسرم با خواهرم چیه؟جواب سوالتون رو با مثال و مفصل میگم

    علت این همه حساسیت همسرم به خواهرم برمیگردد به اوایل آشناییمون خواهر بنده بعد از ازدواج ساکن شهری دیگر شد و فاصله انها با ما 40 کیلومتر است اوایل(دوران ماقبل نامزدی) که باخانمم تماس تلفنی داشتیم
    1-هروقت زنگ میزد خواهرم خانه ما بود خانمم گفت خواهرت همیشه خونه شما تلپه؟!من گفتم همیشه نه در هفته 2 3 روز نه همیشه که خانمم بدش اومد چرا تو طرف میگیری!
    2-خواهرم عازم سفر حج شد و بنده چون نمیدانستم اونی که میره مسافرت باید زنگ بزنه یعنی خواهرم ، به اشتباه از خانمم خواستم که به خواهرم زنگ بزنه واسه التماس دعاو بدرقه که بعدها گفتم اشتباه کردم ..
    3-خانواده من خیلی با ازدواجمون مخالف بودن جالبه که کسی که مادرم را تشویق به ازدواج من با خانمم کرد همین خواهرم بود!بعد یه روز من به خانمم گفتم بابام خیلی مخالفه و من خیلی نا امید بودم بعد خانمم گفت من تو رو میخوام وبی تو هرگز ..بعد خودش گفت زنگ بزنم به خواهرت؟گفتم بزن شاید اون بتونه قانعش کنه بعد از شانس بد من اونروز خواهرم چون شوهرش خونه بوده نمیتونسه جواب بده که شوهرش حساس بشه.
    4-یه روز خانمم خونمون بود خواهرم اومد بعد خانمم داشت میخندید خواهرم همینجوری بدون منظور و با لبخند گفت چی شده میخندی؟خانمم بدش اومد!باورتون میشه؟(چون بدش به من گفت مگه واهرت فضوله که چرا میخندم!)بعد در جوابش گفت پس گریه کنم؟شما بگید این جواب محترمانه است؟من گفتم خانم الان بخند لان گریه کن .منظورم این بود که ادم مگه فقط باید یا بخنده یا گریه کنه بعدش وای وای بیا و ببین چکارم کرد.
    5-خانم من بسیار تودار هستن(خانوادگی اینجوری هستن) یعنی اگه یک ساعت هم پیشش بشینی فقط اطلاعات میگیره تا اینکه بخواد اطلاعات بده و اخرشم میپیچونه بعد با زهرا صحبت میکرد زهرا خیلی راحت همه چیزو میگفت بهش حالا این کنار نمیدونم کی خانومم به شوهر خواهرم ج سلام نداده البته من اینو مطمینم که خانمم اینطوی نیست و شوهر خواهرم خرف بیخود زده و بعد یه روز خواهرم پیش زنداداشام گفته شوهرم میگه چقد خانم بنده بیشعوره جواب سلام نمیده!و زنداداش بنده هم از اون حرف بیارهای ماهره رفته به خانمم اینو گفته !اصل حساسیت خانمم از اینجا شروع شد بنده زنگ زدم به خواهرم باهاش برخورد کردم حتی فحشش دادم ولی..خانمم به هیچ وجه تو کتش نمیره که بیخیالش بشه
    6-بعد از این قضایا با خانمم حرف زدم گفتم من چه کنم با خواهرم گفت اشکال نداره باش حرف بزن خلاصه شوهرخواهرم یه ماشین صفر خرید و واسه شیرینی اومدن خونه ما منم شیرینی خوردم و تبریک گفتم .بعد دامادمون گفت میشه بیایی با ماشین صفر تا یه جایی بریم تا من یه ماشین دیگه هست اونا بیارم تو هم ماشین صفر رو؟منم گفتم 2 کیلومتر راه که چیزی نیست و رفتم و بعدش که اومدم خانمم گفت ....گفتم مگه خودت نگفتی باشون خوب باش حرف بزن پس الان چی میگی..خلاصه اونشبم پدرمو در اورد
    7-روز تاسوعا بود من رفتم مسجد نماز خانمم رفته بود خونه دوست زنداداشم که نذری شام میدادن از قضا خواهر منم میره اونجا..بعد خواهر بزرگترم از زهرا میپرسه زنداداشم(یعنی هم عروس خانمم) چشه خیلی ناراحته؟بعد زهرا میگه والا نمیدونم با خانم بنده خیلی صمیمی و مچ(match) هستن البته بی منظور بعد من اومدم خونه دیدم وااای خانمم انقد تو خودشه و عصبانی گفتم چی شده؟بعد من کامل حقو دادم ب خانمم گفتم خواهر من نباید تو جمع اینجوری حرف بزنه،بعد خانمم انگار سیر نشد و میخواست ی جوری سر من خالی کنه موقع شام ما تو اتاق بودیم بعد خواهرم اومد بابام بهش گفت کجا بودی شوهرت نمیدونس کجایی ما از تو اتاق اینو شنیدیم،بعد خانمم وای .. به من گفت تو که میگی همه چی رو به شوهرش میگه و فلان و فلان گفتم من گفتم ازش میترسه و الانم چون ازش میترسیه که دعواش کنه بهش دروغ گفته و کاملا کارشو تقبیح میکنم ولی من راست گفتم که از شوهرش خیلی میترسه چون شوهرش دست بزن داره.. چشتون روز بعد نبینه یه بلایی سرم اورد که هنوزم میلرزم .یهو به طرف من حمله کرد بهم گفت عوضی احمق زد تو صورتم!منم گفتم پاشو ببرمت خونتون تو که انقد بی ادبی بعد تو راه قلبم گرفت داشتم میمردم از شدت حرص نفسم بند اومد خیلی شب تلخی بود..به نظر من اولین دعوای بزرگ ما اونروز بود و نقطه عطفی شد برای تنفر خانمم از خواهرم
    8-مامانبزرگم تو شهر خواهرم بستری بود عمه و بابام و مامانم گفتن بیا ما رو ببر اونجا منم خ خسته بودم اما بخاطر حرف بابام گفتم چشم بعد از بیمارستان عمه ام اصرار کرد بریم خونه خواهرم چون خونشون تو مسیر بود بابام هم گفت برو مامانم خیلی گفت منم واقعا خسته بودم اما بخاطر احترام به بزرگترها رفتم خونشون و برگشتیم خونمون .تا اینجا بگم که من فک نمیکردم رفتنم به اونجا باعث ناراحتیه خانمم میشه خلاصه ساعت 1.5 شب بود رسیدم خونه و ب خانمم گفتم من رسیدم گفت چقد دیر و من گفتم سر راه رفتیم خونه خواهرم ...به انداره 3 نقطه مکث و بعدش انفجار و دعوا و اعصاب خوردی و بیچارگی واقعا اونشب قلبم درد گرفت و خیلی زیاد حالم بد شد
    9-بعد از جند هفته خواهرم ما رو دعوت کرد مهمونی خونشون،من به خانم گفتم هرچی تو بگی اگه اره میریم اگه نه نمیریم بعد گفت چرا نخوام برم!خونه خواهرشوهر عزیزم!خلاصه ما رفتیم خونشون من فرداش کار بانکی داشتم و تو شهر خواهرم یه کار دیگه هم داشتیم گفتم خب پس مدارکمم ببرم واسه کارهای بانکی و اداریم چون مهمونی شام بود گفتم شب اونجا بخوابیم که صبح بریم دنبال کارامون واییی یه رفتاری با من کرد که بیا وببین 40 کیلومتر راه رو چکارم کرد و این هم حساسیتشو بیشتر کرد در حالی که من گفتم اصلا بریم خونه خواهر تو بخوابیم چون خونه خواهر خانمم تو اون شهره ولی شب ما داغون شدخواهرم اومد حرف زد باهاش گفت عذرخواهی میکنم و زندگیتونو خراب نکنید ولی خانوم من هیچوقت عذر پذیر نیستن(بعدها بهش گفتم هرچی بوده تموم شده بیخیال شو اون که عذرخواهی هم کرد ولی کینه کینه است..)
    10-چی بگم از چی بگم که دلم پره من چه کنم با این زن کینه ای؟هفته قبل گفتم واسه زندگیه بعد از عروسیمون میریم خونه داداشم زندگی کنیم اونجا خونشون بزرگه واسه مهمونی خیلی خوبه...3 نقطه مکث هااا تو میخوایی به خواهرات مهمونی بدی؟آره؟میخوایی اون عوضی و .. رو دعوت کنی؟گفتم اون نه همه رو .من واقعا ادم با گذشت و صلح طلبی هستم و اهل مهمونی دادن و مهمان نوازی ام خلاصه بگم عید فطر ما تبدیل شد به عید بدبختی و مصیبت و دعوا و داد زدن و ...چون تو خونه ما بودیم و تا شب تنها بودیم همش دعوا بود..
    بهش میگم خواهر من بیشعور بد احمق هر چی که تو بگی این وسط تقصیر من چه که بیچارم کردی؟چرا ولم نمیکنی؟بخدا سر هر دعوا و بحثی همیشه ربطش میده به خواهرام و خانوادم مثلا بهش میگم تو چرا بیخیال نیشی و کش میدی میگه خواهرات خوبن؟کش نمیدن؟نمیدونم کدومشو بگم من هرچی میخواد واسش میخرم کارتم دستشه بعد اخرشم به من میگه خسیس!در حالی که تو فرهنگ خانوادگیه ما دوران عقد اصلا مرد هیچ خرجی به دختر نمیده،به من میگه چرا به مامانت تو کار خونه کمک میکنی میگه چرا به داداشت گفتی میرم فلان جا!باید مثه خودش تودار باشم؟حتی کم اهمیترین چیزا،بهم میگه چرا خواهرتو رسوندی سرکوچه!میگم خوب خواهرمم لباسمو اتو کرد مگه چه اشکالی داره خوبی کردن؟
    من پیش مشاور رفتم کتاب خوندم با خواهرم حرف ارتباط صوتی و حتی تصویری هم ندارم این زن به من میگه بجه خواهرتم محل نده!میگم اخه اون طفلک چه تقصیری داره؟میگه تو چرا بچه خواهر وبرادرتو میبوسی!ببینید کوته فکری تا چه حد!ما الان در حال تدارک عروسی هستیم تا 1 ماه دیگه عروسی کنیم ولی دل من پر درده من نمیتونم با این زن زندگی کنم اشکمو در اورده چکار کنم؟؟؟؟
    هرچی جلوتر میریم بدتر میشیم بخدا من نمیدونم چطوری با این حرف بزنم همیشه استرس دارم مثلا میریم مانتو فروشی استرس دارم یوقتی نکنه دست رو یه مانتو بزارم که شبیه مانتوی خواهرم باشه!
    من میخوام جدا بشم تراخدا کمکم کنید
    روانی شدم بیچاره شدم آرامش ندارم این زن با همه خانواده من مشکل داره کمکم کنید........

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    بعضي آدمها اينطوري هستن
    خيلي كينه اي هستن حتي اگر با يكي خوب هم رفتار كنن تو دلشون همش نفرينش مي كنن.
    خواهر شوهراي منم اينطوري هستن
    سه تا بچه هستن هيچكس نمي تونه اون يكي رو ببينه حالاخواهرا بهترن ولي اصلا چشم ديدن منو ندارن اصلا ها
    بهتره فكري بحال وضعيت زندگيتون بكنيد.
    بخدا رفتارايي اونا باهام داشتن اگر باخانوم شما مي داشتن تا حالا تيكه پارشو نكرده بود جالب اينجاس حق هم به خودشون ميدن پيش مادرش گله كردم
    ميدوني جوابمو چي داد
    گفت خواهر شوهرن ديگه . چشم ديدن عروسو ندارن.
    شما هم فكري به حال خودت بكن. جدي با همسرت صبت كن شده يه مدتي قطع ارتباط كن شايد به خودش بياد.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1394-6-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,903
    سطح
    33
    Points: 2,903, Level: 33
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ای بابا
    را اخه ادم باید انقد کینه ای باشه؟مثلا خود من بابای خانومم چند بار به شدت ناراحتم کرده داداشش جوری باهام رفتار میکنه انگار من ادم نیستم!هرچند من خودم بهش اهمیتی نمیدم اصلا،ولی کینه ای ندارم ازشون و فراموش میکنم
    شما میگی با خانومت جدی حرف بزن!چی بگم؟با کی قط رابط کنم؟با خانومم یا خواهرم؟با خواهرم که اصلا رابطم زیر 0 هستش

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,783
    سطح
    32
    Points: 2,783, Level: 32
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 125 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    داداش من فعلا عروسی نکن.یعنی برای برگزاری مراسمت عجله نکن.
    از خصوصیات مثبت همسرت گفتی:
    بسیار با احساس- وفادار- صادق-قانع و کم خرج-مدیریت خانه و زندگی 20-آشپزی محشر-اعتماد به نفس بالا-قدرشناس و همسر دوست
    و خصوصیات منفیش
    کینه ای-لج باز- غیر بخشنده-بی جنبه(حتی یک شوخی معمولی هم نمیشه باهاش کرد)-فوق العاده حساس(مثلا چرا خواهرت به تو گفت منو برسون فلان جا!!)- عصبی - پرخاشگر یعنی جوری که هرچی دهنش در میاد میگه بدترین و زشتترین فحش ها!
    خیلی برام جالبه که یه فرد این همه تناقض تو اخلاق و رفتارش باشه مثلا همسر دوستی و فحاشی!!!

    شاید باورت نشه من و همسرم تا حالا همدیگه رو "تو"خطاب نکردیم.اونوقت من میتونم ادعا کنم که زنم "همسر دوسته" نه شما. اگه روزی همسرم دهنش به فحش و ناسزا باز بشه و به من وخانواده ام توهین کنه یا سر هر موضوعی لج و لج بازی و پرخاش کنه با کمال احترام هیچ جایگاهی در زندگیم نداره.دلیلشم اینه که 1)زنی که به خانواده ام احترام نمیزاره چطور میخواد احترام منو نگه داره؟؟؟؟2)یه زن بد دهن,لج باز,دهن بین و به قول خودت حساااااااااااااااااس فردا قراره مادر بچه های شما بشه.بچه های شما فردا توسط این خانم تربیت خواهند شد.خدا به خیر کنه.
    نکته بعدی اینکه خصوصیات مثبت تو:
    من فردی آرام- متواضع -خانواده دوست - صلح طلب -آرامش جو-صادق- -منطقی و عاشق پیشه
    خصوصیت منفی تو:
    تنبل! در بروز عشق و علاقه با حیا هستم-دقیقه 90 ی-کوتاه امدن در مقابل ظلم- خوش باور- خوش بین و موقع ناراحتی فقط سکوت میکنم و اعتراض نمیکنم
    جز تنبلی که با یکم تمرین و مشاوره حل میشه بقیه اش خصوصیت مثبته.تو یه پسر با حیا,آرام و با وقار و با گذشتی که آرزوی هر دختری ازدواج با چنین پسریه.

    مشکل تو و امثال تو(نمونه اش آقای tanhayi , reza , ....) اینه که منفعلن.اقتدار لازم رو در برخورد با همسرشون ندارن.همچنین مهارت های همسر داری رو بلد نیستن.

    حتما حتما مشاوره برو.موضوعی که بیان کردی میتونه بعد از ازدواجت سریع باعث جدایی بشه.

    یا علی


    خدایا همه ما را نجات بده

  5. کاربر روبرو از پست مفید کوهنورد تشکرکرده است .

    beh671 (سه شنبه 03 شهریور 94)

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 فروردین 98 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1394-6-03
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,903
    سطح
    33
    Points: 2,903, Level: 33
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آره راست میگی اون همسر دوست نیست وگرنه انقد منو رنج نمیداد بهم بدترین فحش ها رو نمیداد خیلی سخته برام کسی باهام اینجوری برخورد کن اصلا میبینمش استرس میگیرم باور کن الان دارم بهش فکر میکنم یجوری میشم.شما میگی مراسم ازدواج رو زولانی کنم ولی من گفتم حداکثر یکسال عقدمون میشه و اونم آدم خیلی عجولی هستش و همیشه میخواد همه چی زود انجام بشه مثله مراسم عقدمون!دیگه توانی واسم نمونده نمیدونم چه کنم شما میگی ازش جدا بشم؟چطوری؟راهکار دیگه ای ندارید

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    بهش بگو برا ازداج باتو از پدر و مادرم گذشتم
    و حالا که بهت رسیدم میگی از خواهرم هم بگذرم؟

    بگو من هرگز و هیچوقت به خاطر تو پا رو احساسم نمیگذارم و تا حالا هم خیلی اشتباه کردم(واقعا خیلی اشتباه کردی )
    خیلی بیش از حد ازش ترسیدی و جانبش را گرفتی
    بگو انتخاب تو اشتباه بود با تو اصلا ارامش ندارم و مریضم کردی

    عروسی را کنسل کن با این اوضاع عروسی بگیری همش گیر میده موقع جهاز -حنا بندون -تو ارایشگاه -موقع شاپاش -کادوو....خواهرت اینطور و اونطور و همه چی را به کام تو و اون خاهر بیچاره ات تلخ میکنه

    واقعا عروسی را کنسل کن وکلا ارتباط را باهاش قطع کن و جواب اس وتلفن و پیغام هاش را نده
    بهش فرصت بده تا تصمیم بگیره
    تو یه انسان هستی و مثل همه ادمای دیگه احساس داری و خواهرت را دوست داری
    تو یه انسان هستی و حق داری در ارامش زندگی کنی و هیچ کس نمی تونه این ارامش را از تو بگیره

    همسری که انسان در کنارش ارامش نداشته باشه مامور جهنم هست

  8. 3 کاربر از پست مفید کمال تشکرکرده اند .

    beh671 (چهارشنبه 04 شهریور 94), گیسو کمند (چهارشنبه 04 شهریور 94), شیدا. (پنجشنبه 05 شهریور 94)

  9. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    با سلام.
    ازدواجتون رو بهتون تبریک میگم.
    توی دوران قبل از نامزدی یا نامزدی بیش از حد از قیافه ،دستپخت یا اخلاق خواهرتون جلوی خانومتون تعریف نکردید؟ ممکنه همین تعریف های اغراق شده همسرتون رو حساس کرده باشه.
    و اما از حرف هایی که خودتون راجع به رفتارهای خواهرتون گفتید معلومه که خواهرتون هم توی این ماجرا مقصر هستند.رابطه ی عروس و خواهرشوهر به خودی خود بستر ساز حاشیه هست. کما اینکه خواهرتون پشت سر خانومتون گفته که بیشعوره به خاطر اینکه جواب سلام شوهرش رو نداده. این کلمه کافیه تا 70درصد از خانم های ایرانی همین رفتاری که خانوم شما در پیش گرفته رو در پیش بگیرند.
    برادر محترم من در مورد درست و غلط رفتار خانومتون صحبت نمیکنم رفتار ایشون چه بسا ااشتباه باشه اما بیشتر ما انسانها وقتی بهمون توهین میشه غرور و شخصیت خودمون رو در معرض خطر میبینیم. دلمون میخواد توی اون لحظات همسرمون تمام قد وایسه و از ما حمایت کنه... دلمون میخاد از ما دلجویی بشه... اصلا لازم نبود زنگ بزنید و به خواهرتون فحش بدید فقط لازم بود توی اون لحظات همسرتون رو تنها نذارید ازش حمایت کنید به حرف هاش گوش کنید... به هیچ عنوان باهاش لجبازی نکنید. این مساله هرگز با لجبازی حل نمیشه
    گفتید که خانومتون چند بار بهتون گفته که با خواهرت حرف بزن یا وقتی خواهرتون دعوتش کرده حاضر شده که بیاد اینا نشون میده که خانومتون ذاتا آدم بدی نیست فقط تحت تاثیر هیجاناتشه مثل بیشتر خانومهای دیگه
    دوستان گفتند به خانومتون بگید که خواهرتون رو دوست دارید به نظر من اصلا این کار رو نکنید مطمعن باشید خانومتون خودش این رو میدونه. اون می دونه که شما مثل هر برادر دیگه ای خواهرتون رو دوست دارید و نصف بیشتر این رفتارهاش به خاطر همین مساله است... بیشتر مشکلات خانوم ها با خانواده ی شوهرشون از همین مساله نشات میگیره که ما میترسیم ،میترسیم علاقه ی همسرمون به خواهرش به مادرش به اعضای خانواده اش انقدر زیاد باشه که اشتباهات اونها رو نبینه، که کورکورانه از اونها حمایت کنه که ما رو در مقابله با حسادت ها و خاله زنک بازی ها و رفتارهای نادرست اونها تنها بذاره...
    یه روز به فضای رمانتیک بین خودتون و همسرتون به وجود بیارید دستش رو توی دستتون بگیرید احساساتتون رو بدون اینکه اسمی از خواهرتون بیارید براش توضیح بدید بهش بگید که آرامش ندارید بهش بگید که زندگی مشترک و آرامشی که قراره زن و شوهر برای هم فراهم کنند از هر چیز دیگه ای مهمتره. بگید که دوست ندارید زندگیتون به خاطر هیچ شخص سومی خراب بشه. بهش بگید که خیلی دوسش دارید و همیشه ازش حمایت میکنید. بهش اطمینان خاطر بدید که هیچوقت تنهاش نمیذارید بهش امنیت خاطر بدید و در عین حال براش توضیح بدید که ادامه ی این وضع براتون قابل تحمل نیست. بگید بیا یه خاطر دیگران زندگیمون رو خراب نکنیم حرف و رفتار دیگران چه ارزشی داره وقتی من همیشه تو رو دوست دارم و هیچوقت تنهات نمیذارم. جلوی خانواده تون از خانومتون تعریف کنید از قیافه اش از دستپختش از اخلاقش و همین رویه رو نه یک روز و دو روز برای مدتی ادامه بدید. به صحبت هاش گوش کنید. شنونده ی خوبی براش باشید.زنها وقتی با شوهرشون حرف میزنند خیلی وقت ها دنبال حل مساله نیستند دنبال این نیستند که شما گوشی رو بردارید و به خواهرتون فحش بدید دنبال دوست داشته شدن هستند... دنبال امنیت خاطر... دنبال عزیز بودن همین ها رو بهش بدید...
    موفق باشید...

  10. 4 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    beh671 (چهارشنبه 04 شهریور 94), ناهیدگل (یکشنبه 08 شهریور 94), نارجیس (چهارشنبه 04 شهریور 94), ستاره زیبا (چهارشنبه 04 شهریور 94)

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    من که یه زنم کاملا بانیکیا جان موافقم زندگی روباید درست کرد نه فوری صورت مسیله رو پاک کرد به نظر من تا قبل ازاینکه مشکلتون حل نشده زیر سقف نرینو برای اینکار شما برین پیشش و خیلی اروم ومحترمانه باهاش صحبت کنین بگین دوسش دارین اول از خوبیاششروع کن بعد بگو همه حرفای دلت ولی با سیاست جوری که طرفت حس نکنه همه تقصیرا ازطرف اونه بگودرسته شاید خاهرم بدون هیچ نیتی این رفتار کرد ولی شما نباید بدلبگیری اصلا مگه شما اون چقدر میخای ببینی نهایت یه هفته دوهفته یکی دو ساعت نباید بخاطر دیگران زندگیمون خراب کنیم هرکیهرکاری میکنه در شان خودش و با نیت خودش شاید نیت بدی نداره ولی بلد نیست اینجوری شما داری باهاش همدردی میکنی وقتی ببینه باهاشی دیگه لجبازی نمیکنه بعد بگو درست اگه دیگران بد رفتار کنند ما هم بد کنیم اونجوری که ما هم میشیم مثل اونا!بهش بگو درهیچ شرایطی در شان تو نمیبینم که بخای فحش بدی اصلا شخصیتت دراین حد نیست یکم خجالت زدش کن و یه قرار بذارین که مثلا یه ماه هرگز بهتون با فحش بد و بیراه حرف نزنه و هی تمرین کنه چون اینا برای ترکش زمان میخاد و اگه میتونی حتما مشاوره حضوری برو یا سعی کن خانومت رو با این سایت اشنا کنی یکم مقاله و ....بخونه یادمیگره چطور رفتار کنه وقتی مطمین شدی دیگه رو رشده عروسی بگیر
    ویرایش توسط ستاره زیبا : چهارشنبه 04 شهریور 94 در ساعت 08:09

  12. کاربر روبرو از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده است .

    beh671 (چهارشنبه 04 شهریور 94)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    آقای عزیز شما اقتدار لازم رو ندارید.
    تمام چیزازز که گفتید از خصوصیات خودتون خوبه ولی اگه اقتدار نداشته باشید این میشه که به شما حمله میکنه و تو صورتتون میزنه و میگه با خواهرتون قطع ارتباط کنید.
    رفتار شما بسیار مشکل دار هست.مهارت ارتباطی شما کمه.
    حس میکنم اعتماد به نفستون هم کمه.
    طریقه ارتباط و رفتارتون با خانوما هم اشتباهه.
    وقتی خودتون به خواهرتون فحش میدید انتظاری از بقیه نداشته باشید.

    من فردی آرام- متواضع -خانواده دوست - صلح طلب -آرامش جو-صادق- -منطقی و عاشق پیشه هستم
    این خصوصیات هم در حد تعادلش مثبته.وقتی از حد بگذره مثبت که نیست هیچی باعث میشه بقیه رو کول شما سوار بشن.حتی صادق بودنتون

  14. 3 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    beh671 (چهارشنبه 04 شهریور 94), khaleghezey (سه شنبه 14 مهر 94), شیدا. (پنجشنبه 05 شهریور 94)

  15. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    برادر خوبم در همسر دوستی همسرتون شکی نیست . و حساسیت بیش از اندازه ایشون هم از همین ناشی میشه . این مشکل اغلب نوعروسهای جوان هست که فکر میکنند همسر شون باید صد در صد مال خودشون باشه . و روابط خواهر برادی یا مادر فرزندی رو مانع این میدونند . که البته تصور اشتباهی ست و از عدم مهارتهای صحیح ارتباطی ناشی میشه . که البته رفتار های ناصحیح اطرافیان و خود شما هم به این موضوع میتونه دامن بزنه .
    (تنبلی در ابراز عشق و علاقه میتونه یکی از علتها باشه )

    و راه حل اون میتونه این باشه که همسرتون متوجه این موضوع بشه . و بدونه که ایشون و فقط ایشون همسر و همراه و عشق و شریک زندگی اینده شما هستند . و هیچ کس دیگری نیست . ولی مادر و خواهر و دیگر اعضای فامیل هم جایگاه خودشون رو دارند .
    پیشنهاد میکنم قبل از عروسی از یک مشاور کمک بگیرید و مهارتهای ارتباطی رو هر دوتون فرا بگیرید .

  16. کاربر روبرو از پست مفید واحد تشکرکرده است .

    beh671 (چهارشنبه 04 شهریور 94)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.