نوشته اصلی توسط
ستاره زیبا
سلام خیلی متاسفم ولی خیلی هم خوشحالم باوجود رفتارهمسرت به خیانت فکر هم نمیکنی واقعا افرین بر شما ت کار درست شما انجام میدین چون اگه بری دنبال خوشیت جز اینکه زندگیت خرابتر بشه و پسرت اسیب بدتری میبینه که جبران ناپذیره همونطور که وقتی تو یه زندگی مرد بد رفتاری میکنه اینجا همه بهش میگیم فلان کار بکن تا زندگیت درست شه به مردا هم که زناشون بدرفتارن راهکار میدیم نمیدونم چرا تو جامعه مردایی مثل شما کم پیدا میشن اکثرا بخودشون اجازه میدن بجای درست کردن زندگی خیانت کننن بازم افرین بر شما
سوالم جواب بدین خانمتون سطح تحصیلاتش و شغلش و کجازندگی میکنین و رشته وشغل خودتونم بگین اگه میشه شهر زندگی
ایا از ابتدا خانومتون اینطور حرف میزد ؟ ویزگیهای خوب وبدش و خودتون رو برام لیست کنین مرسی منتظرم
سلام و عرض ادب.بنده فوق دیپلم و خانومم دیپلم هست.در یه سطح هستیم ههون ابتدا هم نوشتم همسایه بودیم در جنوب غربی تهران.شغل بنده فوش کالا در اینترنت است اوایل درآمد خیلی خوبی داشتم که علاوه بر ول خرجی خیلی خیلی شدیدی که در مجردی داشتم 9همون ابتندا منزل و ماشین و.. داشتم وضع مالی خولبی داشتم ولی این ااخر درآمد نه تنها من تمام ایران کلا فلج شدن!!در مورد حرف زدن خانوممم بله حتی یادمه تو حیاط منزل زمان نامزدی به شوخی بهم گفت میمون پدر شوهرم اون زمان که نامزد بودیم دیدم کنار کشیدش و بهش گوش زد کرد که درست برخورد کنه البته خوب اون مواقع شوخی بود ولی بهرحال اگر شوخی باشه من ناراحت نمیشم ولی هعمین پیریروز بحث خیلی بالا کشید پدر خانومم تو ماشین وسایل برداشت و دستاش پر شده بود از وسایل خانومم جلوی خواهرش بهم گفت گوسفند برو بگیر ازش!!(البته خیلی جدی)منم جلوی خاواهرش گفتم درست صحبت کن احترام بزار بهم اصلا نمیرم میشینم جام !!
از ویژگی های خوبش اینه که خیلی دلسوزه-مشکلی داشته باشه نمیگه -واقعا تو خرج و مخارج عالی-زن خانه داریه من خیلی خیلی شلخته هستم و خونه کثیف کنم ولی همیشه خونه تمیزه و خیلی اذیتش میکنم-تو غذا خوردن مثلا اگر ببینه غذا کم باشه از قصد میکه من سیرم!
از ویزگی های بدش همین مسئله کم احترامی-اگر من حرفی بزنم اهمینت نمیده ولی اگر همون حرفو پدر خانمم بزنه بدون هیچ برو برگردی قبول میکنه مثلا همین چند روز پیش داشتیم خونه سینک ظرفشویی رو تمیز میکردیم داشت آشپرخونه رو تمیز میکرد گفتم بزارذ کار ما تموم بشه بعد تمیز کن با لحن بد گفت نه همین الان باید تیمز کنم بعد یک دقیقه بعد پدر خانومم اومد قاطی ما شد کمک کنه تا سینگ رو درست کنیم دید خانومم داره تمیز میکنه بهش گفت بزار بعد درست شدن سینکگ اینجارو تمیز کن بدون هیچ حرفی همچین چشم گفت و رفت !!شما باش جای من ناراحت نمیشی!خانوادشو بیشتر ترجیح میده به خانواده خودش که من و فرزندم باشه .از بدیترین خصلت های دیگرش زدن بچمونه!همون 4-5 بار درگیری فیزیکی هم داشتیم بخاطر بچه بود بارها بهخش گفتم بچه رو نزن .وقتی همین مسله رو به پدرش گفتم عوض اینکه طرف من باشه میگه بچه باید از یکی حساب ببره!!از زمانی که بچه بیین ما اومده فاصله مارو بیشتر کرده اختلاف نظر زیادی تو تربیت بجچه داریم یکی همین زدن بچه است!!
- - - Updated - - -
نوشته اصلی توسط
hamdard66
سلام
شما یکم خود خواهانه برخورد میکنید .من خانومتونو واسه حرفای زشتش توجیه نمیکنم اما هر کنشی واکنشی داره وقتی میزنید نباید توقع عشقو علاقه هم داشته باشید.شاید خودتون جایی کم گذاشتید که همسرتون هنوز فکر میکنه باید پشتوانه پدرشو داشته باشه!
ببینید فرض کنید این مساله برعکس بود و توهین از طرف پدر شما بود آیا شما خودتون حاضر بودید تو روی پدرتون بایستید.و دوم اینکه شما هیچوقت نباید توقع داشته باشید اونا چیزی رو که واسه پسرشون میخوان واسه شما هم بخوان.ببینید دوست من شما خودتون باعث این مسائل شدید.اول که اکثر مواقع تر معاملات خانوادگی مشکل پیش میاد.شما میخواستید لطف کنید و توقع لطف هم دارید اما از این خبرا نیست.همیشه تو روابط بین همسرها باید حدو حدود رعایت شه وگرنه مشکل پیش میاد چون اکثر ادما پذیرش خوبی و لطفو ندارن .من تو حرفاتون حسادت دیدم.شما دنبال جایگاه تو اون خانواده میگردین ینی خودتونم دارید اعتماد به نفستونو میبرید زیر سوال خب تو این شرایط از خانومتون چه توقعی دارید!
شما ادم موفقی بودید حیف نبوده فکرتونو درگیر این مسایل کردید و الان به این درجه از احساس به خانومتون رسیدید
شما رسما دارید از خانومتون میخواید به خانوادش پشت کنه اما خودتونم احساسی که بهش ندارید هیچ بهش پرخاشم میکنید بعد از اون توقع خوبی هم دارید :) !
شما میفرمایید حسادت حالا من مثالهایی بزنم که بازدنش قانع میشید که حسادتی نیست بلکه رفتار خانومم درست نیست : همین چند روز پیش داشتیم خونه سینک ظرفشویی رو تمیز میکردیم داشت آشپرخونه رو تمیز میکرد گفتم بزارذ کار ما تموم بشه بعد تمیز کن با لحن بد گفت نه همین الان باید تیمز کنم بعد یک دقیقه بعد پدر خانومم اومد قاطی ما شد کمک کنه تا سینگ رو درست کنیم دید خانومم داره تمیز میکنه بهش گفت بزار بعد درست شدن سینکگ اینجارو تمیز کن بدون هیچ حرفی همچین چشم گفت و رفت !!زمانی که مسافرت بودیم وقتی پدرش پشت فرمان بود بهش گفت چیزی میخواهی چای بدم-میوه بدم ولی زمانی که من بودم دریغ از یک بار...زمان خوردن ناهار چندین بار براش اینو بزار اونو بزار ولی من حتی یک لیوان جلوم نبود!!زمانی که منزل داشتیم استراحت میکریدم بعد از رسیدن چند سایعت رانندگی پشت اون بالش میاره ولی من رو دستم خوابیدم!!حالا شما بگو عمل نخواسته ایشون برای من میشه حسادت!!من حق این رو ندارم الان ناراحت بشم.پدری که 9 ماه حاملگیش حتی یک بار ماشینش رو تعارف نکرد که برگرده به من بگه ادم بی شعور واس چی دخترم رو با موتور میبری وقتی اینجا ماشین هست!!اونی که حتی یه خورده براش اهمیت نداشت این مسلع درصورتی که من با وضع مالی که داشت خراب میشد کوچکترین دریغی چه از نظر مالی چه حمایت عاطفی براش کم نزاشتم آیا باز میفرمایید خود خواهانه برخورد میکنم!!درسته آیا؟همین پدر خانومم من یک بار به من االن تعارف نکرد که بگه وقتی من یک پارکینگ اضافی دارم چرا ماشینت رو میزاری بیرون بعد ماشین دوست پسرش رو بعد از اینکه من بهش گفتم آیا ماشین رو میتونم بزارم اونجا آورده!!حالا شما بفرما بازم حسود و خودخواهم!من توقع اینو ندارم بهش بی محلی کنه!اتفاقا خود خانومم همین یک ماه پیش خوداشاهده خودش گفت اخلاق آقام خیلی بد شدهخودش قبول داره ولی وقتی جیزی که خودت قبول داری پس چرا من و خانوادمون رو بهش میفروشی!صحبت من چیز دیگری است من میگم خانومم آدم ذو باید تو مشکلات بشناسی وقتی تو مشکلات پدرت اینهمه به ما خنجر زده چرا؟بخدا قسم الان چیزایی هست که حتی اجازه نمیدونم اینجا مطرح کنم مگه نه اگر اونارو هم بگم تو زندگی هیچ چیزی رو برای خودم تو خانوادم نخواستم وقتی مثلا دزدگیر ماشین صدادرمیاد میگم خانومم ببین ماشینمون برای چی صداش درمیاد!تا حالا نشده بگم مثلا ماشینم!!همه چیز زدگیم رو متعلق به خانوادم میدونم ولی خانومم هنوز تو حالا و هوای مجردی است هنوز!هنوز فکر میکنه همین پدرش حامیشه بقول شما ولی خبر نداره همین پدرش حتی یک عکس فقط یک عکس از بچه من خانوم تو موبایلش نیست در صورتی که برید گوشیشو نگاه کنین پر از دختر پسرش تو موبایلشه!!
- - - Updated - - -
این مسله مهم رو هم اضافه میکنم تنها ترس من از این رفتار های خانومم اینه که فردا فرزندم که بزرگ بشه مشکلم بشه دوتا و رفتارهای همسرم روش تاثیر بزاره .بارها همین مسله رو بهش گفتم ولی میگه الان بچه هست و هیچی نمیفهمه و من عادت کردم و....
علاقه مندی ها (Bookmarks)