سلام وقت بخیر
این مشکل و اختلاف طبقاتی رو بایستی از چند جنبه بررسی کنید.
1: دختر خانم: ایشون که با این موضوع کنار اومدن و مشکلی ندارن. این طوری هم که شما اول کار به قول معروف میختون کوبیدید بنده خدا فکر کنم فردا روزی اگه به امید خدا این وصلت صورت بگیره روش نشه بگه یه کفش برام بخر.
2: خود شما: باید ببینی که این موضوع چقدر تو اعتماد به نفست تاثیر گذاره. به نظر خودم با توجه به اینکه هی داری مقایسه میکنی و خودتو بازنده میبینی یعنی اعتماد به نفستو این موضوع تضعیف میکنه و این یعنی از هر صحبت مربوط و غیر مربوط، منظور و غیر منظور داری که ایشون و خانوادشون داشته باشن برداشت دیگه ای خواهید داشت و بی احترامی استنباط میکنید،
و اون وقت ایشون مدام باید برای هر حرفی که میزنه کلی فکر کنه که مبادا شما برداشت دیگه ای نکنید.
با توجه به این شرایط این وصلت رو به صلاح نمیدونم.
مگه اینکه ایشون یه امتیاز ویژه نسبت به سایر دخترا داشته باشه .
این امتیاز ویژه رو هم هر کسی به تناسب روحیه و شخصیتی که داره تعریف میکنه. از نظر یکی همین اختلاف طبقاتی یه امتیاز به حساب میاد که برای شما امتیازی نیست. پس با توجه به روحیات و شخصیت خودت دنبال یه امتیاز بگرد.
3: خانواده دختر: هر چند که وزنه این قسمت کار نسبت به دو گزینه اول خیلی کمتره، ولی بایستی توی حاشیه کارم که شده این گزینه رو هم مد نظر داشته باشید
مثلا جشن عروسی برادر خانمتون رو فرض کنید هدیه ای که باجناق شما میده رو با هدیه خودت مقایسه کن.
یا حتی عروسی خودت، که ممکنه هدیه ای که اونا به عروس میدن چند برابر هدیه شما باشه.
اینا موضوعاتی که اگه تصورش کنی میبینی خیلی آزاردهندس.
ولی اگه حداقل 2 تا گزینه اول رو تونستید حل کنید و باهاش کنار بیاید اونوقت میتونید این جلسات آشنایی رو ادامه بدید.
اگه توی گزینه دوم تردید داری که آیا خودت اینقدر اعتماد به نفس داری که با این موضوع کنار بیای و یه وقت خودتو پایین نمیبینی. پیشنهاد میکنم با توجه به اینکه به ایشون هم گفتید این اختلاف رو پذیرفتید فعلا از این موضوع گذر کن و بشین مابقی معیارهای اصلیتون رو به ترتیب اولویت بررسی کن. و بعد جمیع موضوعات رو در نظر بگیر و تصمیم نهایی رو بگیر.
اینم که خیلی قاطعانه گفتی که اجازه نمیدی پدرش شما رو ساپورت مالی کنه کار درست و منطقی بوده.
راستی مبین جان تاپیکی که در خصوص شرح چهل حدیث مرحوم امام زده بودید خیلی وقته داره خاک میخوره نمیخوای یه دستی روش بکشی ؟
این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!
سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)