به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    14,744
    سطح
    78
    Points: 14,744, Level: 78
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    940

    تشکرشده 646 در 229 پست

    Rep Power
    74
    Array

    به خاطر جدایی من پدرم خیلی ناراحته و خودشو مقصر بدبختی من میدونه

    سلام
    من چطوری پدرمو دلداری بدم که اینقدر عذاب نکشه
    پدرم میگه باید بیشتر تحقیق میکردم و دخترمو دستی دستی بدبخت نمی کردم
    باورتون میشه پدرم چندین بار جلوی چشمای من گریه کرده
    و من بهش میگم نهایتش اینه که ازدواج نمیکنم و تنهایی زندگی میکنم و این ناراحتی نداره
    مامانمم اولا گریه میکرد اما حالا اونم به پدرم دلداری میده چون بهش ثابت شده ادامه فایده ای نداره
    من ناراحتیمو جلوی خانواده ام ابراز نمیکنم
    اما نمیدونم باید چیکار کنم که نگران من نباشن و ناراحتیشونو نبینم

  2. 2 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 26 مرداد 94), فدایی یار (سه شنبه 27 مرداد 94)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو
    مطلب خاصی برای نوشتن ندارم فقط چون روز دختر بود خودمم دختر داشتم حیفم اومد اینو نگم چقدر دختر خوب و مهربانی هستید هرکسی توی زندگیش اشتباهاتی مرتکب میشه که باعث میشه هم خود هم اطرافیانش متضرر بشوند.دفعات بعدی بیشتر دقت کنید.
    اینکه نگران و ناراحت پدرتان هستید خیلی خوبه یکجورایی این متن شما را خواندم لذت بردم از اینکه خودم صاحب دختر هستم.زمان خودش این مشکل را حل میکنه شما هم سعی کن شاد باش یو پرانرژی که پدر و مادرتان کمتر غصه بخورن و ناراحت بشن با شادی شما اونها هم شاد بشن.
    هرچی بود گذشت
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    dooo (دوشنبه 26 مرداد 94), فدایی یار (سه شنبه 27 مرداد 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 شهریور 94 [ 08:12]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    483
    سطح
    9
    Points: 483, Level: 9
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 45 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم شما سنی ندارید تازه اول راه وجوونیتونه یک عالمه روزهای خوب وپر از اتفافات منحصر بفرد منتظرتونه درسته یه تجربه تلخ داشتین ولی باور کن این روزها هر چقدر سخت هم باشه سپری میشه فقط به خودت وخانوادت زمان بده وبا اونا با آرامش صحبت کن وهمینو بهشون بگو درضمن فکرنکن که این اتفاق وجدایی ممکنه آیندتو خراب کنه چون ذهن وافکار ما رابطه مستقیم با زندگیه ماداره به خودت وپدرت بگو این اتفاق چه بسا لازم بود تا درآینده بتونم زندگبه بهتری داشته باشم انشالله این روزها زود سپری میشه وآرامشتونو بدست میاری ولی یکم زمان میخواد

  6. 3 کاربر از پست مفید هوناز تشکرکرده اند .

    dooo (دوشنبه 26 مرداد 94), khaleghezey (دوشنبه 26 مرداد 94), فدایی یار (سه شنبه 27 مرداد 94)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    14,744
    سطح
    78
    Points: 14,744, Level: 78
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    940

    تشکرشده 646 در 229 پست

    Rep Power
    74
    Array
    ممنون اقای خاله قزی
    خدا دختر گلتون مهدیه کوچولو رو براتون حفظش کنه
    پدر منم از بچگی کلا خیلی روی من حساس بوده و دوست نداره ناراحتی منو ببینه
    منم خداروشکر فعلا حالم خوبه و امیدم به لطف خداست
    هوناز جان از شمام به خاطر همراهیتون ممنونم شما درست میگید این اتفاقاتو این شکست خیلی به من درس زندگی داده
    شاید اگه این شکست و تجربه نمیکردم هیچ موقع این چیزایی که الان در مورد زندگی یاد گرفتم رو نمیفهمیدم

    حتی دامادمون هم به پدرم میگه باید خداروشکر کرد که الان همه چیز داره تموم میشه اما...
    محتاج دعای خیرتون هستم

  8. 2 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 27 مرداد 94), فدایی یار (سه شنبه 27 مرداد 94)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 تیر 95 [ 19:53]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    904
    سطح
    16
    Points: 904, Level: 16
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 96
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    128

    تشکرشده 37 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام. خیلی خیلی متاثر شدم.
    امیدوارم بعد از گذروندن دوران نقاهت، با انگیزه صحیح و معیار های مناسب ازدواج خوبی داشته باشی و باعث خوشحالی خانوادت بشی.

  10. 3 کاربر از پست مفید همت 1400 تشکرکرده اند .

    dooo (دوشنبه 26 مرداد 94), khaleghezey (سه شنبه 27 مرداد 94), فدایی یار (سه شنبه 27 مرداد 94)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوست عزیز
    به پدرت بگو جدایی به هیچ وجه به معنای بدبختی نیست.به هیچ وجه.
    پدرت میتونه دوباره دخترشو شاد و سرزنده و موفق ببینه.
    اون اگه تو رو تو شرایط سخت و آزار دهنده زندگی مشترک میدید تحملش خیلی براش سخت تر بود.
    تو بدبخت نیستی.تو قوی هستی.ایشالا با خودسازی و گذشت زمان و با کمک خدا و حمایت خانواده روزهای خوبی
    رو در پیش داری.

  12. 5 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    dooo (دوشنبه 26 مرداد 94), khaleghezey (سه شنبه 27 مرداد 94), فدایی یار (سه شنبه 27 مرداد 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 05 شهریور 94), همت 1400 (پنجشنبه 29 مرداد 94)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 دی 94 [ 01:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-23
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,018
    سطح
    17
    Points: 1,018, Level: 17
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 68 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و وقت بخیر دوست عزیز
    منم شرایط شما رو درک کردم با این تفاوت که تو اوج جوانی 2 سال پیش بعد از 3 سال زندگی مشترک طلاق گرفتم.
    پیش 4 مشاوره رفتم و با دلائل قانع کننده طلاق گرفتم و همه کار کردم تا فردا پس فردا پشیمون نشم .
    بعد از جدایی تا یکسال هر هفته به مشاوره مراجعه میکردم تا تونستم شادابی و نشاط گذشته ام رو بدست بیارم.
    پدر من هم مثل پدر شما روی من خیلی حساس بودند و من که تا بحال اشک پدرم رو ندیده بودم اون روزا شاهد گریه هاش بودم.
    پدرم به معنای واقعی داغووون بود.
    تجربه های خودم رو براتون بازگو میکنم:
    وقتی حرف مقصر بودن رو پیش میکشه بغلش کنید و بگید خدا من رو تو پر قو امتحان کرده که همچین بابایی خوبی دارم که مثل کوه پشتمه و حامی همیشگیمه
    من بشخصه وقتی بابا اشک میریخت ,دستاشو میگرفتم و میگفتم همین که پشتمی و پیشمی و هوامو داری دیگه غمی ندارم.فقط میخوام مواظب خودت باشی و با حرفات ناراحتم نکنی چون یقینا صلاح خدا بود.
    میدونم خیلی سخته دوست عزیزم اما در حضور پدرت سعی کن خودتو اوکی جلوه بدی ,کمی بخندی و باهاش شوخی کنی.
    سعی کنید به یک مکان زیارتی _سیاحتی سفر کنید.
    پدر ها تو خودشون میریزند.من پدرم شبها خواب نداشت.کلا شرایط من خیلی فرق میکرد.بازم شما نسبت به من خیلی صبر بیشتری دارید .من خیلی بی تابی میکردم و تا یکسال وضعیت روحی نامناسبی داشتم.
    مطمئن باش اون در این شرایط نگران روحیه تو هست.اگر شما خودتو آروم نشون بدی ایشون کم کم آروم میشن.
    شما هم انشاءالله تا شش ماه دیگه همون دختر بانشاط سابق میشید.
    دلآرام و موفق باشید.

  14. 7 کاربر از پست مفید sadat71 تشکرکرده اند .

    dooo (چهارشنبه 28 مرداد 94), khaleghezey (سه شنبه 27 مرداد 94), فدایی یار (سه شنبه 27 مرداد 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 05 شهریور 94), همت 1400 (پنجشنبه 29 مرداد 94), آنیتا123 (سه شنبه 27 مرداد 94), آخیش (پنجشنبه 29 مرداد 94)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام دوو ، من تک تک پستها و تاپیکاتونو خوندم ولی نهایتا نگفتید که جدا شدید و به چه شکلی ؟

    میشه بگید بالاخره چه تصمیمی گرفتید؟

    آخه این همه پستو خوندم به جز لجبازی چیز دیگه ای ندیدم

    فقط زندگی با خانواده همسر سخته که اونم شاید میشد بعدا با ترفندهایی جدا شید ؟
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  16. کاربر روبرو از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده است .

    dooo (چهارشنبه 28 مرداد 94)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    327
    امتیاز
    14,744
    سطح
    78
    Points: 14,744, Level: 78
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    940

    تشکرشده 646 در 229 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام گیسو کمند عزیزم
    من هنوز جدا نشدم چون هر دفعه که پدرم رفته تکلیف مهریه مو روشن کنه اون اقای محترم و پدرش گفتن ما طلاق نمیدیم
    شما هم خودتون اقدام کنید
    و اون اقای محترم که از خطاب کردنش به عنوان همسر بیزارم
    در نهایت پررویی به پدرم گفته من با شما و خانواده ات کاری ندارم و واسه حرفتون ارزش قایل نیستم
    و فقط زنمو میخوام و از این حرفای چرت
    وقتی هم پدرم گفته وقتی شمابه خانومت گفتی به درد هم نمیخوریم حالش بد شد و فشارش افتاد گفته به من چه حالش بد شد
    یعنی ادمی به این معرفتی ندیده بودم تا به حال
    مشکل اصلی من خونه نیست کوچکترین مشکلام الان خونه است
    من نمیتونم به خاطر کسی که لیاقت نداره قید خانوادمو بزنم
    التماس دعا
    اگه خدا بخواد دیگه تمومه همین روزا

  18. 3 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    baitollah-abbaspour (پنجشنبه 29 مرداد 94), khaleghezey (چهارشنبه 28 مرداد 94), گیسو کمند (شنبه 31 مرداد 94)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 شهریور 94 [ 23:38]
    تاریخ عضویت
    1389-12-01
    نوشته ها
    190
    امتیاز
    5,807
    سطح
    49
    Points: 5,807, Level: 49
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,748

    تشکرشده 1,723 در 298 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام
    راستش من منتظر خبرای دیگه ای ازت بودم امیدوارم تصمیم درست و آگاهانه ای گرفته باشی.

    در مورد پدر و مادرت هر چقدر تو بهتر با این قضیه کنار بیای به همون میزان اونا هم آرامش پیدا میکنن، البته منظورم این نیست که خودتو قوی تر از اون چه که هستی نشون بدی، ولی ضعیف و در نقش قربانی هم فرو نرو، بشو همون دختر دوسال پیش ولی الان کوله باری از درس و تجربه داری، و همچنین یه دل و روح زخم خورده، تا میتونی بهش برس، قربون صدقش برو ، در کل وقتتو پر کن ،یه نفر دلسوز و امین(بهتره مادرت باشه ولی اگه اوضاع روحی مادرت هم خوب نیست،دوستت)برای درد و دل داشته باش، تنها نباش که فکرای آزاردهنده نیاد سراغت.یک کلام با خودت مهربون باش و با خودت راه بیا.

    راستش تو اینجور مواقع بیشتر خانواده هستند که آدمو دلداری میدن و خب مورد شما انگار برعکسه،البته امیدوارم خانوادت هم بیشتر بجای غصه خوردن اگر در مورد زندگی شما جایی کم کاری و سهل انگاری داشتن درس های لازمشو بگیرن.

    در حالت کلی آدم وقتی با طلاق گرفتنش بدبخت میشه که یه زندگی پر آرامش و یه رابطه ی خوب و سالمو دستی دستی و سر خواسته ها و توقعات احمقانش از دست بده بنابراین هر جدایی به منزله بدبختی نیست، البته منکر تبعات روحی و اجتماعیش نمیتونیم باشیم.

    بنظر من،اولا چون شما خواهان طلاق هستی حالا به هر دلیلی که از نظر خودت موجه هست،دوما چند ماهه این جدایی رو بصورت عاطفی نه حقوقی تجربه کردی و از نظر روانی آمادگیشو داری ، گذروندن این دوران زیاد برات سخت نخواهد بود نه که بی مشکل باشه،بی غصه باشه ولی دردش برای شما کمتر خواهد بود و بنظرم زودتر خودتو پیدا میکنی.

    در مورد مهریه و طریقه توافق برایی جدایی بهتره پدرت مستقیم نره برای مذاکره، از یه واسطه استفاده کنین تا لااقل این دم آخری احترام ها و مخصوصا احترام پدرت حفظ بشه و اونا هم سر لج نیفتن.

    اگه تصمیمت آگاهانه باشه و هیجانی و از رو لجبازی نباشه،من یکی واقعا بهت تبریک میگم که با این سن کم بدون دخالت دادن احساس میتونی قاطعانه در مورد بودن یا نبودن پارتنرت تصمیم بگیری.
    لبخند و ریشخند کسی در دلم نماند
    هر کس هر آنچه داد به آیینه، پس گرفت!


    ویرایش توسط shayana : پنجشنبه 29 مرداد 94 در ساعت 18:59


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 18 آذر 96, 15:52
  2. درخواست آشنایی یک فرد اینترنتی ، من هم تمایل به آشنایی بیشتر با ایشون دارم اما نمیدونم چطوری موافقت خودمو اعلام کنم
    توسط مهندس خانوم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 29 فروردین 93, 23:57
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 22 فروردین 93, 19:19
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55
  5. قرار ملاقات .آشنایی اینترنتی
    توسط hania در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: جمعه 20 مرداد 91, 23:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.