به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array

    Posticon (5) افسرده و ناامید شدم چه کنم؟

    سلام من 21 ساله هستم و متاهل....
    یه چند وقتیه خیلی افسرئه و نا امید شدم از همه چی و همه کس خسته ام حتی از این حالت غم انگیز خودم بی خودی بغض میکنم و همش میترسم که همسرم و از دست بدم که جدیداً احساس میکنم نسبت به همسرم و از دست دادنش فوبیا گرفتم همش از همه ناراضیم مخصوصاً همسرم که چرا به من توجه نمیکنی؟ تو دوستم نداری !!!تو موقعیتاز همه نظر خوبه و از خداته که من و نداشته باشی!!! از این جور حرفا که هیچ نتیجه ای جز دعوا و رنجش و غصه خوردن بیشتر از قبل من نداره و تازه باعث میشه همسرمم نسبت به من دلسرد تر بشه که بازم ترس نداشتنش میاد سراغم ....اصلا نمیتونم این رفتارم و گریه هام غصه خوردنام حرف زدن از ضعفام کمبودام و خیلی چیزای دیگه رو کنترل کنم....بارها شده به خودم میگم از امروز دیگه شاد زندگی میکنم غر نیمزنم دیگه به بی محبتی بی احساسی همسرم توجه نمیکنم اما.....
    نمیدونم چیکار کنم؟؟؟
    چند ماه پیش این سایت و دوستای گلم کمک مردن تا حدودی زندگیم و بهلبود بدم اما بازم برگشتم سر پله ی اول...
    بازم تقاضای کمک دارم امیدوارم بازم صحبت ها و تجربیاتتون باعث بهبود روحیم و زندگیم بشه

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    "تو دوستم نداری !!!تو موقعیتت از همه نظر خوبه و از خداته که من و نداشته باشی! ...نتیجه ای جز دعوا و رنجش و غصه خوردن بیشتر از قبل من نداره و تازه باعث میشه همسرمم نسبت به من دلسرد تر بشه"

    من مجردم ولی میدونم اغلب مردا اینقدر جزئی نگر نیستن تو افکارشون ... وقتی اینارو تو بهش میگی باعث میشی مغزش برا این چیزا فعال بشه (جزئی نگری زنانه رو بهش منتقل میکنی) دقیق بشه بگه ا آره ببین خودشم داره میگه پس انتخاب بهتری میتونستم داشته باشم -دلسردتر میشه_در حالیکه در حالت عادی اصلا همچین فکری نمیکنه ،ببخشید اینو میگم خودت با دست خودت گور زندگیتو میکنی!!یه جایی میرسونی که پشیمون بشه از اینکه با تو ازدواج کرده

    اینجور ذهنیت هارو بهش القا میکنی انتظار داری بیشتر بهت توجه کنه؟

    بجاش بشین برا خودت خوبیاتو پیدا کن نقاط قوتتو و روشون کار کن خودت رو کم نبین ...زن که حتما نباید کارو موقعیت اجتماعی و اقتصادیش عین یه مرد یا بالاتر باشه مخصوصا خانومای خونه دار که اینهمه تو خونه زحمت میکشن از این فکرا بکنن؟ هرکسی جای خودش در نقش خودش ...

    توقعات بیجا زندگی رو داغون میکنه حتی اون ایده آل ترینشو - من اینو از همین همدردی یادگرفتم ...


    وقتی کم توجهی میکنه بهت ... یکم درکش کن شاید تو موقعیتی یا دل مشغولی هست که همیشه نمیتونه بهت توجه کنه .

    شاید جای دیگه یه جور دیگه بهت توجه میکنه و تو دقت نکردی ...
    اگه اهل خوندن هستی درباره مهارت های ارتباطی بیشتر بخون ... کم کم یاد میگیری خواسته هاتو طوری بگی که همسرت برات انجامشون بده-رضایت دوطرفه پایدارتره

    مردارو نمیدونم ... والا من از زنای همیشه مویه کن،شیون کن،ناله سردهنده و زار زننده خوشم نمیاد تا حد امکان ازشون دوری میکنم چون ناراحت میشم براشون تنها حسی که دارم حس ترحم هستش من که اینجوریم .

    حرفی از مقایسه خودتو همسرت انجام ندی از این به بعد...

    سعی کن هفته ای فقط یک بار شاد باشی برا خودت محیط آروم و پرانرژی تری نسبت به قبل بسازی تو خونه هفته ای فقط یک بار کم کم مثل تمرین میشه براتون و یک درجه زندگیتون میره بالاتر-

    هیچوقت کارو عقب ننداز به امید اینه بهترشو انجام میدم کمی بهتر باشه از قبل کافیه - از قدیمم گفتن سنگ بزرگ نشونه نزدنه


    تایپیک باغبان عزیز رو هم بخون مفیده برات -اگه واقعا به این نتیجه رسیدی که میخوای زندگیتو بهتر کنی و عزمتو جزم کردی بسم ا...

    موفق باشی خانوم گل

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    مرسی یاس پاییزی عزیز من کاملاً با حرفات موافقم مخصوصاً اینکه گفتی مردا از زنایی که غر میزنن خوششون نمیاد حتی همسرمم بارها گفته که چرا همش ناراحتی شاد باش بخند تو جمع باش اما واقعاً انرژی و توان این کار را رو ندارم حتی وقتایی هم که به ظاهر میخندم توو دلم پر از غصه و غم هستش از خود خوری یواشکی گریه کردن سرکوب زدن به خودم و افسرده بودن خسته شدم...
    مگه من چند سال دارم منم دوست دارم خوب و در آرامش زندگی کنم...
    ولی نه راهش و بلدم نه کسی و اطرافم دارم که بهمیاد بده یا حداقل یه زندگی نسبتاً خوب داشته باشن تا ازتجربیاتشون استفاده کنم....
    من دنبالیاد گرفتن و عملی کردن یه زندگی خوبم....اولین قدم چیه؟
    باید چیکار کنم؟
    من دوست ندارم زندگیم خراب بشه؟
    من میخوام خودم و زندگیم و بسازم اما واقعً نمیدونم چه جوری؟
    ممنون میشم کمکم کنید.

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    اولین قدم سعی کنی همین هفته ای یه روز شاد باشی کم کم خودت یاد میگیری ... بعد میشه هفته ای دوروز و انرژیش در طول هفته پخش میشه ... مغز رو در هر جهتی فعال کنی و بهش تمرین بدی در همون جهت بهترین میشه ... به ذهن خودت برنامه شاد بودن رو بده ... انگیزه و دلیل کافی داشته باشی به انجام میرسونی ...
    نکنه انتظار داری کار شاخی باشه تا انجامش بدی ؟! به همین آسونیه که گفتم...بهتر و بیشتر از قبل باشه کافیه بیشتر لازم نیست...تغییر ناگهانی هضمش ممکنه برای هردوتون سخت باشه .. پس آهسته آهسته ...

    اولین یک روز رو که تجربه کردی بیا بماهم بگو ...

    - - - Updated - - -

    بخودت تلقینای خوب بکن... نگو نمیتونم انرژی و توانشو ندارم داشته باشی هم از خودت میگیری اینجوری با این حرفا

    - - - Updated - - -

    تصمیم بگیر از این به بعد دور اینجور حرفارو خط بزنی ...

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گیسو کمند نمایش پست ها
    سلا موهی ، امیدوارم بهتر بشی

    واسه عروسیتون چیکار کردی مستقل نشدید هنوز؟ اگه نه چرا؟

    عزیزم همسرت که کوتاه نمیاد ، یک بار آروم و مهربون بهش بگو باشه خانوادم یادم ندادن ، تو یکم برام بگو ، من دوست دارم اشتباهاتمو بدونم

    منظورم اینه که بدون اینکه ضعف نشون بدی بلکه خیلی با فروتنی و مهربون نشون بده که تو همیشه آماده ای که یاد بگیری و به کمال برسی ، همه ی آدما ایراداتی دارن و تو هم مستثنا نیستی و نشون بده به این مساله واقفی.

    چند بار این برخورد و بکن ببین فید بکش چیه ، چندین بار که این فروتنی و آگاهی و اقرار و انگیزه توی برای کمال و نگاه قشنگتو که ببینه مطمئنا انعکاس خوبی خواهد داشت عزیزم.
    سلام ، دلم برات تنگ شده بود

    جواب سوالای بالا رو که خیلی وقت پیش نوشته بودم میدی؟
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !



  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام
    یاس پاییزی عزیزم اول بابت معرفی تایپیک خوب آقای باغبان واقعاً ازت ممنونم خیلی مفید و خوب بود سعی میکنم طبق روش آقای باغبان پیش برم و حرفای شنارو هم به عنوان یک تقویت کننده ی خوب استفاده کنم ...
    نتیجه رو حتما اعلام میکنم و منتظر جواب شما هستم تا نقاط ضعف و قدرتم و بگید.
    گیسو کمند مهربون منم خیلی دلم واسه ی شما و همدردی تنگ شده بود مثل همیشه بهترین راه حل و همدمم اینجاست، نه عزیزم هنوز مستقل نشدیم قراره بعد از محرم و صفر مستقل بشیم... چون یکم از نظر مالی به مشکل برخوردیم و همه گفتند که بعد از محرم شرایط بهتر میشه البته من اصلاً از این تصمیم راضی نبودم اما چاره ای نداشتم...
    اینکه میگه از همسرم بخوام قبلاً اینجوری بود بهم ایرادام و میگفت اما نه با روی خوش با اعتراض و گله و تیکه و اینجور چیزا و من خیلی ناراحت میشدم و اعتماد به نفسم پایین میوآمد خودشم گفت من نباید این چیزارو بگم وقتی من بگم و انجام بدی دیگه ارزشی نداری به خاطر همین من خودم تنهایی باید دنبال رفع مشکلاتم باشم البته با کمک شما دوستای مهربونم

  7. کاربر روبرو از پست مفید mohi تشکرکرده است .

    گیسو کمند (سه شنبه 27 مرداد 94)

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام نمیدونم چرا کی راجع به تایپیک من نظر نمیده در صورتی که من واقعاً به کمک دوستام احتیاج دارم.
    دیروز روزه خوبی وآرومی بود سعی کردم طبق روال درست پیش برم اما شب وقتی رفتیم خونه مادر شوهرم همه چیز خراب شد به خاطر اینکه سر یه مسئله کوچیک همسرم با من خیلی بد حرف زد منم ناراحت شدم میدونم باید خودم و کنترل میکردم و به روی خودم نمیاوردم اما نشدیه جورایی حس کردم خانوادش و دیده جوگیر شده خیلی غصصه اومد توو وجودم از نظر جسمیم زیاد حالم خوب نیودهر کسی ازم میپرسید چرا ناراحتی بیماریم و بهونه میکردم همه همبه همسرم میگفتن پاشو ببرش دکتر اما اصلاً به روی خودش نیاورد و با گوشیش بازی کرد در صورتی که میدونست از نظر جسمی حالم خوب نیست... آخر شبم که اومدیم خونه بدون هیچ حرفی خوابیدم...
    دوباره روز از نو روزی از نو...
    من تمام رفتارای خوب و میشناسم و میدونم اما نمیتونم خووب بهش عمل کنم میشه کمکم کنید؟؟منم دنبال زندگی خوب و آروم هستم....
    همسرم همش با گوشی سرگرم اما چند وقته دارم سعی میکنم به روی خودم نیارم و بهش اعتراض نکنم اما از درون خیلی عذاب میکشم....
    میتونست دیشب حداقل ظاهری هم که شده هوام و جلوی خانوادش داشته باشه...پدوباره انرژیم تحلیل رفت

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    همیشه حرف دلتو به همسرت نمیگی ؟! (درباره دیگرانو نمیگما-بیشتر نگی بهتره) درباره احساسات خودت ....

    ناراحتی رو با خودت تا مدت ها حمل میکنی مثل یه بار سنگین ؟!

  10. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 14:20]
    تاریخ عضویت
    1393-11-14
    نوشته ها
    113
    امتیاز
    6,278
    سطح
    51
    Points: 6,278, Level: 51
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    1,296

    تشکرشده 173 در 70 پست

    Rep Power
    29
    Array
    ممنون یاس پاییزی عزیز نمیدونم درست منظورتو متوجهشدم یا نه....
    من قبلاً درمورد همه چیز از کوچکترین مسائل تا بزرگترین مسائل با همسرم صحبت میکردم خیلی ساده و صادقانه میگفتم که احتیاج به توجه و محبتت دارم اما بعدها احساس کردم این ساده حرف زدن ها باعث شده که نقاط ضعفم و بهش نشون بدم و خیلی اذیتم میکرد هر وقت دعوامون میشه کم محلی میکنه میگه میذارم میرم چون میدونه من بدون اون واسم زندگی خیلی سخته....الان سعی میکنم دیگه از این حرفا نزنم ولی خیلی اذیت میشم همش با خودم حرف میزنم و تو خیالم باهاش دعوا میکنم که چرا انقدر بی محلی میکنی...

  11. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    منظور من بیشتر درباره افراط و تفریطه ....

    نه به اون موقعی که از همه چی حتی کوچیکتریناش براش میگفتی نه به الان که ارتباطات عاطفیتو باهاش اینقدر کم کردی....

    اینم نیست که بیای دردودل از نوع گلایه و شکایت داشته باشی ... نه ... خواستتو با حرف و کلمات مثبت و موثر بیان کنی نه اینکه تو هنوز شروع نکرده محکوم به نشنیده گرفته شدن بشی....

    کلمات قدرتشون بیشتر از هرچیزی تو زندگی ثابت شده اس فقط کافیه در جای مناسب استفاده شن....

    خیلی حرفا به نظرم میاد بگم، پر شدم از حرف !


    تعادل تو همه چی خوبه -باعث رضایت دوطرفه میشه

    زندگی مشترک بنظر من تعادلش در اینه که 30 درصد مسائل فردی دو طرف تامین بشه - 40 درصد هم نیازهای مشترک ....

    حالا متاهلا نیان بگن تو مجردی و ایده آل فکر میکنی ولی دقت کنین گفتم تعادل =متعادلش همینه =هر دوطرف خودشونو به این آستانه برسونن مطمئنا از زندگیشون راضی خواهند بود با تمام مشکلات بیرونی - حداقل مشکلات و تعارضات درونی ندارن - یه نفر متاهل با زندگی موفق بیاد بگه نه اشتباهه درست ترشو بگه من قبول میکنم....


    کمی مستقل بودن هم خوبه - خانوم گل تایپیک آقای باغبان رو که خوندی؟! طبق اون 6 مرحله این الگوی دعواکردن توی ذهنت رو کم کم تو افق محو کن بره


    اون یک روز در هفته که بفکرش هستی ...منتظر خبرشم که چکار کردی ...

  12. کاربر روبرو از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده است .

    mohi (پنجشنبه 29 مرداد 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.