به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 97 [ 04:11]
    تاریخ عضویت
    1394-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,458
    سطح
    30
    Points: 2,458, Level: 30
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    پدرم اصرار به طلاق داره کمکم کنید خیلی شرایط سختیه

    سلام خدمت شما بزرگواران
    مشکلی دارم که اگر زودتر راهنمایی ام کنید ممنون میشم
    حدود یه ساله و نیمه که نامزدم
    اوایل نامزدیمون مشکلات داشتیم ولی بین خودمون دو نفر حلش میکردیم و رابطمون تا حدی خوب بود تا یه هفت هشت ماه که از عقدمون گذشت شوهرم کم کم نسبت بهم سرد شد اگر من بهش زنگ نمیزدم حتی تا یه هفته هم اون زنگ نمیزد و حرف زدمون هم در حد حال و احوال پرسی شوخی و خنده نداشتیم تا این که من شروع کردم به گیر دادن که چرا زنگ نمیزنی و.. که خودش بهم گفت مشکل دارم راحتم بزار . نمیخوام زنده بمونم . به خودکشی فکر میکنم. از خدا میخوام مرگ منو برسونه که من ازش پرسیدم خب مشکلت چیه گفت مشکلمو خودم میتونم حل کنم
    یه مدتی گذشت و دیگه حرفی نشد تا این که اومدم ایران و از خانوادش کمک خواستم که متاسفانه اونا هم نتونستن کاری کنن
    رفتارهای مشکوک دیدم ازش کنار من گوشی موبایلشو جواب نمیداد . مهمونی مامانم دعوت میکرد به من میگفت به مامانت بگو اصرار نکنه بمونم منم میگفتم باشه که به خانوادش گفتم میگن طبیعطش این طوریه از جمعیت خوشش نمیاد
    یه مدت طولانی من سردی هاشو تحمل کردم دیدم نمیشه این طوری باید از خانوادم بخوام باهاش صحبت کنن که بابام ازش خواست یه وقتی بزاره با هم حرف بزنن که اونم قبول کرد از یه طرف هم بابام بعد از این حرفش شوهرم و خانوادش برای مهمونی ای که خونمون بود که همه هم بودن دعوت کرد
    روز مهمونی شد و نه شوهرم اومد نه خانوادش . صبح روز مهمونی به من تو پیام گفته بود من نمیام
    بار چندمش بود که همه بودن و شوهرم نمیومد که بابام اعصابش خورد شد و گفت طلاقتو باید بگیرم این مرد به دردت نمیخوره من همین جور فقط مونده بودم گفتم من باید فکرامو بکنم گفت نه مسعولیت تو بگردنه منه من بجات تصمیم میگیرم من هیچی نتونستم بگم وقتی هم خبرو به نامزدم رسوندن اومد خونمون و وقتی پدرم ازش دلیل نیومدنشو پرسید گفت مریض بوده و به منم گفته نمیتونسته بیاد که بابام گفت تو باید به من میگفتی که همون دقیقه عذر خواهی کرد از بابام ولی فایده نداشت بابام بهش گفت من تو ازدواجتون اینده ی خوبی نمیبینم بهتره از هم جدا بشید که شوهرم گفت نه من زنمو زندگیمو دوست دارم . زن نگرفتم طلاق بدم و.. هر چی گفت بابام سر حرفش بود که فرداش خواهرهاش اومدن بابام به اونا هم همینا رو گفت الان حدود ده پوننزده روز میگذره ازین ماجرا بعد از اون شوهرم به من زنگ زد گفت نظر خودتو میخوام بدونم خوب فکرتو بکن و همین الان نمیخوام جوابمو بدی گفتم باشه فردا بهت میگم که فردا شد گفت دندونم درد میکنه نمتونم باهات حرف بزنم گفتم باشه پس فردا خستم ام فردا بهت شب خودم زنگ میزنم زنگ نزد همین جور ادامه داشت تاکه بالاخره تو نامه براش نوشتم بدرد هم نمیخوریم که زنگ زد و با هم حرف زدیم گفت اینا حرف های تو نیست و حرف های باباته تو منو دوست داری و خیلی حرف زدیم گفت منو دوست داره که قرار شد یه نفر بزرگتر بفرسته با بابام حرف بزنه که الان یه هفته از صحبتمون میگذره هیچ خبری نشده
    خواهش میکنم راهنماییم کنید من بدون اجازه ی بابام با شوهرم حرف زدمو بهش قول دادم که وقتی یه قدمی برداشت منم تلاش کنم زندگیمون رو نگه دارم خیلی شرایط سخته
    من باید چیکار کنم تو این وضعیت بابام وکیل هم دیده برگه ی درخواست طلاقمم چند روز دیگه میرسه دست شوهرم

  2. کاربر روبرو از پست مفید aftab6 تشکرکرده است .

    khaleghezey (شنبه 17 مرداد 94)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-23
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    5,315
    سطح
    46
    Points: 5,315, Level: 46
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 247 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شوهرتم بدش نمیاد جدا شه. مشخصه از رفتارش. اما واسه این که مهریه نده داره میگه من زن و زندگیمو دوس دارم که آخرش بگه من موافق طلاق نیستم اما چون شما اصرار دارید مهریه رو ببخشید تا طلاق بدم.

  4. 2 کاربر از پست مفید سوشیانت تشکرکرده اند .

    aftab6 (پنجشنبه 15 مرداد 94), نادیا-7777 (شنبه 17 مرداد 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    من با روش بابات صد در صد موافقم
    بدون اجازه بابات اصلا باهاش حرف نزن
    جواب اس ام اس هاش را هم نده
    فقط الکی داره می پیچونه تو را

    من نمی دونم از این مرد چی دید ی که داری به خاطرش جلو بابات وایمیسی

  6. کاربر روبرو از پست مفید کمال تشکرکرده است .

    aftab6 (پنجشنبه 15 مرداد 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 اردیبهشت 97 [ 04:11]
    تاریخ عضویت
    1394-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,458
    سطح
    30
    Points: 2,458, Level: 30
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 142
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 13 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از نظراتتون
    مهریمو همون موقع که خواهرهاش اومده بودن برای صحبت بابام بهشون گفت که ما مهریه نمیخواییم

    نمیدونم تو رفتارهای عجیبی که داره چطورقضاوت کنم اخرین بار گریه میکرد میگفت دوست نداره زندگیمون به جدایی ختم بشه از خواهرهاش هم حالشو میپرسم میگن خیلی تو خودشه واقعا دیگه نمیدونم درست کدومه غلط کدومه

  8. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    آفتاب جان
    جدایی سخته. حتی برای کسی که خودش این تصمیم را گرفته و گام اول را برداشته.
    به هر حال ایشون هم انسان هست و عاطفه و احساسات داره.
    پس اگر گریه می کنه یا ناراحته یا ... معنیش این نیست که قصدش جدایی نیست ( با فرض این که قصدش همین باشه. چون از پستهای شما مشخص نشد علت کنار کشیدنش چیه. فقط گفتید بعد از مدتی سرد شد)

    کاری که شما باید بکنی این هست که بذاری ایشون خوب فکرهاش را بکنه و تصمیمش را بگیره.
    اگر می تونی به کمک مشاور علت سردشدنش را بررسی کن (ممکنه مسائل کاری، مالی و ... علتش باشه)
    ضمن این که رابطه احساسی عاطفیت را کمی کنترل کن.

    از دسترسش دور باش و نذار باهات بازی کنه (بازی ای که شاید خودش هم ناآگاهانه انجام می ده)
    به هر حال شما همسرش هستی و دوست نداره اذیتت کنه. ممکنه احساساتت را تحریک کنه و سردرگم بشی (که منظورش چیه؟)

    بهترین راه مشاوره است.
    مرحله بعدی دور شدن از دسترسش و فضا دادن بهش که تصمیمش را بگیره.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    aftab6 (پنجشنبه 15 مرداد 94), khaleghezey (شنبه 17 مرداد 94), سرشار (سه شنبه 13 مرداد 94)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    سلام.
    نمیخام ته دلتو خالی کنم ولی احتمالی بود به ذهنم رسید و شاید علت این رفتار هاش باشه ...
    نکنه نامزدت معتاد شده باشه ... چون معمولا افرادی که تو این دام میوفتن و قبح کار هنوز بین خانتواده و اطرافیان نشکسته باشه گوشه گیر و افسرده و ... میشن.
    .
    و میگه که مریضم و به خودکشی فک میکنم و شاید کار و زندگی آیندشو توتهدید میبینه و احساس منیکنه که نمیتونه تورو خوشبخت کنه این رفتار هارو میکنه ...
    .
    فقط احتمال بود که زدم .. خدا کنه اینطور نباشه .

  11. کاربر روبرو از پست مفید saeeded تشکرکرده است .

    aftab6 (پنجشنبه 15 مرداد 94)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 تیر 97 [ 21:02]
    تاریخ عضویت
    1394-1-22
    نوشته ها
    180
    امتیاز
    5,092
    سطح
    45
    Points: 5,092, Level: 45
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 91 در 64 پست

    Rep Power
    32
    Array
    عزیزم ،متاسفم که چنین اتفاقی براتون افتاد

    ولی مطمئن باش کاری که پدرت میکنه ،درسته.شک نکن.حتی اگه نخواین جدا هم بشین،حساب

    کار دست شوهرت میاد که بدونه تو پشتیبان داری و نمیتونه هر رفتاری که دوست داره باهات

    داشته باشه.

  13. کاربر روبرو از پست مفید سحر22 تشکرکرده است .

    aftab6 (پنجشنبه 15 مرداد 94)

  14. #8
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    تعجب می کنم از کاربرانی که در مورد یک زندگی (با همه ابعاد و احساسات و حوزه های ) ، صرفا با چند خط دستور طلاق صادر می کنند.

    اولا که تصمیم گیری های اساسی زندگی مثل انتخاب طلاق حتما باید در جلسات حضوری مشاوره و بعد از شناخت تمام زوایای زندگی و بررسی آن ممکن می شود.
    و ثانیا حتی در همان جلسات مستمر و متوالی مشاوره حضوری ، هرگز یک مشاور به جای مراجع تصمیم نمی گیرد. او عوارض و فواید و شرایط زندگی را واضح تر می کنند تا مراجع بر اساس توان و شرایط و احساس و قدرت خود تصمیم صحیح را بگیرد.


    لذا من به همه کاربران توصیه می کنم تاپیک آفت های مشاوره را با دقت مطالعه کنند، و بعد در راهنمایی مراجعان قدم پیش بگذارند.
    این مراجع هم اطلاعات بسیار ناقصی ارائه دادند. حتما حضوری باید در جلسات با مشاور خانواده مطالبش را بررسی و تصمیم گیری کند. و صرف این چند اقدام همسرتان نمی توان مشاوره دقیقی به شما داد.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  15. 3 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    ali.amamverdi (شنبه 17 مرداد 94), khaleghezey (شنبه 17 مرداد 94), بی نهایت (جمعه 16 مرداد 94)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    با سپاس از جناب مدیر

    ایشون از اول هم اینگونه برخورد میکردند یعنی از جمع گریزان بودند؟
    در ضمینه شغلیشان چگونه رفتار میکنند؟
    آیا دوستی دارند یا رفت و امد خانوادگی برخوردشان چگونه است؟
    بنظرم بهتره قبل هر کار یدونفری نزد مشاور متخصص مراجعه کنید اینکه مشخص بشه بیماری ایشون چیه و در چه مرحله ای هستش ایا قابل درمانه یا نیست چقدر زمان و انرزی میبره بعد اونوقت شما با توجه به شناختی که از خودتان و تواناییتان دارید و میزان علاقه ای که به ایشون دارید تصمیم گیر یکنید اینجوری خیلی بهتره.

    درسته پدر شما بزرگتر شماست و احترامش واجبه ولی این زندگی شماست خودتان تصمیم اخر را بگیرید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خجالتیم
    توسط tanha... در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 اسفند 93, 15:29
  2. 17 اصل کار تیمی
    توسط ani در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 27 بهمن 89, 13:46
  3. چگونه تیمی موفق داشته باشیم
    توسط ani در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 مرداد 89, 20:44
  4. فتیله فتیله جمعه تالار تعطیله
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 10 مرداد 88, 20:15
  5. راههای مقابله با سختیها:
    توسط setareh در انجمن رنج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 اسفند 86, 00:26

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.