به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 50
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 آذر 94 [ 19:51]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    553
    سطح
    11
    Points: 553, Level: 11
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 30 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    میخواهم با اراده روی تصمیم برای جدایی بایستم. کمکم کنید

    ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
    بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

    فکر کنم همه دوستان تاپیک قبلی من و اختتامش را دیده باشند
    از دوستانی که اونجا نظر دادند مشاوره دادند و کمک کردند نهایت سپاس را دارم
    اما اینجا دلم میخواد همون دوستان بیان و کمک کنند که روی تصمیم با اراده بمونم تا بیشتر از این زندگی خودم را بازیچه نکنم.
    خانم شیدا یک فایل صوتی ضمیمه کرده بودند که چند بار گوش کردم و خیلی مفید بود و بقول آقای دکتر، باید هزینه هر ارزشی پرداخت بشه. من هم از خیر مسایل مالی گذشتم و دیگه برام اهمیتی نداره. در حقیقت در نظام ارزش گذاریم الویتم اتمام یک زندگی پر تنش و بی آرامش هست.
    اما بخاطر وابستگی های عاطفی، ترس از جدایی، عادت و ... ممکنه در تصمیمم دچار تزلزل بشم که اصلا خوب نیست.
    بنابراین از دوستان خواهش میکنم کمکم کنن که این مرحله راحت تر و مصمم تر طی بشه.
    دوستانی که جدایی را تجربه کرده اند و دستخوش تلاطم هاش بودند هم حتما میتونن منو با تجربیاتشون راهنمایی کنند.
    با سپاس

  2. 2 کاربر از پست مفید kaveh-r تشکرکرده اند .

    اثر راشومون (دوشنبه 12 مرداد 94), رنگین (دوشنبه 12 مرداد 94)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست بزرگوار

    من دقیقاً یکسال پیش عیناً مثل الان شما بودم !! فکر کنم حالش رو نداشتی که بری تاپیک های من رو بخونی تا روند وقایع و تغییرات بنده رو ببینی.

    اما دوست عزیز شما روی تصمیم طلاق متزلزل هستی و باید هم متزلزل باشی !! من به عنوان یک دوست هیچ وقت نمیام شما رو روی طلاق مصمم کنم . در اون صورت دیگه رفیق نیستم و نا رفیق هستم . . .

    شما امروز متزلزل هستی به دلیل زیر :

    عقل شما میگه با توجه به مسائلی که پیش آمده و حرمت هایی که شکسته باید طلاق بگیرم . روح شما جیغ میزنه و میگه هنوز من در این رابطه کارم تمام نیست .

    راستش روحت راست میگه و عقلت باید هنوز پخته تر بشه . مولوی میگه : خام بدم ، پخته شدم ، سوختم . شما فعلاً داری کمی پخته میشی و هنوز کلی راه مونده !!

    بزار کمی به روحت بها بدیم و ریشه های تزلزل رو بدون رو در بایستی و تعارف مطرح کنیم . از دل تحلیل همون تزلزل هست که تصمیم صحیح بیرون میاد . عجله نکن !!!

    خوب !!! چرا کمی تزلزل داری ؟
    ویرایش توسط بهزاد10 : دوشنبه 12 مرداد 94 در ساعت 23:29

  4. 2 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    رنگین (دوشنبه 12 مرداد 94), سرشار (دوشنبه 12 مرداد 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 95 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    3,429
    سطح
    36
    Points: 3,429, Level: 36
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 298 در 108 پست

    Rep Power
    38
    Array
    درود بهزاد عزیز ممنون که پیگیر هستید
    من پست شما در تاپیک قبلیم را هم خواندم و به نکته درستی اشاره کردید. متاسفانه همه داشتند روی بهانه گیری های خانمم در مورد خانواده ام بحث و تحلیل میکردند در حالیکه اصلا از اساس همچین چیزی ساخته و پرورده ذهن خانم من بود. اصلا و ابدا همچین مساله ای وجود نداشت.
    خانم من دنبال بهانه بود و شروع کرد به بد رفتاری. حدود 2سال به رفتار توهین آمیز ادامه داد تا بالاخره خانواده من به ستوه آمدند. تازه بعدش هم خانوادم هیچ کاری نکردند و فقط قطع ارتباط کردند. حتی کوچکترین بدی در موردش نگفتند
    مشکلات خانم من با خانواده من اینقدر کم بود که الان کل موارد و جملاتی که میگه باعث ناراحتیش شده به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسه. پس دلیل رفتارهای ایشون این نبود بلکه ایشون این داستان را شروع کردند که باج بگیرند. شما و بعضی از دوستان متوجه این موضوع هستند برخی هم همچنان میخواهند مشکلی را حل کنند که اصلا وجود نداره.
    جالبه که وقتی یکنفر شروع به بهانه گیری میکنه و میخواد زندگیش را بهم بزنه، همه میخوان طرف مقابلش را که میخواد زندگی کنه اصلاح کنن!!!
    من در اوایل پست قبلی هم گفتم که باور کنید من دارم سر قبری گریه میکنم که مرده توش نیست.
    اوایل من هم فکر میکردم خانم حساس شدند پس سعی کردم کوتاه بیام و ارتباطم را کم کنم و ازشون خواستم که بیان و همکاری کنیم تا این حس بد از بین بره.
    ایشون اگر واقعا این مشکلشون بود حتما دلشون میخواست حلش کنیم ولی هرچه من بیشتر دست پایین گرفتم ایشون گستاخ تر شدند و باج بیشتری خواستند.
    دوستان و عزیزان مشاور یک اصلی یادمون نره. اینکه مشکلی را میشه حل کرد که وجود داشته باشه.
    خیلی مردها از هزاران عیب و ایراد الکی روی زنشون میذارن که الواتی هاشون رو توجیح کنند. مثلا میگن خانمم به کار خونه بی توجه هست من تو خونه خوشحال نیستم یا زنم بد هیکل هست. حالا شما بیا به این خانم بگو به زندگیت بیشتر برس، برو باشگاه به خودت برس و ... آیا مشکل حل میشه؟
    بهرحال دیگه اون مساله از نظر من بسته شده و فقط میخوام از شر دوسال حقارتی که هی من کوتاه اومدم و هی بیشتر باج دادم خلاص بشم. درست یا غلط الان به این نتیجه رسیدم که بهترین راه همین هست. نگران از دست دادن چیزی هم نیستم
    آقای بهزاد تزلزل من بهمان دلایلی هست که همه در این مرحله دچارش میشوند. هیچکس با 100% اطمینان طلاق نمیگیره چون هنوز گرفتار عواطف و احساسات و عادت هاست. فقط بعد از جدا شدنه که میفهمه در چه منجلابی بوده. من که همین الانشم حس میکنم.
    علاوه بر این چون مطمن هستم هدف خانم از ایجاد همه این مسایل امتیاز گرفتن بوده و متوجه بوده که هر دفعه من کوتاه اومدم و ایشون به هدفش رسیده پس با همین اطمینان داره پیش میره. اگر روزی مطمن بشه که من دیگه محکم و قاطع سر جام واسادم و نمیخوام ادامه بدم با ترفندهای جدید وارد میشه. میگید نه؟ صبر داشته باشید تا ببینید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید Kaveh_r تشکرکرده است .

    اثر راشومون (سه شنبه 13 مرداد 94)

  7. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله من شک ندارم که خانم شما داره ترفند میزنه. ببینید ایشون آدم پلیدی نیست فقط اینطوری بارش آوردی .

    حالا بزار بریم روی چیزی که از ابتدا میخاستم به شما بگم . فقط میخاستم اول صورت مساله رو درست ببینی که خدا رو شکر همینطور هم شده.

    حالا شما چه بخای طلاق بگیری چه بخای سازش کنی چند تا کار مهم هست که باید انجام بدی .

    اول بشین تمام قوانین و مقررات کشوری رو که هستی بررسی کن . دقیقاً سهم خانومت و خودت رو محاسبه کن . بعدش ببین آیا ترفندی یا تاکتیکی هست که سهیم ایشون رو به حداقل و سهم شما رو به حداکثر برسونه . بعد خودت رو از نظر مسائل بعد از طلاق و گزینه هایی که داری بررسی کن . خودت رو در اون شرایط قرار بده و ببین وضعیت چطوری هست .

    در مرحله بعد باید بپذیری که این خودت بودی که خانمت رو باج گیر بار آوردی و وضیعت بعد از طلاق به لحاظ روحی و عاطفی رو بیش از همه خودت مقصری . همچنین باخت مالی که در پاراگراف بالا برات بوجود اومده و محاسبه کردی در واقع نتیجه اعتماد ها و امتیازاتی هست که خودت با دست خودت به خانومت دادی .

    اگر مراحل فوق رو انجام بدی در وضعیتی قرار میگیری که یک تصمیم درست از هر نظر بگیری . حالا شما هستی و خانمی که خودت خرابش کردی . شما هستی که سبک سنگین میکنی وضیت مالی و حقوقی رو بعد و قبل از طلاق . این واقع گرایی حتی اگه دوباره با خانومت زندگی کنی هم بسیار سودمند میشه . چون میدونی که محاسبه کردی و سنجیدی که دوباره زندگی کردی . یعنی نه التماس کردی و نه دست و پا زدی . . .

    توصیه میکنم حتما بعد از اینکه حساب و کتاب های بالا رو انجام دادی بری و اونا رو با خانومت هم بگی . با هم رو راست باشید و از اون بازی موش و گربه بیایید بیرون . اون خودش میدونه که داره بازی میکنه . نزارید با همین مسخره بازی کار تمام بشه . برید و با هم رو راست و مستقیم همه چیز رو مطرح کنید . دیگه نباید بزاری از تعداد تلفن هات به ایران بگه یا بهانه های کودکانه دیگه بیاره .

    این کار مردانه ای هست که باید به خاطر خودت انجامش بدی . برو و دقیقاً برد و باخت مالی و روحی هر دوتون رو بزار جلوش . بگو اگر تمایل داری با بچه بازی و بهانه های واهی راه جدایی رو انتخاب کنی مثلاً x دلار گیرت میاد و به لحاظ عاطفی و روانی هم دوران پس از طلاق رو خواهی داشت در یک کشور غریب .

    واقعیت اینه که مثل ازدواج ، تصمیم برای طلاق هم باید دونفره گرفته بشه و یک نفری اگر کار کنی نه به لحاظ فکری و نه به لحاظ روانی آرام نخواهی گرفت . فقط باید رو راست و بدون هر گونه بازی بنشینید و با هم تصمیم گیری کنید .

    اگر دیدی لازمه ، اون توصیه خانم شیدا رو اجرا کن و یک مدت از هم دور بمونید . ممکنه همین باعث جدایی نهایی بشه ولی اگه قبلش اون برخورد منطقی و سر راست رو با خانومت کرده باشی دیگه باکی نیست ! چون دیگه راهی برای اصلاح رابطه نیست و اون هم باید بخاد . پس با خیال راحت یک مدت از هم فاصله بگیرید تا حساب و کتاب نهایی رو در تنهایی بکنید .

    حالا آیا راهی هست که کلاً طلاقش ندی ؟؟ مثلاً در ایران طلاقش ندی که اگه روزی به ایران برگشت بتونی قبلاً ممنوع الخروجش کرده باشی و با قدرتی که دادگاه ایران به مرد میده باش برخورد کنی ؟؟

    اگر میشه در ایران و با قوانین ایران با موضوع برخورد کنی که ورق بر می گرده و خانومت اگر با شما کنار نیاد تقریباً نابود میشه !!! اگر کار به اینجا برسه اون دیگه برای همیشه وطنش رو از دست میده و فشار بزرگی خواهد بود و قدرت چانه زنی شما رو به شدت بالا میبره . اگرم هم که به ایران برگرده با قدرتی که دادگاه ایران به شما میده ، شما میتونی زندگیت رو به شکل شرافت مندانه دوباره بسازی . چون خانومت دیگه مجالی برای قر و قمیش نخواهد داشت !!!
    ویرایش توسط بهزاد10 : سه شنبه 13 مرداد 94 در ساعت 09:25

  8. کاربر روبرو از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده است .

    اثر راشومون (سه شنبه 13 مرداد 94)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    سلام مجدد

    1-شما در تاپیک قبلیتون نمیدونستید مشکل چیه و فرمودین دوستان بیایید بنده را تحلیل کنید ، بنده به شخصه دیدم کسی به ریشه های احتمالی اشاره ای نمیکند و مدام صحبت از اموالتان بود و مشاوره ، ریشه های احتمالی

    مشکتان را یک به یک خدمتتان میگفتیم که یکی از این ریشه ها هم شاید قدرت مالی ایشان بود که هنوز معلوم نیست واقعا 50 درصد یک خانه قدرت مالی به او داده یا نه و مهم هم نیست چون تصمیمتان را گرفته اید.

    2- وقتی از ریشه های مشکل صحبت میشود منظور این نیست که شما مقصری و کارتان درست بوده یا غلط هدف علت مشکتان است که تا یافت نشود هموار نمیشود.

    3-همسرتان که در تاپیکتان حضور نداشتند که به او بگوییم خودش را اصلاح کند پس به کسی میگوییم که اینجا حضور دارد مخصوصا که شما خودتان درخواست تحلیل دادید هیچ کس به شما نگفت همسر خوبی داری

    قدرش را بدان ما هم با همان یک نگاه متوجه شدیم ایشان کمی سرخود و لوس هستندو عاقل نیستند ولی گفتنش به شما هیچ سودی نمیرساند به ویژه که اولویت های دیگری باید اصلاح میشد تا به این مورد رسید.

    4- خواستیم تاپیک را ادامه دهیم در جهت همان ریشه یابی و اصلاح که متوجه شدیم شما به شدت مردد و متناقضید و تصمیمتان گاهی جدایی و گاهی .. است و از شما خواستیم تصمیمتان را بگویید و هدفتان را مشخص کنید که البته مشخص شد.

    5- در هر صورت تصمیمتان را گرفته اید و همسرتان هم گویا منزل را ترک کردند اینطور تا 1 سال جدا خواهید بود ، درسته؟ پس دیگه ارتباطی نداشته باشید تا ایشون هم نتواند به قول خودتان با ترفندهای جدید وارد شود . (هرچند

    گفتنش بی فایده است اما نمیشود اسم رفتارهای همسرتان را ترفند و کلاهبرداری و.. گذاشت ایشان اگر سیاست درست داشت و عاقل بود که زندگیش را به اینجا نمیکشاند و خودش را آواره خانه های مردم نمیکرد.)

    6-حالا که تصمیمتان را قطعی گرفته اید اول باید آن را و عواقبش را بپذیرید تا از عهده آن برآیید. و خواندن مقالات زیر:

    http://www.hamdardi.net/thread-10711.html

    http://www.hamdardi.net/thread-14220.html

    پایان رابطه (1) – مسئله طلاق | مربی | امیر مهرانی

    پایان رابطه (2) – پذیرش ناکاملی | مربی | امیر مهرانی

    پایان رابطه (3) – پذیرش مسئولیت | مربی | امیر مهرانی

    پایان رابطه (4) – گفتگو با دوست، مشاور و آتش فوت‌کن‌ها | مربی | امیر مهرانی

    پایان رابطه (5) – سوگواری، تنهایی و مکانیزم‌های دفاعی | مربی | امیر مهرانی

    پایان رابطه (5) – سوگواری، تنهایی و مکانیزم‌های دفاعی | مربی | امیر مهرانی

    پایان رابطه (7) – رقصیدن با خاطرات گذشته | مربی | امیر مهرانی

    پایان رابطه (8) – چرا جدا شدم؟ | مربی | امیر مهرانی

    پایان رابطه (9) – چقدر زمان برای بازیابی نیاز است؟ | مربی | امیر مهرانی

    پایان رابطه (10) – نگهبانی از خبر جدایی | مربی | امیر مهرانی

    در این یکسال فرصت دارید مقالات مفیدی بخوانید:
    http://www.hamdardi.net/thread-154.html

    و....

    جناب بهزاد همسرتان به شما هر ضربه ای زده وقتش نشده که خودتان را بسازید؟ تا کی میخواهید در پست خانمهایی که میخواهند جدا شوند یا تقاضای مهریه داده اند قضاوت بیجا کنید و در پست آقایانی چون جناب کاوه ، اینقدر تند بروید؟

    من هم از همسرم ضربه خوردم باید همه مردها را متهم کنم به اینکه ظرفیت خوبی کردن را ندارند ظرفیت کمک مالی را ندارند زورگو هستند بی عاطفه و بی وجدانند و.. یا باید ایراد خودم را پیدا کنم؟

    بله هستند افراد بیماری که ظرفیت ندارند اما شما همه گردهای عالم را گردو میبینید.
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !


    ویرایش توسط گیسو کمند : سه شنبه 13 مرداد 94 در ساعت 10:35

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    من یه توصیه دارم به آقای کاوه و بهزاد تلفنتون رو به هم بدید و راحت تر با هم تبادل نظرات کنید و بیشتر از این عقاید اشتباه خود رو در انظار داد نزنید.

    از اول تا آخرش دارید خانمتون و بقیه خانم ها رو به عدم ظرفیت داشتن نسبت به مالکیت آنها در امور اقتصادی متهم می کنید فارغ از اینکه صد رحمت به اسکروچ ، شما دست اورا از پشت بسته اید.

    این همه پستهایی که خیرخواهانه دوستان زحمت کشیدند برایتان ارسال کردند رو جبهه گیری می بینید .اگر اینقدر مصرید بر عقیده خودتان یک مکالمه دو نفره راه بندازید و در این محیط عمومی اینقدر راحت به خانم ها توهین نکنید.

    - - - Updated - - -

    پ.ن اگه پستم ایرادی داره خودم گزارشش کردم تا اعمال مدیریت بشه . احتیاج نیست شما دوست عزیز زحمت بکشید.
    ویرایش توسط بی نهایت : سه شنبه 13 مرداد 94 در ساعت 10:39

  11. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    گیسو کمند (سه شنبه 13 مرداد 94)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 95 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1394-5-04
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    3,429
    سطح
    36
    Points: 3,429, Level: 36
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    21

    تشکرشده 298 در 108 پست

    Rep Power
    38
    Array
    بهزاد جان کاش همه همینقدر مستقیم و شفاف صحبت میکردند
    مقصر همه این مشکلات من هستم که با رفتارم زنم را اینجوری بار آوردم که مثل یک برده با من صحبت میکنه.
    اگر من امروز تصمیم گرفتم که جدا بشم برای این هست که همه این راه ها را رفتم. بارها نشستم و واضح به زنم گفتم ببین عزیزم به نفع ما نیست که جدا بشیم چرا داری برای هیچی به هیچی زندگی را خراب میکنی. اما نتیجه شد داد و فریاد و فحش و تهمت و ناسزا به پدر و مادر و خودم که خانوادت نذاشتن و ...
    بگذریم دیگه حالا
    من اگر اینجا هم طلاق بدم ایشون را، باز عقد ایرانی ما پابرجاست و مادامی که من نرم در سفارت برگه را امضا کنم عقد ما در ایران سر جاش هست و میتونم برم ایران ممنوع الخروجش کنم.
    البته ایشون تا چند ماه دیگه پاسش هم میگیره و دو ملیتی میشه و نمیدونم آیا با پاس غیر ایرانیش میتونه بره ایران و خارج بشه یا خیر؟ (کسی از دوستان اطلاع داره؟)
    ولی یکبار گفت من اصلا نمیخوام برم ایران برام هم مهم نیست. (واقعا هم علاقه ای نداره به ایران) بیشتر هدفش این هست که خانوادشو بیاره اینجا. اما بقول شما این هم یک امتیاز هست اگر بشه
    بهزاد جان کلا حالا که تصمیم گرفتم دیگه برام ضرر مالیش مهم نیست فقط میخوام خلاص بشم. روحم خسته هست. عمرم داره به دعوا جنجال میگذره. مگه یه آدم چند سال عمر میکنه که بخواد چندین سالش را صرف درست کردن یه رابطه ای بکنه که طرفش نمیخواد قدم مثبتی برداره.
    همش پست خانم سحرناز در تاپیک قبلی میاد تو خاطرم. دوستان بخدا باور کنید نمیشه با کسی که نمیخواد زندگی کنه بزور زندگی کرد.

  13. کاربر روبرو از پست مفید Kaveh_r تشکرکرده است .

    اثر راشومون (سه شنبه 13 مرداد 94)

  14. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    آقای کاوه

    1- رفتارهای شما برای یک مرد بیش از حد احساساتی و دور از اقتدار هست (شاید به نظر من)
    موضوع مربا هنوز برام حل نشده می دونم منظورتون چی بوده، اما عملی که برای رسیدن به اون منظور انجام دادید از نظر من نه برای یک مرد و نه برای یک زن پسندیده نیست. مثال می زنم. وقتی می دونی طرفت داره خیانت می کنه، خودت را سبک نکن و ایمیلهاش را بخون. هدف و مشکل مشخصه، اما باز کردن ایمیل یک نفر دیگه، به اون منظور کار چیپی هست. یا مثلا گوش وایسی تلفنش را بشنوی یا ... یه حدی از غرور و کلاس که لازمه شما در مقابل خانمتون ندارید. وقتی موضوع مشخصه کند و کاو اضافی شما را سبک می کنه.

    2- می گید خانمم مظلومه و اگه ببینیدش باورتون نمی شه و ...
    من هیچ نشانه ای از مظلومیت و انفعال و ... در همسر شما ندیدم. چه الان و چه از روز اول ازدواجتون. حتی مهریه کم ایشون. بالاخره شرایط شما را می دونسته، قبلا با شما دوست بوده و اگر اون مهریه را قبول کرده، برای این بوده که هیچ مانعی برای ازدواجتون نباشه. می خواسته دوستی را به ازدواج برسونه.

    3- برنامه اش از اول جدایی نبوده. اما به تدریج احساس کرده می تونه زندگی بهتری داشته باشه. پس به این گزینه هم فکر کرده.
    الان هم اگر حس کنه زندگی با شما براش بهتر از زندگی با دیگری خواهد بود، برمی گرده.

    4- مساله به نام زدن خونه که مطرح کردید چیزی را به اونصورت عوض نمی کنه. به هر حال کل اموال شما روی هم گذاشته می شه و مجدد نصف می شه.

    5- در ادامه مورد یک
    گفتید خانمم اومده بود وسایلش را ببره عین خیالش نبود. بعد می رید رستوران می شینید فیلم هندی بازی می کنید و گریه می کنید!
    مردی که می شینه تو رستوران گریه می کنه ؟!! من از فیملهای بالیوود هم بدم می آد چه برسه به واقعیتش.
    شما چرا اینقدر گریه می کنید. ابهت مرد به سکوتشه. به اخمشه. به جدیتشه. گریه هاتون را بذارید وقتی تنها هستید.

    6- این قانون یکسال جدایی برای همین هست که شما خودتون و تصمیمتون را ارزیابی کنید.
    لطفا ازش درست استفاده کنید و اینقدر درگیر رستوران و اشک و آه نشید.
    زودتر ازش فاصله بگیرید. (ارتباط مجازی و حقیقی و فامیلی و ... را قطع کن تا نبودن همدیگه را واقعا حس کنید)
    کاملا تنهاش بذارید.
    هم فرصت می کنید خودتون را ارزیابی کنید و خوب و بدهاتون را بسنجید
    هم ایشون با این فاصله بهتر می تونه احساساتش را بسنجه و تصمیم بگیره.

    از تصمیم هات باهاش حرف نزن. نگو تصمیم گرفتم دیگه برم و ارتباطم را قطع کنم و برو فکرهات را بکن و ...
    بی سروصدا بکش کنار. بذار فکر کنه چی شد. فکر کردن براش لازمه. لقمه را آماده نذار توی دهنش!

    غیز از این سایت از جای دیگه مطلب می خونید؟
    مشاوره می رید؟
    خانمت و دوست و آشناها را ول کن. دنبال کمک حرفه ای باش.
    یه کم هم قیافه بگیر براشون لطفا
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 13 مرداد 94 در ساعت 12:09

  15. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Kaveh_r (سه شنبه 13 مرداد 94), گیسو کمند (سه شنبه 13 مرداد 94), نارجیس (چهارشنبه 14 مرداد 94), اثر راشومون (سه شنبه 13 مرداد 94), بهزاد10 (سه شنبه 13 مرداد 94), رنگین (سه شنبه 13 مرداد 94)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اسفند 94 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1394-3-18
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    1,866
    سطح
    25
    Points: 1,866, Level: 25
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    48

    تشکرشده 197 در 64 پست

    Rep Power
    0
    Array
    وقتی این سایت رو باز کردم منم شوکه شدم ها!

    1- شکست تو هر چیزی بده، بخصوص برای کسی که به شکست عادت نداره و تو بقیه مراحل زندگیش موفق بوده، حالا اگه چند تا شکست با هم اتفاق بیفتن، دیگه واقعا فرد باید خیلی قوی باشه تا بتونه این اوضاع را تحت کنترل در بیاره... شما هم توی خیلی از مراحل زندگی موفق بودید، و کلا خیلی از خصوصیات شخصیتی که من ازتون دیدم همونطور که قبلا هم گفتم قابل احترام و قشنگ بود، پس اگر میام اینجا تو تاپیک شما پست میذارم، برای اینه که هم فکر میکنم جای کار داره و هم قابل احترام بودن شخص شما (اینجا به کسی برای پست گذاشتن پول نمیدن! من هم نه بیکارم، نه کارم اینه! ممنوعیت سه پست هم دارم، و چون از پست کلی و دو سه خطی که بیشتر طرف رو تو دو راهی میندازه خوشم نمیاد، متاسفانه پست هام طولانی میشه. اما اگه پیشنهادی میدم کامل راجع به تمام مواردی که به ذهنم میرسیده فکر کرده ام، و اگه برداشتی می کنم، تمام مصادیقی که باعث شده اون برداشت به ذهنم برسه میارم که شما بتونید توضیح بدید، چون شاید من بد برداشت کرده باشم، پس اگر به خوبی ها اشاره نمی کنم، دلیل بر خوب نبودن شما نیست، دلیلش اینه که اولا اون خوبی ها باعث بوجود اومدن مشکل نشده، دوما همینطوری هم پست هام خیلی طولانیه! کسی منکر رفتار زشت خانم شما نیست، مطمئنا من به عنوان یه خانم هیچوقت از چنین رفتاری دفاع نمی کنم، اما به قول معروف چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است! و اگه بخوایم به این مسئله بپردازیم کلا شده همدردی! که فکر کنم این بیستمین باریه که دارم میگم همدردی برای وضعیت الان شما وقت تلف کردنه...

    2- توی پست آخر تاپیک قبلی گفته بودید به خاطر دوستان رفتید دوباره با خانمتون حرف زدید اما اون درست رفتار نکرده، اول بگم هیییچ کسی به شما توصیه نکرد بدو همین الان با خانمت حرف بزن (اگه توصیه کرده نشون بدید من ببینم کدوم پست بوده)، شما اصلا در این زمینه مشورت نگرفتی، فقط از سر احساس و هیجان خودت که نتونستی کنترل کنی پیش رفتی، بعد هم تو پاراگراف دوم پست آخرم توی تاپیک قبلی اشتباهات زیادی که توی اون گفتگو مرتکب شده بودید رو بر شمردم (که اگه خدای نکرده من جای خانم شما بودم، فقط یکی از اون اشتباهات برای من کافی بود که دیگه هرگز به برگشت فکر نکنم) اما شما کلا اون پاراگراف رو نادیده گرفتید... اینکه شما فکر کنید اون برای پول میخواد بره سخته دیگه، حالا اگه اون فکر کنه شما میخواین به خاطر پول نگهش دارید خیلیییی سخت تره...

    3- یه مسئله دیگه اینه که من اولین کسی بودم که مسائل حقوقی و مالی رو به قول خودتون خیلی مشروح نوشتم، اما بعد از مطرح کردن مسئله مهریه ایران، اولین کسی بودم که گفتم خب این مسئله رو بذارید کنار... حالا چرا این چرخش 180 درجه بوجود اومد؟
    ببینید آقای کاوه، من شرکت دارم (جدا از کارهای پدرم) و قرارداد مالی و حقوقی زیاد میبندم، در این که یه سری از افراد از اول کلاهبردار هستن هیچ شکی نیست! در این که اگه من از اول درست همه جوانب را نسنجم بعدا ممکنه یه جایی بیخ گردنم رو میگیره هم هیچ شکی نیست. ما با مهر و عاطفه و اعتماد متقابل رو به رو نیستیم، هرچی هست روی کاغذه، اصلا در رابطه با مادیات همیشه میگن حساب حسابه، کاکا برادر... اما گاهی با وجود همه تلاش هایی که ما می کنیم باز هم نتیجه خوب در نمیاد، پس اینجا اگه من بخوام الکی وقت بذارم رو این کار، فقط باعث میشه از بقیه قراردادهایی که میتونستم ببندم باز بمونم... از طرف دیگه ضرر خوب نیست، اما باید ضرر کوچک رو در مقابل سود بزرگ کنار گذاشت... هزینه رو باید پرداخت برای هر چیزی، اما این مهمه که من چقدر هزینه کنم و در مقابل چی بدست بیارم... اگه چهارتا قرارداد رو با ضرر بذارم کنار و برم سراغ پنجمی، باید تخته کنم برم! یعنی روزگار به این سمت سوقم میده... مسئله اینجاست که قراردادی که من میبندم با قراردادهای بقیه شبیهه، حالا چرا من ضرر کردم بقیه نکردن؟ اینجا زندگی نیست که طرفم فقط جلوی من بوده باشه و همه رو به اون نسبت بدم، اینجا کسی که با من قرارداد میبنده با ده نفر دیگه هم بسته... چرا من شکست خوردم؟ چرا بقیه خوب پیش رفتن؟ اگه اینو ریشه یابی نکنم، یعنی یه نقطه ضعفم رو ندیده گرفته ام، تو بازار خیلی راحت پخش میشه، خیلی راحت از همین نقطه ضعف من بقیه هم استفاده می کنن و کنارم میزنن... پس نمیتونم به شانس نسبت بدم، نمیتونم همه تقصیر رو بندازم گردن طرف مقابلم و بگم اون دزد بود، بله بوده، اما اشکال من کجا بوده؟ اشکال من پیش پرداختی که در نظر گرفتم مسلما نبوده! چون این پیش پرداخت رو بقیه هم دارن در نظر می گیرن، پیش پرداخت تو زندگی میشه مهریه یا برای شما قوانین کشور میزبان... اگه من میخواستم از اول هیچ پیش پرداختی نذارم که اصلا طرف نمیاد باهام قرارداد ببنده! بالاخره اون هم داره یه حسابی برای خودش می کنه، اما اینکه من بند بند قرارداد رو چطوری بنویسم خیلی مهمه... بند بند قرارداد تو زندگی میشه رفتار من در کنار و در مقابل رفتار طرف مقابلم...

    4- یکی از سوالاتی که توی ذهن شماست: میگن من متناقضم، اما حرفای خودشون بیشتر متناقضه، بین این حرفا کدوم رو انتخاب کنم؟
    پاسخ:
    شنیدید که میگن یه حرفه ای وقتی میخره که همه دارن میفروشن و وقتی میفروشه که همه دارن میخرن؟ در عین حال شنیدید که میگن خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش؟ جفتش هم درسته! حالا کدوم مال چه وقتیه؟

    شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟ استاد گفت : دو مرد- پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟ شاگردان: خوب مسلما کثیفه ! استاد: نه، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟ شاگردان: تمیزه ! استاد: نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد. وباز پرسید : خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟ شاگردان: کثیفه ! استاد: اما نه، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟ شاگردان با سر درگمی جواب دادند : هر دو ! استاد: نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد! شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است. استاد در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید، این یعنی: منطق!

    اینجا هم صحبت ها متفاوته: یکی میگه صبر کن، یکی میگه برو، یکی میگه چندش!! یکی میگه مرد باش، یکی میگه زنت تو رو دوست داره، شاید در ظاهر شما رو سردرگم کنه، اما مطمئنا اگه خودتون روش وقت بذارید متوجه میشید که همه اش درسته! هر موقع فهمیدید همه اش درسته و دقیقا تونستید پیدا کنید کدوم مربوط به کجای کار شماست، اون موقع شما با 99.99 درصد زن ها زندگی موفقی خواهید داشت، مابقی هم درصد خطاست!

    چون هر کسی یه گوشه قضیه رو نگاه می کنه، اتفاقا چون همه آدم های معمولی هستیم و نمیتونیم تمام جوانب را با هم بسنجیم... اینکه لازمه از دیگران مشورت بگیریم هم دقیقا برای همینه... تصمیم نهایی را شما برای زندگیتون میگیرید، بقیه فقط نظرشونو میگن، اما اگه بتونید خیلی از این مواردی که بچه ها اشاره می کنن رو کنار هم داشته باشید، اگرچه آدم عادی ای هستید اما زندگیتون پرفکت میشه... دقت کنید خودتون نه! زندگیتون...

    --
    5-
    همه مسائل به کنار
    شناخت من از شما از همین چند تا پستیه که اینجا گذاشتید، از آقای بهزاد رو هم از همون چند تا پستش، تمام پست های تاپیک هاشون رو هم نخوندم، شاید کلا ده تا پست، اما یه مسئله ای رو پیش بینی کردم و ازش عاجزانه خواستم این کار رو نکنه، این بخشی بود که براش تو تاپیک شما نوشتم:

    .
    .. میدونی چرا وقتی آقای کاوه سوال کرد چطوری اذیتش کنم نوشتم راحت ترین حالتش اینه...؟ چون میدونستم اگه من هم ننویسم یا شیطون به ذهن خودش میندازه، یا آدم های دیگه... من یه زنم میتونم هزار تا راه بدتر هم بگم تا قلب و وجود خانم ایشون آتش بگیره، اما یه جمله رو بولد کردم: این کارها از مردونگی به دوره. آقا بهزاد گذشته دیگه گذشته، جفتتون در حق هم بد کردین، اما الان دیگه تغییرش بده... آقا بهزاد قبول داری اشتباه کردی، اما اشتباهی که پذیرفتی رو اشتباهی پذیرفتی... اشتباه شما 1000 سکه مهر کردن یا زدن خونه به نام برادر زن نبود... اشتباه شما جای دیگه بود... الان هم راهش اینه که هر کاری که در حق هم کردین بذارین کنار، سخته، اما غیر ممکن نیست... درخت کینه رو که روز به روز داره تنومندتر میشه از دلت ریشه کن کن آقا بهزاد، عوضش بذر محبت بکار... باور کن ضرر نمی کنی... باور کن داری با خدا معامله می کنی ... باور کن اگه یه قدم برداری خدا هفتصد قدم برات بر میداره... خودش وعده داده... اما در صورتی که تلاشت درست باشه...

    در نهایت آقا بهزاد اگه اومدی انتهای این تاپیک و انتهای این زندگی رو جوری رقم بزنی که برای خودت رقم زدی، من عاجزانه خواهش میکنم ازت که این کار رو نکن... نذار دو نفر که میتوننکنار هم، یا جدا از هم خوشبخت باشن با نفرت و کینه و ترس یا به قول آقای راشومون دل چرکین زیر یه سقف بمونن... زندگی خیلی کوتاهتر از این حرفاست که اینطوری به کام هم تلخش کنیم...

    ... به اندازه خدا عمل کن: اگه خانم رو نگه داشتی شایسته نگه دار، اگه نمیخوای شایسته جدا شو، مطمئن باش خدا از جایی که حساب نمی کنی بهت روزی میده، بهش اعتماد کن... (آیه 2 و 3 سوره طلاق)

    6- یادتونه توی همون پست مسئله شما رو که آقای بهزاد خیلی میخواست بگه با مسئله خودش شبیهه مقایسه کردم و گفتم اوضاع شما خیلی بدتره؟ (همونجا هم اشاره کردم که البته شما هنوز مهریه ایران رو نگفتید چقدره، شما هم بعدش پاسخ دادید چون مطالعه کرده بودید اون پست رو) حالا با همین مسئله من میگم اوضاع شما الان خیلی بهتر از اوضاع آقای بهزاده... آقای بهزاد خونه رو کامل از دست داده بود (تقصیر هم کاملا از خودش بود، اشتباهی کرد که 1400 سال پیش توی کتابی که خیلی از قوانین کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان بر اساس اون نوشته شده، کاملا راه حلش ارائه شده بود)، مسئله بعدی مهریه 1000 سکه ایش بود، که اگه بگیم سالی 100 میلیون درآمد داشته باشه، درآمد ده سالش رو باید بذاره برای این ضرر، اما شما: مهریه ایران که هیچی، قانون اینجا هم که 30 درصد رو به نام خانمت کردی برای گذشته، 20 درصد هم درآمد یکسالته، یعنی همین امسال که تموم بشه، کلا کار شما با خانمت تموم شده... حالا خودت ببین درسته برای یکسال ضرر بیفتی دنبال بازی موش و گربه و شما اذیت کنی و اون اذیت کنه؟ باور کن این زندگی شرافتمندانه نیست... انتخاب اینکه شما با خانمتون باشید یا نباشید با خودتونه، اما بدونید اگه دنبال تلافی و کینه و انتقام بیفتید فقط لذت هایی که میتونید بعدا داشته باشید رو دارید از خودتون می گیرید... حتی اگه به همسرمون به چشم دشمن هم نگاه کنیم، آقای بهزاد زیاد از دولت های ظالم حرف زده ولی انگار خبر نداره که اولین بار آمریکایی ها 70 سال پیش تام و جری رو ساختن و ایشون این برنامه رو کرده الگوی زندگی خودش... ولی شما که اهل شعر هستید، حتما میدونید که حافظ 700 سال پیش گفته آسایش دو گیتی مدیون این دو حرف است، با دوستان مروت، با دشمنان مدارا.


    7- آقای کاوه، شما الان خواهی نخواهی یک سال فرصت داری، الان یه سفری برید، سعی کنید تمام ناراحتی ها رو فراموش کنید، بعد که از نظر روحی آرام تر شدید، یک بار دیگه تمام پست هایی که بچه ها براتون گذاشتن رو بخونید...

  17. 3 کاربر از پست مفید راه حل تشکرکرده اند .

    Kaveh_r (سه شنبه 13 مرداد 94), گیسو کمند (سه شنبه 13 مرداد 94), رنگین (سه شنبه 13 مرداد 94)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 03 تیر 96 [ 07:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    340
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    343

    تشکرشده 431 در 213 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام آقا کاوه، راهی که خودم برا جدا شدن رفتم رو می نویسم شاید بکارتون بیاد، من بغیر یکی دو بار که عصبانی شدم حرف طلاق زدم اما بعدش دیگه حرف طلاق نزدم و ازش خواستم تا اول تکلیف زندگیمونو مشخص کنه، یه سری یادگاری براش گذاشتم و یه سری یادگاری ازش نگه داشتم و بهش گفتم وسایل مشترک رو نگه میدارم اگه خونه گرفت دوباره با هم استفاده کنیم و محل زندگیمو جدا کردم و سعی کردم شاد زندگی کنم و واقعا بهش فک نمی کردم و سرمو شلوغ کردم با خانواده بودم و با خانواده مسافرت رفتم و به شوهرم اجازه نزدیک شدن نمی دادم تا خواسته هامو جدی بگیره با اینکه واقعا نمی دونستم چه تصمیمی میگیره اما اجازه دادم دوتامون بدون هم زمانو بگذرونیم، حدود 4 ماه گذشته بود که داشت قضیه رو جدی می گرفت اما خب نمی خواست به قول هاش عمل کنه و دادخواست طلاق داد تا من بترسم با این دوریا تونسته بودم احساسمو کم کنم و اونم ترجیح میداد تغییر نکنه وقتی ما رای طلاق گرفتیم 5ماه از آخرین باهم بودنمون می گذشت وقتی دیدم دادگاه رفتیم دیگه دوس نداشتم برگرده پس پیگیره جدایی شدم الان 8ماهه جدایی عاطفی داشتم و حدود 20 روزه طلاق محضری گرفتم و خدا رو شکر اعصابم آرومه و کار می کنم و بازم خداروشکر افسرده نشدم، من حتی تمام مدت قبل از طلاق وسایل و عکس و یادگاری هارو بیرون نریختم و هر وقت دلم تنگ میشد نگاهشون میکردم با خودم عهد کردم هر وقت احساسی نداشتم وسایلش رو بریزم بیرون، راستی ما دوسال عقد بودیم و گاهی با هم زندگی کردم

  19. کاربر روبرو از پست مفید آخیش تشکرکرده است .

    Kaveh_r (سه شنبه 13 مرداد 94)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چطور باید جلوی خانواده همسرم بایستم؟
    توسط fatima999 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 دی 94, 15:20
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 09 آبان 93, 00:59
  3. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 00:59
  4. برای تموم کسایی که پیشمون نیستن
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 اسفند 90, 00:34
  5. ایستگاه کنجکاوی ( در مورد نفر قبلیت کنجکاوی کن)
    توسط کنجکاو در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 شهریور 89, 10:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.