به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اسفند 94 [ 15:59]
    تاریخ عضویت
    1394-5-10
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    171
    سطح
    3
    Points: 171, Level: 3
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 15 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    رابطه منو همسرم با خانوادهامون

    سلام
    من 28 سالمه و همسرم 34 راستش الان 11 ماه ازدواج کردیم و کم وبیش با هم اختلافاتیم داریم مشکلی که در موردش میخوام ازتوم راهنمایی بگیرم اینه که ما یهنی منو شوهرم حدود 1/5 پیش یه دعوای خیلی بدب باهم داشتیم که ناخواسته منجر شد به اینکه خانوادها بفمن البته اینجوری بود که ما اون شب دعوامون شد و شام قرار بود بریم خونه مادر من .وقتی که دعوامون شد متاسفانه شوهر من یه مقدار دست بزن داره و فحاشی میکنه و منم نمیتونم در مقابل اینکاراش اروم بشینم خلاصه درحین دعوا بعد از اینکه مادرم به من چند بار زنگ زده بود وجواب نداده بودم همچنین همسرم هم تلفنو جواب نداده بود میاد در خونمون و منو تو اون شرایط میبینه و عصبانی میشه و با همسرم بگو مگو میکنه البته مادرم تند نرفت و چند تا تیکه بهش انداخت که چرا منو زده خلاصه فرداشم میره پیش ماد شوهرم و ماجرارو تعریف میکنه و ازشون گله میکنه این دعوا نتیجش این شده که هر دو ما جدا جدا میریم خونه مامانامون و اینکه نه من میرم پیش مامانش نه اون میاد خونه مامان من الا ن 2 ماه این روال ادامه داره البته خانواده اون با من بحثی نداشتن و من بعد از اون جریان چند بار رفتم خونه اونا ولی هر دو سر سنگین ولی قابل تحمل من زیاد تو جمشون حرف نمیزنم دیگه درصورتی که قبلا با اونا خیلی خوب بودم و با برادرشوهرم خیلی تو سر هم میزدیم اما دیگهه وضعیت فرق کرده اینم بگم که همسرم میگه از ماجرای اومدن مادرم به خونه مادرش فقط مادر همسرم میدونه و بقیه اعضای خانوادشون این اتفاقو نمیدونن
    من از یه سری رفتارای همسرم بدم میاد مثل این که اون هر روز خونه مامانشه و با یه سری ادم رفت امد داره از فامیل که من ازشون خوشم نمیاد من رفت و امد خونه مادرش مشکل ندارم تا وقتی که به زندگی خودم لطمه نزنه من نمیگم خونه مادرس نره میگم وقتی ما الان به شغل دوم احتیاج داریم تو چرا بعدظهرتو یکسره اونجایی من حرفم اینه تو ششغل دوم داشته باش اصلا صبح تا شب برو من کار ندارم به هر حال این 2 ماه خیلی بهمون سخت گذشت چون خدمونم یکسره در حال کشکمش بودیم
    مشکل اینه که هسرم میگه خانواده من به تو توهینی نکردن چرا با اونا سر سنگینی و تحویلشون نمیگیری راست میگن ولی تو اوج دعوا من از مادرش توقع داشتم بیاد حالمو بپرسه ولی نپرسید و یه جوری رفتار کرد که انگار اتفاقی نیفتاده یه سری حرف زده که فلانی اصلا کمک خرج نیست به اون ربطی نداره من کمک میکنم یا نه اومدن خونمون بعد شام من یه ذره سر سنگین بودم و مثل قبل با هاشون بگو بخند نکردم ازین دلخور شدم ولی هر طور فکر میکنم نمیتونم برم از دلشون در بیارم واسم سخته از اونورم میگم برادر شوهرم از من کوچکتره هر طو میخواد رفتار کنه مهم نیست ولی بازم سختمه ازش عذر خواهی کنم ازین ورم همسرم میگه من باید باخودم کنار بیام و رفتار مادرتو هضم کنم تا بتونم بیام خونشون راستش اونا دیگه از همسرم خوششون نمی یاد و از چششون افتاده اینم بگم که مادر من این رفتار همسرمو چند با دیگم دیده بود ولی باهاش صحبت کرد و به مادش چیزی نگفت واین دعوای اخیرو دیگه نتونست تحمل کنه مامانمم میگه مهم نیست نیاد تو با اون خوشش باش ما مهم نیستیم ولی با این حال چند بار از طرف من دعوتش کرده گفته نیمام چه کار کنم؟؟؟

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اسفند 94 [ 15:59]
    تاریخ عضویت
    1394-5-10
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    171
    سطح
    3
    Points: 171, Level: 3
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 15 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی نیستتتت؟؟؟این چه جور سایتی هست ؟؟

  3. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو
    به سایت وزین همدردی خوش امدید

    بشخصه نظرم اینه شما زندگی مشترک را با میدان جنگ و طناب کشی اشتباه گرفتید چون تو نمیای خونه مادرم پس منم نمیام خونه مادرت و باهاشون کاری ندارم!!!
    زندگی مشترک معناش با اون چیزی که شما در ذهن دارید بسیار فاصله داره بانو.شما هنوز اول راه هستید و یکسال نشده که ازدواج کردید بعد اینهمه اتفاق افتاده در زندگیتان و مشکلاتی بوجود اورده که ناشی از نداشتن مهارت های لازم زندگی مشترک توسط شما و شوهرتان میباشد.ما فعلا فقط با شما در ارتباط هستیم

    1.میزان تحصیلات شما و شوهرتان چه مقدار است؟
    2.طریقه ازدواج شما چگونه بوده؟
    3.آیا ایشون از اول موقع عصبانیت فحاشی میکردند و دست بزن داشتند
    4.عکس العمل شما در این مواقع چگونه است
    5.نوشتید چند دفعه هم تکرار شده میشه توضیح کاملتری بدید
    6.آیا ایشون در مواقع عادی هم فحاشی میکنن
    7.دو خانواده از نظر اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در چه وضعیتی قرار دارند
    8.خصوصیات مثبت و منفی خودتان و شوهرتان را بنویسد.لطفا توضیح کامل باشه
    سپاسگزار میشم جواب بدید.

    هر اتفاقی که بین زوجین می افتاد حالا چه قهر و دلخوری و ناراحتی و یا کشمکش بهتره یاد بگیریند که بین خودشان باقی بمانه و خودشان سعی در حل کردن این موضوع داشته باشند یا به مشاور متخصص و باتجربه مراجعه کنند وقتی در اینگونه موارد پای نفر سوم وسط میاد بخاطر اینکه این شخص وابستگی احساسی به یکی از طرفین داره و از تجربه و تخصص کافی برخوردار نیست بیشتر آسیب میزنه به زندگی مشترک زوجین حتی خود مشاورین هم ترجیح میدهند تا نزدیکان و اطرافیانشان که وابستگی فامیلی و عاطفی با هم دارند به همکارشان مراجعه کنند چه برسه این فرد بخواد از فامیل درجه یک خانواده یکی از زوجین باشه
    رفتار مادر شما غریضی بوده شاید هر مادر دیگه ای هم بود همین کار را انجام میداد ولی ایکاش ایشون در مشکلی که بین شما و شوهرتان اتفاق افتاده ورود پیدا نمیکردند.مشکلات در همه زندگی ها هست فرق زوجین موفق با دیگران اینه که این افراد مهارت های لازم برای داشتن یک زندگی مشترک موفق را با مطالعه کردن و بکار بردنشان در زندگی بدست آوردن شما هم اگر خواهان داشتن یک زندگی موفق هستید بهتره مطالعه کنید مقالات سایت را و در زندگیتان بکار ببرید.

    در پایان بهتره اولویت بندی کنید مشکلات زندگیتان را بر اساس آن اولویت جلو بریم تا ان شا الله موجب بهبود کیفیت زندگیتان بشود
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    p65 (دوشنبه 12 مرداد 94)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اسفند 94 [ 15:59]
    تاریخ عضویت
    1394-5-10
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    171
    سطح
    3
    Points: 171, Level: 3
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 15 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از پاسخت,khaleghezy
    من فوق لیسانس و همسرم لیسانس هستن ازدواج ما سنتی بوده و از قبل ایشون یه تعلق خاطری هم داشته اند و من این علاقه رو نمیدونستم
    بله تو دوران عقد خیلی کمتر بود ولی وقتی از اول ایشون منو زد دیگه راحت فحاشی میکردن در اصل 1 بار در دوران عقد وبعد از ازدواجم به مرور زمان بیشتر شد و فحاشی هم همینطور و رفتار من در مفابل اولین برخود زدن همسر مقابله به مثل بود اوایل ولی به مرور زمان من سکوت میکردم و ایشان به رفتارشون ادامه میدادن طوری که از من میخواستن در اینگونه مواقع سکوت کنم تا ایشان اروم بشن ولی من تا یه مدتی این رفتارو انجام دادم و یه حالت افسردگی و منزوی شده بودم وبا فحشایی که به من میداد من خیلی سرد میشودم و نکته این که بعد هر دعوا خود ایشون میومد و عذر خواهی میکرد ولی من دیگه ادم شیطون قبل نبودم و افسرده شده بودم از مشاوره هم کمک گرقتم که ایشان یه سری راهکار دادن و خواستن که در اینگونه مواقع محیطو ترک کنم و اجازه بدتر شدن و دعوارو بگیرم ولی همسر من اینو رفتار باعث عصبی شدنش میشد و بلندتر داد میزد و اینو کم محلی میدونست تا اینکه حرفام یه جورایی رو دلم مونده بود و اجازه حرف زدنم به من نمیداد اصلا تا حرف میزدم میپرید وسط حرفام و در اصل هر گونه صحبت کردن ما در اخر منجر به دعوا میشد تا این دعوای اخر که من نتونستم تحمل کنم و همه چیزو ریختم بیرون و اون گفت و من گفتم و راهنمایی های مادرم استفاده کردم و در حال حاضر هم اوضا اندکی بهتر از قبل شده .مهمترین چیزی باعث دعوای من و ایشون میشه اینه که ما هر دو کارمند هستیم و ایشون همه کارها های خونه رو وظیفه زن میدونه و خودشو مسئول بیرون به طوری که ما هر دو ساعت 4 میام خونه با این حال من کارای اشپزی و خودم انجام میدم و ایشون تا قبل دعوا خیلی کم به ندرت درست به سیاه و سفید میزد این در حالی هست که من حتی مقداری هم از حقوقم هم به همسرم واسه خرید به طور ماهانه میدم ولی ایشون زحمتی به خودشون برای کمک نمیدن و میگن وظیفه زن هست این در حالی هست که فرهنگ خانواده ایشون همین طور بوده و در خانواده همسر من بیشتر مرد سالاری بوده است البته پدر ایشون در حال حاضر فوت شده و ایشون پسر اول خانواده هستن و خیلی هم غیرتی هستن ولی تو خانواده ما بیشتر مامانم تعیین کننده بود تا پدرم شایدم هر دو وچیزی به عنوان غیرتی بودن اصلا واسه من وجود نداشت ولی الان به راه رفتن منم ایراد میگیره من خیلی عذاب میکشو حتی از دوستام هم ایراد میگیره که اون اصلا حجاب نداره من دوس ندارم باهاش بری و بیای
    خوب همسرم خانواده دوست و مهربونه و فوق العاده احساسی و وابسته منو خیلی دوست داره از رفتاراش میفهمم ولی واقعا تمی تونم تحمل کنم یه سری میگم اصلا باهاش بیرون نمیرم تا گیر نده ولی مگه میشه از طرفی هم مدام خونه مامانشه و خیلی به مادرش وابستس در حالی که ما الان به شغل دوم اون احتیاج داریم ولی عین خیالشم نیس اون یذره کند هست تو انجام کارها پدرم کمکش کرد کارش بهتر بشه پول پیش خونه رو پدر من داد و حتی من ماشین اوردم تا بی ماشین نباشیم و اون منتظره تا کاره بیاد سراغش تا اون بره سراغ کار . خانوادشو خیلی دوس داره حتی بیشتر از من بهشون بها میده رفتارش جلوی دیگران با من عالیه ولی تنها خیلی فرق میکنه این میشه درویی پدرم ارزو داشت یه داماد فعال داشته باشه در صورتی که اون اینجوری نیست از عالمو ادم ایراد میگیره و تو مواقع عادی هم پشت چراغ قرمزو..... فحش و بد وبیراه میگه من از این واقعا ناراحتم خیلی ه دوس داره تایید بشه و بگه خوبه اره این کار عالی تو میتونی

  6. کاربر روبرو از پست مفید p65 تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 12 مرداد 94)

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو سعی کنید نوشته تان حالت درودل را نداشته باشه طوری نباشه که خسته کننده بشه و باعث بشه تا دوستان از خواندن پست های شما خسته بشوند
    در اکثر زندگی ها این مشکلاتی که شما نوشتید کم و زیاد وجود داره یه چرخی در تالار بزنید بهتر و بیشتر متوجه صحبت من میشوید تفاوت بین جنس زن و مرد و تفاوت بین فرهنگ ها باعث بوجود امد تفاوت هایی بین زوجین میشه که این موضوع اگر مدیریت درستی نشه باعث ضربه خوردن زندگی مشترک میشه.
    همانند تفوات جایگاه مرد بین خانواده شوهرتان و خانواده شما و تفاوات بین شخصت اقایون و بانوان.

    اینکه به مشاور مراجعه کردید خیلی خوبه ولی تصورم اینه که زود ناامید شدید و از ادامه دادن جلسات مشاوره ای خودداری کردید.اتفاقا در تایپیک دیگری دقیقا بانویی مشکل شما را داشتند شوهر ایشون هم وقتی عصبانی میشدند پرخاشگری میکردن شوربختانه آقایون مهارت کنترل خشم را فرا نگرفته اند و در این مورد دارای نقاط ضعف هستند و بعلت اینکه ما فقط به شما دسترسی داریم راهکار های لازم را به شما ارائه میدهیم
    برای حل مشکل یه فرمولی داره که بهتره رعایت بشه
    کسب مهارت+انجام دادنش+صبور بودن و ناامید نشدن+نداشتن انتظار از طرف مقابل همپای شما باشه+تداوم در طی کردن مسیر حتی در مقابل جبهه گیری طرف مقابل

    در مورد مسائل مالی لطفا دیگه ادامه ندهید دلیلی نداشت از پدرتان پول قرض بگیرید برای پول پیش منزلتان یا ماشین بیاورید در زندگی مشترکتان زندگش مشترک اسمش روی خودشه قراره شما دونفری این زندگی را بسازید با غرور و شخصیت شوهرتان احترام بگزارید با انجام اینگونه کمک ها باعث ضربه خوردن جایگاه ایشون بعنوان ستون خانواده میشید و باعث بوجود امدن یک عادت نادرست در ایشون میشید که از شما و خانواده تان توقع انتظار داشته باشند که این موضوع بسیار مخرب میباشد برای زندگی مشترک

    عصبانيت شوهر




    روي چند مورد به صورت ويژه بايد کار کنيد.

    1. شناسايي زمينه سازهاي عصبانيت همسرتون

    2. شيوه صحبت کردنتون با همسرتون در زماني که احساس مي کنيد داره وارد چرخه خشم ميشه

    3. تشخيص علائم چهره اي و هيجاني و رفتاري همسرتون پيش از پرخاشگري

    4. فراگيري مهارت ترک موقعيت و توافق با همسرتون درباره اون در زماني که در شرايط عادي هست

    لطفا براي موارد يک تا سه، توضيحات کافي و چند مثال بياريد تا درک بهتري از موقعيت پيدا کنيم.


    يا مثلا شيوه جمله بندي تون چگونه هست؟

    مثلا بهش ميگيد«تو اصلا به من توجه نداري!» يا نحوه بيانتون به گونه ديگري هست؟

    و اينکه در شرايط عادي رفتارتون با هم چگونه هست؟

    ميتونيد از ويژگي هاي مثبت همسرتون هم چند مورد نام ببريد؟

    اين اطلاعات رو لطفا به صورت دقيق و کامل در اختيارمون بگذارين تا بهتر بتونيم کمک کنيم.





    من يه بار داشتم سخنراني دکتر کيهان نيا ( روان شناس ) رو تماشا ميکردم - ايشون داشتن در مورد
    همين موضوع صحبت ميکردن چکيده اي از اين مطالب و براتون ميگم .
    مردها در هنگام عصبانيت خيلي از لحاظ فکري ضعيف ميشن و قدرت تجزيه و تحليل مطالب رو ندارن
    - در چنين مواقعي هميچ کدوم از دلايل و برهان هاي خانم از ديدگاه مرد قابل قبول نيست .
    راهکار دکتر اين بود که بهترين شيوه براي ايجاد آرامش و خاموش کردن
    فضاي جنجالي بحث و مشاجره اين هست
    که خانم حتي اگه درصدي هم مقصر نيست اشتباه رو گردن بگيره - و عذر خواهي از آقا کنه .
    از نظر خيلي از خانمها اين يعني تحقير و گردن گرفتن اشتباه نکرده .
    که کاملا درسته و دکتر براي اين موضوع راه کاري هم ارائه دادن .
    بعد از چند روز که فضا آروم تر شد و مرد ذهنش آزادتر بود و آرامش براي تحليل و فکر کردن رو موضوع رو داشت .
    خانم بايد با کمال آرامش از مرد درخواست کنه که در مورد موضوع صحبت کنن...
    وقتي ذهن مرد ازاد باشه راحت تر ميتونه فکر کنه ..در چنين مواقعي درسته که اول خانم
    بابت اشتباه نکرده عذرخواهي کرده و تحقير شده - ولي اين طوري مرد
    آرامش فکر کردن رو موضوع و تحليل کردن اون رو داره و تو اين موقع اين مرده که بابت اشتباهش عذرخواهي ميکنه .


    درست است که شوهرت شخصيت عصباني داره. ولي اين به معناي آن نيست که نتوني حرفاتو بهش بزني....
    ولي هر حرف را مي توان به طرق مختلف با فرد در ميان گذاشت. اگر مهارت داشته باشي. قربونت هم ميره....




    هم احساسي کردن : فراموش نکنيد تا آتشي خاموش نشده است
    ، منطقي نيست که در ميان آتش شروع به بازسازي کنيم و براي اينکه آتشي ( مانند احساسات) را خاموش کنيم
    ، ابتدا بايد «هم احساسي» کنيم، گوش دادن را بلد باشيم( نه فقط منفعلانه بشنويم)
    ، شروع به قضاوت نکنيم، کلام او را قطع نکنيم و شروع به راهنمايي و توصيه نکنيم
    . بايد مسائل را از ديد او بشنويم.


    لطفا با دقت به سوالات جواب بدید.
    1.هدف اول جلوگیری از هرگونه بحث که منجر به عصبانیت و پرخاشگری ایشون بشه این هدف اول و خدایی نکرده دست بلند کردن ایشون روی شما
    2.لطفا دقت کنید چه مسائلی باعث ناراحتی و عصبانیت ایشون میشه چون در اکثر موراد اینگونه مسائل تکراریه و مشخص

    سوال آخر هم شما شاغل هستید و هم شوهرتان اصرار شما برای داشتن شغل دوم توسط ایشون چیه؟
    از مقایسه شوهرتان با دیگران خودداری کنید.سعی کنید باسیاست تر رفتار کنید در مواقعی که با شوهرتان همصحبت میشید مهارت های ارتباطی را فرا بگیرید از مقالات سایت استفاده کنید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  8. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    p65 (سه شنبه 13 مرداد 94)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اسفند 94 [ 15:59]
    تاریخ عضویت
    1394-5-10
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    171
    سطح
    3
    Points: 171, Level: 3
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 15 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    در مورد خصوصیات خوب همسرم:اون فوق العاده احساسی هست -اجتماعی هست -از کاراش سریع پشمون میشه وعذر خواهی میکنه -سالم هست اهل برنامه ای نیست-فوق العده خانواده دوست و زن دوست هست و تا جایی که بتونه تو جمع حواسش به طرف مقابلش هست -قابل اعتماد هست -منو دوست داره -واسه زندگیش و نگه داشتنش خیلی مقاومت میکنه و هر کاری میکنه-
    خصوصیات بد:حرف رو اونجوری که منظور هست نمیگیره همیشه جنبه منفی شو در نظر میگیره-اهل دوستو رفیق نیست و فقط خودشو خانوادش-دوستو عامل مضر و بد و در حقیقت دو بهم زن رابطه زن وشوهر میبینه و اینکه نسبت به یه دوست همیشه بد بینه واسه اینکه به رابطه خانواده ها اسیب میزنه-دست بزن داره و فحاشی میکنه -بعضی اوقات دروغم میگه و دوست داره هی ازش تعریف بشه و بگن تو خوبی-کلا به همه مردم جامعه بدبینه و همه رو بد میبینه و همیشه اونارو مورد اتنقاد قرار میده و همه ادما خرابن اون خوبه-خودشو تافته جدا بافته میدونه از همه اصلا نمیتونه انتقاد پذیر باشه- خیلی زیاااااد حرف میزنه - ایراد گیر- غیرتی-طوری که من زیاد اونو محرم نمیبینم واسه حرفام چون اگه یه چیزی بگم مثلا همکارم اینو گفت و جالب بود وایمسه میگه دوس ندارم با همکار مردت بخندی ادم نمیتونه اخم کنه همش معلمه بک نکن زیاد داره کل کارای خونه رو وظیفه زن میدونه حاضر نیست دست به سیاه و سفید بزنه اگرم بزنه 100 تا منت روشه خانوادش واسش قدیسه هستن و فکر میکنه فقط اون مادر داره و فقط اونه که مامانشو دوس داره
    دادو بیدادم میکنه کلا بعضی اوقات نقش یه روانیو داره و بی دلیل دوس داره گیر بده
    اون خیلی غیرتی من اهل حجاب زیاد نیستم اینو خودشم میدونست بهش گفتم مثلا من قبلا پانچ میپوشیدم الانم میپوشم ولی گیره روش منم بدم میاد
    یا اینکه چند وقت پیش پسر خالم اومد با ازین موتور سنگینا خونه مادرم خیلی از موتورش خوشم اومد خواهرام هر کدوم با پسر خالم رفتن دور بزنن نوبت من شد گفتم دلم میخواد برم گفت باشه دوس داری برو شک کردم موندم از قبل میدونستم خوشش نمیاد ولی یه لحظه گیج شدم اصرار کرد دوس داری برو جلو همه منم گفتم پس مشکلی نداره گفت نه رفتم ولی اخر شبش کفتم کرد انقدر دادو بیداد کرد که چرا رفتی من جلو مادرت اینطوری رفتار کردم بهت احترام گذاشتم گفتم برو تو نباید میرفتی از این موردا چندتا دیگه هم هست خلاصه یه همچین ادم درویی هست
    این یکی هست حساسیت به خانوادش و زیاد اهمیت دادن به اونا خیلی خانوادشو بزرگ میکنه جلو من طوری که بعضی اوقات حسودیم میشه
    مثلا دیشب راجب همین موضوع اخر که دعوامون شد دوباره شروع کرد وای سرم داشت میترکید ما بحثامونو کرده بودیم دعوا دیگه تموم شده بود ولی هی میگفت گفتم خواهش میکنم بس کن من نمیخوام بیشتر ادامه بدبی این موضوع واسم تموم شده رفته بس کن خیلی ارومم گفتم مگه ول میکرد منم گوشامو گرفتم میدونستم بگه ادامه بده دوباره دعوا میشه ول نکرد گفت گفت از خانوادم که بهش بی احترامی کردن از خانواده خودش که پاکن منم ساکت اعصابشو نداشتم
    وقتی اعصاب منو خورد کرد گفت ببخشد وقت خوابتو گرفتم خوابید صبحشم اومد بغلم کرد ولی من سرد سرد یعنی سرم شده بود عین یه قابلمه گنده به نظرتون روانی نیست همچین ادمییی؟؟؟؟؟؟؟مادرش مسافرت رفته بود گفتم از مسافرت بیاد میرم خونشون هم چی تموم میشه کدورتام تموم میشه گفتم هر وقت رفتی اونجا منم میام رفت اصلا هم به من نگفت بیا بریم زنگم زد که دیر میاد مخوام ببینمشون بعد بیام گفتم باشه دوس داشتم بیام ولی فکر کنم خودت دوس نداری بیام گفت نه فردا(یعنی امروز)با هم میریم اونجا این در صورتی هست کهه الان 2 ماه خودش پا خونه مادرم نذاشته و اونارو مقصر میدونه راستش با حرکت دیشبش خیلی بهم ریختهم و گریه کردم
    در رابطه با کارم چون ما نیاز داریم به شغل دوم و حقوقمون خیلی کم هست به خاطر همینم هست که میگم با ید بره البته الان 2 ماهی هست راجبش چیزی نمیگم
    خیلی یخ شدم از ش
    شما اگه دقت کنیدم میفهمید من دارم میگم بس کن این مسئله تموم شده ولی اون گیر میده میگه بابات اینو گفت مامانت این رفتارو کرد هر کسی جای منم باشه اروم نمیشینه ب حرفای اون گوش کنه جالب اینجاست میزنه میگه نزدم با اینکه دستام زخم شده بود خانوادمو به فحش کشید میگه نه من فحش ندادم
    لطفا اگه سوال دیگه مونده سوالاتونو واضح تر ببپرسید ممنونم

    - - - Updated - - -

    اینم بگم که من امروز اینقد روحیم داغون بود که با پدرم راجب اینکه اینو بهش گفتی صحبت کردم و گریه کردم اونم قرار شد بیاد با من فقط من و باابام صحبت کنیم
    2 روز دیگه هم سالگرد عروسیمونه

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اسفند 94 [ 15:59]
    تاریخ عضویت
    1394-5-10
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    171
    سطح
    3
    Points: 171, Level: 3
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 15 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا سایت خسته کننده اید داریددد اطلا جالب نیست

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    داشتن صبر پایه حل مشکلاته .....ممکنه تا چند روز طول بکشه جواب دادن بهتر از اینه که تعدادی بیان اینجا نظرات و راهنمایی های اشتباه بدن تایپیکتو پر کنن ...

    شما چند روزه اینجا مشکلتون رو مطرح کردید به اندازه کافی وقت بزارین اگه واقعا میخواین به نتیجه خوب برسین

    یه سوال داشتم شما که اینقدر زود حوصلتون سر میره و سریع واکنش نشون میدین (گفتن اینکه سایت خسته کننده اس !) در برخورد با همسرتون هم اینطور هستی؟! میپرسم چون دخیله در شکل گیری رابطتون.

    عجول نباشین که یه موضوعی پیش میاد یک شبه و با یک حرف زود حل بشه .انسان رباط نیست که برنامه بنویسی براش هرکجا عیب پیدا کرد آی سی (برنامشو ) عوض کنی با یه حرکت....

    - میتونی سنگ صبور همسرت باش -حرفی میزنه سعی کنی حساسیت های آنی نشون ندی یا علنا تو روش بگی بس کن و به اصطلاح خفه شو (موضوع شاید برای تو عادی یا پیش پا افتاده باشه اما برای اون اینطور نیست که رفتارهای دیگه ای نشون میده) اول درک متقابل بعد هم کم کم با یه سری رفتارهای اصولی کمرنگ تر میشه و منطقی تر میشه . میتونی با یه مشاور صحبت کنی یا مقالات مشاوره ای مرتبط رو بخونی و متناسب با شرایط بهش عمل کنی

    - تو جمع خیلی خوبه که سعی داره بهت احترام بذاره اما در مسائل خاص که دوست نداره ولی ظاهرا نشون میده مخالفتی نداره میتونین بین خودتون رمز بذارین که شما متوجه منظورش بشین (از قبل هماهنگ باشین) تا سرچیزهای جزئی دعوا و مشاجره پیش نیاد...

    -در مورد پرخاشگری که اغلب رفتارهای اعتراضی هستن با شدت بالا-نمیشه انتظار داشت اون لحظه منطقی فکر کنه و حرفایی زده میشه که بعدا طرف خودش پشیمون میشه - اگه همینجور رها بشه آسیب میرسونه .بهتره با همکاری خودشون کم کم این رفتار اصلاح بشه - اینو بسته به شناختی که از همسرتون دارین از مشاوره ها کمک بگیرین-کمی مطالعه کنین دراین باره....

    با حرفاتون احساس کردم همسرتون میخوان خوب تر بشن و خودشونو هر روز بهتر از دیروز نکته سنجی های دارن بنظر خودشون و شما میتونید در نقش همسر همراهیشون کنین و از انتقادهای مخرب تا حد امکان دوری کنید برای هر ویژگی مثبتی که داره یا بدست میاره ناخودآگاه منتظر تایید و تحسین شماست اینو ازش دریغ نکنید که بعد یه مدت احساس بی ثمر بودن تلاش هاش به سراغش بیاد.
    ویرایش توسط یاس پاییزی : شنبه 17 مرداد 94 در ساعت 18:48

  12. کاربر روبرو از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده است .

    p65 (یکشنبه 18 مرداد 94)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 اسفند 94 [ 15:59]
    تاریخ عضویت
    1394-5-10
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    171
    سطح
    3
    Points: 171, Level: 3
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 15 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من با خانوادش چند روز پیش صحبت کردم و مشکلمو که باعث کدورت شده بود گفتم اونام یه سری حرفا زدن در کمال احترام ولی دیش تو اس ام اس شوهرم دیدم که خانوممو بیارم خونتون یا نه اخه من بهش گفت بودم مادرت اینا وقتی از مسافرت اومدن هر موقع رفتی سر بزنی منم میام خودش رفت به رو خودش نیاورد که من همچین حرفی زدم فرداش که رفتم پیش مادش بهش گفتم من به علی گفتم بیارم اینجا ولی اون نیاورده .راستش پیش خودم از همسرم خیلی دلخور شدم گفتم اونم تو دعوامون کم مقصر نبوده ولی با این حال من پیش قدم شدم بعد چند روز فهمیدم که اونا نخواستن من بیام خیلی بهم برخورد به روی شوهرم نیاوردم ولی فکرمو مشغول کرده

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام عزیزم خیلی جالبه دقیقا شوهر منم شبیه شوهر شماست تاپیکم هست دوست داشتی یه سر بهش بزن (با بد دهنی و فحاشی همسرم چه کنم؟)
    به نظر من سعی کن توی مشاجراتتون باهاش بحث نکنی و سکوت کنی میدونم خیلی سخته ولی عوضش کار به جاهای باریک و بی احترامی های بدتر کشیده نمیشه من سه ساله ازدواج کردم دفعه اول دعوا باهاش بحث کردم خیلی بد بود ولی بعدش دیگه سکوت میکنم البته هنوز شوهرم اصلاح نشده متاسفانه پیش مشاور هم نمیاد....به هر حال اگه موفقیتی کسب کردم حتما بهت میگم.موفق باشی

  15. کاربر روبرو از پست مفید abs تشکرکرده است .

    p65 (یکشنبه 18 مرداد 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.