چجورى يكم سياست چاشنيه رفتارام كنم؟!
سلام دوستان
من بعد از اختلافاتم با شوهرم ١٠روز از خونه قهر كردم،شوهرمم كه اصن بهم زنگم نزد،همش درگير كاراى خونوادش بود و الانم هست ،خودم با يه روانشناس جلسه دارم و ازون موقع ميرم پيشش و واقعا راضيم و روم تاثير داشته.هنوز جلساتم ادامه داره و حال خودم خيلى بهتره...
اما شوهرم همچنان خودشو وقف خونوادش كرده.اصن كافيه اسم مامانش يا باباش بياد،نميدونين چيكار ميكنه ديگه.اووو،همهش افتاده تو فاز خدمت به خونوادش، حتى كاراى خونه مامانشم ميكنه.مثلا ديروز من تا شب خونه تنها بودم كه بره به مامانش كمك كنه خونه شونو تميز كنه،در صورتيكه به من قول داده بود بمونه خونه باهم كاراى عقب افنادمونو انجام بديم،
حالا اشكال نداره من سعى ميكنم خودمو اذيت نكنم و حرص نخورم،اما ازين وضعيت راضيم نيستم.
مثلا ديشب:
ببينيد مادرشوهر من فقط يه دختر داره يه پسر،باور كنيد هرچى تو خونه ش ميخوره برا دخترش ميفرسته،از جلو ما ورميداره واسه اون ميداره كنار،
اما ما دوماهخ خونموننيم يه برگ درخت نداده به ما!!!!در صورتيكه همه كاراشونو شوهر من انجام ميده،هيچ احترامى به من نميذاره،حتى شوهرمم جز براى كارادم حساب نميكنه.
يا ١٠رىز قهر كردم يكيشون به من ز نزد مرده اى يا زنده.
خب منم دلم نميخواد همش فك كنن من خرم.
ديشب شوهرم گير داده مرباهاى تو يخچال كه (مامانم واسه جهيزيم داده)رو بدار بدم مامانم ما نميخوريم.منم گذاشته بودم كنار بدم يه خانوم مستحق.
گفتم ميديم به كسى كه ثواب كنيم،اونم گير داد،منم گفتم عوض اينكه مامانت به ما چيزى بده ما بايد براش مربا بفرستيم؟؟!
خلاصه بحثمون شد اونم طبق معمرل طرف خونوادشو گرف و گف ميرم واسش ميخرم،بهترينشم ميخرم.
خيلى ازم ناراحت شد و گف فك نميكردم انقد بدجنس باشى.پشت چهره مظلومت يه گرگ خوابيده.
احساس بدى دارم كه اينجورى راجع بم فك ميكنه،اما راجع به مامانش كه انقد منو بقيه رو اذيت ميكنه اونقد قشنگ فكً ميكنه
بعدش كه اشتى كرديم گفتم بيا اينارو ببر واسشون،اونم نبرد.
خب اينجور وقتا چيكار كنم؟ كه نه شوهرم ناراحت شه نه جلو خونوادش كوچيك شم؟
از وقتى برگشتم خونه همه چى خوبه،نميخوام خراب شه با بى سياستيم
يا راهي خواهم يافت
يا راهي خواهم ساخت
ویرایش توسط Somebody20 : شنبه 10 مرداد 94 در ساعت 12:46
علاقه مندی ها (Bookmarks)