بعد از 11 سال زندگي مشترك متوجه شدم همسرم كلاه گذاشته سرم چه كار كنم ؟

[lidaa]

سلام دوستان من 11 ساله كه ازدواج كردم تو اين مدت همسرم گرفتاري هاي كاري زيادي داشت اما من هميشه حمايتش ميكردم و هر كاري كه ازم برميومد انجام دادم تو دو سه سال اول خيلي سخت نبود اما كم كم مشكلات شروع شد منم تو اين مدت از هيچ كاري دريغ نكردم واسش. حتي خيلي وقتا كه گرفتاري مالي واسش پيش ميومد من از خانواده ام پول قرض ميكردم و بهش ميدادم و اون هميشه واسه اين از من و خانواده ام تشكر ميكرد خلاصه تقريبا 4 سال پيش تصادف كرد همسرم و يك سال خونه نشين بود تو اين مدت هم من كماكان بهش كمك ميكردم حتي پول عملش رو هم خانواده من دادن و خيلي هواشو داشتم ما قبل از تصادف 2 تا خونه داشتيم 4 ماه بعد از تصادفش متوجه شدم يكي از خونه ها رو قبل از تصادف بدون اينكه به من بگه فروخته و اينو ازم مخفي كرده بود وقتي هم من متوجه شدم خيلي ناراحت شدم و باهاش سرسنگين برخورد كردم و بهش گفتم چرا ازم مخفي كردي گفت نتونستم بهت بگم چون تو واسه اين خونه خيلي زحمت كشيدي و بانك هم بهم خيلي فشار مياورد كه بيا بدهي وام هايي كه گرفتي رو بده منم مجبور شدم بفروشم منم يه ماهي باهاش خيلي سرسنگين بودم و گفتم چون باهام صادق نبودي من باهات نميمونم اما صبر ميكنم وقتي خوب شدي و سرپا شدي ازت جدا ميشم كه نگن به محض اينكه مشكل واسش پيش اومد ولش كرد خلاصه تو اين مدت ازم خيلي معذرت خواهي كرد و قسمم داد كه يه فرصت دوباره بهش بدم منم قبول كردم و بخشيدمش اما يه خونه ديگه داشتيم و دلم به اون خوش بود (كرايه نشين داخلش بود) همسرم از وقتي مشكل واسش بوجود اومد با شريكش هم اختلاف نظر پيدا كرد و كارشون به دادگاه كشيد الان سه ساله كه همه اش گرفتار دادگاهه يه روز اومد بهم گفت شريكم به خاطر اون خونه ازت شكايت كرده(خونه به نام من بود) منم دوس ندارم پاي زنم به دادگاه باز بشه به من وكالت بده تا من به جاي تو برم دادگاه منم بهش گفتم نكنه خونه رو يه وقت بفروشي ها اونم به جون بچه ام قسم خورد كه اينكارو نميكنه منم متاسفانه بهش وكالت تام دادم اما الان متوجه شدم همون وقتي كه بهش وكالت دادم خونه رو فروخته بهش گفتم پولشو چه كار كردي ميگه بدهكار بانك بودم يك هفته است تو شك هستم و خيلي ناراحتم اونم خيلي ناراحته و با هم خيلي سرسنگين شديم من حس ميكنم كلاه گذاشته سرم و اونم فقط عذر خواهي ميكنه و ازم ميخواد ببخشمش اما من ديگه نميتونم بهش اعتماد كنم

اصلا موندم چه كاري بايد انجام بدم و چه برخوردي بايد با همسرم داشته باشم لطفا كمكم كنيد خيلي درمونده شدم

[بی نهایت]

سعی کنید با آرامش همراه با عاطفه اول اعتماد همسرتون رو جلب کنید که همیشه همراه ایشون خواهید بود چه در خوشی و چه سختی ها و مشکلات ، سپس بهشون بگید توجیهاتشون براتون قابل قبول نیست و حقیقت را بهتون بگند و در هر شرایطی پشت ایشون هستید و واقعا هم باشید.

و اگر باز هم حرف های سابق رو زدند ازشون بخواید با سند و مدرک مقدار بدهی هاو مبلغ به دست آمده از فروش خانه را به شما نشان دهد وگرنه دلایلش براتون قابل قبول نیست و خودتون قانونی برای فهمیدن حقیقت اقدام می کنید. و بعد از روشن شدن شدن حقیقت برای زندگی تون تصمیمات جدیدی خواهید گرفت باز هم تاکید کنید که اگر خودشون حقیقت را بگن در هر شرایطی‌کمکش می کنید و ازش حمایت می کنید.

نه فقط شما بلکه به هم دوستان می گم گاهی توی زندگی مسایلی پیش می یاد که یکی از طرفین خطایی ازش سر می زنه. کوچک یا بزرگ ، یادمون باشه زندگی فقط لحظات خوشش نیست اگر تونستید در شرایط بحرانی زندگی تون رو مدیریت کنید و اصلاح و اثر گذاریه مثبت داشته باشید اون موقع بیشتر از هر کس خود شمایید که از عملکردتون احساس رضایت خواهید داشت و از زندگی نو ساخته خود بیشترین لذت رو خواهید برد.

مقاومت در مقابل مشکلات ، گذشت فعالانه نسبت به یک سری خطاهای شریک زندگی مون و عملکرد درست ما می تونه از یک جنگل آتش گرفته در ختان تنومد برویاند.

[khaleghezey]

درود بانو

علت اصلی فروش خانه اولی و دومی چه بوده است خیلی کلی بیان کردید بدهکار به بانک بودن ایشون خوب حتما وام گرفتن پولی که وام گرفتن چی شده این وسط 2 تا خانه فروش رفته این وسط پولهاش کجا رفته این خیلی مهمه.
این وسط چنتا موضوع مطرحه:
1.ایشون با شما صادقانه برخورد نکردن و دروغ گفتن و خیانت در امانت کردن
2.پولها این وسط چی شده یا بعلت مریضی و خانه نشینی خرج ایشون شده یا شریکشان سر ایشون کلاه گذاشته و یا اینکه ایشون انضباط مالی نداره ورشکست شده
شما باید کامل متوجه این قضیه بشید این پولها کجا خرج شده اگه سهل انگار یو نداشتن مدیریت مالیه که قضیش فرق میکنه و این شمایید که باید تصمیم گیری کنید با توجه به شرایطی که دارید و بچه هایی که دارید میخواهید چه تصمیمی بگیری البته شاید هم موضوعات دیگه ای وسط باشه که در هر صورت باید دقیق مشخص بشه برای خودتان

[setare_000]

سلام خانمي
اختلافات حقوقي كه همسرتون با شريكشون داشتن، چه ارتباطي به خونه شما و شكايت از شما داره؟!!

شما زيادي سادگي به خرج مي دين و حتي پيگير نيستين كه پول خونه ها چي شدن! امكان نداره كه پول يه خونه رو يكهو به بانك داده باشن! نهايتا تا حدوديش رو رفع و روجوع مي كنن كه بانك گير نده و اگه باز هم بدهي داشته باشن لااقل بهترين گزينه اينه كه پول رو بذارن بانك و از بهره ش بدهي بانك رو بدن!
پس اين پول يا داره جاي ديگه خرج ميشه و يا توي يك حساب بانكي ديگه ست! اگر شما مي خواين از اين زندگي برين با اين همه ضرر مالي معقول نيست!

[lidaa]

با تشكر از همه دوستاني كه تو اين شرايط سخت به كمكم اومدن خونه دومي رو كه فروخت شهرستان بوده و جايي كه شريكش هم ازم شكايت كرده بود (به قول همسرم ) همون شهرستان بوده و چون من شاغل هستم امكان اينكه خودم برم رو نداشتم وام هايي كه همسرم گرفته رو خرج يه پروژه ساخت و ساز كرده كه ورشكست شدن . چون شريكش كلاه گذاشت سرش و همون موقع كه وامشون آزاد ميشد خرج پرژه نميكردن و به همين دليل بانك براشون دردسر درست كرد چون مبلغ وام ها بالا بود مثلا سال 86 پنجاه ميليون وام گرفتن واسه هر پرژه .خودش و شريكش هم 4 تا پرژه داشتن كه كلا مبلغ زيادي ميشد و من اصلا نميدونم با اون همه پول چه كردن فقط ميبينم شريكش به همه جا رسيده واين تو خرج روزانه اش هم مونده .اين رو هم بگم كه همسرم خيلي تو كار ضعيف عمل كرد و باعث شد شريكش سوء استفاده كنه و به نام شوهرم وام بگيره .همون طوري كه گفتم هم پول خونه اولي و هم دومي رو گفت واسه وام هاي بانك داده
اما من الان به همه چيز شك دارم و به خودشم گفتم من نميتونم ديگه بهت اعتماد كنم اونم قسمم داد كه يه شانس دوباره بهم بده ولي من چون هميشه كنارش بودم و حمايتش كردم الان مثل يه ادم شكست خورده ام اصلا نميتونم خودمو جمع كنم نميدونم بايد باهاش چه برخوردي بكنم الان باهاش سرسنگينم اما اين وسط بچه ام (8 سالشه ) خيلي اذيت شده همه اش ميگه شماها چتونه چرا با هم حرف نميزنين شماها كه خيلي همديگه رو دوس داشتين منم بهش گفتم يه گرفتاري تو محل كارم پيش اومده يه خورده ناراحتم اما متاسفانه داشتيم حرف ميزديم و من گريه ميكردم اون شنيده و ميترسم آسيب ببينه .بايد بگم چون سند اين خونه ها در رهن بانك هستن شوهرم ميگه شرايطي فروختمشون تا سندشون آزاد بشه بعد بقيه پول رو بهم بدن ميگه خونه اولي رو 30 تومن گرفتم بقيه اش مونده (كل مبلغ خونه اون موقع 50 ميليون بوده ) و اين خونه شهرستانيه هم 40 ميليون فروخته كه 20 تومن رو نقد دريافت كرده و با توجه به مبلغ وامهايي كه گرفته اين پولا فقط براي پرداخت يك قسط از وام هاش ميشه يه قراردادي هم بهم نشون داد واسه خونه شهرستانيه كه توش نوشته شده بود اين چيزا ،اما قرارداده به خط خودش بود كه من به همين قراردادم مشكوكم الان ديگه من يه شرايطي دارم كه به همه حرفاش شك دارم .

[گیسو کمند]

شما ضرر مالی رو به ظاهر دیدی و به این نتیجه رسیدی که کلاهبرداری رخ داده،

11 سال کمک شما اون هم از طریق خانواده کلاهبرداری نیست؟

این کلمات فقط یه برچسبن ، ما میتونیم از هر خطایی صدها نوع استباط کنیم و برچسب بزنیم شما کلاهبرداری را انتخاب کردی میشد بگی پنهان کاری، خیانت ، بدشانسی یا هر برچسب بهتر وبدتری،

شما 2 تا خونه داشتی و همچنان نیازمند پول بودی!!! در حدی که از دیگران بگیری بدی به همسرت!!!؟ این خانه ها به چه منظور و با پول چه کسی خریده شد؟ سرمایه گذاری با وجود نیاز؟

فقط جنبه مادی را نبینید این را در نظر بگیرید که مدیریت و مسئولیت پذیری او را مخدوش کردید

همه ما حتی بهترینمان وقتی مکررا مورد لطفیم ، دیگر به چشم لطف به آن نگاه نمیکنیم در بهترین حالت آن،همسرتان است که تشکر کرده، همین،

اگر بزرگی لطف خانواده تان را هرچند تیشه به ریشه زدنش بود میدید و درک میکرد مسلما قدر این فرصت را میدانست و حساب شده تر قدم برمیداشت .

و اولین قدم قطع کردن این وابستگی مالی است. بعد هم باید دقیق و با مستندات بررسی کنید که این پولها چه شده و نتیجه تلاشهای همسرتان در این سالها کجا هزینه شده؟

و اگر پولی باقیست به شما و خانواده تان بازگردانده شود.

[شیدا.]

سلام

اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد این اشتباه از اوست
اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد این اشتباه از توست !

1- شما که کارمندی، توی اجتماعی، در مسائل مالی با همسرت شریک بودی، یه بار هم سرت کلاه رفته بود، چطور فکر نکردی که وکالت کاری به همسرت بدی اما وکالت فروش ندی؟
می تونستی وکالت همه امور مربوط به اون خونه، به جز فروشش را به ایشون بدی. اشتباه از خودتون بوده و نوع وکالتی که دادی.

2- کاری به چرایی چگونگی پروژه های همسرت ندارم، که خودش جای بحث داره، اما مربوط به سایت مشاوره خانواده نیست. الان به نظر من بهترین کار این هست که کلا خودت را از این ماجرا بکشی کنار. دنبال اثبات چیزی هم نباش. همسرت سرش کلاه رفته، سرت کلاه گذاشته، پولها را چیکار کرده، خونه را به کی و چقدر فروخته و ... فقط سردرد داره برات و اعصاب خوردی. همه را واگذار کن به خودش و بیا بیرون از این ماجرا. فقط یه بررسی بکن چون خونه به نامت بوده و الان هم دقیق مشخص نشد چیکارش کرده و به کی فروخته، توی دردسر نیفتی. فردا بدهکار هم نشی به شریک و خریدار و ...
ببین اگه توی ضررش دخیل نیستی، سودش را بذار خودش تنهایی بخوره.


ادامه ی کنجکاویها و پی گیریهای شما روی روابط زناشویی و خانوادگیتون تاثیر بدی می ذاره. مالت که رفته، زندگیت هم از دستت می ره.

[masamasa]

عزیزم این قضیه رو ازطریق مشاور حقوقی پیگیری کنین بهتره اگر امکان رفتنب شهرستان براتون نیس یه وکیل خبره بگیرین و ته توی ماجرا رو دربیارین تو این مدت هم روابط زناشوییتون رو خراب نکنین و باهاش سرسنگین نباش ک بچه آسیب ببینه و بهتره ک ازپیگیری موضوع توسط شما همسرتون بویی نبره

[khaleghezey]

شاید تکراری باشه نظرم

شوهر شما بهتر بود با توجه به بنیه مالی که داره اقدام به انجام پروژه های بزرگ میکردن درسته اینگونه کارها سود زیادی داره ولی یکطرف قضیه هم امکان داره ضرر هنگفتی به طرف وارد بشه حالا این موضوع بخاطر نداشتن تجربه یا تخصص یا اتفاقا پیش آمده غیرمنتظره و دلایل دیگه ای باشه در هر صورت اتفاقیه که افتاده.

واسه یک مرد اعتراف به اینکه شکست خورده در کارش و یک بازنده هستش خیلی سخته مخصوصا جلوی خانوادش پنهان کاری هم که انجام دادند بخاطر همین موضوع بوده درسته تجربه زیادی در زندگی متاخلی ندارم ولی این را خوب می دانم زندگی بالا و پایین داره سربالایی و سرازیری داره نمیشه توی خوشی موند و توی سختی ها خودمان را عقب بکشیم اگر واقعا همراه هم هستیم باید کنار هم بمانیم و از همدیگه پشتیبانی بکنیم.
بهتره با ایشون صحبت کنید ولی نه با جارو جنجال و بی احترامی خیلی ملایم و نرم و ازشون بپرسید چرا اینجوری شد و کنارشان باشید بقول معروف دوتا عقل بیشتر از یکی کار میکنه سرکوفت نزنید توی زندگی هرفردی امکان داره این اتفاق بیوفته تنها شوهر شما نیست.حداقل اینطوری در مورد بقیه پولها در جریان کار قرار میگیرید و امکان مدیریت بهتر موضوع را دارید و اینکه ایشون اصلا چقدر بدهکار هستند این مهمه چون نوشتید فقط یک قسط بانک پرداخت شده!!

با توجه به مبلغ وامهايي كه گرفته اين پولا فقط براي پرداخت يك قسط از وام هاش ميشه

بزارید این مشکل را خودشان مدیریت کنند شما فقط همراهی کنید بعضی وقتها نیازه یک مرد خودش بار مشکلات زندگیش را بکشه.

این موضوع را اضافه کنم بعضی از آقایون شوربختانه در مدیریت مسائل مالی قوی نیستند مخصوصا در بازار آزاد و این موضوع باعث میشه تصمیمات آنی و هیجانی بگیرند که باعث ضرر و زیان برای خودشان و خانواده شان میشود شما بهتره بجای کمک مالی همراه باشید و کمک فکری و روحی به ایشان بدهید.ان شاء الله این مشکل حل میشه ولی باید تجربه ای باشه برای دونفر شما که در زندگی بهتره با همفکری هم قدم بردارید.
در مورد مسئله خانه دوم که بنام شما بود هم با ایشون صحبت کنید که کاری که کردن باعث ناراحتی شما بوده ولی مگر بجز اینه که زن و شوهر در کنار هم قرار دارند در خوشی و ناخوشی

[بی نهایت]

سعی کنید با آرامش همراه با عاطفه اول اعتماد همسرتون رو جلب کنید که همیشه همراه ایشون خواهید بود چه در خوشی و چه سختی ها و مشکلات ، سپس بهشون بگید توجیهاتشون براتون قابل قبول نیست و حقیقت را بهتون بگند و در هر شرایطی پشت ایشون هستید و واقعا هم باشید.

و اگر باز هم حرف های سابق رو زدند ازشون بخواید با سند و مدرک مقدار بدهی هاو مبلغ به دست آمده از فروش خانه را به شما نشان دهد وگرنه دلایلش براتون قابل قبول نیست و خودتون قانونی برای فهمیدن حقیقت اقدام می کنید. و بعد از روشن شدن شدن حقیقت برای زندگی تون تصمیمات جدیدی خواهید گرفت باز هم تاکید کنید که اگر خودشون حقیقت را بگن در هر شرایطی‌کمکش می کنید و ازش حمایت می کنید.

نه فقط شما بلکه به هم دوستان می گم گاهی توی زندگی مسایلی پیش می یاد که یکی از طرفین خطایی ازش سر می زنه. کوچک یا بزرگ ، یادمون باشه زندگی فقط لحظات خوشش نیست اگر تونستید در شرایط بحرانی زندگی تون رو مدیریت کنید و اصلاح و اثر گذاریه مثبت داشته باشید اون موقع بیشتر از هر کس خود شمایید که از عملکردتون احساس رضایت خواهید داشت و از زندگی نو ساخته خود بیشترین لذت رو خواهید برد.

مقاومت در مقابل مشکلات ، گذشت فعالانه نسبت به یک سری خطاهای شریک زندگی مون و عملکرد درست ما می تونه از یک جنگل آتش گرفته در ختان تنومد برویاند.

از اونجایی که سرپرست تالار این پست را لایک کردند برام روشن شد که پستم راهنماییه درسته ، پس تاکید می کنم روی این پست.

همسر شما احتیاج به کمک داره ، منظورم کمک مالی از جانب شما نیست بلکه حمایت عاطفی . سعی کنید اعتماد ایشون رو به دست بیارید و حقیقت رو بدون کم و کاست خودشون به روشی که در پست قبل اشاره کزدم بهتون بگند.

از توجهتون به سلامتی پسرتون و پست هاتون مشهوده زندگی عاشقانه داشته اید پس همسرتون امتیازاتی بالایی داشته اند از این عشق و علاقه برای اعتماد سازی استفاده کنید و با درایت جهت اصلاح نقاط ضعف هم خودتون و هم همسرتون اقدام کنید.

گام اول رو اگه درست بردارید مسیر درست برای اصلاح رو خواهید یافت.