به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مرداد 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,525
    سطح
    22
    Points: 1,525, Level: 22
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 با رفتار دوگانه شوهرم و خانواده اش چکار کنم؟

    سلام لطفا کمکم کنید. شوهرم نسبت به خانواده اش خیلی حساسه. به طوری که هرگز اشتباهات اونا رو قبول نمیکنه. کلا مدلش اینجوریه که همه چیز و واسه خودش و خونواده اش میخاد. هرچی خودشون داشته باشن اصلا به چشمش نمیاد. ولی مال بقیه مردم چرا. پدرش مغازه داره وضع مالی خوبی داره . ۴ تا خواهر داره همشون مجرد و شاغل و درامد خوبی دارند. ولی هیچ وقت نمیگه خواهرم چقدر پول دارن یا بشینه پولاشونو حساب کنه. ولی وقتی دختر یا پسر غریبه رو میبینه که شاغل ومجرده و درامد خوبی داره. هی میگه که ببین فلانی چقدر پول داره چه درامدی داره پولاشو چکار میکنه. یا چقدر سود پول میگیره.ولی در مورد خودشون.هیچی نمیگه اگه بگی بهش برمیخوره که تو چکار اوناداری. دوتا از خواهراش طلاق گرفتن. مشکلشونم این بوده که شوهرشون با خانواده هاشون خیلی رفت و امد داره و از این حرفا. ولی در مورد خودشون نه برعکس یعنی همه حقی رو به خودشون میدن ولی به طرف مقابلشون نه. تا حدی که یکی از داماداشون ارث پدری گرفته بود. شوهرم و برادرش و باباش بهش گیر دادن که باید ارثشو کنه به اسم دختر اینا البته شوهره اخر سر قبول نکرد بعد از ۷سال زندگی از خواهر شوهرم جدا شد.. یا سر خرید خونه هاشون حتما باید خونه به اسم خواهراش باشه. ما شهرستانیم خواهر شوهر هام تهران . سر هر تعطیلی که میشد حتی اگه ی روزم بود پا میشدن می اومدن شهرستان که نکنه فامیل شوهر شون برن خونشون. بعد وقتی به شوهرم میگفتم میگه اخه خانواده دامادشون خیلی میرفتن خونه خواهراش. وقتی خواهراش میخواستن ازدواج کنن پدر شوهرم به دخترش میگفت ی جایی خونه بگیرن که فاصلشون از خانواده شوهرشون دور باشه. بعد ما ۴ سال با پدر شوهرم توی یک اپارتمان زندگی کردم. وقتی ما خونه خریدم شوهرم حاضر نبود که سه دونگ خونه رو به اسم من بزنه. در حالی تو خرید خونه منم ی مقداری کمک مالی کرده بودم. الان هم برای اینکه من باهاش بحث نکنم. هنوز سند خونه امون نزدیم.
    شوهرم هر ادم پولداری رو می بینه میگه وای از کجا اورده و پولای طرفو حساب میکنه و یا پولاشو چکار میکنه.ولی اگه بهش بگی بابات پولاشو چکار میکنه. یا ی کمک مالی گاهی که احتیاج داریم از بابات بگیر. میگه بابام بیچاره پولش کجا بوده . باباشم ۲۴ ساعته داره میناله. ی چیز دیگه از همه مردم توقع دارن ولی از خودشون نه.خیلی هم مف خورن بخصوص پدر شوهرم. مثلا ی وقتایی تعطیلی چیزی هست پدرشوهرم میگه بریم شمال من اونجا خیلی اشنا دارم چون برنج فروشی داره. میریم خونه طرف حسابام. البته ی چند باری خودشون با دختراش رفتن. کلی هم پدر شوهرم تعریف میکنه که چقدر ازشون پذیرایی شده.بعد ی دفع یکی از شمالی ها اومده سمت ما به زور بردنش ی شب خونشون و ی شام بهش دادن.
    کلا رفتاراشون خیلی رو اعصابم هست. خیلی دو گانه رفتار میکنن. وقتی هم به شوهرم میگم و با دلیل و مقایسه رفتارهاش باهاش حرف میزنم قبول نمیکنه. میگه نو عقده ای شدی.تو رو خدا بگید باهاش چکار کنم.خسته شدم از دستش

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    شما چیکار داری که خواهرشوهرات با شوهرشون چه مشکلی داشتن یا مهمون خونشون راه می دادن یا نمی دادن؟
    پدر شوهرت می ره خونه طرف حسابهاش مهمونی، به شما چه؟

    درست یا غلط بودن رفتارها و زندگی شخصی اونا به شما ربطی نداره.
    دنبال مشکل می گردی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (شنبه 10 مرداد 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مرداد 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,525
    سطح
    22
    Points: 1,525, Level: 22
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 همسرم و خانواده اش همه چی رو واسه خودشون میخوان

    با سلام من ۵ ساله ازدواج کردم پدر و مادر همسرم فرهنگی بازنشسته هستند. و پدرش الان مغازه داره. همسرم هم مهندسه. مشکل من با هاشون سر رفتارهای دو گانه اشون هست. همسرم و خانواده اش فکر میکنند خودشون حق دارن همه چی داشته باشن و حق دارن در مورد مال و ثروت مردم سوال کنند و نظر بدن ولی کسی نباید در مورد این چیزا از خودشون سوال کنه. ۴ تا خواهر شوهر دارم که همشون مجرد و شاغلند و در امد خوبی دارند. البته دوتا شون طلاق گرفتن. همشون هم جدا از پدر و مادرشون زندگی میکنن. چون ما شهرستانیم. خواهر شوهرهام کارشوت تهران و کرجه. شوهرم اگه ی دختر مجرد که شاغل باشه و درامد خوبی داشته باشه هی میگه این پولاشو چکار میکنه. یا حساب میکنه که چقدر پول داره. ولی اگه در مورد خواهرهای خودش این سوالو بپرسی بهش برمیخوره. که چکارش داری. چرا توی زندگی مردم تجسس میکنی. در مورد بقیه مردم هم همینطورن. اگه ی ادم که وضعش خوبه ببینن باز مال و اموال طرف و حساب میکنن. بعد کافیه بگی خوب بابای تو پولاشو چکار میکنه. میخا بکشتت. من و خانواده شوهرم ۴ سال توی یک ساختمان با هم زندگی کردیم شوهرم حاضر نبود تا خونه نخریدیم از اونجا بیرون بیایم. بعد خواهر شوهرام که میخواستن ازدواج کنن. بهش میگفتن ی جایی خونه بگیر که از خانواده شوهرت دور باشی. خونه که خریدیم در حالی که منم در تهیه پول خونه کمک کرده بودم شوهرم حاضر نشد حتی دودونگ خونه رو به اسم من بزنه. بعد یکی از داماداشون ارث پدری گرفته بود .پدر شوهر و شوهرم و برادرش بهش گیر داده بودن که چیزایی که بهش رسیده رو بزنه به اسم خواهر شوهرم. البته اونم زیر بار نرفت. ولی منظورم اینه که همه چی و واسه خودشون میخوان. خیلی هم مفت خورن سر مال مردم. پدرشوهرم برنج فروشی داره شمال واسه همین اشنا داره بعد تعطیلات چیزی باشه میگه پاشید بریم شمال خونه آشناهای من. اینقدر ازتون پذیرایی میکنن. البته با دختراشو داماداش یکی دو با رفتن. بعد ی بار یکی از شمال ها اومده شهر ما به زوز ی شب بردنش خونه. وقتی به شوهرم مثلا میگم چرا خانوادت فلان کار و نکرد بهش برمیخوره و میگه از مردم توقع زیاد نداشته باش. بعد اگه حالا ی بی توجهی چیزی کنم سریع میاد میگه تو چقدر بد نیتی چرا این کار و نکردی. کلا از دستشون خیلی خسته شدم با شوهرم در مورد این رفتارش صحبت کردم . زیربا ر نمیره میگه تو عقده ایی. به نظرشما باهاشون چکار کنم؟خسته شدم ازشون

  5. کاربر روبرو از پست مفید نوید نسیم تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 11 مرداد 94)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    هیچ کاری نمیشه کرد شخصیتشان شکل گرفته شما هم نمیتوانید تغییرشان بدهید تنها کاری که میتوانید بکنید اینکه خودتان ار تغییر بدهید.هر فردی بخاطر مال و اموالی که داره زحمت کشیده(بجز برادران دلال و اختلاصگر و ..) اینگونه مواردی که پول حرامخور هستند بقیه زحمت کشیدن و اینکه چگونه خرج میکنند و چه اموالی دارند به خودشان مربوطه اینکه تجسس کنیم در ملک و املاک دیگران کار بسیار زشت و ناپسندیه.شما سعی کن حساسیت خودت را کم کنی و ندیده بگیری.
    آدم هایی که احساس زرنگی میکنند همیشه هم موفق نمیشوند این مثالی که زدید در مورد شمال اتفاقا یکی از دوستان برادرم هم دقیقا همین رفتار را انجام داد اینگونه رفتار ها نشانه زرنگ بودن نیست بلکه نشانه بی اخلاقی و چترباز بودن طرف مقابله ولی لطفا شما بخاطر این موضوع زندگی خودتان را خراب نکنید
    هر فردی دارای خصوصیات مثبت و منفی هستش شوهر شما و خانوادش مستثناء نیستند
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مرداد 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,525
    سطح
    22
    Points: 1,525, Level: 22
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و ممنونم که جواب مشکل منو دادین. درسته که شخصیتشون شکل گرفته ولی واقعا بعضی وقتها رو اعصابم هستن. نمیتونم در موردش به شوهرم نگم. ولی خوب گفتنش هم مشکلی رو حل نمیکنه. فقط باعث میشه که دعوامون شه. همیشه سر این مسایل با شوهرم حرفم میشه. بهش میگم شخصیتش دو گانه است. ادم باید هرچی واسه خودش میخواه واسه بقیه هم بخواه. اینو نمیفهمه. البته به خاطر این خودخواهی هاشونم هست. که دو تا خواهرش با وجودی که شوهرای خوبی داشتن. طلاق گرفتن. میترسم منم ی روز برسه که دیگه نتونم این رفتاراشونو تحمل کنم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید نوید نسیم تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 11 مرداد 94)

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب خدا خیرت بده خواهر من وقتی خودت داری اعتراف میکنی که گفتنش فایده نداره بلکه ضرر هم داره برای زندگیت خوب چرا بگی بزار هرطور که فکر میکنن درسته زندگی کنن صلاح کار خویش خوسروان دانند.هر فردی مسئول رفتار و گفتار خودش است و ما مسئول رفتار و گفتارشان نیستیم اگر اینطوری میپسندن زندگی کنن خوب بزار زندگی کنن نتیجشم میبینن.
    در اینطور مواقع شما سعی کن خودت را به نشنیدن بزنی انگار نه انگار که در اون مکان قرار داری مثل مجسمه باش خیلی سخته خودم امتحان کردم بعضی وقتی مثل کتر جوش امده آدم میخواد منفجر بشه ولی با اینکار محافظت میکنی از خودت و زندگی مشترکتان
    اتفاقا میخواستم به این موضوع اشاره کنم ولی دیدم درست نیست هر فردی باید یاد بگیره هر کاری که انجام میده و طریقه ای که زندگی میکنه نتیجه ای داره که گاه خوب و گاه بد هستش و باید مسئولیتش را قبول بکنه سود و ضررش اول به خودشان میرسه.اتفاقا بنظرم تمرین خوبیه برای اینکه قدرت خودتان را امتحان کنید که چقدر میتوانید صبور باشید و دم نزنید یا اینکه همانند مجسمه باشید خود ما در فامیلمان بعضی هایشان تیکه و کنایه زیاد میندازن من یاد گرفتم یا مثل مجسمه باشم و چشم و گوشم بسته باشه یا بعضی وقتها خودم را بزنم به سادگی اینجوری خیلی بهتره حداقلش اینه جسمم و روح و روانم خسته نمیشه و وقت باارزشم تلف نمیشه به این افراد و حرفهایشان فکر بکنم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مرداد 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,525
    سطح
    22
    Points: 1,525, Level: 22
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حق با شماست باید سعی کنم صبور باشم. آخه مشکل اینجاست که نمیتونم. من وقتی چیزی می بینم که ناراحتم میکنه حتما باید بگمش. اگه صبوری کنم تا ی مدتی میتونم بعد سر ی موضوعی همه این حرفا و ناراحتی ها رو خالی میکنم. تا نگمم راحت نمیشم. اخه میدونید همه رفتاراشون در مورد مردم نیست توی زندگی خودمون هم می بینمش. بیشتر ناراحت میشم. اگه بخوام مثالای دیگه از کاراشون بگم.
    خانواده شوهرم خیلی خسیسند. اینقدر که به قول معروف نون خودشون از گلوشون پایین نمیره. ما وقتی خونه خواهر شوهرام میرم شام بهمون نمیدن. اصلا به روی خودشون نمیارن که مهمونی چیزی واسه شام درست کنن. اینم بگم خیلی سعی میکنن با کلاس باشن. رژیم بودنو بهونه میکنن. میگن کی شام میخوره ؟. همشون ها. بعد شیرینی میخرن با چایی بهمون میدن.هی میگن ما که شام خور نیستیم. بعد اگه من واسه شام خونمون دعوت کنمشون نمیدونی اینقدر میخورن. هیچکسم نمیگه که ما شام نمیخوریم. شوهرمم توی خونه باباش اینا و خواهراش به زور ی چیزی میخوره. بعد وقتی خونه فامیلای من میریم. انگار که چیز مفت گیر آورده هی میخوره. مامانم خیلی واسش مهمه واسه مهمون غذای خوب درست کنه. واسه همین اینقدر خودشو زحمت میده بعد شوهرم که خونه خانواده حودش هی میگه کی شام میخوره و ما که شام خور نیستیم. اینجا لاله. میخوره حسابی. فکر نکنید. بحثم فقط در مورد خوردنه. نه تو همه چی همینطورن. یا مثلا اگه من بگم مثلا خواهرت یا مادرت ی چیزی مثلا هدیه تولدی چیزی به من دادن. شوهرم سریع میگه اخه من واسش هیچکاری نکردم . یا بیچاره مامانم یا خواهرم. یا خواهرم بنده خدا چقدر زحمت افتاده. یعنی به نظرش خیلی کار بزرگی کردن. در حالی که من واسه تولدای اونا حتما هدیه خریدم. تا من نخرم اونا همچین کاری نمیکنن. بعد اگه اگه مادر یا خواهرایمن چیزی برای من یا شوهرم بخرن میگه کاش ی چیز بیشتری میخریدن. یا خونه مامانش اینا که میخا بریم اول که اصلا اونا ما رو دعوت نمیکنن مگه دختراش اومده باشن یعنی شاید ۳-۴ماهی ی دفع از این ناپرهیزیا کنن. سریع شوهرم میگم واه نمیشه که دست خالی بریم حتما ی چیزی باید بخره واسشون. بعد مامانم هرهفته ما رو دعوت میکنه یا خونه خواهرم چون ازما دورن میریم تقریبا ی هفته ای میمونیم. هیچ از این خبرا نیست که بگه زشته دست خالی بریم. از این صحبتها. خونه خواهراش ی روز بزور میمونه بعد خونه خواهر من ی هفته میمونیم. هر چی اونا ازش پذیرایی میکنن. انگار نه انگار. میدونید شما درست میگید باید صبور باشم ولی واقعا بعضی وقتها نمیشه.

  11. کاربر روبرو از پست مفید نوید نسیم تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 12 مرداد 94)

  12. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    تاپیکهای شما که در رابطه با یک مسئله بود ادغام شد

    لطفاً تاپیک با موضوع تکراری و عنوانهای مختلف ایجاد نکنید





  13. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 12 مرداد 94)

  14. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سپاس از بانو فرشته مهربان گرامی

    به رفتار و گفتار شوهر شما میگن فرار روبه جلو که در آقایون از این ترفند وقتی به اصطلاح کم میارن زیاد ساتفاده میکنن.خوب شما از ایشون توقع داری چی بگه بیاد اعتراف کنه که خانوادش خسیس هستند یا تحویلش نمیگیرن هروقت دعوتش کنه بقول شما وقتیه که خواهرشم باشه و چند ماه یکباره و از این حرفها ولی بجاش خانواده شما هواشو دارن کلی مادر شما براش غذا درست میکنه و بهش خوش میگذره.یعنی شما واقعا از ایشون این توقع را دارین که این اعتراف بسیار بزرگ و سنگین را پیش شما بکنند؟!!!! اگه منتظری این اتفاق بیوفته حداقلش تا 100 سال آینده نمیوفته الکی دل خودت را خوش نکن لطفا
    شوهر شما دوتا راه داره یا اعتراف بکنه به این موضوع که براش خیلی سنگینه و گران تمام میشه و بقول معروف مرد که نباید به زنش سواری بده و آتو دستش بده برای اینکه خودش و خانوادش رو بکوبه
    شماره دو همین کاریه که داره انجام میده فرار رو به جلو
    اگه منظورت اینه که بخوای این را بدانی بله دقیقا همینیه که من نوشتم تمام.

    صبور باشید و اگرم این موضوع پیش آمد لطفا خیلی به روی ایشون نیارین در این مورد جلوی خانوادش چیزی نگید مردها لجباز هستند و امکان داره گارد بگیرن این بیشتر باعث میشه آرامش زندگیتان از بین بره و باعث مشکلات زیادی بشه.بعضی وقتها خودت رو بزن به سادگی و بعضی اوقات هم شوخی کن وقتی اینو میگه مثلا آره تو راست میگی و از این حرفها ولی تیکه کنایه ننداز لطفا.
    شوهر شما فکر نکن خودش راضیه این حرفها را میزنه و یا این رفتار را داره نه اون اتفاقا خودش میداند که حرفهاش درست نیست ولی خجالت میکشه اینو اعتراف کنه برای یک مرد غرورش خیلی باارزشه همیشه دوست داره خانوادش رو بزرگتر از اون چیزی که هست نشان بده اینو فراموش نکنید بانو.
    غرور یک مرد بزرگترین دارایشه

    پ.ن:خودمم از این روش استفاده میکنم واسه ما آقایون خیلی زشته جلوی همسر و خانوادش کم بیاریم
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  15. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    بی نهایت (دوشنبه 12 مرداد 94)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 مرداد 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1392-5-11
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,525
    سطح
    22
    Points: 1,525, Level: 22
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از راهنمایی های همه دوستان ممنونم. درسته باید صبور و باشم و خیلی چیزا رو به روی خودم نیارم. اینا رو قبول دارم. ولی به نظر من ادم باید از اشتباهای زندگی دیگران درس بگیره. اینکه که میگم خانواده همسرم چطور رفتار میکنن یا خواهر شوهرام همینطور نتونستن زندگی موفقی داشته باشن. به خاطر اینه که اصلا قبول نمیکنن رفتارشون اشتباهه. همسر من در مورد موضوع خواهراش به هیچ وجه نمیگه خواهرام اشتباه کردن. یا باید حرفای دامادامون بشنویم شاید حق با اونا بوده.در حالی که وقتی من یا هرکسی اگه با کسی مشکل داشته باشم. هیچ وقت نمیگه حق با منه. حتی اگه بدونه من دارم صدر صد درست میگم. میگه باید حرفای طرف مقابلتو بشنوی شاید او حرفایی داشته باشه. یا اینکه به موضوع باید از دید اونطرف نگاه کرد.
    میدونید بحث من اینه که فکر میکنه همه کارای خودشون درسته. این مردمن که اشتباه میکنن.
    مگه میشه ی نفر صد در صد همه چی و درست بگه؟ میدونم که هیچ آدمی کامل نیست ولی همسرم اینو نمیفهمه؟ موضوع من اینه.من اگه خودم یا خانواده ام اشتباهی کنم یا رفتار غلطی داشته باشم خودم اعتراف میکنم. و کارمو نقد میکنم. و در مورد اون اشتباه حرف میزنم .البته بیشتر وقتها باعث میشه شوهرم سو استفاده کنه.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.