به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 مرداد 94 [ 14:06]
    تاریخ عضویت
    1394-5-09
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    360
    سطح
    7
    Points: 360, Level: 7
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 34.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 32 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 جدا شدم ازش اما چرا اینظور کرد؟!کمک کنین لطفا

    سلام
    بنده 24 سال سن دارم.دو سال و نیم پیش برای طی دوره کارشناسی وارد داشگاه شدم و بر حسب برخی وقایع ارتباطم با دختری شروع شد.
    این ارتباط سالم بود در حد صحبت و بیرون رفتن.خوانواده ایشون یعنی مادر و خواهرش در جریان بودن بعد از یک سال عشق و علاقه پدید اومد همدیگر را خیلی دوست داشتیم به هم احترام میزاشتیم اما بعضی وقت ها بحث های زیادی داشتیم توی دو سال و دوماهی که با هم بودیم همیشه به هم میگفتیم که چکار میکنیم و ....این زمان ها با خاطرات سپری شد ی تصادف کردیم که ماشین چپ شد (ماشین من و فرمان برید کاملا از دستم خارج بود) ولی بهش قول دادم تا آخر عمرم باهاش باشم و این قولم نه از روی وظیفه و احساس گناه بلکه بخاطر عشقم بود.هنوزم هستم رو حرفام .توی این دوسال از خیلی چیزا گفتیم خیلی خاطرات پدید اومد تا اینکه دانشگاهمون تموم شد .روز آخر (اوایل تیر ماه) پروژه ایشون رو درست کردم و باهم تحویل دادیم و نمره را گرفتیم بعدش از قبل یک دعوا داشتیم که یکم توی حسش بودیم که این دعوا چی شده.رفتیم بعدش خونه دیدم اس ام اس داد و باهم خوب بودیم و یکدفه گفت طبق قرار که شد بعد از پروژه تموم کنیم باید تمام کنیم من هم گفتم شاید اعصابش خورده بذار کنار بیام تا آروم بشه گفتم باشه.
    گذشت تا اینکه خطش خاموش شد.ما 1شنبه جدا شدیم از 2 شنبه خط خاموش شد شنبه رفتم محل کارش که بگم چی شده و ... فهمیدم 5 شنبه رفتن آزمایش و صیغه محرمیت خوندن تا 1سال ! دنیا رو سرم آوار شد!چجور اونم انقدر سری با مادرش صحبت کردم با پدرم و ... مادرش میگفت از بعد از عید چندتا خواستگار که اومده دیدده ولی بمن میگفت خواستگار ندیدم و نمیذارم بیان.
    فهمیدم این پسره قبلا برای خواستگاری اقدام کرده و همونه چون وقتی از خیابانشون رد میشدیم میگفت ی خواستگار اینجا داشتم اما نمیگفت کی و کیی!نمیدونم اخرشم گفت که ازم سیر شده و جام رو یکی گرفته!من خالصانه دوستش داشتم بدجور دلمو شکست و سر این حرفای آخرش نفرینش کردم و سپردمش به خدا بدجور خوردم کرد چون خالصانه بهش محبت کردم حتی دید حلقه هم به انتخاب خودش خوشش اومد گرفتم برای مراسم قرار بود 5سال از اوایل اشنایی صبر کنه که من امسال که سال دوم هست گفتم نهایت 1 الی 1.5 سال دیگه.
    الان خاطراتش و اینکه فکرم میاد که با کسی دیگست آزارم میده.توکل میکنم به خدا و میدونم تقاص میده اما باز فکرم درگیر میشه و از دوستان که توی این شرایط بودن کمک و راهنمایی میخوام .میگن یک آزمون از طرف خداست و باید تحمل کرد .اگر بمن میگفت کسی هست که من دوستش دارم با تام وجود براش آرزوی خوشبختی میکردم و میگفتم برو تا خوشبخت بشی اما اینکه اینجور ولم کرد و ضربه سنگینی بهم زد و در عین بی تفاوتی اونجور بهم گفت باعث شد نبخشمش .
    خدا شاهده خودش که چجور قلب و دلم را شکست و میدونم بی جواب نمیمونه این حرکتش چون ایمان دارم خدا و روز جزا هست و این دنیا دار مکافاته و من از صمیم قلب دوستش داشتم و اون خورد کرد این قلب رو.راهنمایی کنین زنگ زدم مشاور بجای دلداری خانم بیشخصیت که بنظرم خودش نیاز به مشاوره داره میگه آقا چیزی نیست که رفتی شکست خورد چیزی نشده! کمک کنین دوستان.
    کسانی که همچین مشکلاتی داشتن لطفا بگن زندگیشون الان چجوره یعنی میشه من دوباره یکیو پیدا کنم که اونقدر عاشقش بشم و اونقدر بتونم باهاش لذت ببرم از زندگیم؟خودم معتقدم خدا هست و ناظره و جواب طرف را میده و این امتحان منه چون یک وقتایی خیلی حالم بده و دوست بدرد بخوری اطرافم نیست که بتونم باهاش درد و دل کنم و آروم بشم ممنون میشم راهنمایی کنین.
    ویرایش توسط b3hnam : جمعه 09 مرداد 94 در ساعت 15:32

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 09 مرداد 94 [ 15:48]
    تاریخ عضویت
    1393-6-05
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    709
    سطح
    14
    Points: 709, Level: 14
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز متاسفم بابت مشکلی که برات پیش اومده شما به این فکر کن که طرف لیاقت شما رو نداشته و آدم وفاداری به شما نبوده و خدارو شکر کن که الان فهمیدی وفادار نبوده اگه ازدواج سر میگرفت وبعد خدایی نکرده خیانت میکرد خیلی سختتر بود با همین فکر میتونی راحتتر فراموشش کنی وهر نوع یادگاری هم داری ازش بنداز دور که جلوی چشت نباشه ایشالا اون کسی که واقعا لیاقتتو داره پیدا شه و عاشقش شی موفق باشی

  3. کاربر روبرو از پست مفید yasna2 تشکرکرده است .

    b3hnam (جمعه 09 مرداد 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 مرداد 94 [ 14:06]
    تاریخ عضویت
    1394-5-09
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    360
    سطح
    7
    Points: 360, Level: 7
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 34.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 32 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط yasna2 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز متاسفم بابت مشکلی که برات پیش اومده شما به این فکر کن که طرف لیاقت شما رو نداشته و آدم وفاداری به شما نبوده و خدارو شکر کن که الان فهمیدی وفادار نبوده اگه ازدواج سر میگرفت وبعد خدایی نکرده خیانت میکرد خیلی سختتر بود با همین فکر میتونی راحتتر فراموشش کنی وهر نوع یادگاری هم داری ازش بنداز دور که جلوی چشت نباشه ایشالا اون کسی که واقعا لیاقتتو داره پیدا شه و عاشقش شی موفق باشی
    مشکل بنده خاطرات هست و اینکه اون خانوم اصلا به نظر اینجور نمیومد حتی به بنده یکبار میگفت که اگر با کسی جز من ازدواج کنه دق میکنه {یکماه پیش} اما یهو ....
    خاطرات هم خیلی عذاب آور شده مخصوصا مسیری که هرروز مجبورم تا محل کارم طی کنم چون دقیقا مسیر دوران دانشگاه و هرروز ماست

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 مهر 94 [ 15:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    518
    سطح
    10
    Points: 518, Level: 10
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 9 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط b3hnam نمایش پست ها
    سلامبنده 24 سال سن دارم.دو سال و نیم پیش برای طی دوره کارشناسی وارد داشگاه شدم و بر حسب برخی وقایع ارتباطم با دختری شروع شد.
    این ارتباط سالم بود در حد صحبت و بیرون رفتن.خوانواده ایشون یعنی مادر و خواهرش در جریان بودن بعد از یک سال عشق و علاقه پدید اومد همدیگر را خیلی دوست داشتیم به هم احترام میزاشتیم اما بعضی وقت ها بحث های زیادی داشتیم توی دو سال و دوماهی که با هم بودیم همیشه به هم میگفتیم که چکار میکنیم و ....این زمان ها با خاطرات سپری شد ی تصادف کردیم که ماشین چپ شد (ماشین من و فرمان برید کاملا از دستم خارج بود) ولی بهش قول دادم تا آخر عمرم باهاش باشم و این قولم نه از روی وظیفه و احساس گناه بلکه بخاطر عشقم بود.هنوزم هستم رو حرفام .توی این دوسال از خیلی چیزا گفتیم خیلی خاطرات پدید اومد تا اینکه دانشگاهمون تموم شد .روز آخر (اوایل تیر ماه) پروژه ایشون رو درست کردم و باهم تحویل دادیم و نمره را گرفتیم بعدش از قبل یک دعوا داشتیم که یکم توی حسش بودیم که این دعوا چی شده.رفتیم بعدش خونه دیدم اس ام اس داد و باهم خوب بودیم و یکدفه گفت طبق قرار که شد بعد از پروژه تموم کنیم باید تمام کنیم من هم گفتم شاید اعصابش خورده بذار کنار بیام تا آروم بشه گفتم باشه.
    گذشت تا اینکه خطش خاموش شد.ما 1شنبه جدا شدیم از 2 شنبه خط خاموش شد شنبه رفتم محل کارش که بگم چی شده و ... فهمیدم 5 شنبه رفتن آزمایش و صیغه محرمیت خوندن تا 1سال ! دنیا رو سرم آوار شد!چجور اونم انقدر سری با مادرش صحبت کردم با پدرم و ... مادرش میگفت از بعد از عید چندتا خواستگار که اومده دیدده ولی بمن میگفت خواستگار ندیدم و نمیذارم بیان.
    فهمیدم این پسره قبلا برای خواستگاری اقدام کرده و همونه چون وقتی از خیابانشون رد میشدیم میگفت ی خواستگار اینجا داشتم اما نمیگفت کی و کیی!نمیدونم اخرشم گفت که ازم سیر شده و جام رو یکی گرفته!من خالصانه دوستش داشتم بدجور دلمو شکست و سر این حرفای آخرش نفرینش کردم و سپردمش به خدا بدجور خوردم کرد چون خالصانه بهش محبت کردم حتی دید حلقه هم به انتخاب خودش خوشش اومد گرفتم برای مراسم قرار بود 5سال از اوایل اشنایی صبر کنه که من امسال که سال دوم هست گفتم نهایت 1 الی 1.5 سال دیگه.
    الان خاطراتش و اینکه فکرم میاد که با کسی دیگست آزارم میده.توکل میکنم به خدا و میدونم تقاص میده اما باز فکرم درگیر میشه و از دوستان که توی این شرایط بودن کمک و راهنمایی میخوام .میگن یک آزمون از طرف خداست و باید تحمل کرد .اگر بمن میگفت کسی هست که من دوستش دارم با تام وجود براش آرزوی خوشبختی میکردم و میگفتم برو تا خوشبخت بشی اما اینکه اینجور ولم کرد و ضربه سنگینی بهم زد و در عین بی تفاوتی اونجور بهم گفت باعث شد نبخشمش .
    خدا شاهده خودش که چجور قلب و دلم را شکست و میدونم بی جواب نمیمونه این حرکتش چون ایمان دارم خدا و روز جزا هست و این دنیا دار مکافاته و من از صمیم قلب دوستش داشتم و اون خورد کرد این قلب رو.راهنمایی کنین زنگ زدم مشاور بجای دلداری خانم بیشخصیت که بنظرم خودش نیاز به مشاوره داره میگه آقا چیزی نیست که رفتی شکست خورد چیزی نشده! کمک کنین دوستان.
    کسانی که همچین مشکلاتی داشتن لطفا بگن زندگیشون الان چجوره یعنی میشه من دوباره یکیو پیدا کنم که اونقدر عاشقش بشم و اونقدر بتونم باهاش لذت ببرم از زندگیم؟خودم معتقدم خدا هست و ناظره و جواب طرف را میده و این امتحان منه چون یک وقتایی خیلی حالم بده و دوست بدرد بخوری اطرافم نیست که بتونم باهاش درد و دل کنم و آروم بشم ممنون میشم راهنمایی کنین.
    QUOTE
    واقعا از ته ته قلبم ناراحت شدم.. ومتاثر.. من واقعا در عجبم من یه رابطه تجربه کردم که 90درصدش تلفنی بود که همین 90 درصد از یه جایی به بعد فقط تماس از طرف من بود من اسم کابریم مهمان 93هستش مشکلمو تو اون رابطه مفصل نوشتم شاید باور نکنین ولی اونقدر اون آقا رو میخواستم که تا همین چند روز پیش تو تلگرام باهم چت میکردیم... برید مشکلمو بخونین تا به عمق فاجعه پی ببرین با اینکه 5تا 6بار دیدمش حضوری و فقط دستشو میگرفتم و چند بار... با عرض معذرت بوسیدن داشتیم... هنوز برام قابل هضم نیست رفتن و بودن با یه آدم جدید... چون خودمو گناهکار میدونم با اینکه در مقابل خیلی کارایی که بعضی از هم جنسام انجام دادن بخدا هیچ.. ولی براحتی میذارن و میرن با یکی دیگه ازدواج میکنن.. جاش منم یکم مثل اونا بودم... ببخشید پستم اینجور ولی واقعا داشتم خفه میشدم..ایشاا... خدا زودتر جواب این جور ادما رو بده چ دختر چ پسر... برا اروم شدنتون دعا میکنم واقعا واقعا واقعاً دردناکه و کشنده... ولی مطمئن باش حتی اگه بهش میرسیدی شک نکن که لیاقت زندگی کرنداره... نه تنها اون همه ادمایی شبیه اون... و زود زندگی ادمو آتیش میزنن و میرن پی زندگی خودشون پس. خدا روشکر کن..... هر چند الان بینهایت قبول حقیقت تلخ و کنار اومدن باهاش برات سخته.. ولی به حرفام میرسی برا منم دعا کنین..که بتونم برم پی زندگیم
    L]
    اینم آدرس لینکم مهمان 93 حتما برو بخون و چرخی تو تالار بزن تا مشکلات بقیه رو ببینی و بدونی تنها نیستی
    [URL="[COLOR="silver"]- - - Updated - - -[/COLO[URL="http:// http://www.hamdardi.net/thread-35404.html"]http:// http://www.hamdardi.net/thread-35404.html[/UR"][COLOR="silver"]- - - Updated - - -[/COLOhttp:// http://www.hamdardi.net/thread-35404.html[/UR
    ویرایش توسط دیگه بریدم : جمعه 09 مرداد 94 در ساعت 16:49

  6. کاربر روبرو از پست مفید دیگه بریدم تشکرکرده است .

    b3hnam (جمعه 09 مرداد 94)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 اردیبهشت 95 [ 23:19]
    تاریخ عضویت
    1393-8-07
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    2,117
    سطح
    27
    Points: 2,117, Level: 27
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    63

    تشکرشده 120 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ایشون شمارا دوست نداشته و بازی داده.فقط میخاسته تا وقتی خاستگار پیدا کنه با کسی باشه.میتونم بفهمم چقدر سخت میتونه باشه. ولی زندگی ادامه داره. مطمعن باشید همه مثل ایشون نیستند. سعی کنید هوشیار باشین دیگه ولی بدبین نباشید. مطمعن باشین میتونین شخص مناسبی را به همون اندازه عاشقش بشین.حتی بیشتر. تا وقتی بهبود یدا نکردین هیچ آشنایی یا ازدواجی را شروع نکین.

  8. کاربر روبرو از پست مفید kimia fall تشکرکرده است .

    b3hnam (جمعه 09 مرداد 94)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    70
    Array
    سلام.
    ببینید دوست من رابطه شما و اون دختر خانم از پایه و بنیان غلط بوده.متاسفانه این شیوه آشنایی که امروزه بیشتر از پیش در جامعه ما باب شده(دوستی دختر و پسر) عواقب چندان خوشایندی رو به دنبال نداره.نمونه بارزشم خود شما هستید.اگر این ارتباط میان دو خانواده به رسمیت رسیده بود دیگه محال بود که این دختر خانم به این سادگی بتواند شما رو دور بزند.حالا هم چیزی عوض نشده که هیچ شما از آسیب های احتمالی که امکان داشت گریبانگیرتان شوند جان سالم به در برده اید.اگر قصد دارید رابطه جدیدی را آغاز کنید به شما برادرانه توصیه میکنم از راهش وارد شوید.سعی کنید در اولین مرحله پس از پسندیدن دختر خانم به صورت رسمی خواستگاری کنید و ما بقی مراحل آشنایی و شناخت را به آن زمان موکول کنید.
    به امید شنیدن خبرهای خوب از شما برایتان آرزوی موفقیت میکنم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید سرشار تشکرکرده است .

    b3hnam (شنبه 10 مرداد 94)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 مرداد 94 [ 14:06]
    تاریخ عضویت
    1394-5-09
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    360
    سطح
    7
    Points: 360, Level: 7
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 34.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 32 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سرشار نمایش پست ها
    سلام.
    ببینید دوست من رابطه شما و اون دختر خانم از پایه و بنیان غلط بوده.متاسفانه این شیوه آشنایی که امروزه بیشتر از پیش در جامعه ما باب شده(دوستی دختر و پسر) عواقب چندان خوشایندی رو به دنبال نداره.نمونه بارزشم خود شما هستید.اگر این ارتباط میان دو خانواده به رسمیت رسیده بود دیگه محال بود که این دختر خانم به این سادگی بتواند شما رو دور بزند.حالا هم چیزی عوض نشده که هیچ شما از آسیب های احتمالی که امکان داشت گریبانگیرتان شوند جان سالم به در برده اید.اگر قصد دارید رابطه جدیدی را آغاز کنید به شما برادرانه توصیه میکنم از راهش وارد شوید.سعی کنید در اولین مرحله پس از پسندیدن دختر خانم به صورت رسمی خواستگاری کنید و ما بقی مراحل آشنایی و شناخت را به آن زمان موکول کنید.
    به امید شنیدن خبرهای خوب از شما برایتان آرزوی موفقیت میکنم.
    خودمم همین نظر را دارم و منطقی فکر میکنم میبینم بدرد من نمیخورد چون اوایل آشنایی یادم اومد که گفت بهم هنوز به نفر قبلیم فکر میکنم و نمیتونم فراموشش کنم! من سپردمش به خدا چون خیلی با نامردی رسم بی معرفتی را به جا اورد و ول کرد بیخیال و میدونم نتیجه عملشو خدا خودش میده و حرف شما هم صحیح خودمم همین نتیجه را گرفتم و رابطه بعدی اینجور نخواهد بود البته الان که نه وقتی خودم رو ترمیم کردم بعد.

  12. کاربر روبرو از پست مفید b3hnam تشکرکرده است .

    سرشار (شنبه 10 مرداد 94)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    دوست من حدود 6 ماه تا یکسال دیگه خوب میشید.منم شرایط شمارو داشتم.اولین و مهمترین کار اینه که بپذیرید ایشون نیست شدن و به هیچ وجه منتظر خبری از ایشون یا زنگ یا اس یا..... نباشید.این خیلی مهمه و هر چی بیشتر طول بکشه خوب شدن شما هم زمان بیشتری میبره.
    هر چیزی مربوط به اون خانمه دور بریزید.
    جمع و جور کنید خودتونو و سعی کنید با تکنیک توقف فکر دیگه بهش فک نکنید یا کمتر فک کنید.
    خرید کنید.به تیپ و سر و وضعتون برسید.به کارایی که علاقه دارید برسید.ورزش و پیاده روی و شنا....
    از مسافرت غافل نشید
    یک ماه اول رنج آوره ولی بعدش کم و کمتر میشه دردتون و در انتها از مغزتون میندازیدش بیرون...
    اگه رابطه ج ن س ی داشتید زمانش بیشتر میشه
    الان اصلن از این فکرای مزخرف نکن که آیا من دوباره عاشق میشم.بله شما دوباره میشید.
    من به شما میگم اینا عشق نیست و وابستگیه .

  14. کاربر روبرو از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده است .

    b3hnam (چهارشنبه 14 مرداد 94)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 مرداد 94 [ 14:06]
    تاریخ عضویت
    1394-5-09
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    360
    سطح
    7
    Points: 360, Level: 7
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 34.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 32 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه ما رابطه جن سی نداشتیم اصلا و من خودم مخالف این بودم و ایشونم بودن.الان کم کم رو به بهبودم هرچند نبخشیدمش و واقعا بخاطر بی معرفتی که در حقم کرد واگذارش کردم به خدا و اینو مطمئنم چوبشو میخوره و این را هم مطمئنم آدمی که انقدر بی محبت باشه اصلا به درد زندگی من نمیخورد منی که اینقدر متعهد و سخت کوش و مسئولیت پذیرم و اونی که اینقدر بی معرفت و بی محبت منو خورد کرد و توی روم گفت یکی دیگه جاتو گرفت.میبینم روزیو که چوب این حرکتشو میخوره .ممنونم از دوستانی که دلگرمی میدن

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1394-3-25
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    908
    سطح
    16
    Points: 908, Level: 16
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز سلام

    بابت جفایی که در حقتون شده واقعن متاسفم ولی راستش از اینکه با هم ازدواج نکردین خوشحالم.

    علت اصلی پست گذاشتن من اینه که ازتون بخاطر ویژگی های مثبتی که در شما هست تشکر کنم. مثل نجابت،جوانمردی، وفاداری و در عین حال اعتقاد عملی بخدا . اینروزا کمتر پسری پیدا میشه که بتونه یه دوستی سالم رو بدون بهره مندی جن... و به هدف ازدواج مدیریت کنه.

    ولی راستش من احساس میکنم شما بد جور رکب خوردین و اینکه تا لحظه آخر هیچ شکی نکردین در حالیکه اگر بیشتر دقت میکردین قطعن زودتر یه چیزایی متوجه میشدین. این نشون صداقت و سادگی و اعتماد شماست چون باعث میشه فک کنین همه مث خودتونن و حرفا و حرکات منفی رو جدی نگیرین. متاسفم که بگم اینروزا بدترین اتفاقا واسه بهترین پسرا و دخترای ما میافته.


    همونطور که بقیه دوستان گفتن گذر زمان یاد اون خانم رو کمرنگ میکنه. به نظر صبور هستین، پس لازم نیست که تاکید کنم فعلن به رابطه جدید فکر نکنید.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.