به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 تیر 98 [ 17:03]
    تاریخ عضویت
    1394-4-14
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    4,101
    سطح
    40
    Points: 4,101, Level: 40
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    153

    تشکرشده 113 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    هول شدن و عدم برقراری ارتباط مناسب در اجتماع و نگرانی از دست دادن فرصت ها

    سلام بر همه دوستان عزیز
    یک مسئله ای ذهن منو به شدت درگیر کرده و ازتون خواهش میکنم اگر روش هایی برای حل مشکلم یاد دارید در اختیارم بزارید
    به تازگی یه شرکت بزرگی مشغول کاراموزی هستم.خب من به این مسئله به چشم یه فرصت نگاه میکنم که میتونه تغییرات خوبی در زندگی آیندم بزاره.ولی مشکلات و نواقصی دارم که جلوی این اتفاق رو میگیره و مصرّ هستم زودتر برطرفشون کنم.
    گاهی اوقات و مخصوصا با بعضی از افراد وقتی روبرو میشم در ارتباط باهاشون خیلی مشکل دارم مخصوصا اگه این ارتباط فقط کاری نباشه و کمی شخصی تر باشه و فرد مقابلم آدم برون گرا و سرزبون داری باشه.تو قسمتی که مشغول به کارم یه دخترخانم مسئول آموزش من هستن فعلا.ایشون خیلی شیطون و بازیگوش و پر حرف هستن.وقتی از من در مورد مسائل مختلف سوال میپرسه من قفل میکنم!!!بعضی جاها به لکنت میوفتم!کلماتو رسا بیان نمیکنم.و غیر ارادی هست!چون همش تلاش میکنم خودمو جمع و جور کنم ولی زیاد موفق نمیشم.اطلاعاتم رو نمیتونم بیان کنم.
    خب وقتی خودم رو از بیرون نگاه میکنم اینطور به نظر میام که انگار دختری هستم هیچی بارش نیس.بزرو حرف میزنه.گیج میزنه متاسفانه!
    خب تا وقتی که وارد بعضی محیط ها و برخورد با بعضی افراد نشدم متوجه این عیب خودم نمیشم
    ولی وقتی در موقعیتش قرار میگیرم میبینم خیلی نیاز به تلاش دارم که غیر عادی به نظر نرسم.
    من اگر بتونم توانایی خودم رو نشون بدم تو این محیط هم ممکنه برای کار منو مناسب بدونن و هم اینکه برای ازدواجم موقعیت های خوبی فراهم شه.
    اتفاقا دیروز این خانوم سوالای خارج از کار میپرسید و یک جورایی اطلاعات عمومی.با اینکه قبلا در مورد اون موضوعات مطالب زیادی خونده بودم ولی وقتی پرسید ،ذهنم قفل شد.به تته پته افتادم!این خیلیییییییییی بده برام خیلیییییینه فقط تو محیط کار بلکه به طور کلی در اجتماع برام دردسر شده
    مخصوصا اینکه قراره یکی دو هفته بعد وارد یه بخشی بشم که همه پرسنلش آقا هستن!با این دختر خانم وقتی ارتباط کلامی خوبی نتونم برقرار کنم ،در محیط پر از مرد قراره چی بشم؟!؟

    و این مشکلم فکر میکنم یکی از علت هاشم این هست که در یک لحظه کوتاه نمیتونم اطلاعات مغزم رو جمع و جور کنم و یه جمع بندی ارائه بدم!و این مسئله شدت بخشیده به مشکلم.

    تجربه مشابه یا روشی برای حل این مسئله دارید؟؟
    خب خیلی ها میگن جلوی آینده و تو خونه تمرین کن.خب من این موقعیت تو خونه فراهم نیمشه برام.همیشه همه هستن و صدامو میشنون.خجالت میکشم برم جلو آینده تمرین کنم.
    به نظرم راه کاری های موثر تر و البته کمیاب تری هم هستن که بشه حل کرد مشکلمو ولی من بلد نیستم.منظورمو تونستن برسونم؟؟
    یادمه تو یه برنامه ای یکی از دوبلورای موفق رو آورده بودن که میگفت مشکل صدا داشته در کودکی و با روشی حلش کرد.حتما برای من هم روش های موثری هست ولی چیزی پیدا نکردم تا به الان.
    و چیزایی که تو اکثر سایتا نوشته کارامد نبوده.

  2. کاربر روبرو از پست مفید گلاب تشکرکرده است .

    فدایی یار (پنجشنبه 08 مرداد 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام گلاب جان


    اشتغال به کارت رو تبریک میگم.


    یکم استرس تو اوایل کار طبیعیه.من خودمم تجربه اش کردم.یه مدت که بگذره همه چی واست عادی میشه، باید به خودت فرصت بدی تا با شرایط آداپته بشی.

    تو محیط کار خوش برخورد و خوش اخلاق باش چه با همکارای خانم و چه آقا.سعی کن تو سلام دادن پیشقدم باشی، همراه سلام دادن یه لبخند کوچیک هم رو لبات باشه.با صدای رسا و شمرده حرف بزن و احوالپرسی کن.


    خیلی هم از مسایل شخصیت به همکارات نگو.خوش اخلاق باش ولی حد و حدود رو نگه دار.


    اتفاقا کار کردن با آقایون راحت تره چون از مسایل خاله زنکی خبری نیست.من خودم که این جوری هستم.با همکارای آقا فقط احوالپرسی اول صبح و یه خسته نباشید آخر ساعت کاری و اگه هم سوالی یا کمکی ازشون بخوام خیلی راحت و محترمانه بهشون میگم.


    زیاد سخت نگیر.


    موفق باشی

  4. 2 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 17 شهریور 94), گلاب (پنجشنبه 08 مرداد 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم گلاب... وقتی تاپیکتون رو خوندم انگار مشکلات منو که یک زمانی داشتم رو به به نوعی بیان کردید...منم مشکلات شما رو داشتم ولی خدا رو شکر نه با مرد ها و هم جنس های خودم...بلکه بیش تر با ادمایی بود که در این تاپیک کامل توضیح دادم.... البته فقط مورد سومش منظورم هستش...
    تعارض ها و تناقض های من در رابطه با کمک به افراد و اعتماد به نفس پایین مقابل بزرگان(علم و ثروت)

    واقعا این حرفتون درسته و منم بهش رسیدم... یک وقتایی تا ادم توی یک موقعیت هایی قرار نگیره نمیتونه بفهمه واقعا چند مرده حلاجه و چکارست ؟!؟! من همیشه به خودم میگم بهترین ها زاده نمی شند بلکه ساخته می شند !!!
    این که شما شما توی یک موقعیت های جدیدی قرار می گیرید یا خودم یا هر کی فرقی نداره و متوجه ضعف هاش میشه به نظرم اصلا غصه خوردن نداره..همین که متوجه مشکل میشیم و در پی رفعش بر میایم یعنی خیلی خوبه... و راحت میشه پیشرفت کرد....و این نشونه ی خیلی خیلی خوبی هستش ....

    اما راهکار عملی من به شما میگم این هستش...
    ببنید شما طبیعتا توی رابطه برقرار کردن با پدر و مادر و دوستانتون این مشکلو ندارید...چرا با اونا مشکل ندارید ؟؟ چون ترس از قضاوت شدن ندارید ؟ شما وقتی که با ادمای جدید مواجه می شید توی ذهن خودتون قضاوت می کنید که اون فرد راجب شما چی قضاوت می کنه و این باعث میشه کار خراب بشه !!!!! دقیقا مثل فردی که می خوتاد گواهینامه بگیره جلوی افسر از استرس خراب می کنه ولی تنها خیلی راحت همون امتحانو انجام میده... پس از این به بعد وقتی با ادمای جدید مواجه می شید به جای این که فکر کنید چی بگم و چی راجبم قضاوت می کنه و... در عوض به این فکر کنید اون فرد اگه خانمه مثل مادرتون مثل دوستتونه و... و اگه مرده طبیعتا کار سخت تر میشه ولی مثلا اگه برادر دارید چطور باهاش صحبت می کنید و.. (منظورم صمیمیت نیستش ها و مطمئنم متوجه منظورم شدید)


    این که در ان واحد نمی تونید سریع ذهنتون رو جمع کنید به نظرم بیش تر به هوش هیجانی ربط داره...من خودمم این مشکلو دارم ...واقعا هنوز وقت نکردم راجبش خوب تحقیق کنم ولی فکر می کنم به هوش هیجانی ربط داره و یه جورایی یه بخش هاییش ذاتی هستش .... من که اینو عیب نمی دونم.... چون این دسته ادما درسته تاخیر دارند ولی همیشه بهترین راه حل ها به ذهنشون میاد ولی با وقفه !!!!!!!!!!!!!



    بازم میگم این که گفتید از بیرون از نگاه بقیه گفتید مثلا با این رفتار ها ظاهرا چه دختری به نظر میاید و... حالا که برای اصلاحتون هستش خوبه...ولی دقت کنید این نشونه ی همون ترس از قضاوت شدن شماست... شما همونی که هستید باشید فکر قضاوت نباشید مطمئن باشید مشکلتون حل میشه با کمی تمرین بهتون قول میدم... ترس از قضاوت ممنوع...

  6. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 17 شهریور 94), گلاب (پنجشنبه 08 مرداد 94), عشق آفرین (سه شنبه 17 شهریور 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 تیر 98 [ 17:03]
    تاریخ عضویت
    1394-4-14
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    4,101
    سطح
    40
    Points: 4,101, Level: 40
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    153

    تشکرشده 113 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام آی تک جان
    ممنونم
    من همیشه لبخند به لبم هست و خوش برخورد و محتاط و مودب هستم.و تو برخوردای اول مشکلی ندارم.و حد و حدود ارتباط هامو کنترل میکنم.ولی وقتایی که قراره با کسی بیشتر تعامل و صحبت داشته باشم دچار مشکل میشم.البته با همه نه.مثلا با آدمای متواضع ،یا کم حرف راحت ترم.ولی وقتی با کسی مواجه شم که خیلی خوب صحبت میکنه کم میارم پیشش.به تته پته میوفتم گاهی.



    سلام آقای فدایی یار
    خوبید؟
    تاپیکتونو خوندم.بله همونطور که شما در برخورد با آدمای با موقعیت مالی بهتر دچار مشکل میشدید منم با افرادی که موقعیت اجتماعی بالاتر و روابط اجتماعی بهتر هستن به مشکل میخورم.
    واقعیتش من از کیفیت صحبت کردنم تو خونه هم راضی نیستم.یعنی وقتی به این موضوع توجه میکنم میبینم با چیزی که در نظر دارم و برام پسندیده تر هست مشکل دارم.بعضی وقتا دیالوگای فیلمارو مقایسه میکنم میبینم خیلیییی تفاوت داره.من اغلب از گفتن بعضی از حرفا و احساساتم صرف نظر میکنم چون فکر میکنم حالت نمایشی پیدا میکنه.یک وقتایی تو خونه میخام ماجراییو تعریف کنم وسطش از گفتن پشیمون میشم و احساس میکنم خیلی لوس و بیخود هست بیان کردنش.
    یه جورایی تو ذهنم انگار یه فیلتری گذاشتن که ناخود آگاه بعضی حرفارو که به نظرم نمایشی هست حذف میکنه و این باعث میشه من حرف زیادی برای گفتن نداشته باشم!

    در صحبت کردن یکی دو جمله مشکلی ندارم ولی وقتی قراره صحبتم طولانی بشه باید قبلش بهش فکر کرده باشم و جمله بندی کرده باشم.وگرنه رشته کلام از دستم میپره.البته موقع نوشتنشون مشکلی ندارم!!دوستایی که تو نت اول باهاشون آشنا شدم همشون فکر میکنن من دختر خیلی سرزبون دار و خوش صحبتی هستم.ولی در واقعیت نمیتونم اونطور که مطلوبمه حرف بزنم.
    یادمه یکی از دوستای صمیمیم در مورد من به کسی دیگه میگفت که گلاب کم حرف میزنه ولی جملاتو تیکه های جالبی میگه.کلا اهل صحبت طولانی نیستم.بیشتر شنونده هستم.
    حتی صدای من تو زمان ها و موقعیتای مختلف و با آدمای متفاوت ،فرق میکنه!و غیر ارادی هم هست.در حالت کلی برخوردم فی البداهه هست و بدون کنترل و آگاهی در همون زمان.گاهی کاملا مناسب و راضی کننده هست از نظر خودم و گاهی نه!

    نمیدونم منظورمو میتونم برسونم یا نه.ولی حس میکنم یه حالت غفلت از خود دارم!!واژه بهتری نتونستم پیدا کنم براش.انگار تو موقعیت هایی خودمو گم میکنم و طبق غریزه برخورد میکنم.منظورم اینه که کنترلی روش ندارم.دوس دارم تو ذهنم بتونم برنامه ریزی کنم واسه تک تک حرفا و رفتارم.
    در ظاهر کسی میبینه اصلا چیز غیر طبیعی ای نیستا.ولی خودم از درون میفهمم این حرف و این حرکتم فی البداهه بود.

    و البته این موضوعی که مطرح کردین هم هست.خیلی ترس از قضاوت شدن دارم و همیشه در رفتارام مواظبم کسی دلخور نشه،همیشه دختر خوبه بمونم.بیشتر اوقات میخام کاریو انجام بدم اول از بیرون گود خودمو نگاه میکنم.وقتی سنگینی نگاه کسی یا تحت کنترل بودن رو حس کنم دست پاچه میشم

    ممنون از شما جناب فدایی یار و آی تک عزیز:)

  8. کاربر روبرو از پست مفید گلاب تشکرکرده است .

    فدایی یار (جمعه 16 مرداد 94)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 تیر 98 [ 17:03]
    تاریخ عضویت
    1394-4-14
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    4,101
    سطح
    40
    Points: 4,101, Level: 40
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    153

    تشکرشده 113 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    up

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 دی 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1392-4-31
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    2,334
    سطح
    29
    Points: 2,334, Level: 29
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    17

    تشکرشده 24 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گلاب نمایش پست ها
    سلام آی تک جان
    ممنونم
    من همیشه لبخند به لبم هست و خوش برخورد و محتاط و مودب هستم.و تو برخوردای اول مشکلی ندارم.و حد و حدود ارتباط هامو کنترل میکنم.ولی وقتایی که قراره با کسی بیشتر تعامل و صحبت داشته باشم دچار مشکل میشم.البته با همه نه.مثلا با آدمای متواضع ،یا کم حرف راحت ترم.ولی وقتی با کسی مواجه شم که خیلی خوب صحبت میکنه کم میارم پیشش.به تته پته میوفتم گاهی.



    سلام آقای فدایی یار
    خوبید؟
    تاپیکتونو خوندم.بله همونطور که شما در برخورد با آدمای با موقعیت مالی بهتر دچار مشکل میشدید منم با افرادی که موقعیت اجتماعی بالاتر و روابط اجتماعی بهتر هستن به مشکل میخورم.
    واقعیتش من از کیفیت صحبت کردنم تو خونه هم راضی نیستم.یعنی وقتی به این موضوع توجه میکنم میبینم با چیزی که در نظر دارم و برام پسندیده تر هست مشکل دارم.بعضی وقتا دیالوگای فیلمارو مقایسه میکنم میبینم خیلیییی تفاوت داره.من اغلب از گفتن بعضی از حرفا و احساساتم صرف نظر میکنم چون فکر میکنم حالت نمایشی پیدا میکنه.یک وقتایی تو خونه میخام ماجراییو تعریف کنم وسطش از گفتن پشیمون میشم و احساس میکنم خیلی لوس و بیخود هست بیان کردنش.
    یه جورایی تو ذهنم انگار یه فیلتری گذاشتن که ناخود آگاه بعضی حرفارو که به نظرم نمایشی هست حذف میکنه و این باعث میشه من حرف زیادی برای گفتن نداشته باشم!

    در صحبت کردن یکی دو جمله مشکلی ندارم ولی وقتی قراره صحبتم طولانی بشه باید قبلش بهش فکر کرده باشم و جمله بندی کرده باشم.وگرنه رشته کلام از دستم میپره.البته موقع نوشتنشون مشکلی ندارم!!دوستایی که تو نت اول باهاشون آشنا شدم همشون فکر میکنن من دختر خیلی سرزبون دار و خوش صحبتی هستم.ولی در واقعیت نمیتونم اونطور که مطلوبمه حرف بزنم.
    یادمه یکی از دوستای صمیمیم در مورد من به کسی دیگه میگفت که گلاب کم حرف میزنه ولی جملاتو تیکه های جالبی میگه.کلا اهل صحبت طولانی نیستم.بیشتر شنونده هستم.
    حتی صدای من تو زمان ها و موقعیتای مختلف و با آدمای متفاوت ،فرق میکنه!و غیر ارادی هم هست.در حالت کلی برخوردم فی البداهه هست و بدون کنترل و آگاهی در همون زمان.گاهی کاملا مناسب و راضی کننده هست از نظر خودم و گاهی نه!

    نمیدونم منظورمو میتونم برسونم یا نه.ولی حس میکنم یه حالت غفلت از خود دارم!!واژه بهتری نتونستم پیدا کنم براش.انگار تو موقعیت هایی خودمو گم میکنم و طبق غریزه برخورد میکنم.منظورم اینه که کنترلی روش ندارم.دوس دارم تو ذهنم بتونم برنامه ریزی کنم واسه تک تک حرفا و رفتارم.
    در ظاهر کسی میبینه اصلا چیز غیر طبیعی ای نیستا.ولی خودم از درون میفهمم این حرف و این حرکتم فی البداهه بود.

    و البته این موضوعی که مطرح کردین هم هست.خیلی ترس از قضاوت شدن دارم و همیشه در رفتارام مواظبم کسی دلخور نشه،همیشه دختر خوبه بمونم.بیشتر اوقات میخام کاریو انجام بدم اول از بیرون گود خودمو نگاه میکنم.وقتی سنگینی نگاه کسی یا تحت کنترل بودن رو حس کنم دست پاچه میشم

    ممنون از شما جناب فدایی یار و آی تک عزیز:)
    سلام
    شما راه حل مشکلتون رو پیدا کردین؟
    چون من هم دقیقا مثل شما هستم و در نوشتار کلی حرف دارم ولی در واقعیت کم حرف توی موقعیت هایی که استرس دارم خودمو گم میکنم حالا مشکل من ظارا شدیه و برا این تاپیک باز کردم تا ببینم دوستان و اساتید راه حلی دارن !!؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید bb12 تشکرکرده است .

    گلاب (چهارشنبه 11 آذر 94)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    چقدر آشنا بود بعضی قسمت هاش برای من ...انگار خود من رو تعریف کردین .... مخصوصا قسمت کمک کردن به دیگران و کم حرفی،کلیتش...

    البته تا وقتی که دانشگاه نرفته بودم و نیز با نویسنده های خوب آشنا نشده بودم - خلاصه نویسی و یاداشت برداری کتاب و مرور چنباره اونها خیلی بهم کمک کرد ...

    یه سوال : دفعه اول خوب ظاهر نمیشی بنظر خودت ؟ اما برای دفعه دوم آماده و خیلی عالی ظاهر میشی تو اون موقعیت ؟(هرچند که شاید همون دیگه تکرار نشه)

    علتش رو فکر میکنم کم تجربگی و ترس از قضاوت شدن باشه و همچنین عدم خودباوری ....یعنی یه سری توانایی ها داریم اما چون باور نداریم هنگام بروز دادن دچار مشکل میشیم گاهی تردید میکنیم و انصراف میدیم (حتی وسط حرف زدن وقتی طولانی میشه)- همش هم حس درونیه که باعث افت میشه ... البته مال من بیشترش نشات گرفته از زبان دوم بود . زبان خودم که حرف میزدم ناخودآگاه میخواستم شبیه جمله های زبان دوم حرف بزنم و این بنظر خودم نچسب بنظر میومد


    من حتی یادمه دوران مدرسه که بودم معلم سوال میپرسید با اینکه بلد بودم وقتی میخواستم دست بلند کنم و جواب بدم تپش قلب میگرفتم جوری که صداشو از سمت گلوم میشنیدیم به اصطلاح قلبم میومد تو دهنم!! = خودم رو باور نداشتم چیزی که درون منه تو ذهنه منه ، بصورت مناسب میتونم بیان کنم... باید زمان میگرفتم مرور قبلی بکنم تا بهتر بیان کنم !! همش القائات غلط بود ناشی از ترس و عدم خودباوری



    من دوبلورها و گوینده هارو دوست داشته و دارم .... 10 جور صدای مختلف رو دوس دارم چون حس میکنم با 10 جور احساس من سازگارند!!

    و همچنان رادیو گوش میدم( بعد دو سه سال وقفه ) برنامه های شادش رو و گاهی علمی آموزشی- خیلی خوبه بدون تصویر فقط صدا میشنوی و چون نمیبینی و تحث تاثیر تصویر گوینده نیستی کنترل صداو کلام رو یادمیگیری کم کم ... محاوره رو یادمیگیری ....و کلی چیزای دیگه ...ماشالا حافظه تصویری امثال ماهم خیلی خوبه ...باید ازش کمک بگیریم در جهت مثبت و پیش برنده

    خانوم نشیبا محبوب ترین گوینده رادیو ء منه


    *************************************

    و گاهی فکر میکنم میتونه از کمال گرایی باشه یعنی دوس داریم همه چیز رو درست و کامل بجا بیاریم و وقتی میبینیم نشد از خودمون ناراضی میشیم - همواره درون خودمون رو نقد میکنیم ...

    البته پیشرفت تمدن ها بدست همچین ادمایی بوده چون (اگه استعداد ذاتیشونو خاموش نکنن ) بعد از یه مدتی شجاعت و جسور بودن رو بدست میارن و همراه "با تدبیر بودن " که قبلا داشتن کارهای سازنده و ارزنده انجام میدن ...

    فقط کافیه رو ترسامون کار کنیم و در موقعیت های جدید ترس از قضاوت شدن نداشته باشیم ...افزایش تجربه این حس هارو کم میکنه...
    و کمی تمرین و تمرکز روی حرف زدن یعنی "برون دهی مناسب " (چون اغلب درون گراییم )


    امضاء : یاس پاییزی

    کسی که متعادل شده و راضی تر زندگی میکنه

  13. 2 کاربر از پست مفید یاس پاییزی تشکرکرده اند .

    گلاب (چهارشنبه 11 آذر 94), عشق آفرین (سه شنبه 17 شهریور 94)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 آبان 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-1-31
    نوشته ها
    537
    امتیاز
    8,891
    سطح
    63
    Points: 8,891, Level: 63
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,224

    تشکرشده 1,090 در 430 پست

    Rep Power
    84
    Array
    ماشالا بچه های همدردی یه پا روانشناس شدن خودشون

    ترس... ریشه ی همه یمشکلات ترسه .... ترس از نتونستن .. ترس از قضاوت .. ترس از نادیده گرفته شدن ... ترس از ازدست دادن .. ترس از محیط جدید...
    چرا بعضی ادما این ترسو ندارن و خیلی راحت وارد یه محیط میشن تازه کلی هم ذوق دارن ....
    تو محیط کار این ترس بیشتره .... اوایل همینطوریه واسه منم بوده .... البته خیلی ها هم اینطوری نیستن بسته به محیط و افراد هم داره ...
    من جایی کار میکنم که همه ازم بزرگترن بعضی ها خیلی بیشتررر با تجربه های خیلی بیشتر
    اوایل یادمه قصم میگرفت صبح میخواستم بیام سر کار از روز قبل همش فکر میکردم چطور برخورد کنم.... اینا همه باعث استرس میشه ...
    ولی الان طوری شده اگه 2 روز نرم سر کار عصبی میشم حوصلم سر میره دلم تنگ میشه با اینکه کارم اصلا اسون نیست اما عادت کردم ... اوایل از بعضیا خجالت میکشیدم اما الان با همونا خیلی صمیمیم با اینکه ازم بزرگترن ...
    تو محیط کار باید اعتماد به نفس داشته باشی
    راجع به مسائل شخصی زیاد حرف نزنی حتی اگه میپرسن همون بهتر که زیاد چیزی نمیگی ...
    اتفاقاااااا ارتباط با اقایون اولش خجالت داره ولی بعدا میفهمی خیلی بهتر از خانومان از خانوما عذر خواهی میکنم خودمم خانومم ولی واقعیته ...
    خانوما چیزایی که بلدن رو بهت یاد نمیدن حسادت میکنن اصلا تحمل ندارن ازشون بالاتر باشی به قول ای تک فقط خاله زنک بازی... ولی تو اقایون این چیزا خیلیییی کمتره ...

    انسان یه خوبی داره به همه چیز عادت میکنه صبور باش...
    همیشه لبخند بزن......
    برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید را باز گرداند....
    گاهی قوسی کوچک میتواند معماری یک سازه را عوض کند..


  15. 2 کاربر از پست مفید anisa تشکرکرده اند .

    گلاب (چهارشنبه 11 آذر 94), شیدا. (سه شنبه 17 شهریور 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از دست دادن فرصت شغلی به خاطر کمال گرایی
    توسط mastore در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 آبان 95, 00:08
  2. فقط یک هفته فرصت دارم تا تصمیم درست بگیرم.
    توسط گل آرا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 10:48
  3. بيشتر صبر كنم؟ يا دارم فرصت هام از دست مي دم ؟
    توسط گل گلدون در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 بهمن 90, 17:35
  4. آینده ام در حال تباهی است ! کاش فرصت انتخاب داشتم !!
    توسط پردیس در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: چهارشنبه 31 شهریور 89, 19:23
  5. ایا فرصت را ازد ست داده ام ؟
    توسط جوانه غم در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 فروردین 87, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.