به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array

    مسئله به دل نشستن خواستگار تا چه حدی در ادامه جلسات میتواند تعیین کننده باشد.

    با سلام

    خیلی دو دل بودم تاپیک بزنم یا نه، چند بارم نوشتم ولی پاک کردم، ولی هرچقدر فکر میکنم متاسفانه نمیتونم تصمیم درستی بگیرم.

    من خواستگاری داشتم که جلسه اولش گذشته، خب صحبت های اولیه خیلی کلی گذرانده شد، بصورت کلی معیارهای بنده داشتند دو شرط هم داشتم مادرم مطرح کردن پذیرفتن ( البته خوشبختانه تا حالا اکثرا این دو شرط و قبول کردن ) ولی خب باید خیلی بررسیشون کنم و من تا وارد جزییات معیارهام نشم نمیتونم تصمیم قطعی بگیرم ولی فعلا باید برای ادامه جلسات نظر ابتدایی بدهم.یعنی موافقت کنم بقیه جلسات ادامه پیدا کنه یا خیر.

    مشکل من :
    ایشون از نظر ظاهری بدلم ننشستند، منظورم ظاهر صورت و...نیست، منظورم اینه احساس میکنم بهمدیگه اصلا نمیایم. و حتی از صحبت کردنشون هم زیاد رضایت نداشتم، نحوه صحبت کردنشون مشکلی نداشت، سوالات من و درست پاسخ نمیدادن، یعنی میتونم بگم به هیچکدوم از سوالاتم به جواب درستی نرسیدم، خیلی کیفی پاسخ میدادن، حتی ازشون میخواستم در غالب مثال پاسخ بدهند، مثالی نمیزدند.بیشتر فلسفی پاسخ میدادند، برای همین بیشتر دوست داشتم جلسات تموم بشه تا ادامه پیدا کنه.خودم فکر کردم شاید یکی از دلایلی که دودل هستم همین مسله باشه چون نتونستم ارتباط کلامی مناسبی برقرار کنم.

    حالا دو دل هستم جلسات و ادامه بدم، یا یک بهانه ای بیارم و ادامه ندم! چون اصلا دوست ندارم جلسات و ادامه بدم بعد آخرش ببینم نمیتونم با این مسله کنار بیام و پاسخ منفی بدهم اینطوری هم بخودم هم ایشون صدمه میرنم.

    اینکه میگم دو دل هستم چون آدم بشدت احساسی هستم، شده از قیافه کسی خوشم نیومده ولی وقتی با ویژگی های اخلاقی اون فرد آشنا شدم علاقه مند شدم به ادامه صحبت.

    حالا با خودم میگم شاید با آشنایی بیشتر این اتفاق بیوفته ولی اگر خدایی نکرده احساس من تغییر نکرد تو دردسر میوفتم دیگه براحتی الان نمیتونم پاسخ منفی بدم.چون احساس عذاب وجدان میگیرم.

    از طرفی دوست خود من بهم گفت تا لحظه عقدشون اصلا از قیافه همسرشون خوششون نمیومده حتی گریه میکرده ولی بخاطر ویژگی های اخلاقی خوبی که همسرش داشت انتخابشون کرده الانم عاشق همسرش هست.بمنم پیشنهاد دادن بیشتر آشنا بشم ولی خودم خیلی دودلم.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 06 مرداد 94 در ساعت 13:12

  2. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 08 مرداد 94), بانوی آفتاب (پنجشنبه 02 مهر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام دختر گل

    می تونم بجرات بگم اولین پستتون هست که تا اخر خوندم


    بنظر من این نوع برخوردها مصداقه " زود قضاوت " کردن هست.

    برای اطمینان از درستی تفکرتون باید زمان بیشتری را هم به خودتان هم به این اقا بدهید که قطعا نمی شود در یکی دوجلسه به ان رسید.

    چرا عذاب وجدان؟ از اول هر آشنایی دقیقا حدود روابط را که مشخص کنید و این که یاد اوری کنید که این مدت قطعا و الزاما به جواب مثبت منجر نمی شود دیگر حقی بر گردن شما یا ایشان باقی نمی ماند.

    قطعا در هر مورد آشنایی تجربیاتی کسب می شود که با رد کردن سریع شما خودتان را از این تجربیات محروم میکنید. مزید بر اینکه قطعا هر موردی کامل نیست و مشکلات خودش را دارد و این شما هستید که انتخاب میکنید کدام هم خوانی بیشتری با معیارهای شما دارد

    عذاب وجدان از دید من ابزاری است که بوسیله آن می توان براحتی تحت کنترل کسانی درآمد که متخصص در القا حس گناه در ادم هستند.


    برای شما دوست عزیز آرزوی خوشبختی دارم

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  4. 6 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 06 مرداد 94), khaleghezey (پنجشنبه 08 مرداد 94), فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 مرداد 94), اثر راشومون (جمعه 09 مرداد 94), بانوی آفتاب (پنجشنبه 02 مهر 94), دختر بیخیال (سه شنبه 06 مرداد 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام عزیزم

    به نظر منم ادامه بده و با آرامش احساساتت و بقیه موارد رو بررسی کن.بدون احساس گناه چون در هر صورت خواستگاری همینه. یا به نتیجه مثبت ختم میشه یا منفی.

  6. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    anisa (سه شنبه 06 مرداد 94), khaleghezey (پنجشنبه 08 مرداد 94), فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 مرداد 94)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    بله دیگه چند وقتیه دارم به توصیه فرشته مهربون عمل مکینم و تمرین میکنم تا کمتر بنویسم:)

    راستش منم میدونم جلسات آشنایی هست، آخرش هنوز معلوم نیست خودمم خیلی فیلتر ها برای انتخابم دارم هنوز معلوم نیست ایشون معیارهای منو دارند یا خیر ایشون هم دقیقا همینو بهم گفتن که فیلتر های زیادی دارند، حتی به اصرار خودشون جلسه اول خودشون هم حضور داشتن، دلیلشون هم این بود که گفتن دختر خانم حق دارند از همون اول همونطور که خانواده پسر ایشون و از نظر ظاهری میبینند دختر خانم و خانوادشون هم آقا پسر و از نظر ظاهری ببینند.بهمین دلیل همیشه از همون اول تو جلسات خواستگاری حضور دارند و خانوادشون هم به انتخاب ایشون احترام میذارند.

    عذاب وجدان من از اونجاییه که ایشون در بین حرفاشون گفتن گویا به خواستگاری دختر خانمی رفته بودن و همه چیز با رضایت نسبی هردوطرف پیش رفته منتها دختر خانم گفتن از نظر ظاهری از ایشون خوششون نیومده و ایشون هم ناراحت شدند ولی به دختر خانم حق دادند و بمنم گفتن خوب شده بود من جلسه اول رفته بودم و ایشون منو دیده بودن اگر از جلسه دوم به بعد میگفتن خیلی بیشتر دلخور میشدم.

    اولا از این موضوعی که تعریف کردند من احساس خوبی بهم دست نداد و اینو یک ضعف برای ایشون دونستم.

    دوم اینکه حرفشون باعث شد من کمی با عذاب وجدان بقیه جلسه و ادامه بدم چون منم احساس کرده بودم از نظر ظاهری تناسب مناسبی نداریم، و بعد جلسه میخواستم اینو به مامان بگم یک بهانه دیگه ای جور کنند و جلسات دیگه ای تشکیل نشه.اما میدونستم مامانم طبق معمول اصرار خواهند کرد یک جلسه دیگه تشکیل بشه، منم با این حرفشون بین یک دوراهی گیر میکردم همینطور که الان همین شرایطی که پیش بینی کردم پیش اومده .

    تازه از نظر ارتباط کلامی هم ارتباط خوبی نتونستم باهاشون برقرار کنم.هرسوالی میکردم ایشون پاسخ کلی میدادن و کلمات خاصی بکار میبردن که نیاز به توضیح داشت و وقتیم سوالم و بشکل دیگه ای بیان میکردم که در واقع یعنی توضیح بیشتری باید بدین، فکر میکردن حساسیت خاصی روی اون مسله دارم در صورتی که حساسیت نداشتم، از بس مسایل میپیچوندند به پاسخم نمیرسیدم. (این مسله ارتباط کلامی درست هم برای من جز مسایل دلنشینی محسوب میشه)

    حالا با وجود این دو مورد من که بدلم ننشسته‌اند، میترسم جلسات و ادامه بدم بعدش بازم تصمیمم همین باشه، بعد خودمو نمیتونم ببخشم هردو خانواده هم وقتشون هم پولشون الکی هدر رفته . خب همین وقت و میتونستند صرف یک دختر دیگه ای بکنند که از همون اول به دلشون نشسته باشه.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : سه شنبه 06 مرداد 94 در ساعت 16:43

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    از طرفی دوست خود من بهم گفت تا لحظه عقدشون اصلا از قیافه همسرشون خوششون نمیومده حتی گریه میکرده ولی بخاطر ویژگی های اخلاقی خوبی که همسرش داشت انتخابشون کرده الانم عاشق همسرش هست.بمنم پیشنهاد دادن بیشتر آشنا بشم ولی خودم خیلی دودلم.
    سلام بیخیال دختر جان خوبی ؟

    من این رو قبول ندارم به نظرم حاضر به عقد شدن با کسی یعنی اینکه فرد از لحاظ معیارهای خودت مورد قبولت باشه نمیدونم چطور میشه ادم باکسی عقد کنه که حتی بخاطر عدم مقبولیت چهره طرفش گریه کنه ...به این ها دلت رو خوش نکن خودمم وقتی مورد ها مو میدیدم مثلا چند جلسه حرف میزدیم بعد پیش خودم فکر میکردم ایا حاضرم با این اقا عقد کنم بعد یجوری میشدم و خوشم نمیومد اکثرا موردهام اینطور میشدم و خیلی دوست داشتم که کسی که باهاش میخوام ازدواج کنم برای عقد کردن باهاش لحظه شماری کنم و از فکر کردن بهش لذت ببرم (که خدا رو شکر این طور شد)

    دختر بیخیال جان من هم این تجربه هارو به کرات داشتم و همین که خاستگاری رو میدیدم که نه میتونستم رد کنم و نه میتونستم قبولش کنم عذاب میکشیدم در حالی که اصلا هیچ اجباری برای انتخاب و ازدواج نیست ...

    در این مورد شما میتونی حداقل یه جلسه هم که شده بذاری باهم حرف بزنین ببینی نظرت چیه ...خودت رو مجبور نکن خیلی فکر و خیال هم نکن
    عزیزم من فکر میکنم به دل نشستن همسر خیلی مساله مهمیه در کنار سایر مسایل چون رابطه همسری فضای دل رو کاملا احاطه می کنه :)

    باز اگه فکر میکنی جا داره باز هم باهم حرف بزنین دیگه فکر پول و وقت خانواده ها رو نکن هدفت بازی که نیست خودت هم میخوایی ازدواج کنی بهرحال هرکاری یه زحمتی داره که ازدواج بیشتر و بیشتر ...
    تجربه ای که خودم دارم اینه که پشیمونم برای هرکسی وقت گذاشتم و با این کار واقعا خسته شدم میتونستم گزیده تر عمل کنم و خاستگارهام محدود باشن که من اکثرا همه رو راه دادم و خسته شدم حالا شما هم اگر خیلی خاستگار داری برا پذیرششون فیلتر بذار تا در همه چی صرفه جویی کنی

    اما اگه تعدادشون متعادل و تنکه با حوصله مدیریت کن و دلتنگ نشو من ایمان دارم ادم اگه وظایفش رو درست انجام بده و بندگی خالقش رو کنه و د رکنار این ها هیچ نگرانی به دلش راه نده (ایمان)خدا خودش خوب بلده چگونه بنده پروری کنه .

    خوشبخت باشی دختر گل
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : سه شنبه 06 مرداد 94 در ساعت 16:55

  9. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    همت 1400 (سه شنبه 06 مرداد 94), دختر بیخیال (سه شنبه 06 مرداد 94)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 بهمن 94 [ 01:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    2,623
    سطح
    31
    Points: 2,623, Level: 31
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 271 در 111 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام، به نظر من اگر خیلی دودل هستید فقط یک جلسه دیگه با هم داشته باشید و قبلش هم سوالات و مواردی رو که میخوای بپرسی دقیقا برای خودت آماده کن و به ایشون هم (اگه امکانش هست) بگید که هرچه میخوان بپرسن آماده داشته باشن و ایندفعه دقیق نحوه جواب دادن و جواب ها رو بررسی کنید. همینطور در مورد چهره هم یک بار دیگه ببینید و تصمیم 100 درصدی خودتون رو بگیرید که آیا میتونی با این فرد تا آخر عمر توی یک اتاق زندگی کنی یا نه و جواب صددرصد رو به خودتون بدید. بیشتر از دو جلسه کش دادن رابطه در صورتی که باز هم دودل هستید بنظر کار درستی نیست.

  11. 2 کاربر از پست مفید Aminn تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 مرداد 94), دختر بیخیال (پنجشنبه 08 مرداد 94)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها
    با سلام



    اینکه میگم دو دل هستم چون آدم بشدت احساسی هستم، شده از قیافه کسی خوشم نیومده ولی وقتی با ویژگی های اخلاقی اون فرد آشنا شدم علاقه مند شدم به ادامه صحبت.

    .
    با توجه به این صحبت ادامه بده..

    من میگم نمی شه ما ادمها یک نسخه واسه همه چیز بپیچیم..منم دقیقا مثل فرشته اردیبهشت الان به این نتیجه رسیدم نباید زیاد وقت می گذاشتم..چون شخصیت من اینه که وقتی

    در برخورد اول از کسی خوشم نیاد و هرچقدر باهاش حرف بزنم هیچ تغییری برام ایجاد نمی شه..تا حالا هم نشده از قیافه کسی خوشم نیاد و با بیشتر حرف زدن به خاطر ویژگی های

    اخلاقیش بتونیم معیار ظاهری رو حذف کنم..

    اما چون شما دقیقا همین طوری من میگم ادامه بده..شاید اون بنده خدا یکم استرس و اینا داشته و نتونسته اونطوری که باید خودشو نشون بده و ارتیاط کلامی برقرار کنه

    در مورد عذاب وجدانتم که همون طور که دوستان گفتن بی خوده..

  13. 2 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 مرداد 94), دختر بیخیال (پنجشنبه 08 مرداد 94)

  14. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت نمایش پست ها
    سلام بیخیال دختر جان خوبی ؟

    من این رو قبول ندارم به نظرم حاضر به عقد شدن با کسی یعنی اینکه فرد از لحاظ معیارهای خودت مورد قبولت باشه نمیدونم چطور میشه ادم باکسی عقد کنه که حتی بخاطر عدم مقبولیت چهره طرفش گریه کنه ...به این ها دلت رو خوش نکن خودمم وقتی مورد ها مو میدیدم مثلا چند جلسه حرف میزدیم بعد پیش خودم فکر میکردم ایا حاضرم با این اقا عقد کنم بعد یجوری میشدم و خوشم نمیومد اکثرا موردهام اینطور میشدم و خیلی دوست داشتم که کسی که باهاش میخوام ازدواج کنم برای عقد کردن باهاش لحظه شماری کنم و از فکر کردن بهش لذت ببرم (که خدا رو شکر این طور شد)

    دختر بیخیال جان من هم این تجربه هارو به کرات داشتم و همین که خاستگاری رو میدیدم که نه میتونستم رد کنم و نه میتونستم قبولش کنم عذاب میکشیدم در حالی که اصلا هیچ اجباری برای انتخاب و ازدواج نیست ...

    در این مورد شما میتونی حداقل یه جلسه هم که شده بذاری باهم حرف بزنین ببینی نظرت چیه ...خودت رو مجبور نکن خیلی فکر و خیال هم نکن
    عزیزم من فکر میکنم به دل نشستن همسر خیلی مساله مهمیه در کنار سایر مسایل چون رابطه همسری فضای دل رو کاملا احاطه می کنه :)

    باز اگه فکر میکنی جا داره باز هم باهم حرف بزنین دیگه فکر پول و وقت خانواده ها رو نکن هدفت بازی که نیست خودت هم میخوایی ازدواج کنی بهرحال هرکاری یه زحمتی داره که ازدواج بیشتر و بیشتر ...
    تجربه ای که خودم دارم اینه که پشیمونم برای هرکسی وقت گذاشتم و با این کار واقعا خسته شدم میتونستم گزیده تر عمل کنم و خاستگارهام محدود باشن که من اکثرا همه رو راه دادم و خسته شدم حالا شما هم اگر خیلی خاستگار داری برا پذیرششون فیلتر بذار تا در همه چی صرفه جویی کنی

    اما اگه تعدادشون متعادل و تنکه با حوصله مدیریت کن و دلتنگ نشو من ایمان دارم ادم اگه وظایفش رو درست انجام بده و بندگی خالقش رو کنه و د رکنار این ها هیچ نگرانی به دلش راه نده (ایمان)خدا خودش خوب بلده چگونه بنده پروری کنه .

    خوشبخت باشی دختر گل
    سلام فرشته جان خوبی؟

    حقیقتش منم چون اولین بارم نبود برای همین عذاب وجدان گرفتم، از طرفی احساس مثبتی به ادامه ندارم ولی از نظر مامانم باید یک جلسه دیگه گذاشته بشه در صورتی که خودم حس خوبی ندارم .و میترسم این حس بد و به طرف مقابل متتقل کنم و عذاب وجدانم دو چندان بشه.

    راستش من از هر ده نفر یکی و راه میدادم، یجورایی من دقیقا اصلا زیاد وقتی صرف خواستگار ها نمیکنم برای همین جدیدا پدرم بصورت غیر مستقیم نسبت به این روند من اعتراض کردن.

    اتفاقا منم دختر احساسی هستم به اینی که میگی خودمم قبلا فکر کردم دوست دارم با کسی ازدواج کنم که برای آشنایی و ازدواج خودم راغب باشم، لحظه شماری کنم.

    بنظر خودم چون این اشتیاق در جلسه اول صورت نگرفته پس ادامه دادنش به صلاح هیچکدوم از طرفین نیست عقلم اینو میگه، ولی حس عذاب وجدانم نمیذاره:(

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aminn نمایش پست ها
    سلام، به نظر من اگر خیلی دودل هستید فقط یک جلسه دیگه با هم داشته باشید و قبلش هم سوالات و مواردی رو که میخوای بپرسی دقیقا برای خودت آماده کن و به ایشون هم (اگه امکانش هست) بگید که هرچه میخوان بپرسن آماده داشته باشن و ایندفعه دقیق نحوه جواب دادن و جواب ها رو بررسی کنید. همینطور در مورد چهره هم یک بار دیگه ببینید و تصمیم 100 درصدی خودتون رو بگیرید که آیا میتونی با این فرد تا آخر عمر توی یک اتاق زندگی کنی یا نه و جواب صددرصد رو به خودتون بدید. بیشتر از دو جلسه کش دادن رابطه در صورتی که باز هم دودل هستید بنظر کار درستی نیست.
    سلام
    راستش در تایم های مختلف به خودم وقت دادم که فقط به ایشون فکر کنم، ببینم میتونم ایشون و بعنوان شریک زندگی قبول کنم یا خیر، هر چی بیشتر فکر کردم اصلا تمایلی پیدا نکردم برای ادامه جلسات.
    حتی متوجه شدم دودلیم از روی عذاب وجدانم هست .

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط SOGAND. نمایش پست ها
    با توجه به این صحبت ادامه بده..

    من میگم نمی شه ما ادمها یک نسخه واسه همه چیز بپیچیم..منم دقیقا مثل فرشته اردیبهشت الان به این نتیجه رسیدم نباید زیاد وقت می گذاشتم..چون شخصیت من اینه که وقتی

    در برخورد اول از کسی خوشم نیاد و هرچقدر باهاش حرف بزنم هیچ تغییری برام ایجاد نمی شه..تا حالا هم نشده از قیافه کسی خوشم نیاد و با بیشتر حرف زدن به خاطر ویژگی های

    اخلاقیش بتونیم معیار ظاهری رو حذف کنم..

    اما چون شما دقیقا همین طوری من میگم ادامه بده..شاید اون بنده خدا یکم استرس و اینا داشته و نتونسته اونطوری که باید خودشو نشون بده و ارتیاط کلامی برقرار کنه

    در مورد عذاب وجدانتم که همون طور که دوستان گفتن بی خوده..
    راستش منم از اول چون بفکر همین وقت خودم و طرف مقابل بودم زیاد برای خواستگارهام وقت زیادی نمیذاشتم، منطقی وقتی میدیدم با مسله ای کنار نمیام رد میکردم، برای همین خانواده الان دلیل به دل نشستن و جدی نمیگیرند و بعنوان دلیل قبول ندارند

    خصوصا که خانواده اونا اصرار دارند از قبل تشکیل این جلسه اصرار داشتند از بعد جلسه اصراراشون بیشتر شده، مامانم تحت فشار میذارند، مامانم که نظرشون برای ادامه مثبته منو تحت فشار میذارند، منم که خودم هرچی فکر میکنم میبینم پاسخم منفیه، یعنی تمایلی به تشکیل جلسات بعدی ندارم چون از نظر صحبت هم ارتباط خوبی برقرار نشد.برای همین میگم عذاب وجدان میگیرم وقتی پاسخم منفیه باید وقت خودم و اون آقا و الکی هدر بدم.:(

    از طرفی بهانه ای ندارم برای رد کردن ایشون، میترسم هرچیم بگم خودشون بفهمند برای چی بوده اینطوری خودمم ناراحت میشم .
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,062
    سطح
    17
    Points: 1,062, Level: 17
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 65 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختر بی خیال عزیز رفتار ایشون در جلسه اول کمی تامل برانگیزه منظورم پاسخ ندادن صریح به سوالات شما و در ابهام و ایها سخنن گفتنشون هست این رفتار به نظر من نوعی بازی محسوب میشه و نشان از عدم صداقت هست. دلیل دیگر قابل تصور این هست که شاید این خواستگاری براشو ن جدی نیست و ایشون نخواستن در مورد مسئله ای که هنوز در موردش تردید دارن اطلاعات بدهند و یا اینکه حرفهای ناگفته ای دارن که از بیانش راحت نیستن و می دونن که شاید سد راه ازدواجشون باشه و می خوان زمانی که یک خانمو به خودشون علاقه مند و وابسته کردن ابراز کنن تا در صد شکستشون پایین بیاد

  16. 2 کاربر از پست مفید رهدخت تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 مرداد 94), دختر بیخیال (پنجشنبه 08 مرداد 94)

  17. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر بانو دختر بیخیال گرامی

    ادامه دادنش یا ندادنش بخودتان مربوطه به قول بانو مهرااد اینم یک تجربست جالب بود نوشته شما برام

    بنظرم بهتره دختر خانوم ها اجازه بدهند خواستگارهایی که شرایط اولیه مناسب را دارند به خانه شان وارد بشوند و جلسه برگزار بشه مثلا خود من سماجت خواهر باعث شد در همان جلسه اول که آشنایی صورت بگیره و الان هم باهمسرم زندگی خیلی خوبی داریم البته به اندازه باشه ورود خواستگار.

    نظرم کارشناسی نیست فقط از دید یک آقا به این مسئله نگاه میکنم

    طعمه بسیار خوبی هستی چون احساساتی هستی و این احساسات در شما بیشتره البته طبق گفته خودتان و این احساساتی بودن دختر در جلسات خواستگاری شوربختانه نقطه ضعف بزرگی محسوب میشه که باعث سواستفاده از طرف افراد سودجو میشه که با استفاده از این روش که در اکثر موارد هم جواب میده به خواسته خودشان میرسند.

    مسئله دوم که باعث شده تردیدم نسبت به این شخص بیشتر بشه و تقریبا به یقین رسیدم اینه که میگید جواب های کلی میده و بقول معروف میپیچونه یکی از خصوصیات شخصیتی اینگونه افراد طرفه رفتن از دادن جواب درست و کامل به طرف مقابل هستش.

    البته برداشت بالا برحسب نوشته شما و بصورت کاملا شخصی از تجربیاتیه که در زندگی بدست آوردم بعنوان یک مرد
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  18. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 مرداد 94), دختر بیخیال (پنجشنبه 08 مرداد 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اردیبهشت 93, 11:43
  2. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 دی 91, 21:28
  3. پیامدهای سنگین یک رابطه، نه میتوانم فراموش کنم نه میتوانم ادامه بدهم
    توسط kindly girl در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 فروردین 91, 02:26
  4. چطور میتوان در مورد یک خواستگار راه دور اطلاعات موثق و کاملی به دس
    توسط mahtabroo در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 فروردین 90, 00:11

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.