به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array

    چطور یک زن مستقل، با عزت نفس و دوست‌داشتنی بشم

    سلام دوستان منو میشناسین
    آگه فرشته جون اجازه بدن من دوباره بقیه اتفاقاتو یه خورده ریز بگم
    دوست ندارم هیچی نیمه کاره بمونه

    بعد از قفل کردن تاپیکم روزهای سختی داشتم هیچ جوری نمیتونستم بیام بگم و کمکم کنید. نمیدونم چرا امکان باز کردن تاپیک جدیدم نبود

    حداقلش آینه که آدم حرفامو این جا میزنه و دیگه تو خونه خرابکاری نمیکنه و ارومه

    یکی تو گروه عاشق همسرم شد وهمسرم از گروه انداختش بیرون. ولی دوباره عضوش کرد.
    منم عصبانی شدم و به عنوان یه دختر که این تجربه رو داشته به همسرم گفتم تو مقصری

    بعد فرداش همسرم گفت میخواد با من درد دل کنه گفت تو یه گروه شش ماه پبش با خانمی آشنا شده که براش میمیره همدیگرو دوست دارن و نمیتونه ترکش کنه یه هفته ترک کرده داشته میمرده

    نمیدونست که اینور من سکته کردم هیچی نمیفهمیدم گفت تنهام و غیر از اون و این گروه کوچیک جدید کسیو ندارم

    و گفت زنم بهم ظلم کرده و خیانت فقط با کس دیگر بودن نیست

    آخرش گفت شوخی کردم و بخاطر اینکه من نسبت به عاشق شدن دختره تو گروه حساس شدم اینو گفته

    ولی من تا صبح نخوابیدم و از شدت گریه چشام عین عدس شده بود

    فرداش جمعه بود رفتیم خونه مادرش اینجاهم همش اس میداد و میگفت زندگی تو منو منقلب کرده و من بقیه رو بلاک کردم تو رو هم همینطور تنهایی نمیتونم با تو باشم. احساس کردم میخواد دکم کنه

    شب تو خونه نتونستم دووم بیارم گفتم آگه کسی تو زندگیت هست نمیخوام مزاحمت باشم بدم میاد بهم ترحم کنی

    اونم گفت منم بدم میاد یه روز بعنوان دکتر یه روز بعنوان دختره تنها میای خودتو لوس میکنی

    حاشا نکردم و گفتم اتفاقی بوده باور کرد. توی این گروه جدید داره سعی میکنه از دنیا جدا شه. همشون خل بازی در میارن. منم اونشب خل بازی درآوردم

    بهش گفتم دوباره برو اسم خودتو عوض کن من دنبالت بگردم.

    خودش گفت یاد آقا و خانم اسمیت افتاد. منظورم اینه که فعلا ختم به خیر شد

    در ضمن قضیه عاشق شدن اون دختر به همسرم هم سرکاری بود یعنی شوهرم خواسته بود که اون خآنم بگه من عاشق شدم

    ولی ازتون میخوام کمکم کنید رو عزت نفس و احساسات خودم کار کنم. دوست دارم قوی باشم و عشقمون یه طرفه نباشه و همسرم هم عاشقم باشه
    ممنون که وقت گذاشتین
    ویرایش توسط عاشق خانواده : سه شنبه 06 مرداد 94 در ساعت 07:24

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 00 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1392-10-04
    محل سکونت
    چه فرقی میکنه
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    9,442
    سطح
    65
    Points: 9,442, Level: 65
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 208
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    819

    تشکرشده 166 در 90 پست

    Rep Power
    31
    Array
    عزیزم منم خیلی تو فکرت بودم.فکر میکردم رفتی که قدم های اساسی برای زندگی ات برداری
    می خوای شوهرت عاشق ات بشه ولی دقیقا داری کاری میکنی که ازت فرار کنه.یه مدت فقط تو خط درست کردن کارای خودت باش.زندگی کن چند ماهه داری این راه رو میری وقت اش نشده آیا بایستی نگاه کنی ببینی چه کردی جونم؟ شوهرت هم خوشش اومده به بازی ات گرفته....
    همیینا روورعایت کن میشی با عزت نفس

  3. کاربر روبرو از پست مفید رنگین تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 06 مرداد 94)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط عاشق خانواده نمایش پست ها
    چطور یک زن مستقل، با عزت نفس و دوست‌داشتنی بشم
    دست از بازی تعقیب و گریز با شوهرت بردار
    از اون گروه و سایت و انجمن و ... (هر چی که هست) بیا بیرون.

    یه زن با عزت نفس نمی ره اینطوری خودش را خوااااااااار کنه
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  5. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    anisa (چهارشنبه 07 مرداد 94), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 07 مرداد 94), گیسو کمند (سه شنبه 06 مرداد 94), مهرااد (سه شنبه 06 مرداد 94), بی نهایت (سه شنبه 06 مرداد 94), دختر بیخیال (سه شنبه 06 مرداد 94), رنگین (سه شنبه 06 مرداد 94)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    فوکوس رو از روی شوهرت بردار بذار روی خودت و تک تک رفتارهات رو بازنگری کن .

    از اصلاح رفتارهات به رضایت درونی خواهی رسید و اون احساس رضایت به مرور باعث عزت نفست خواهد شد.

    یک زن قوی در عین حال عاطفی بسیار جذاب تر از یک زن ضعیف و وابسته و آویزونه .

  7. 4 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    anisa (چهارشنبه 07 مرداد 94), مهرااد (سه شنبه 06 مرداد 94), رنگین (سه شنبه 06 مرداد 94), شیدا. (چهارشنبه 07 مرداد 94)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 29 مرداد 94 [ 02:02]
    تاریخ عضویت
    1394-3-15
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    1,871
    سطح
    25
    Points: 1,871, Level: 25
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    205

    تشکرشده 184 در 75 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میشه یکم از بچگیتون بگید؟ بعضی موقع ها این حسای بی اعتماد نفسی برمیگرده به اون مسیر اشتباهه که وقتی بچه بودیم توش قدم گذاشتیم.

    سرنوشت آدما و حسا و ناراحتی هاش درسته تو بچگی نوشته میشه اما سرنوشت یه چیزی مثل کانال تلوزیونه. عوض کنی میری رو کانال خوشبختی فقط باید بفهمی کجای مسیرت اشتباهه.

  9. کاربر روبرو از پست مفید :)لبخند تشکرکرده است .

    شیدا. (چهارشنبه 07 مرداد 94)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    چرا اصلا باشوهرت در این مورد حرف زدی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!اصلا نباید این چیزا رو بروش بیاری و اینقد راحت در موردش حرف بزنین!!!خب الان فکر کرده از نظر تو اکیه دیگه

    ولی هنوزم من نمی تونم باور کنم که چه جوری تونستی راحت باهاش حرف بزنی!!مگه داریم؟؟مگه میشه!!!

    بابا ماهرچی بهت میگیم شوهرتو ول کنو زندگی خودتو بکن ولی با این کارها اوضاع رو خرابترکه می کنی

    چرا اینقدر به شوهرت رو می دی واقعا؟؟؟
    این مدت که رو خودت کار می کنی یک جوری برخورد کن که انگار شوهر نداری..
    ویرایش توسط SOGAND. : سه شنبه 06 مرداد 94 در ساعت 22:42

  11. 4 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    anisa (چهارشنبه 07 مرداد 94), آی تک (چهارشنبه 07 مرداد 94), رنگین (سه شنبه 06 مرداد 94), شیدا. (چهارشنبه 07 مرداد 94)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    کاملا از اون گروها بیا بیرون اون احساس میکنه برای کنترلش داری اینکارو میکنی فکر میکنی هی میخوای توجهشو جلب کنی واز روش مختلف خودت بهش بچسبونی میبینی که بهت میگه خودتو لوس میکنی عاشق خانواده بفهم قید شوهرتو کاراش بزن حتی اینو از فکرت بیرون کن تو هدف تمام اعمالت ختم میشه به شوهرت ورضایتش نمیبینی؟همه حتی شوهرت دارن اینو میفهمن بجز خودت
    دست از گرفتن رضایت شوهرت توجهش علاقش ترحمش بردار فقط خود خود خوت

  13. کاربر روبرو از پست مفید دختر جوان تشکرکرده است .

    شیدا. (چهارشنبه 07 مرداد 94)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام بابت همراهیتون

    من کاملا قبول دارم اعتماد به نفس پایین دارم
    اما اینکه به شوهرم گفتم اون خودش فهمیده بود و منم اینقدر فشار روم بود که تا گفت منم همه چیو گفتم راحت شدم انگار یه وزنه سیصد تنی رو از روم برداشتن

    من خواستم از گروه بیام بیرون همسرم نزاشت گروهو ترک کردم و گفتم نمیخوام احساس کنی کنترلت میکنم تو راحت باش و من کاری ندارم اما اون دوباره منو عضو کرد. اماالان دیگع غیر از من و اون هیچکی نیست نمیدونم چه کاریه دنبال عضو جدیده

    من اصلا فهمیدم انگار شوهرم یه مشکلی داره یه چیزی که من نمیفهمم چیه

    تو ظاهر نشون نمیده خشکه اما تو اون گروه و اون سایت یکی دیگس مهربون احساساتی من اصلا نمیشناسمش

    میگین رو شوهرم فوکوس نکنم چشم
    تصمیم داشتم برای عوض شدن روحیش یه مهمونی بگیرم فامیلشو پسر عمو دختر عموهاشو دعوت کنم تا حالا این کارو نکردم به نظرتون کارم درسته

    در مورد خودم شما چطور میتونید همسرتونو دوست داشته باشید در عین حال هم بهش کاری نداشته باشین باورش برای من سخته در این مورد راهنمایی کنید لطفا

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 مهر 01 [ 02:59]
    تاریخ عضویت
    1393-11-15
    نوشته ها
    823
    امتیاز
    34,196
    سطح
    100
    Points: 34,196, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,683

    تشکرشده 2,882 در 761 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    235
    Array
    عاشق خانواده عزیز تک تک پستها تو خوندم و تا حالا نظری ندادم چون نمیدونستم اما حالا میگم:

    وقتی تاپیکاتو دنبال میکردم درصدی هم احتمال میدادم که مثل بسیاری از تاپیکا بشه که درآغاز با یه شیطونی از شوهر آغاز و در میانه ها به خیانت علنی همسر و در نهایت خیانت دیده آرام گرفته و

    تصمیم میگیره به خاطر بچه زندگی کنه اما تاپیک شما اینطور نشد

    همسر شما احساس میکنه که فنا شده ، زندگی نکرده ، وای چقدر زن که میتونن عاشقم باشن و برام بمیرن اونوقت من باید با اجبار بازنم زندگی کنم ، و صدتا از این فکرها که همش بخاطر جوگیرشدنه
    ایشونه و شاید افسردگی خیلی خیلی کم ایشون و بس

    اون میدونه که شما در جریان اعمالش هستی و اتفاقا عمدا این رفتار رو داره وگرنه در جای عمومی چنین پستهایی را نمیگذاشت و در خصوصی بدون اینکه کسی متوجه شود صحبت میکرد و خوب میداند که شما چقدر روی ایشون زوم کرده اید

    همسر شما میتواند دوباره به شما علاقمند شود اما شما که دوست داشتنی نیستید ، هیچ آدم دوست داشتنی دقیقه به دقیقه با علم اینکه تحقیر خواهد شد از همسرش نمیپرسد آیا دوستم داری؟

    چه دلیلی دارد که مدام بگویی اشتباهاتم را بگو ، من اصلاح میکنم ، من مقصر بودم ، شما اشتباه داشته اید اما برای اشتباه نکرده عذرخواهی میکنید و این جدا به روابطتان آسیب زده ، شما با همسرتان به یک میهمانی مختلط نرفته اید

    چون جای شما و او آنجا نبوده و این اشتباهی نیست که 10سال در دل کسی بماند و شما عذرخواهی کنید

    محبت کن بی منت بی توقع با ابهت با نشاط با در نظر گرفتن عواطف و احساسات خودت ،

    به خودت برس ، دلیلی ندارد بعد از 15 سال کار حالا تا ظهر در بانکها وقتت را به همسرت دهی ، او خودش به اندازه کافی وقت دارد و همین که خانه و خودت و غذای خوب برای ایشان آماده میکنی بخشی از وقتت را به او داده ای

    شما شاغل بودی پس کمک خرج خانه هم بودی حداقل مخارج خودت تمام مسئولیت های خانه هم با شما بوده حتی خرید خانه ، تمام مسئولیتهای فرندانت با شما بوده در حدی که فرصت یک آرایشگاه را هم نداشتی

    آنوقت برای جلب توجه همسرت مسئولیتهایت را باز هم بیشتر کردی که به او محبت کنی؟ لباسهایش را اتو کنی و او در سر خیابان مشغول موبایل بازی باشد کجای این محبت است ؟

    عاشق خانواده کاری نکن که بعد از گذشت مدتی حتی توان درددل با خدا هم برایت باقی نماند ، کاری نکن که یادت برود مورد احترام بودن یعنی چی ، اینقدر انرژی گذاشتن آنهم بدون آگاهی بسیار بسیار مخرب است

    تاپیک سوده 802 را حتما بخوان ، در تمام رفتارهایش بویی از التماس نبود بویی از خرد شدن نبود. به این وضعیت خاتمه بده .
    ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست

    ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !


    ویرایش توسط گیسو کمند : چهارشنبه 07 مرداد 94 در ساعت 11:35

  16. 2 کاربر از پست مفید گیسو کمند تشکرکرده اند .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 07 مرداد 94), شیدا. (چهارشنبه 07 مرداد 94)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    من با سوگند کاملا موافقم.


    تو این سایت خیلی دیدم که خانمها میان میگن به شوهرم گفتم آخه چرا دوس دختر داری؟آخه چرا میری سمت خانمای دیگه و این حرفا.این حرفا فقط باعث پرروتر شدن مرد و ریختن قبح قضیه میشه.به نظر من باید خیلی قاطعانه و بدون التماس و گریه و زاری این مورد رو با مرد درمیون گذاشت.



    مثلا اگه من ازدواج بکنم و خدای نکرده همسرم همچین کاری بکنه دقیقا همین جمله هارو بهش میگم:میگم میخوام باهات حرف بزنم.وقتی ازدواج کردیم و متاهل شدیم یعنی قبول کردیم متعهد هم باشیم،شاید تو به خاطر بعضی از کاستی های من بخوای کار اشتباهی انجام بدی(اصلا اشاره ای به دوس دختر و این چرندیات نمیکنم تا پر رو نشه) ولی بدون تو هم مثل من کم و کاستی هایی داشتی و منم میتونستم مثل تو همچین اشتباهی رو انجام بدم(یعنی منم میتونستم خیانت بکنم) ولی به خاطر احترامی که برای شخصیت خودم قائلم این کارو در حد خودم ندیدم ولی می بینم که اشتباه کردم و تو لیاقت این بزرگواری منو نداشتی،پس لطفا خیلی محترمانه از هم جدا بشیم و تمام حق و حقوقم رو باید تمام و کمال بهم بدی.




    البته این نظر شخصی من بود چون خیانت برای من یعنی تموم شدن یه زندگی و خیانت به هر نوع و شکلش برام بخشیدنی و قابل قبول نیست و کلا اون فرد رو برای همیشه ترک میکنم.ولی خب خیلی از خانمها شاید بخوان با همسرشون به زندگی مشترک ادامه بدن که در این صورت اول قسمتی رو که رنگی کردم حتما به همسرم میگم تا یکم حساب کار بیاد دستش و بعد اگه بخوام ببخشمش یکم قضیه رو کش میدم و به سختی می بخشمش و تا مدتها هم نسبت بهش رفتارم سرد میشه و مثل یخ میشم تا فکر نکنه آره دیگه همسرم بخشید پس میتونم دوباره از این کارا بکنم.و بعدش به شرطها و شروطها حاضر به زندگی باهاش میشم مثلا اینکه وسایل مشکوکی رو که من رو یاد اون قضیه میندازه بذاره کنار مثل رمز گوشی و این گروههای مسخره وایبری و...بعدش به اسم زدن قسمتی از داراییش به نام من و...یعنی یه کاری میکنم که به غلط کردم بیفتهیعنی من یه آبان ماهی انتقام گیرم



    حالا عاشق خانواده میگن این آی تک چه دختر خشنیه.راستش اگه همسر آیندم دقیقا اون چیزی باشه که من میخوام من تو هیچ زمینه ای واسش کم نمیذارم طوریکه روزی هزار بار خدارو به خاطر وجود پربرکت من شکر کنه ولی خدا نکنه خدا نکنه بخواد از این اشتباها انجام بده یعنی دمار از روزگارش درمیارم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 20 تیر 94, 02:37
  2. 5 کار برای اینکه مردم بیشتر دوست‌مان داشته باشند
    توسط khaleghezey در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 12 اردیبهشت 93, 11:02
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 07:49
  4. زخم‌هاي عاطفی عامل اصلی ضعف عزت نفس هستند
    توسط hamdam 96 در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 مرداد 90, 14:08
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 06 آذر 88, 19:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.