به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 87 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1386-10-02
    نوشته ها
    95
    امتیاز
    5,556
    سطح
    48
    Points: 5,556, Level: 48
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 40 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +دیوانه در عشقش شدم

    [/color][/color]سلام دوستان
    من امروز می خوام یه مطلبی رو به شما بگم و امیدوارم که منو راهنمایی کنین..........

    [color=#000000] روزی که برای عروسی پسرخاله ام رفته بودیم . عروسی تمام شد و در آخر می خواستیم عروس را به حرم امام رضا(ع) ببریم (این رسم ماست که عروس را در آخر مجلس به حرم ببریم).
    از حرم که برگشتیم عروس را بردیم خانه اش تقریباً ساعت 1 شب شده بود . که من در کنار اتوبوس ایستاده بودیم ناگهان دختر خاله ام را دیدم که در کنار داداشش (داماد) داشت میرفت تو خونه که نگهان چشمش به افتاد زمانی که دیدمش انگار صد سال بود که ندیده بودمش انگار فقط اون جلوی چشمم بود ناگهان حسی از او در دلم نشست که منو دو ساله که دیوونه خودش کرده . بله فردای همون روز که عید غدیر خم بود خواستم برم خونشون ولی مادرم اجازه نداد و گفت که خودمون مهمان داریم و امروز جایی نرو . گوش به حرف مادرم دادم واز مهمونا پذیرایی کردم (آخه رسمه که توی عید غدیر سید ها عیدی می دن و هر ساله دوستان و اطرافیان آن شخص به خونشون برای تیریک عید می یومدند) . تنها آرزوم این بود که او با خانواده اش به خانه ی ما بیان یا ما بریم به خونشون ولی نمیشد(آخه او نا هم سید هستند) و تا شب توی خونه موندم .

    حالا یک ماه از اون ماجرا می گذشت که مادرم با خاله ام (مادرش) از کربلا اومدند مشهد قرار شد که مجلس خونه ی اونا بر پا بشه چون خاله ام بزرگتر از مادرم بود و او این پیشنهاد را داد و مادرم قبول کرد.
    این از خوشانسی من بود مجلس خونه اونا برپا می شد واین بهانه ای شد که او را ببینم البته موفق شدم او را ببینم ولی اون دختری غد و مغرور و یه دنده بود یعنی با هر کسی صحبت نمی کنه مگه کسی رو که دوست داشته باشه منم از اون آدم هایی که دوست نداشت باهاش حرف بزنه البته ما در کودکی دوستای جون جونی بودیم ولی هر چه بزرگتر شد اخلاقشم عوض تر شد.

    با این حال من عاشق و اون معشوق بعد از اون من سعی کردم که باهاش ارتباط برقرار کنم . یه روز من با خودم گفتم که : اون منو دوست یا نداره از کجا معلوم شاید نه. شاید اون می خواد من با سختی به اون برسم.تا هرگز فراموشش نکنم . این مطلب رو در ذهن خودم میگفتم چون دوستش داشتم.

    چند وقتی شده بود که من شبا وقت خوابم آهنگ گوش می کردم و با رؤیا هام که رسیدن به او بود می خوابیدم . هر چند که الان هم گوش میدم ولی با این فرق که شبا حتماً باید گوش کنم و گرنه خوابم نمی برد.

    همین سه ماه پیش بود که با خودم گفتم که برای رسیدن به او ن باید مثل خودش باشم و رفتم جلو . اول با داداشش که 23 سال دارد رابطه ای دوستانه بر قرار کردم اون هم اخلاق خواهرشو داره بعد از با مادرش .اینجا سعی کردم که جلوی مادرش مثل آدم های حسابی و حرف گوش کن مطابق میل خودشان رفتار کردم با پدرش همینطور. اون سرجمع 4خواهر و 3برادر دارد با برادر کوچیکش که 12 سال دارد رابطه برقرار کردم و با خواهرای دیگش همین طور.آخه می خواستم این طوری به اون نزدیک شوم.

    حالا نوبت خودشه .........؟؟؟؟؟؟؟

    توی این دو سال مادرم پدرم عمه ام ودیگران بهم میگن خانواده اون خانواده خوبی نیست . مادرم همش میگه دختر کمه که رفتی دنبالش .عمه ام هم عقیده ی مادرمه
    ولی اونا سر مسایلی با خاله ام و دختر خاله بزرگم که خواهرش باشه لج دارن اونا با هم دعوا کردن و حالا با هم قهرند.

    حالا من موندم و تنهایی ام و در به دریم حیرون و سرگردون ((اون می خواد منو یا نه))

    [color=#FF0000]من از شما دوست گرامی می خواهم تا منو در این باره راهنمایی کامل کنید . منتظر جوابتان هستم.....

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 87 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1386-10-02
    نوشته ها
    95
    امتیاز
    5,556
    سطح
    48
    Points: 5,556, Level: 48
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 40 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیوانه در عشقش شدم

    ای بابا خواهشاً نظر بده

  3. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیوانه در عشقش شدم

    سلام dani
    سن شما و او؟
    آیا اکنون قصد ازدواج داری؟ یا دنبال ارتباط دوست دختر و پسری هستی؟
    چه معیارهایی در شما دو نفر وجود دارد که او را مناسب خود می بییند؟
    این موضوع که اخلاقش اینه که بعضی ها را تحویل نمی گیره را توضیح بده؟ چه جور آدمهایی رو دوست نداره ؟

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 اردیبهشت 88 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1386-8-14
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,224
    سطح
    51
    Points: 6,224, Level: 51
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    176

    تشکرشده 192 در 78 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: دیوانه در عشقش شدم

    سلام
    با اجازه جناب سنگ تراشان ؛؛ دختر خاله شما چند سالشونه ؟ این خیلی تو رفتار ایشون با شما تاثیر داره ،،معمولا دختر خانمها به آقا پسرهایی که کم سن و سال هستند زیاد توجهی ندارند . سن دختر خاله شما خیلی مهمه .از شما کوچکتر هستند یا با هم همسن هستید . ؟؟

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 87 [ 12:20]
    تاریخ عضویت
    1386-10-02
    نوشته ها
    95
    امتیاز
    5,556
    سطح
    48
    Points: 5,556, Level: 48
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 40 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیوانه در عشقش شدم

    سلام
    من فقط 17سالمه و اون 6ماه از من بزرگتره
    در مورد ازدواج اکنون نه می خوام به پام واسته تا سربازی مو برم بعد از اون با هاش ازدواج کنم.
    اول اینکه اون دختر خالمه دوم اون دختر خوبیه و اهل کلک نیست.
    درمورد اخلاقش هم اون آدمی دم دمی است و دوست داره بهش احترام زیاد بگذارند و اونو خیلی تحویل بگیرند.
    آدم هایی که نتونند از خودشون دفاع کنند چون اون همش متلک میندازه.

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 اردیبهشت 88 [ 18:22]
    تاریخ عضویت
    1386-8-14
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,224
    سطح
    51
    Points: 6,224, Level: 51
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    176

    تشکرشده 192 در 78 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: دیوانه در عشقش شدم

    سلام
    یک سخن خواهرانه ( اسمش نه پند ، نه نصیحت )
    به نظر من به جای اینکه بنشینی و آهنگ های غم ناک گوش کنی تا خوابت ببره این وقت پر ارزشت رو بشین و کتاب بخون یا درس هات رو مرور کن به این دلیل که نه دختر خاله گرامی شما در سن ازدواج هستند که بخواد ازدواج کنه نه شما الان باید به این موضوع فکر کنی می دونی شما توی چه سنی هستید ؟؟؟؟؟؟؟ شما پسر خیلی عاقلی هستی نیاز به راهنمایی و پند نصیحت هم نداری .
    درستون رو بخونید تا زمانی که هر دو به سن ازدواج رسیدید . اون وقت می تونی اقدام کنی . با توکل به خدا مطمئن باش اون موقع نیاز به خواهش و تمنا هم نداری خیلی رسمی و قشنگ می تونی بری جلو و در خواستت رو بیان کنی ( خیلی منطقی ).

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 18:19]
    تاریخ عضویت
    1387-1-09
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    4,552
    سطح
    43
    Points: 4,552, Level: 43
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    174

    تشکرشده 197 در 81 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: دیوانه در عشقش شدم

    سلام دوست من
    من حس تو رو كاملا مي فهمم . اما اينو بذار بهت بگم وقتي سنت بالا تر رفت خودت ميشيني مي خندي و مي گي چه عالمي داشتيم ها . التبه اين سني كه شما داري واسه اين شرايط اقتضاء مي كنه.
    الان هر كي بهت بگه اونو فراموش كن و از اين حرفا تو حرف خودتو ميزني . اما اين نصيحت منو گوش كن تو الان دو سال خودتو با احساست درگير كردي و الان 17 سال داري ؛سعي كن طوري تصميم بگيري و رفتار كني كه توي 25 سالگي پشيمون نشي؛توي 25 سالگي وقتي برگردي پشت سرتون نگاه كني افسوس نخوري كه چرا از ثانيه هاي نوجوانيم استفاده نكردم و الان اينجام . بعضي وقتها تجربه كردن خيلي چيزا واسه ادم گرون تموم ميشه . يه قيمت از دست داد ن ثانيه ها و افسوس خوردن و اين خيلي وحشتناكه و تاثيرشو توي 10 سال اينده زندگيت مي بيني.
    مني كه دارم اينا رو مينويسم اينا رو لمس كردم.اينقدر لجبازي كردم و با احساسم كلنجار رفتم كه نگو
    الان توي 28 سالگي چي شده؟؟؟ هيچي تمام دوستاي من توي بهترين سن ازدواج ازدواج كردن و بهترين زندگي رو دارن و احساس خوشبختي مي كنن. د وستاي من دارن واسه مقطع دكترا ميخونن و لي من توي فوق ديپلم درجا موندم.
    واسه چي ؟؟!! واسه اينكه همه موقعيتها رو با احساسم سنچيدم و از دست دادم. چون احساسم تمام انرژي منو از من گرفت و هيج انرژي واسه درس خوندن واسه من نذاشت.
    و الان به خودم افتادم .نه كار درستي ؛نه شوهري؛ نه زندگي روبراهي و........
    و هيچكس جز خودم رو مقصر نميدونم . چون خودم خواستم به قول تو شبا اهنگ گوش بدم (كه اگه به قول زينت كتابامو مي خوندم شايد الان توي مقطع دكترا بودم ).
    چون خودم خواستم بشينم و يه خط مستقيم رو نگاه كنم و به اطرافم نگاه نكنم و همه فرصتهاي ازدواج و كار رو از دست بدم .
    مي دونم ميگي خوب تقصير خودت بود .اره تقصير من بود چون زيادي به احساسم ميدون دا ده بودم.
    اين حرف رو از من بشنو:
    "مثل قورباغه با ش با ديد 360 درجه به اطرافت نگاه كن ؛تا هيچوقت فرصتها رو از دست ندي و هيچوقت ضربه نخوري"

  8. کاربر روبرو از پست مفید a_b تشکرکرده است .

    a_b (شنبه 10 فروردین 87)

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 فروردین 87 [ 15:42]
    تاریخ عضویت
    1387-1-07
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    3,600
    سطح
    37
    Points: 3,600, Level: 37
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیوانه در عشقش شدم

    عالي توضيح دادي به بهترين شكل ممكن قضيه رو باز كردي اميدوارم دني بشنو

  10. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 18:19]
    تاریخ عضویت
    1387-1-09
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    4,552
    سطح
    43
    Points: 4,552, Level: 43
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    174

    تشکرشده 197 در 81 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: دیوانه در عشقش شدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط merka_venus
    عالي توضيح دادي به بهترين شكل ممكن قضيه رو باز كردي اميدوارم دني بشنو
    دوست من اگه منظورت من بودم؛ ممنون اما دلم ميخواست حقيقتي كه من لمس كردم رو بنويسم كه دني هم بخونه و اينقدر عاقلانه تصميم بگيره كه پشيمون نشه . اين عشقاي زميني اينم از اين نوعش واسه ما ادماي خاكي اب و نون نميشه . اما عشق بعد از ازدواج ادم رو به اوج ميرسونه.
    فكر ميكنم دني عاقله. جدي ميگم حرف چاخان و اين حرفا نيست . چون اين مسئله اينقدر واسش مهم بوده كه دنبال راهنمايي بوده و معمولا كسايي كه از بقيه راهنمايي ميخوان 90 درصدشون همه راهنمايي ها رو سبك و سنگين ميكنن و خوب ترين رو انتخاب ميكنن.

  11. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    RE: دیوانه در عشقش شدم

    سلام دنی عزیز،

    احساسی‌ رو که داری تجربه میکنی‌، بهش میگن شیفتگی‌ و عشق نیست...

    چون یه احساس یه طرفه هست و البته در سن شما بسیار معمول هست...

    من خودم در ۱۸ سالگی تجربه کردم، و ۳ سال طول کشید...

    احساس میگفت برو جلو، منطق میگفت این آدم من نیست... آخرش هم خوشبختانه منطق چربید!

    تو این مدت، از طرفت ناخوداگاه برای خودت بت میسازی، ... طرفت رو طوری میبینی‌، گویا هیچ ایرادی نداره...بهش میگن اثر هاله ای...


    گوش دادن به اون آهنگ‌ها هم، کمک می‌کنه، تا به خودت بیشتر و بیشتر تلقین کنی‌ که عاشق شدی و به اون طرف علاقه داری...


    میدونی‌، یکی‌ از دوستان دیگرم هم مثل من، همزمان با من اون احساس رو تجربه کرد، منتها، منطق اون به احساسش نچربید، نتیجه، عدم موفقیت تحصیلی‌، ۳ ترم مشروط و اخراج از دانشگاه بود،

    من از این احساسم استفاده کردم، و باهاش یه انگیزه درست کردم برای فعالیت بیشتر و می‌تونم بگم برام سکوی پرتاب شد...

    بنابرین، شدیدا توصیه می‌کنم که منطقی‌ عمل کنی‌، و منطق میگه، نه تو نه اون خانوم، شرایط ازدواج رو ندارین،

    پس، باید فراموشش کنی‌، چون روزو شب فکر کردن به اون، تورو از فعالیت‌های مهمتری که باید داشته باشی‌ و در آیندت تاثیر گذاره باز میداره،

    میدونم سخته، اما فراموشش کن!

    راهه حلی که در مورد خود من جواب داد، این بود که به احساسم جهت دادم،

    در جهت کارهای مفیدی که می‌تونستم برای زندگیم انجام بدم، و ازش یه انگیزه ساختم، بد‌ها دیدم، همین احساس باعث شده تا تو خیلی‌ از فعالیت هام پیشرفت کنم، و البته، به مرور زمان، اون خانم رو هم فراموش کردم، و اون هیچوقت نفهمید حتا من چنین احساسی‌ بهش داشتم...

    من الان از این بابت هم خوشحالم

  12. کاربر روبرو از پست مفید kamran2007 تشکرکرده است .

    kamran2007 (دوشنبه 09 شهریور 88)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. انسانی حیوان صفت شده ام
    توسط ستار العیوب در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 01:25
  2. من دیوانه وار تشنهء نوازشم...
    توسط matin_female_1988 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 23:58
  3. درمورد نفرت نامزدم ازحیوانات چیکارکنم؟
    توسط هرمینا در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 خرداد 90, 09:43

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.