به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 55
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array

    تصمیم به جدایی دارم، چطور سنجیده رفتار کنم؟

    سلام دوستان.

    من تصمیم دارم از همسرم جدا بشم. اما به یه زمانی برای آماده سازی شرایط احتیاج دارم.

    1. نمی خوام همسرم در این مدت چیزی بدونه یا حتی شک کنه.

    2. میخوام از لحاظ روحی، مالی و اطلاعات قانونی مربوطه خودم رو قوی کنم.

    3. با آدم بسیار زرنگی طرف هستم و خودم هم بسیار احساسی و در حال حاضر به شدت شکننده هستم. می خوام در این مقطع جدایی لااقل کمترین ضرر رو به خودم، خانواده ام و البته خانواده همسرم بزنم.

    4. نمی خوام کسی رو اذیت بکنم و مهمتر از اون نمیخوام بذارم کسی من و خانواده ام رو اذیت کنه. چون اونها در شهرستانی که هستند، آدم های باآبرو و البته تنها هستند. خانواده همسرم در همون شهرستان اقوام زیادی دارند و اهل درگیری و لشکرکشی و داد و بیدادند.


    ممکنه من رو درخصوص فرایندهای طلاق راهنمایی کنید و یا اینکه فکر می کنید در همین مرحله باید با یه وکیل و یه مشاور صحبت کنم؟
    من 5 ساله ازدواج کردم. بچه ندارم. حق طلاق ندارم. از لحاظ مالی مستقل هستم. خانواده ام هم از من حمایت خواهند کرد.

    ممنونم.

  2. 5 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 28 مرداد 94), paiize (یکشنبه 04 مرداد 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 29 مرداد 94), گیسو کمند (شنبه 31 مرداد 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام شی جان. در جریان تاپیک های گدشته ت بودم. ( جزییات خ خاطرم نیست).


    میشه به سوالهای من پاسخ بدی؟


    1) اتفاق خاصی افتاده که شما رو وادار به گرفتن این تصمیم کرده؟ چه مدت خ جدی به این قضیه فکر میکنی؟

    2) مشاوره حضوری رفتی؟ گاهی اوقات برخی مشاورین خ سریع توصیه به طلاق میکنند. توصیه میکنم یک مشاوره نه خ روشنفکر نه خ سنتی بلکه مطابق با شرایط جامعه انتخاب کنی

    3) دقیقا چه خصوصیات منفی ای در شوهرت شما رو خ عذاب میده( آیا بحث هنوز در امتداد خانواده ایشان هست؟ )

    4) خودت چگونه دختری هستی. احساسی و زودرنج؟ وابسته یا مستقل. هنر زن بودنت چقدر هست؟ کلا خودت رو منطقی میبینی یا احساسی؟ خصوصیات منفی خودت چیا بودند؟ خاطرم هست با اقای اس سی ای در حال کار روی روابطتتون بودین چقدر توصیه ها رو عملی کردین؟ چه کارهایی در این زمینه انجام دادی؟


    و من توصیه میکنم چون تصمیم خطیری هست و معمولا راه جبران نداره. بهتره ظرفیت خودت رو ببینی و اینده ادامه زندگی با همسرت. عواقب جدایی رو هم مد نظر داشته باشی تا بتونی تصمیم بگیری فقط تا به یقین نرسیدی اقدام نکن چون همیشه جای "ای کاش ها " باقی نمونه و اذیتت نکنه

    ببخش اگر پاسخم ارتباطی با تاپیکت نداشت
    برایت ارزوی تصمیمی عاقلانه و خوشبختی دارم


    ببخشید پستم رو ویرایش کردم لطفا مجدد بخونین

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مهرااد : شنبه 03 مرداد 94 در ساعت 18:34

  4. 8 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    mohanad28 (دوشنبه 26 بهمن 94), NlKl (جمعه 03 مهر 94), paiize (یکشنبه 04 مرداد 94), she (شنبه 03 مرداد 94), واحد (سه شنبه 10 شهریور 94), نارجیس (شنبه 03 مرداد 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94), دل آرا (پنجشنبه 30 مهر 94)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    قاطعیت و جراتمندی رو از هر جا که پیدا می کنم با لذت جذبش میشم. نمیخوام کارم به لجبازی و یا استیصال و خشم و ... بکشه. مثل همین که فرشته مهربون داره برای آقای تنهایی میگه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها


    برادر من
    تصمیماتتون درسته اما رویکردتون در این تصمیمات اشتباه هست .... یعنی شما با روندی از روی لج بازی و استیصال و اره بگیر و تیشه بده داری اقدام می کنی .... با خشم و منم منم .... برگردید و پست من را دقیق بخوانید


    قاطعیتتون خوبه و برآن ثبات داشته باشید .... اما با زبان تهدید نباشه ... نگید چون شما ال می کنید و بل می کنید چون این باز هم رفتار شما را از حالت مردانه و جرأتمند بودن به انفعال بدل می کند انفعالی که با لج بازی و خشم و تهدید خودشو نشون میده . بلکه این اقدام و تصمیمات و قاطعیتتون را داشته باشید با این دید و نگاه که این کار درسته ، این تصمیم منطقیه و این مرد بودن هست که شما باید
    این ویژگی را داشته باشید تا بتوانید زندگی را خوب مدیریت کنید ....

    در مقابل چرایی های ایشون با قاطعیت سکوت کنید .... در عمل هم ،نه قهر آمیز نه با بی احترامی و نه با اخم و بی اعتنایی برخورد کنید .... نهایتش خیلی کلافه کرد شما را با سئوالاتش بگو به عنوان مرد این خونه این حوزه مسئولیت من است و تصمیم درست ...... اگر گفت من دوست ندارم که بریم اون خونه بگید تا وقتی که بتونم بفروشم اونجا را و جای مناسب تری خونه بگیرم میریم اون خونه ، همین .

    نگران وسائل ایشون نباشید هرکاری خودش صلاح میدونه انجام بده .... قاطعانه بگید برای یک مرد خیلی سخت هست زنی وسایلی را به عنوان جهیزیه وارد خونه اش برای راحتی خودش کرده باشه اما مرتب منت بگذاره و نگران خراب شدنش به وسیله شوهرش و هرکس دیگر باشه و اهمیت اون وسایل که برای زندگی کردن هست از خود زندگی کردن و رابطه با همسر و فرزند بیشتر باشه ، برای همین لازم میدونم خودم وسایل زندگی را تهیه کنم. اگر پیش از ازدواجمون هم این روحیه شما را می دانستم اجازه نمی دادم شما چیزی تهیه کنی . این بیان هم به همین شکل نه کم نه بیش برای اینکه ایشون متوجه گوشه ای از رفتار نامناسبش بشه .....

    دقت داشته باشید در عمل و رفتار و بیان نه تهدید و لج بازی و منم منم داشته باشید نه بی احترامی و بی اعتنایی بلکه قاطعیت همراه با عواطفی که به طور طبیعی یک مرد نسبت به اعضاء خانواده اش نشون میده

  6. 4 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    paiize (یکشنبه 04 مرداد 94), sevil73 (دوشنبه 11 آبان 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94), رنگین (شنبه 03 مرداد 94)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,062
    سطح
    17
    Points: 1,062, Level: 17
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 65 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست خوب ماشاالله شما از چنان درک و درایتی برخوردار هستید که توصیه برای شما سخته ولی یادآوری یکی دو نکته ضروریه. وقتی نظرتونو با عنوان تصمیم بیان می کنید تا حدودی قاطعیتو می شه حس کرد و نیز بهایی که از نظر روانی برای اون پرداختید. به نظر من آنچه در درجه اول مهمه سلامت روانی شماست که حتما خودتون در حهت بهبودی اون قدمهایی برداشتید و در مرتبه بعد مشاوره حقوقی و راهنمایی خواستن از یک وکیل خوب و کارآمد هست که بتونه به شما کمک کنه تا با کمترین ضرر با این قضیه مواجه بشین چون اگر شوهر شما طبق توصیفتون زرنگ هست ممکنه بخواد از حقوق بیشماری که متاسفانه قانون با بی عدالتی در حق خانمها به مردها داده شما رو در تگنا بگذاره و موجب اذیت و آزارتون بشه

  8. کاربر روبرو از پست مفید رهدخت تشکرکرده است .

    تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,445 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    سلام شی عزیزم...خوبی؟دلمون حسابی تنگ شده بود واست دخترجون!
    دوست دارم بدونم الان این تصمیمت روباچه حالی گرفتی؟بعدازیه دعوا؟یانه آرومی؟

    راستش منم یک ماه تمام همین تصمیم روگرفته بودم تاهمین سه چهارروز پیش!!هنوزهم پس لرزه هایی ازاون ذهنیت هست!!!
    نمیدونم میدونی باردارم یانه؟!من تامرحله هفت سالگی بچه ام هم فکرکردم که ازم جدا میشه!!!وواقعا واسم سخت بود!!واسه همین تصمیم گرفته بودم ازبدوتولد نبینمش!!!مثل سنگدل ها!!
    تلفنی بایه وکیل که آشنابود صحبت گردم!!!ازم خواست گه خوب فکرکنم وخونه روهم ترک نکنم حتی تامرحله ای که اقدام کردم واسه طلاق خونه بمونم!!
    خلاصه روی تصمیمم نموندم ودیگه هم زنگ نزدم به اون وکیل!!تا بقیه مسایل روبپرسم...همون یه بارهم کلی استرس گرفتم!!!!

    اگه واقعا تصمیمت جدیه باید بایه وکیل صحبت کنی!!اگه هم این افکاریه تسکین موقتی هستش واسه آرامش خودت که هیچی!!!
    بهتره رفتارخودت روتحلیل کنی وشخصیتت روبررسی!!
    پیشنهاد میکنم سخنرانی های دکتربابایی زاد روحتما گوش کنی...عالیه!!!عالی ترازرفتارهای جراتمندانه!!!که میتونی بعدازعمل کردن به صحبتهای دکتر رفتارجراتمندانه بهتری داشته باشی...حتی واسه طلاق

    واست همیشه آرزوی موفقیت دارم.
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  10. 3 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    hafez2014 (چهارشنبه 28 مرداد 94), m.reza91 (یکشنبه 04 مرداد 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 14:37]
    تاریخ عضویت
    1394-2-08
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    196
    سطح
    3
    Points: 196, Level: 3
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    آفرین اشالله موفق میشی

  12. کاربر روبرو از پست مفید baran bahar تشکرکرده است .

    تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    سلام،

    دیگه مثل قبل نمی تونم به این سایت سر بزنم. باعث تاسفه. دلم برای خیلی ها، قدیمی های اینجا تنگ میشه و دیدن اسم شون و مطالبشون خوشحالم میکنه.

    ====

    میخوام سنجیده رفتار کنم.
    نیازمند شدید "نظم" تمرکز حواس" و "دقت" هستم. مثل حواس پرت ها خیلی چیزها روفراموش میکنم، جا میذارم، ...

    ذهن بهم ریخته و بسیار بسیار خسته ای دارم.

    ====

    این روزهایی که 30 سالگی رو جشن میگیرم، دوباره کمی با خدا آشتی کردم.

    با همسرم یک قرار کوتاه گذاشتیم. چند هفته برای تصمیم قطعی برای جدایی.

    احساس کرده که من جدی ام. و اونم جدی گرفته.

    الان یک هفته اش گذشته و می بینم که داره تلاش می کنه. اوضاع ظاهری خوبه.

    خسته ام. تنهام. و ذهن بهم ریخته ای دارم. به ادامه وضعیت سفید اعتمادی نیست. همسرم ممکنه با من پیش مشاور بیاد.

    این حال و روز منه. دلتنگ خانواده ام هستم. دلتنگ جوانی که داره میره و عمری که مثل دستمال کاغذی استفاده شده دور ریخته میشه.


    دوستان، این نوشته مدیر همدردی چقدر خوبه. ... من هم کمی بالغتر شدم. :)

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام و احترام
    معمولا مشکلاتی بدین شکل، یه جوری ریشه های مختلف و عمیق دارد. که هم ناشی از نوع شخصیت، آموزه ها و از همه مهمتر بینش و تصمیم گیری فرد هست.
    لذا وقتی فرد سعی می کند یک دستور یا یک توصیه بگیرد وحلش کند، خیلی زود می فهمد نمی تونه، نمیشه!!
    چرا چون توجه به عمق ریشه ها نمی کند.

    من اینجا سعی می کنم یه کمی بیشتر در این خصوص توضیح بدهم.
    اینجا من روی قسمتی که بیشتر قابل تغییر هست صحبت می کنم یعنی بخش سوم(بخش اول: شخصیت و ژنتیک فرد بخش دوم: تربیت و آموزه های فرد بخش سوم: بینش و انتخاب و تصمیمهای فرد)
    .
    .
    .

    خواهش می کنم از همه iq خود اینجا بهره بگیرید چون یک مفهوم انتزاعی پیچیده رو می خوام توضیح بدهم.
    ما آدمها از وقتی که بند نافمون را می برند یک حب ذاتی داریم که تمایل به کسب منافع حداکثری و دفع مضرات حداکثری داریم.

    از همان کودکی شیر مادر را به درون خود می کشیم و--------------------------------- مواد زائد را دفع می کنیم.

    اگرچه این جذب (منافع)، و دفع (مضرات) حداقلی هست و برای نوزاد کافی هست. ا
    ما به مرور که بزرگتر می شویم این جذب و دفع ها تحت تاثیر سه عنصر اثر گذار(شخصیت، تربیت و انتخاب) روی ما شکلهای مختلف و حتی پیچیده به خود باید بگیرد.
    یعنی چه:
    یعنی بنا نیست که یک فرد 20 ساله هم مثل نوازد جذب منافع و دفع مضرات داشته باشد و باید این روش را ارتقاء دهد.
    ارتقاء این نیست ؛ مثلا نوزادی که شیر می خورده است. و مدفوع دفع می کرده است. حالا 20 سالگی ارتقا ء یافته و چلوکباب بخورد و زباله دفع کند.
    اینکه ارتقاء نیست!!!!
    همچنین این هم ارتقاء نیست که : لذت و تفریح و حال و حول را جذب کند. و سختی کار و رنج تحمل را دفع کند.


    بلکه مهم:

    باید با برجسته کردن قدرت خود کنترلی ، انتخاب آگاهانه و مسئولانه، بتواند به خوبی منافع ماندگار و بلند مدت و مستمر راجذب کند. و رنجهای دائمی و ناآرامی های دائمی و عمیق را دفع کند.
    در این مسیر ممکن است منافع کوتاه مدت را دفع کند.
    در این مسیر ممکن است مضرات کوتاه مدت را جذب کند.



    مثال ذیل را توجه کنید:

    خوابیدن و خوردن و تفریح و فیلم و دیدن جز منافع جذب شدنی هست.
    سختی بی خوابی، مطالعه و تحقیق هم جز سختی ها و رنج های دفع شدنیست.

    اما یک نفر که می خواهد منافع بلند مدتی دانشمند شدن و دکتر شدن را جذب کند:
    لذتهای کوتاه مدت را دفع می کند(خوابیدن و خوردن و تفریح و فیلم دیدن و ...)
    و به عکس رنجهای کوتاه مدت را جذب می کند(مطالعه، بی خوابی و کار و پرداخت هزینه و ....)






    پس ما مخالف کودک درون نیستیم. اما کودک درون منافع حداقلی نوزادی را جستجو و دنبال می کند. و نمی گذارد منافع بزرگتر حاصل شود. اگر یک میلیون تومان هم داشته باشد لواشک و چیپس و پفک می خرد و در برابر موانع جزع و فزع راه می اندازد.



    خلاصه:
    باید بینش ما نسبت به خودمان ، زندگی و انتخابهایمان عوض شود.
    منافع خود را باز تعریف کنیم.
    رنجهای واقعی را بشناسیم.
    تا بتوانیم چه چیز را جذب کنیم و دفع کنیم.
    زن و شوهری که برای انتخاب محل سفر درگیر می شوند. برای خریدن یا نخریدن یک وسیله درگیر می شوند. هر دو کودکانه به دنبال منافع کوتاه مدت حداقلی هستند. شاید هم به دست بیاورند و یا از دست بدهند.
    اما چه به آنچه بخواهند برسند (به ظاهر برنده)، چه به خواست خود نرسند(به ظاهر بازنده)، هر دو بازنده هستند. چون ناآرام شده و یک منافع بزرگی از اصل زندگی از دست می دهند.


    یکی از منافع بزرگ یک خانواده:
    آرامش مستمر و لذت بخش با هم بودن هست.




    حالا وقتی زن و شوهر به دنبال خواسته هایشان هستند(حالا یا کودک درون یا والد درون)، هر دو بازنده هستند.
    این سیکل معیوب هم از بین نمی رود تا حداقل یکی از طرفین بالغانه عمل کند.
    آن که بیشتر می فهمد معمولا بالغانه عمل کرده و کودک یا والد خود را کنترل می کند.



    مسابقه بین زوجین باید در فهم این مسئله یعنی منافع اصیل باشد.
    باید صورت مسئله مشکلات زندگی توسط زوجین باز تعریف شود.
    اگر مشکلات به سبک پست اول این تاپیک تعریف شود. این دعوا همیشگی هست. (آن طور که شوهر یا خانواده شوهر یا حتی این خانم مسئله را می بیند!)

    اما اگر حداقل یکی از زوجین برای یک منفعت بزرگ برنامه ریزی می کند که جذب کند کم کم لذت کسب آن منفعت سیرابش می کند.
    در واقع این فرد از همسرش طلب کار نمی شود. درون خود نمی ریزد، رنج نمی برد. بلکه می داند چه می کند. و در دنبال منفعت بزرگ و لذت دائمی و جاویدان از زندگی هست. و به همین مقدار هم که قدم بر می دارد می فهم.


    مثال:
    زوجی می خواهند با هم باشند و از هم لذت ببرند. خب حالا چند پفک و لواشک و اسباب بازی هم به فرزندش می دهد و در اتاق دیگر سرگرمش می کنند.
    برنده کیست؟ بازنده کیست؟
    آیا زوجین تصور می کنند که به فرزندشان باج دادند، کوتاه آمدند ، خوشمزه ها را به او دادند ، تحمل کردند، رنج بردند. سختی کشیدند. و مورد ظلم واقع شده اند؟!!!! یا به عکس لذت می برند که سهم لذت بچگانه را به فرزندشان دادند. اما سهم ماندگار لذت بالغانه را خودشان نوش جان کرده اند.

    ما در خانواده نیاز داریم که حداقل یکی از همسران اینقدر بالغ باشد که از درگیرها برای لذات و منافع سطح پایین بگذرند.
    این به معنی تحمل نیست. این به معنی درون خود ریختن نیست. این به معنی رنج بردن نیست. بلکه به معنی کسب یک منفعت لذت بخش بزرگتر و دائمی هست.

    برای بالغ شدن"
    اولین قدم فهم این موضوع هست.
    بعد فکر و واگویه های ذهنی و تکرار شونده باید به این مفاهیم مرتب فکر کند تا ذهن قوی شده و جذب کند.
    و وقتی به مرور اقدام می کنیم همسرمان هم کنجکاو می شود که در این آرامش و منافع بالغانه سهیم بشود.



    تا وقتی عرصه درگیری برای کسب منافع کوچک و لواشک گونه هست، دعواها پایان ندارد. دو نفر تا بچه هستند درگیر پفک ها هستند. باید حداقل یک نفر بالغ شود و لذتی والاتر داشته باشد تا جنگ و درگیری تمام شود.

    اما چرا در بعضی خانواده های آتش بس موقتی هست.
    چون فرد بچه مانده هست و در هوس پفک.....
    سکوت می کند و در خود می ریزد و آخرش می برد.
    مهارت سکوت و سیاست تا وقتی که از درون فرد بالغ نشده است. موقتی هست. و جمع می شود و یکباره منفجر می شود.

    پس باید انرژی روی درون خود بگذاریم و منافع و مضرات دائمی و ماندگار خود را باز تعریف کنیم تا بتوانیم مضرات و هزینه های کوتاه مدت را کم ببینم و اذیت نشویم
    ویرایش توسط she : چهارشنبه 28 مرداد 94 در ساعت 17:02

  14. 5 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    hafez2014 (چهارشنبه 28 مرداد 94), khaleghezey (چهارشنبه 28 مرداد 94), paiize (چهارشنبه 28 مرداد 94), winter (یکشنبه 05 مهر 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  15. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو
    واقعا خوشحالم از بازگشت دوباره شما ولی ایکاش همراه بود با خبرهای بهتر
    حداقل در مورد شما این را می دانم که تلاشت را انجام دادی یادش بخیر اولها چقدر رفتار ناپخته و زودرنجی داشتی ولی بمرور پیشرفت خیلی خوبی داشتی خیلی خوب مراحل رشد را طی کردی البته اینا sci خیلی کمک کردن سما هم واقعا خوب عمل کردید.
    حداقل در مورد شما میشه گفت تلاشت را کردی و توی این مسیر ثابت قدم بودی.اینکه زندگی مشترک شما ارزش این را داره که بارم تلاش بکنی یا بدنبال طلاق باشی خودت بهتر از بقیه متوجه میشی این شمایی که باید تصمیم آخر را بگیری ادامه زندگی با این شرایط البته احتمال اینکه مقداری بهتر بشه وجود داره ولی رویایی تصور نکنید انتظارتان معقولانه باشه.یا ریسک کنید برای ساختن یه زندگی جدید باید ببینی هرکدام چه مزایا و معایبی داره.در مورد اتفاقی که هنوز نیافتاده نگرانی به دلتان رآه ندهید همه شرایط را بسنجید.
    اگر تصور میکنی هر توان و انرژی این را در خودت میبینی که توان تغییر دادن مثبت زندگیتان را دارید ادامه بدهید جدا شدن مشکلات خاص خودش را داره و ماندن در این زندگی هم همینطور.

    پ.ن:خواندن اتفاقاتی که توی زندگی بانو فرشته مهربان و بارهای صداقت افتاده برای شما مفیده.دوشخصیت محکم قوی و با اراده بانو سوده88 جزو بانوانی هستند که با تلاش زیاد زندگیشان را دوباره از نو و مستحکمتر ساختند البته تعداد اینگونه تایپیک ها در سایت زیاد نیست!
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  16. 5 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    hafez2014 (چهارشنبه 28 مرداد 94), paiize (چهارشنبه 28 مرداد 94), she (یکشنبه 01 شهریور 94), واحد (سه شنبه 10 شهریور 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 13:02]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,566
    امتیاز
    44,733
    سطح
    100
    Points: 44,733, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,973

    تشکرشده 6,445 در 1,461 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    شی عزیز منم این نوشته جناب مدیرروخیلی میپسندم...وتاپیکم روواسه هنین خیلی دوست دارم ودنبال میکنم..

    شی هنوز روی اون تصمیم هستی؟این فضایی که ایجاد کردی بین خودت وهمسرت رویه کم بیشترتوضیح بده

    الان وقتی فکرمیکنی دقیقا چی توی ذهنته؟سعی کن تفکیکشون کنی...قاطی نشن!!
    کمک کن ذهنت متمرکز شه درغیراین صورت نمیتونی تصمیم درستی بگیری وهرچی باشه موقتی عستش

    حتی اگه یه درصد هم فکرمیکنی که خودتم مقصری یامیتونی بهتررفتارکنی پس جاداره واسه تلاش کردن
    یه کمی روراست باش باخودت...یعی کن بیشترنقطه ضعفهای خودت روببینی نه زندگیت یاهمسرت

    فکرمیکنم حس وحالت شبیه خودمه ودرک میکنی چی میگم...واسه همین ازتوضیح دادن بیشترخودداری مبکنم!!

    کمی از انگیزه ات وهدفت وحس وحالت بیشتربگو تابدونیم کجای کاری؟
    عمر که بی عشق رفت

    هیچ حسابش مگیر...

  18. 4 کاربر از پست مفید paiize تشکرکرده اند .

    hafez2014 (چهارشنبه 28 مرداد 94), khaleghezey (پنجشنبه 29 مرداد 94), she (یکشنبه 01 شهریور 94), تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    سلام دوستان خوبم.

    من دیگه مثل قبل احساساتی و وابسته نیستم. ثبات بیشتری دارم.

    ترس و نگرانی از دست دادن کمتری دارم. دلواپس و هول و دستپاچه نیستم. منطقی تر و آرام ترم.

    خودم حال خودم رو خوب می کنم.

    تلاش می کنم زن باشم. ناجی نیستم. مسئول خوب کردن حال دیگران نیستم. شنونده ام و همدلی می کنم. انکار نمی کنم. راه حل نمیدم. سرزنش نمی کنم.

    مثل یه زن خوب محبت می کنم و وظایفم رو انجام میدم. فقط وظایفم رو. خرج خودم رو هم البته دارم میدم. تاحدی. حواسم به تعادلش هست.
    .
    فضایی ایجاد شده که همسرم هم داره تلاش می کنه. چون من همینم که هستم.

    بهونه و قهر و ادا و اطوار و دعوای اون، چیزی رو تغییر نمیده.

    - - - Updated - - -

    فقط خسته ام. دلتنگ خانواده ام هستم و لازمه به خودم و اونا رسیدگی کنم.

  20. کاربر روبرو از پست مفید she تشکرکرده است .

    تنهایی من (سه شنبه 10 شهریور 94)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به جدایی
    توسط fatemeh banoo در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 مهر 96, 08:09
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. تصمیم به جدایی دارم ، لطفا راهنمایی بفرمایید
    توسط محمد ch در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 اسفند 94, 11:29
  4. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.