به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 29
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array

    من هنوز زندگیم سرد و بی روحه، کمکم کنید بتونم با همسرم بجنگم

    سلام
    بچه ها من هیچ پیشرفتی نکردم میدونم نباید احساساتی بشم ولی دلم گرفته خیلیییییییی

    ما تعطیلات رو رفتیم مسافرت هفته پیش همسرم پیش مشاور رفت اما اصلا مشاور چیزی در باره گوشی به همسرم نگفته قراره فردا برم پیش مشاور باهام حرف بزنه

    اما نو مسافرت چیزی دیدم که اصلا دلم نمیخواد باهاش زندگی کنم

    ما با دوست همسرم و خانمش رفته بودیم زمانهایی که دوتایی بودیم همش داشت با گوشی کار میکرد دیگه کنترلم دست خودم نبود یه بار که رفت حمام گوشیشو خاموش نکرده بود یه لحظه باز کردم دیدم چند تا اسم برای خودش درست کرده و با اون وارد چت شده

    فقط توانستم یکیو حفظ کنم بعد که با گوشی خودم چک کردم دیونه شدم همسرم نبود خانم دوستش اومد پیشم باهم حرف بزنیم بدنم مثل بید میلرزید تا گفت چی شده حالت خوب نیست زدم زیر گریه خودمو مثل خلا زدم

    یه دختر که تازه کنکور داده بود باهاش دوست بود چند تا بودن همش بهم میگفتن کوفته کوفت یا شوخی میگردند. تو یه پیام هم دختره در مورد چیپس نوشته بود همسرم نوشته بود یادته چقد کتکم زدی دنیا دور سرم چرخید یعنی باهم بیرونم رفتن

    دختره کم سنه به همسرم میگفت گوریل، یا بابا یا عمو تازه همسرم هم بهش اسم واقعی گفته بود و گفته بود دوتا بچه داره

    به گمانم گفته بود بخاطر اینکه خانمم نبینه اسمم رو عوض کردم یعنی مطمینم یه جاهایی بهش گفته بود کامنت ها رو پاک کن چرا اسمم رو گفتی؟

    من همیشه همسرم رو آقا مهدی صدا میزنم یعنی خودش اوایل زندگی گفته بود دوست دارم حالا دختره بهش میگه گوریل مایک در مورد دیدن فیلم سه کله پوک حرف زده بودن حتی همسرم بهش گفته بود گوریلتو تحویل نمیگیری

    الان دارم خفه میشم چکار کنم دلم میخواد داد بزنم و تکه تکش کنم اما اون بعدش معذرت خواهی کنه و دعوا کش،پیدا نکنه و حقیقت بهم بگه کمکم کنید

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 00 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1392-10-04
    محل سکونت
    چه فرقی میکنه
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    9,442
    سطح
    65
    Points: 9,442, Level: 65
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 208
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    819

    تشکرشده 166 در 90 پست

    Rep Power
    31
    Array
    عزیزم.کاش گوشی اش رو چک نمیکردی.
    شما به مشاوره حضوری ادامه بده نا امید نشو
    شوهرفقطبا اونها داره وقت میگذرونه
    بگو روی خودت چقدر کار کردی چه پیشرفتی داشتی چقدر تغییر کردی.آخه شما اگع مثل قبل باشی معجزه که اتفاق نمی افته.باید توصیه هایی که دوستان گفتن رو عملی کنی جونم

  3. کاربر روبرو از پست مفید رنگین تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 01 مرداد 94)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 شهریور 94 [ 08:12]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    483
    سطح
    9
    Points: 483, Level: 9
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 45 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عاشق خانواده عزیز سلام از دیدن تاپبکت ناراحت شدم تو این مدت که نبودی امیدوار بودم اوضاع بهتر شده باشه ولی عزیزم تو واقعا همه اون کارهایی که بهت پیشنهاد دادن رو انجام دادی .در ضمن مشاوره حضوری کمکی بهت نکرده؟من تعجب میکنم شما دو تا بچه دارین چطور شوهرتون این همه وقت برای گوشی بازی داره من یه پسر سه ساله دارم وهمسرم از وقتی پاش میرسه خونه دیگه حتی وقت نفس کشیدن نداره چون پسرم یکسره دور وبرش میگرده بچه های شما جه سنی دارن ورابطشون با پدرشون چطوره ایا اونهارو پارک نمیبره فرزند کوچیکتون چند سالشه ؟شاید بهتر باشه یه کم از کانال بچه ها وقتشو بگیرین درضمن شما یه کم با همسرتون حفظ فاصله داشته باش ویه کم شاد وپر سروصدا با بچه ها باش وقتی خونس اهنگ بز ار وبافرزند کوچیکتون برقص شوخی کن و با خانواده یا دوستات برو خرید نترس در نبودنت هیچ اتفاق بدی نمیفته هر چی قرار بوده بشه شده .ضمنا حتما مشاوره حضوری دو نفره ادامه بده انشالله مشکلت حل میشه شاید یه کم زمانبر

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    دوستان ممنون همسر من نزدیک چهل سالشه و پسرم دوازده و دخترم سه و نیم سالشه
    پسرم عین باباش مدام تو تبلته اصلا تکون نمیخوره

    البته همسرم برای اینکه کاری به کارش نداشته باشه براش خریده خیلی وقت بود مسافرت نرفته بودیم این دو سه روز بعد از مدتها تاثیر عوض شدن اخلاق من بوده ولی به خدا دیگه طاقت ندارم

    تو مسافرت به گوشی سادش دست زدم یعنی بهش اس دادم گوشیشو با خودش نبرده بود وقتی اومد من فقط باز کردم ببینم پیام به گوشیش رسیده یا نه؟ چون برای من پیغام خوانده شدن اومد جلو دوستشو خانمش به من گفت دیگه فضولی نکن

    در ضمن همش با خانم دوستش شوخی و خنده البته هم من هم خانم دوستش بی بند و بار نیستیم اما همسرم همش به ایشون توجه میکرد و باهاش شوخی میکرد

    دلم خیلی میگرفت اما مثل قبل بهش غر نزدم و میخندیدم دوستش مدام به همسرش توجه میکرد با هم میخندیدن همسر من هم مدام با اونا شوخی میکرد

    ولی در ظاهر همه چی خوب بود من مهربون اونم همینطور

    حتی تو جاده تا ماشینامون بهم میرسید شیشه رو پایین میداد و با اونا شوخی میکرد بعد که جدا میشدیم آهنگ می زشت و فقط گوش میداد

    منم هر چی میگفتم یا جواب نمیداد یا با سر جواب میداد

    رفتیم بازار دوستش دنبال خانمش حتی نظر میداد اینو بخر من دوست دارم بپوشی

    اما همسر من میگفت برو خودت بخر بیا بعد یه گوشه وای میستاد به گوشی

    نظرم میخواستم میگفت نمیدونم تو میخوای بپوشی

    اما همچین با این دخترا تو اون برنامه همدردی میکنه و تشویق میکنه شاد باشن اما دل من که به اندازه دنیا گرفته اصلا مهم نبس

    فک کنم باید برم پیش روانپزشک چون حالم خیلی بده همش دوست دارم تنهایی بشینم گریه کنم

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام عاشق خانواده عزیز.
    نمیدونی چقدر ناراحت شدم وقتی تاپیکتو خوندم. ناراحتیم نه به این دلیل که مشکلت خیلی حاد باشه. به این دلیل که میدونم جقدر سخته وقتی حس کنی شوهرت بهت توجه نداره و بیشتر با دیگران بهش خوش میگذره تا زنش.

    یه اشتباه بزرگی که اشاره کردی اینه که همسرتو با اون دوستتون مقایسه کردی. اون به خانمش چی گفت و شوهر تو چیکار کرد.
    عزیزم مردا با هم فرق دارن. شوهر من هم خیلی وقتا جلوی بقیه طوری شوخی و خنده میکنه که همه فکر میکنن چقدرررررر ادم خوش اخلاق و خوبیه ولی به محض اینکه وارد خونه خودمون میشیم انگار به جز خودش کسی تو خونه نیست.

    البته الان خدا رو شکر رابطمون بهتر شده. باید بهت بگم به هیچ عنوان به شوهرت غر نزن. انتقادهای الکی نکن. خودتو شاد نشون بده. اعتماد به نفس داشته باش. توی جمع به جای اینکه ببینی شوهرت با کی شوخی میکنه و چیکار میکنه تو هم با بقیه شوخی کن و بخنددد. اصلااااااااا نذار شوهرت بفهمه از دستش ناراحتی.

    عزیزم من خود با راهنمایی دوستان تونستم به نکات خیلی مهمی دست پیدا کنم. چیزی که من به دوستان سفارش میکنم مخصوصا اونهایی که مشکلاتی اینجوری با شوهرشون دارن اینه که حتمااا فایل صوتی اقتدار مرد از دکتر حبشی را از اینترنت دانلود کن و گوش کن. من خودم خیلی زیاد نتیجه گرفتم. حتماا گوش بده عزیزم.

    وقتی شوهرت تو گوشیشه کارهایی بکن که میدونی اذیتش میکنه. مثلا اگر میبینی از اینکه تو بری نون بخری ناراحت میشه وقتی دیدی تو گوشیه برو بیرون نون بخر. یا مثلا بهش بگو من نیاز دارم برم بیرون الان . باهام میای یا خودم برم؟ اگر گفت خودت برو خوب برو. وقتی هم برگشتی به جای اخم و ناراحتی خودتو شاد نشون بده. بذار یه علامت سوال تو ذهنش در مورد تو شکل بگیره.باهاش زیاد حرف نزن. مهربون باش ولی سمتش نرو زیاد. وقتی میبینی سرش توی گوشیه با بچه ها اماده شو و بگو ما میخوایم بریم پارک. بابای مهربون با ما میاد یا نه؟ اگر گقت نه اصلاااااا ناراحت نشو. بگو باشه عزیزم خوش بگذره بهت. ما رفتیم.
    به همین روند اداااامه میدی تا وقتی که یه اون روزی برسه که در برابر خواسته تو بگه اره منم میام. یا مثلا بگه تو نرو بیرون من خودم نون میخرم. یعنی باااااااید کاری کنی که بدون دعوااا گوشی را کنار بذاره.
    ا
    ین اولین کاریه که باید روش تمرکز کنی.
    ممکنه زمان زیادی ببره ولی بایددددددد تحمل کنی با نتبجه بده.

    وقتی دیدی اون حاضر شد به خاطر کاری که ازش خواستی گوشی را بذاره کنار این یه روزنه امیده.

    از حالا به بعد کار تو تازه شروع میشه.
    مثلا فردای اون روز براش کادو میخری و ازش به خاطر اینکه همسر خوبیه و تمام تلاشش برای تو و بچه ها میکنه تشکر میکنی. شاید بگی مگه چیکار کرده که باید ازش تشکر کنم. بله اون کار خاصی نکرده ولی این رفتار تو باعث میشه بفمه که چقدرررررررر تو و بچه ها به وجود اون نیاز دارین و اینکه به فکر می افته و میگه من که کار خاصی نکردم داره ازم تشکر میکنه. پس همین فکرهااا باعث میشه به فکر بیقته که بللللللله یه سری وظایف هست که به عنوان مرد باید اونها رو انجام بده.

    یادت نره وقتی کادو رو بهش میدی باید ازش تشکر کنی اون هم به خاطر زحمتهایی که برای تو و بچه ها میکشه.
    بعد میتونی با توجه به بیانات دکتر حبشی در مورد اقتدار مرد پیش بری و کارهاایی انجام بدی که مرد زندگیت اجساس اقتدار بکنه و تمام تلاششو برای رضایت تو انجام بده.

    عزیزم مطمئن باش با کارهای ناخواسته ای که تا حالا انجام دادی باعث شده زندگیت به اینجا کشیده بشه.ثد درصد شوهرت هم مقصره تو این ماجرا وللللللی جالا که اون بلد نیست باید چیکار کنه تو برو جلو. از همین امروز.

    کارهایی که به شدت باید ازشون اجتناب کنی: بحث و مجادله. قهر و دعوا و گریه کردن دربرابر شوهرت به خاطر کاری اون.

    به امید شنیدن خبرهای خوب.

  7. 3 کاربر از پست مفید نارجیس تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 01 مرداد 94), الهام 5566 (پنجشنبه 24 دی 94), رنگین (سه شنبه 30 تیر 94)

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    عاشق خانواده جان از لاک دفاعی بیا بیرون..الان اینکارا واسه شوهرت عادی شده مخصوصا اینم که همش بهش می گفتی تو چی دوست داری؟چی کار کنم راضی باشی..باعث شده

    باتوجه به اینکه می دونه تو شکم بهش داری دیگه واسش هیچی مهم نباشه وخیلی عادی به کاراش ادامه بده..

    کلا من فکر می کنم برا اینکه خیلی در دسترسش بودی این اتفاق افتاده

    نظرم اصلا کارشناسی نیست اما من اگه بودم یک مدت کلا بی خیالش می شدم اما در عوض کاری می کردم که جلب توجه کنم..

    مثلا می تونی لباس پوشیدنتو کلا تغییر بدی یا رنگ موتو عوض کن و یک رنگی بکن که بهت بیاد اگه بهت بیاد می تونی ابروهاتو هاشور کنی..یکمی تو برخوردتم نازوعشوتو زیاد کن

    اما نه برای شوهرت(این کارها رو طوری انجام بده که کاملا جلب توجه بشه اما با شوهرت عادی برخورد کن طوری که اون فکر نکنه برای جلب اون انجام میدی.مثلا از برخورد با بچه هات

    اینو استنباط کنه)اصلا هم خودتو نگران نشون نده و خیلی بی خیال رفتار کن.سرتو با بچه هات طوری گرم کن و بهشون محبت کن که از قبل قابل تفکیک باشه..

    وقتیم سرش تو گوشیشه بی توجه باش انگار اصلا برات مهم نیست..شاید اگه برخوردت تغییر کنه از ترس از بین رفتن زندگیتون شوهرتم درست بشه

  9. 2 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 01 مرداد 94), رنگین (سه شنبه 30 تیر 94)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 شهریور 94 [ 08:12]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    483
    سطح
    9
    Points: 483, Level: 9
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 45 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم نمیخواستم پست بزارم ولی دلم نیومد کاش یه بار دیگه پستای قدیمی دوستان نارجیس جان در تاپیک قبلی وپست بنده حقیر در اون تاپیکتونو بخونید آیا واقعا اون پیشنهادها همشو انجام دادی وهیچ نتیجه ای نگرفتی؟راستش فکر نکنم انجام داده باشی .شوهر شما اصلا صد در صد مقصر ولی عزیزم شما بخاطر بچه هاتون باید به فکر اصلاح زندگیتون باشی جا نزن کوتاه نیا خواهشا یه کم قاطع باش یه کم خودتو در اولویت بزار فکر کن یه مدت شوهرت نیست حالا خودتی وهر چی دلت میخواست انجام بدی خوش باشی. بسیاری از آقایون به گفته خودشون از خانومای زیادی وابسته وببخشید خیلی ببخشید اویزون دلزده میشن .خواهشا برو واون پستا رو بخون وتا جاییکه میتونی عمل کن وگرنه هیچ معجزه ای اتفاق نمیفته البته عزیزم نکنه خدا نکرده یه وقت از اون ور بوم بیفتینا حفظ تعادل شرط اوله خیلی دوست دارم تو تاپیک بعدیت بگی پیشرفت داشتی موفق باشی

  11. 2 کاربر از پست مفید هوناز تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 01 مرداد 94), رنگین (سه شنبه 30 تیر 94)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام دوباره بابت اینکه نمیتونم روی پیامهای شما تشکر بزارم عذر میخوام

    ممنون دوستان عزیز
    هوناز سوگند و نارجیس عزیزم و جناب سوشیانت عزیز من مرموز بودنو شروع کردم مهربون بودنو بقیه چیزا ولی نمیدونم تا کی دووم بیارم بعضی وقتها فک میکنم دیگه داره ازم سو استفاده میکنه. یه دقیقه حالم خوبه یه دقیقه دیونه میشم وقتی میگم دیونه واقعن دیونه چون یهو میرم تو فکر حرفاش با دخترا یهو میکوبم تو سرم
    یا با خودم حرف میزنم

    دختر جوان اصلا فکر جدایی نمیکنم متاسفانه خیلی ضعیفم میدونم بعد از جدایی با فکرش نمیتونم کنار بیام

    سوشیانت عزیز واقعا زده به سیم آخر
    دیروز پستای اون دختره رو لایک کردم و براش زیرش کامنت گذاشتم منم با اسم جعلی برا خودم چند تا مطلب و جک گذاشتم یه پیام هم نوشتم من عضو تازهام یکی منو عضو گروهش کنه

    شب همسرم منو برد قسمت خصوصی بعد از گذشتن از هفت خوان منو عضو یه گروه کرد خودشو الی که به شوهرم میگه گوریل و یه خانم دیگه گفت این گروه خلاس و چون دیدم تو هم خیلی خلی عضوت کردم فعلا امتحانی

    گفت این دو تا خانم منو بابا صدا میکنن گفت مواظب باش عاشق نشی و من زن و دو تا بچه دارم. به هر کس حتی من اعتماد نکن. و گفت من مواظب اون دوتام مواظب تو هم هستم
    بعدشم میخواست تماس تصویری بگیره گفتم فعلا نه شاید وقتی بشناسمتون گفت عکس بزار گفتم نه از برادرام میترسم اها گفتم هیجده سالمه
    گفت منو از حلقه هات بیرون بیار میترسم شر شه و این حرفا گفتم ای زن ذلیل
    گفتم مگه زنت بده
    گفت نه فقط خل نیس

    برا هر کدوم از ما سه تا یه قسمت خصوصی درست کرده که باهاش حرف بزنیم یه جای عمومی که همگی حرف بزنیم

    یعنی اونا تو خصوصی چی باهاش حرف میزنن

    امیدوارم این دفعه دیگه از من خوشش بیاد

    اصلا نمیدونم چی کار کنم اصلا درسته یه اقایی که زن و بچه داره بره با چند تا خانم یواشکی صحبت و درد دل کنه؟

    جناب سوشیانت چون با گوشی هستم ایمیلتونو ندیدم دوباره نگاه میکنم ممنون

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    با سلام


    خانم عاشق خانواده زماني كه پستهاي شما در تاپيك قبلي و تاپيك فعلي را خواندم احساس كردم بيش از حد به مسائل حاشيه اي اهميت مي دهيد و به اصل موضوع توجه نداريد.


    منظور از حاشيه ها دختران مختلفي است كه با همسرتان در ارتباط هستند.......... همين تعدادشان نشان مي دهد كه شخص خاصي در زندگي همسرتان نيستند هر چند شما آنها را سد بزرگي ميان خود و همسرتان مي دانيد ........ اما اصل موضوع اين است كه شما همسر و يگانه شريك زندگي ايشان هستيد.




    همسرتان با هزاران نفر هم كه در دنياي مجازي در ارتباط باشند حتي اگر توجه بيشتري به آنها نشان بدهند ............... مهم اين است كه همسر ايشان شماييد و بايد بدانيد شرايط و قدرتي كه شما براي به دست اوردن دل همسرتان و ايجاد نشاط در زندگي مشتركتان داريد هيچ دختري ندارد و نخواهد داشت.


    شما همان خانمي هستيد كه روزي همسرتان شما را انتخاب كرده اند .......... شما را براي تمام لحظات زندگيشان انتخاب كرده اند ............ حال ممكن است با دختراني از طريق مجازي در ارتباط باشند اما هيچكدام نمي توانند براي به دست اوردن دل ايشان در حد شما باشند .......... همانطور كه يكبار زمان ازدواج چنين كرده ايد هزار بار ديگر هم مي توانيد.


    ايشان مدتي با يكي حرف مي زنند و بعد با ديگري و ........ اين مسائل سخت است در حاليكه شما همسرشان هستيد در كنار شما با شخصي ديگر گفتگو كنند .


    من همه ي تاپيكهاي شما را نخوانده ام و نمي دانم از كي و كجا مشكلات ايجاد شده و روابط شما با همسرتان به سمت سردي پيش رفته است.


    اما مگر زماني كه ازدواج كرديد اين دختراني كه الان با ايشان در ارتباط هستند نه حتي از طريق نرم افزار و برنامه هاي مختلف ......... كه در دنياي واقعي در مقابل ديدگانشان بودند اما شما نظر ايشان را براي يك عمر جلب كرديد.


    همسر شما در شما چه ديدند كه شما را انتخاب كردند ؟ الان چه تغييري در شما و ارتباط بينتان ايجاد شده است؟


    در تاپيك قبليتان بعد از مدتها يك جمله از ايشان شنيديد كه گفتند :


    نقل قول نوشته اصلی توسط عاشق خانواده نمایش پست ها
    بعد از چند وقت امروز باهاش حرف زدم
    گفت تو همش دنبال اینی که ببینی من چی میخوام برو خودت باش به خودت برس به خونه برس به بچه ها برس

    اين يعني اينكه همسرتان نه حتي به اميد تغيير ........ بلكه اميد به مواجه شدن دوباره با "عاشق خانواده ي واقعي" دارند ........ يعني شما را مي خواهند و زندگي با شما را دوست دارند .......... هر چقدر گله مندانه پشت سر شما حرفي بزنند و هر چه در ظاهر بي تفاوت باشند از شما نااميد نيستند ........ حتي در ارتباطات مجازي هم از شما مي گويند ......... مي گويند كه همسر دارند و دو فرزند............


    اما خانم عاشق خانواده چه شده كه ديگر خودتان نيستيد ؟ چرا همسرتان از شما مي خواهند خودتان باشيد؟


    از شما تغيير نمي خواهند از تغييرتان شاكي هستند اما به دنبال عاشق خانواده واقعي مي گردند. در اين مورد فكر كنيد تا دريابيد همسرتان چه مي گويند و چه خواسته اي از شما دارند.


    اما با اجازه ي خانم عاشق خانواده و آقاي سوشيانت خواستم موضوعي را كاملا دوستانه با شما دو عزيز بزرگوار در ميان بگذارم .

    همانطور كه مي دانيد رد و بدل نمودن ايميل ميان اعضاء خلاف قوانين تالار است. من كاملا به اين موضوع واقفم كه جناب سوشيانت برادرانه و خير خواهانه در صدد كمك به شما هستند و به شخصه از راهنمايي ايشان استفاده مي كنم .

    همينطور مي دانم اكثر اعضايي كه مشاوره مي دهند دوست دارند هر كاري از دستشان بر بيايد براي مراجعان سايت انجام دهند اما كمك كردن هم ضوابطي دارد و يك سري محدوديتها وجود دارد كه اگر رعايت نكنيم برايمان مسئوليت مي آورد و خداي نكرده مشكل آفرين مي شود.

    مثلا صحبت از مسائل ج و مسائل پيرامون آن در تالار عمومي ممنوع است .

    خانم عاشق خانواده و جناب سوشيانت لطفا از رد و بدل كردن ايميل ميان خودتان خودداري كنيد.

    موضوعي كه بيان آن در تالار به صورت عمومي جايز نيست به صورت خصوصي هم صد در صد پر از اشكال خواهد بود.


    لطفا از در ميان گذاشتن مطلبي كه در تالار و به صورت عمومي منع شده است به صورت خصوصي جدا خودداري كنيد .......... مي دانم جناب سوشيانت مي خواهند در حد مقدور اطلاعاتشان را در اختيار هم نوع خود قرار بدهند و خانم عاشق خانواده مي خواهند كمكي دريافت كنند كه به بهبود ارتباطشان با شوهرشان كمك كند ........... منظورم اين است كه گمان نكنيد خداي نكرده فكر مي كنم نظر سوئي از اين بابت داريد اما اجازه دهيد حريمها حفظ شود و روند مشاوره به سمت اشتباه پيش نرود .

    خانم عاشق خانواده لطفا براي بهبود زندگي خود از راه درستش فقط وارد شويد وگرنه مشكلتان ممكن است بحراني شود .


    شما اكنون داريد از طريق ايميل از فردي غريبه و غير همجنس آن هم دور از نظر متخصصان تالار مشاوره مي گيريد .

    هم خانم عاشق خانواده و هم جناب سوشيانت مطمئنم متوجه منظور اين جانب هستند.

    خانم عاشق خانواده براي مشكلات خاص زناشويي در همدردي نمي توانيد مشاوره بگيريد اما به سايت تنظيم خانواده كه مي توانيد مراجعه كنيد.


    لطفا پاسخ اينجانب را ندهيد تا تاپيك منحرف نشود اما حتما لطف كنيد مشاوره را از طريق همين تاپيك ادامه دهيد تا ما هم از راهنماييها وآگاهي از اقداماتي كه خانم عاشق خانواده جهت بهبود زندگي خود انجام مي دهند بي نصيب نمانيم .


    اميدوارم كانون خانواده اتان از عشق و محبت و شادي ، گرم و پر شور شود خانم عاشق خانواده عزيز

  14. 3 کاربر از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 01 مرداد 94), باغبان (سه شنبه 30 تیر 94), رنگین (سه شنبه 30 تیر 94)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام خانوم عاشق خانواده. من تاپیکتون رو دنبال میکنم اما کم تجربه تر از اونم که بخام راهنماییتون کنم. فقط یه سوالی داشتم. یادمه توی یکی از تاپیکاتون گفته بودید که همسرتون بی احترامی شما به خانواده شون رو دلیل رفتارهاشون میدونن درسته؟ این سوال رو از این جهت میپرسم که من هم به خاطر تفاوت فرهنگی شدید با خانواده ی همسرم ارتباط خیلی کمی باهاشون دارم. البته هفته ای یک تا دو بار به مادر و پدر همسرم سر میزنیم و باهاشون خیلی خوبیم. با بقیه رابطه ی سردی دارم.البته به هیچ عنوان بی احترامی نمیکنم اما صمیمی هم نمیشم.شوهرم اعتراضی به این موضوع نداره. آیا این مساله میتونه بعدها برام مشکل ساز بشه؟ ببخشید که یک پست از تاپیکتون رو اشغال کردم.
    ویرایش توسط نیکیا : چهارشنبه 31 تیر 94 در ساعت 00:12


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. روز زن، سالروز تولد حضرت زهرا (س) و روز مادر مبارک
    توسط مو طلایی در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 38
    آخرين نوشته: شنبه 02 بهمن 00, 21:21
  2. نامزدم عصبیه..روز به روز مشکلاتومن بیشتر میشه
    توسط dokhtare_asemoon در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 تیر 92, 18:39
  3. هنوز هم نمی تونم از حق خودم دفاع کنم!
    توسط هستی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 اردیبهشت 91, 17:51
  4. حال و روز مادر بعد از تولدی دیگر...
    توسط parnian1 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 دی 88, 11:10
  5. یک روز بیشتر به عمرتون باقی نمونده..........
    توسط دانا در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 خرداد 87, 19:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.