به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 فروردین 88 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1387-7-22
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,233
    سطح
    35
    Points: 3,233, Level: 35
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    لطفا من را راهنمائی کنید.

    حدود یکماه بعداز عقدم با شوهرم دچار مشکلات زیادی شدم . اولا دیر به دیر می اومد خونمون بعد پدرم از دستش ناراحت بود. شوهرم می گفت دو بار پدرت منو دید جواب سلام منو نداد بهم توجهی نکرد. بعد من ماجرا رو از پدرم که می پرسیدم اون می گفت که من ندیدمش. به شوهرم می گفتم دعوا را می انداخت که تو حرف منو قبول نداری مگه من بهت دروغ می گم و از این حرفا از اون به بعد دعواهای ما شروع شد. اول فکر می کردم کارای اون به خاطر رفتار پدرم هستش بخاطر همین حق را به شوهرم می دادم. اما حالا که رفتار پدرم باهاش خیلی خوب شده باز هم به کارای خودش ادامه میده . بهم تهمت می زنه که به همکارای مرد تو شرکت خیلی جوری نکنه سرو سری تو کاره و باز هم از این حرفا. از اول می دونست که من با تمام همکارانم رابطه خوبی دارم . حساس شد . هی می گفت با این دوستت حرف نزن با اون یکی دوستت هم حرف نزن من تبدیل شده بودم به یه دختر منزوی و غم زده. من قبل از ازدواجم یکمی خشن بودم ولی بعداز ازدواجم بکلی عوض شدم و همه می گفتن کاش اگه اینقدر تو خوش اخلاق می شدی زودتر ازدواج می کردی اما شوهرم هر روز با یکی تو شرکت دعوا راه می انداخت. هی منو جلوی همکارام ضایع می کرد. چند بارم گفته که با یه دختر پولدار در تماسه . همش می گه باید طلاق بگیریم. اول خودش می خواست درخواست طلاق بده . اما حالا هی به من میگه که باید بری درخواست طلاق بدی . قبلا هر وقت دعوا راه می انداخت من کوتاه می اومدم یابه عبارتی خفه می شدم . اما دیدم فایده ای نداره . دیگه کوتاه نیومدم . لطفا راهنماییم کنید .

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اردیبهشت 88 [ 09:28]
    تاریخ عضویت
    1387-7-02
    نوشته ها
    258
    امتیاز
    5,305
    سطح
    46
    Points: 5,305, Level: 46
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من را راهنمائی کنید.

    نسيم عزيز م سلام
    از اول تا خط 12 پستت كاملا به من و زندگي من شبيهه ، يك كم كه پستهاي منو بررسي كني متوجه خواهي شد . منم اوايل عقدم با شوهرم سر همين مسائلي كه گفتي جرو بحث هاي فراواني داشتيم عينا همين مشكلاتي رو كه عنوان كردي و منم داشتم و اينا شدن يه مسائل كليشه اي و حتي راه حل هاشون هم كليشه اي شدن ، اما اين طرفه كه كليشه اي نيست و هر گونه شخصيتي ممكنه داشته باشه ونوع برخورد باهاش متفاوته
    ضمنا توضيح بده كه چرا مسئله گرفتن طلاق رو مطرح كرده ؟ و اينكه مي خواد تو درخواست طلاق بدي كه نخواد مهريه تو بده ؟
    من هم كارمندم و همسرم تا 3 ماه بعد از عقدمون با اينكه ميدونست محيط كارم مردونه اس بازم غر ميزد، اما من هميشه سعي كردم كه اعتمادش و نسبت به خودم جلب كنم و فكر مي كنم تا حدودي هم موفق شدم چرا كه ميدونستم طبيعيه و به مرور كمرنگ ميشه و شد
    بيشتر توضيح بده تا بتونيم كمكت كنيم
    دوستان جديد پيدا كنيد،اما دوستان قديمي را هم حفظ كنيد ، اينها نقره و انها طلا هستند.



  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 فروردین 88 [ 14:32]
    تاریخ عضویت
    1387-7-22
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,233
    سطح
    35
    Points: 3,233, Level: 35
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من را راهنمائی کنید.

    ماندگار خوبم

    حدود چند ماهی است که هر وقت دعوایی بین ما می شه مرتب حرف از طلاق می یاره می گه ما به هم نمی خوریم و من پشیمونم . اول خودش می خواست اقدام کنه ولی بعدا رفت تحقیق کرد و به من فشار می آورد که من اینکار رو انجام بدم می گه بی سرو صدا همه چی رو تموم کنیم بره. منم خیلی سعی کردم اعتمادشو جلب کنم . اما همیشه تو هر دعوایی مسائل قبلی رو پیش می کشه و دیگه خودت که می دونی. توی شرکت حتی نمی زاشت با بعضی همکارای خانم که دوستای خیلی خوب من هم بودن صحبت کنم . مرتب منو زیر نظر داشت . به هر کدوم یه تهمتی می زد. می گفت اونا خرابن . من که این حرفا برام قابل قبول نبود اول مقاومت می کردم . ولی بعدا مجبور به رضایت می شدم. مدیر شرکتی که توش کار می کنم خیلی به من علاقه داره و منو دختر خودش می دونه . اما شوهرم به این هم حسادت می کند که چرا اینقدر تورو دوست داره .

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 اردیبهشت 88 [ 09:28]
    تاریخ عضویت
    1387-7-02
    نوشته ها
    258
    امتیاز
    5,305
    سطح
    46
    Points: 5,305, Level: 46
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من را راهنمائی کنید.

    نسيم عزيزم
    بايد اعتراف كنم كه وقتي داشتم مطالبت رو مي خوندم مو بر تنم سيخ شد .. چون همش واقعيت زندگي خودمه ، هميشه وقتي كه به مشكلم نگاه مي كردم مايوس ميشدم و تصور مي كردم كه هيچ كس مشكل منو نداره و حتي نمي تونه بفهمه كه من چي ميگم
    اما خدا شاهده از وقتي كه عضو اين سايت شدم نه تنها به زندگي خودم اميدوارتر شدم كه خيلي هم با استقامتتر به مسائل زندگيم نگاه ميكنم و سعي در رفع اونا دارم و وقتي كه مشكل تورو ديدم به خودم اميدوار شدم كه يه همدرد خوب پيدا كردم
    نسيم عزيزم ، من همونطور كه گفتم 7 ماهه عقدم و نزديك 6 ساله كه كارمندم .. جالب اينجاست كه همسرم منو درست در جايي كه كار ميكردم ديد و عاشقم شد ( برخلاف اينكه خيلي هم تعصبي بوده ولي حاضر شده بود با زني كه كارمنده و حتي محيط كارش هم شلوغه و مردونه اس زندگي رو اغاز كنه )
    مراسم عقدمون برگزار شد از 6 روز بعد از عقدمون كه من رفتم سركار ، نق زدناي مكررش شروع شد و حتي 2 بار بهم پيشنهاد طلاق داد كه ( بابا من غلط كردم زن كارمند گرفتم كه هر بار ميام شركتش كلي مرد ريخته دورو برش حالام پشيمونم ) حتي اگه زنگ ميزد شركتمون و ميديد كه خطم اشغاله شك ميكرد به رئيسم و بقيه اشو كه خودت هم ميدوني ....
    زندگي برام سياه و سياه تر مي شد عشقي كه با اونهمه سختي به دست اومده بود داشت از هم مي پاشيد
    رواني شده بودم اما توكلم به خدا رو از دست ندادم .. روزها گذشت و گذشت و من هرروز سعي كردم محكم و محكمتر باشم كه هر سوالي ازم مي پرسيد برخلاف گذشته ( كه موقع جواب دادن تپق ميزدم ) خيلي قاطع و محكم بهش جواب ميدادم و كم كم همه چيز خوب و عادي شد
    نسيم عزيزم .. شوهرت فقط بايد بهت اعتماد كنه ، اينم كه گفته با يه دختر پولدار در تماسه مطمئن باش دروغه و مي خواد تورو امتحان كنه
    اعتماد به نفستو از دست نده قربونت برم ، محكم باش و به خدا توكل كن
    بهش بگو من زندگي رو فقط با تو دوست دارم و حتي اگه صلاح دونستي اينم بهش بگو ( كه اگه مخالفي مي تونم از فردا نرم سركار من نمي خوام زندگيم و شوهرم و بخاطر كار از دست بدم ) مطمئن باش با گفتن اين حرفت اعتمادش به تو صد برابر ميشه ( من چندين چند بار از اين جمله طلايي استفاده كردم كه جواب داد )
    هميشه فكر ميكردم كه مشكلم همي طور مي مونه و من هم راهي جز طلاق ندارم اما در عرض همين مدت كوتاه همه چيز به حالت عادي برگشت .
    1- به خدا توكل كردم
    2- اعتماد همسرم و جلب كردم
    3- از كارهايي كه دوست نداشت من تو محيط كار انجام بدم پرهيز كردم
    4- حرفش رو حساب تلقي كردم و باهاش بگو مگو نكردم و حتي مظلوم نمايي هم نكردم
    5- از حقم دفاع كردم و ديگه اجازه ندادم به تهمتهاش ادامه بده
    اگه من اينقدر برات توضيحات متفاوت دادم فقط واسه اينه متوجه شباههت هايي در موضوع بحثمون بود و من كاملا دركش كرده بودم ، آرزوي قلبي ام اينه هر چه زودتر بياي و بگي كه مشكلت حل شده
    دوستان جديد پيدا كنيد،اما دوستان قديمي را هم حفظ كنيد ، اينها نقره و انها طلا هستند.



  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 87 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1387-5-20
    نوشته ها
    245
    امتیاز
    4,088
    سطح
    40
    Points: 4,088, Level: 40
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    82

    تشکرشده 82 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من را راهنمائی کنید.

    بیخیالی طی کن این حساسیتها و باریک بینی ها تا حدی طبیعیه بذار تا اونجا که دوست داره حرف از طلاق و امثالهم بزنه اصلا حساسیت نشون نده و سکوت اختیار کن آخرش بعد از یه مدتی خودش از این تب و تاب میفته و این حرفها رو فراموش میکنه مگر اینکه شما خودتون به داشتن رابطه دیگر شوهرتون یقین پیدا کرده باشید این دیگه غیرقابل حله اگه ایشون یه رابطه دیگه ای دارن رابطتتون رو به شکل عرفی قطع کنید و برای قانونیش هم صبر کنید تا ایشون اقدام کنن
    ولی در کلیتش زیاد حساسیت به خرج نده مردها همیشه در بدو قضیه حساسیت به خرج میدن تا وقتیکه عادی بشی هم خودت هم محل کارت و هم نوع زندگیت
    و یه مطلب خیلی مهم هیچوقت حرفهای شوهرت و خانواده ات رو بهم منتقل نکن شوهرت به شما گفته که پدرت اونو تحویل نمیگیره چرا شما این مطلب رو به پدرت میگی تا در مورد شوهرت ذهنیت بدی پیدا کنه؟!!! اگه روزی شوهرت از برخورد اعضای خانواده ات انتقادی کرد هم انتقادش رو بپذیر و هم سعی کن یه جوری رفع سوء برداشت کنی نه اینکه از این به اون یکی پیغام پسغام ببری که خودت خوب نتیجه اینکار رو دیدی
    در پناه حق

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 89 [ 10:45]
    تاریخ عضویت
    1387-7-15
    نوشته ها
    350
    امتیاز
    4,905
    سطح
    44
    Points: 4,905, Level: 44
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    119

    تشکرشده 121 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من را راهنمائی کنید.

    دوست عزيز:
    دفاع یا قهر؟

    از آن‌جا که خصوصیت‌ها و ویژگی‌های افراد مختلف با هم متفاوت می‌باشد، همواره در رابطه‌های آنان با یکدیگر، مخالفت‌هایی پدیدار می‌شود. البته از طریق آشنایی با روش‌های صحیح برخورد با دیگران، می‌توان این اختلاف‌ها را اصلاح نموده و رابطه‌های سالمی به‌وجود آورد.

    حالت دفاعی

    از همان زمان که «انتقاد» (به معنای عیب‌جویی) و «اهانت» وارد رابطه‌ای می‌شود، لرزش و سست‌شدن پایه‌ها آغاز می‌گردد و حالت دفاعی به‌دنبال آن، نمایان می‌شود. طبیعی است که ما در برابر اهانت، حساسیت نشان دهیم و بازتابی داشته باشیم. آیا اگر نور تندی را به چشمان ما بتابانند، چشمان ما خودبه‌خود بسته نمی‌شود؟ اگر فردی بخواهد به ‌صورت ما سیلی بزند، آیا ما دستان‌مان را برای دفاع، روی صورت خود قرارنمی‌دهیم؟



    حالت دفاعی، تلاشی برای دفاع در زمان حمله است. ما احساس می‌کنیم حق ما نیست که مورد انتقاد یا توهین قرارگیریم. احساس قربانی بودن، زجرآور است. باید کاری کرد و از شخصیت، هویت و حق خود دفاع کرد.

    ما به‌طور معمول، به شکل‌های زیر دفاع می‌کنیم:

    - مسؤولیت خود را انکار می‌کنیم.

    شوهر انتقاد می‌کند: «هیچ‌وقت خانه مرتب نیست.» زن به دفاع برمی‌خیزد: «من که نمی‌تونم هم در بیرون از خانه و هم در خانه کار کنم. پس تو چی؟»

    - بهانه تراشی:

    دیر به خانه می‌آییم و همسرمان از ما انتقاد می‌کند. بهانه‌ای می‌تراشیم: «ترافیک خیلی سنگین بود.»

    - انتقاد را با انتقاد، پاسخ می‌دهیم:

    زن: «مدت‌هاست مهمانی نداشته‌ایم. تو با رفت‌و‌آمد مخالفی و روحیه‌ی افسرده‌ای داری.»

    شوهر: «تو کِی خانه را مرتب و تمیز می‌کنی تا من بتونم کسی را دعوت کنم!»

    - ناله و مظلوم‌نمایی

    ممکن است رفتار کودکانه در پیش بگیریم. با لحن کودکِ مظلومی بگوییم: «این منصفانه نیست، من کار بدی نکرده‌ام.» ممکن است حتی گریه کنیم.

    - زبان بدن

    ممکن است حرفی به زبان نیاوریم و با زبان بدن، واکنش نشان دهیم. لبخندی به‌زور بر چهره بنشانیم یا اخم کنیم‌.

    قهرکردن

    پس از عیب‌جویی، توهین و حالت دفاعی، به احتمال زیاد، حالت قهر وارد معرکه می‌شود. رفته‌رفته دیگر حالت دفاع را کنار می‌گذاریم و وارد مرحله‌ی عقب‌نشینی و فرار می‌شویم. سکوت می‌کنیم، حرف نمی‌زنیم و یا دست‌کم شانه‌ی خود را بالا می‌اندازیم و سری تکان می‌دهیم.

    بی‌تفاوت شدن و قهرکردن، ارسال هرگونه پیامی را از میان برمی‌دارد. شاید قهرکننده خیال می‌کند جلوی بدترشدن کارها را می‌گیرد، در حالی‌که چنین نیست. قهر، رابطه را سردتر می‌سازد و بر وخامت آن می‌افزاید. تحقیق‌ها نشان می‌دهد که مردان، نیاز بیش‌تری به فرار از صحنه‌ی درگیری‌های تند و داغ زناشویی را دارند و می‌خواهند با سکوت و بی‌اعتنایی، آرامش خود را حفظ کنند‌ ولی زمانی که هر دو از روی عادت قهر می‌کنند، رابطه به‌ویژه رابطه‌ی زناشویی، شکننده می‌شود.

    شما در رابطه‌ی خود با پدر و مادر، خواهر و برادر و همسرتان چه مقدار از حالت دفاعی استفاده می‌کنید و یا عادت به قهرکردن دارید؟ دو آزمون زیر به‌طور نسبی، وضع شما را تعیین می‌کند.

    آزمون سنجش حالت دفاعی:

    بله نه

    - وقتی همسرم گله کرد، احساس کردم انصاف را رعایت نکرده است.

    - احساس کردم، حرف مرا بد فهمیده‌ است.

    - احساس می‌کنم در ازای کارهای مثبتی که انجام می‌دهم، اعتباری به‌دست نمی‌آورم.

    - اشتباهی که رخ داد، من در آن مسؤولیتی نداشتم.

    - برای جلوگیری از سرزنش، ناگزیر بودم توضیح دهم مسأله چرا و چگونه به وجود آمد.

    - وقتی همسرم، منفی رفتار می‌کرد، احساس می‌کردم به من حمله می‌کند.

    - وقتی همسرم گله می‌‌کرد، من هم احساس می‌کردم گله‌هایی دارم.

    - منفی بودن همسرم، شدیدتر و خارج از اندازه می‌شود.

    - همسرم، بیش از اندازه حساس است، احساساتی می‌شود و خیلی آسیب می‌بیند.

    - بخشی از گله‌های همسرم درست است، ولی تمامِ حقیقت نیست.

    - وقتی همسرم انتقاد می‌کرد، فکر می‌کردم من خطایی ندارم.

    - وقتی همسرم انتقاد می‌کرد، احساس می‌کردم باید در برابر حمله‌اش جبهه بگیرم.

    - مجبور شدم گله‌هایی را که از من می‌کرد و دقیق نبود، انکار کنم.

    - وقتی به انتقادهای همسرم گوش دادم، به یاد انتقادهای خودم افتادم.

    - فکر کردم‌ آن‌چه او می‌گوید، فقط گزافه‌گویی است.

    - وقتی همسرم اهانت می‌کرد، در فکر یافتن راه‌های دفاع از خودم بودم.

    - وقتی همسرم از من عیب‌جویی می‌کند، فکر یافتن توضیح موقعیتم هستم.

    - به‌نظر می‌رسد تنها کاری که همسرم انجام می‌دهد، عیب‌جویی از من است.

    - در جریان مجادله‌ای تند و داغ، فکر یافتن راهی برای تلافی هستم.

    توضیح: اگر بیش از هفت «بله» انتخاب کرده‌اید، حالت دفاعی در شما کم نیست و این تعجبی ندارد. در بهترین رابطه‌ها هم گاهی احساس می‌کنیم مورد حمله قرارگرفته‌ایم و ضروری است که از خود دفاع کنیم.

    به آزمون زیر نیز جواب «بله» یا «نه» دهید.

    آزمون سنجش قهر کردن:

    بله نه

    - وقتی همسرم گله می‌کند، احساس می‌کنم دلم می‌خواهد از این آشفته‌بازار فرار کنم.

    - اغلب خودم را مهار می‌‌کنم تا از ابراز احساس واقعی‌ام، خودداری کنم.

    - فکر می‌کنم‌ بهترین کار، این است که برای خودداری از دعوایی بزرگ، عقب‌نشینی کنم.

    - برای آرام کردن، عقب‌نشینی می‌کنم.

    - وقتی بگومگو بالا می‌گیرد، دلم می‌خواهد صحنه را ترک کنم.

    - هروقت همسرم خیلی منفی می‌شود، صلاح می‌دانم هرگز جوابی ندهم.

    - ترجیح می‌دهم عقب‌نشینی کنم تا احساس‌هایم خدشه‌دار نشود.

    - فکر می‌کنم گاهی‌وقت‌ها عقب‌نشینی، بهترین راه‌حل است.

    - نمی‌دانم چرا ناگهان مسأله‌های کوچک، ‌بزرگ‌ می‌شوند.

    - هروقت عواطف همسرم از مهار خارج می‌شود، عقب‌نشینی می‌کنم.

    - فکر می‌کنم مجبور نیستم این نوع رفتار را داشته باشم.‌

    - نمی‌خواستم آتش درگیری را تندتر کنم، بنابراین عقب‌نشینی کردم و منتظر ماندم.

    - هروقت بحث ما منطقی نبود، از آن متنفر می‌شدم.

    توضیح: اگر بیش از چهار جواب «بله» برگزیده‌اید، آمادگی خوبی برای قهرکردن دارید.

    برای این‌که به حالت دفاعی، شکل سنجیده و منطقی بدهیم و مسأله‌ی قهر و دوری و فاصله گرفتن را از میان برداریم، باید چه نکته‌هایی را رعایت کنیم. در مقاله‌ی شماره‌ی آینده به این پرسش، پاسخ داده خواهد شد.
    طلاق 100% قابل پیش گیری نیست، اما راه هایی وجود دارد که می‌توان با بکارگیری آن از سناریوی کابوس گونه طلاق اجتناب کرد.
    1.فرصتی را برای شناخت روحیات یکدیگر فراهم کنید.

    محققان می‌گویند: اگر ارتباط یک زوج به طور میانگین در حدود 2 سال و 4 ماه باشد احتمال طلاق کمتر خواهد بود. زن و شوهرهایی که عجولانه ازدواج می‌کنند و یا زوجهایی که زمان آشنایی طولانی تری دارند، احتمال جدایی در آنها بیشتر است.

    2.منتظر باشید که کمی بزرگتر شوید برای ازدواج.

    آمار نشان می‌دهد که اگر ازدواج بعد از 25 سالگی اتفاق بیفتد، این ازدواج شانس بهتری خواهد داشت.

    3.درباره مسائل مهم قبل از ازدواج صحبت کنید.

    هر دوی شما چند فرزند می‌خواهید؟ این مهم است که تمام این سؤالها قبل از ماه عسل مشخص شود. آموزش قبل از ازدواج و یا مشاوره می‌تواند در این موضوع به شما کمک کند. مطالعات نشان می‌دهد زوج هایی که این عمل را انجام داده اند رضایت خاطر بیشتری از ازدواجشان دارند و نسبت به همسرشان تعهدات بیشتری دارند.

    4.شما می‌توانید بحث کنید، اما اجازه ندهید که به جنگ جهانی سوم تبدیل شود.

    بحث کردن قسمت طبیعی یک رابطه است و از طلاق پیشگیری می‌کند. محققان می‌گویند با دیدن نحوه بحث کردن یک زوج می‌توان طلاق را پیش بینی کرد. آنها بر طبق عکس العمل های منفی و مثبت زوجین، این را پیش بینی می‌کنند. مواردی که در هنگام بحث کردن باید از آنها اجتناب کرد: انتقاد، تحقیر، حالت دفاعی و کارشکنی. بیاموزید که در هنگام مباحثه های داغ برای ایجاد لحن مناسب از شوخ طبعی و واژه های محبت آمیز استفاده کنید.

    5. زمانتان را با هم پر کنید.

    هر دوی شما نیاز دارید که منافع فردیتان را داشته باشید، اما اگر مرد هر شنبه به زمین فوتبال رود و زن هم جمعه ها به استخر رود و هر کدام زندگی خود را تفکیک کنند و جدا از هم رشد کنند، آنها در حال طی کردن پله های نزدیک شدن به طلاق خواهند بود. بیاموزید که با یکدیگر مرتبط باشید، با داشتن فعالیت ها و سرگرمی های مشترک از کنار هم بودن لذت ببرید. راههای بسیار عالی برای نزدیکی بیشتر شما وجود دارد مثل بازی کردن، قدم زدن عاشقانه در پارک و در کنار هم استراحت کردن...
    6.در کارهای روزانه شریک هم باشید.
    اگر یکی از زوجین اکثر کارهای خانه را انجام دهد و دیگری با شلوار راحتی روزنامه بخواند این نسخه ای دیگر از طلاق است.

    7.مؤدب بودن با یکدیگر همچون غریبه ها.

    در بعضی موارد ما با یکدیگر بدون کمترین احترام رفتار می‌کنیم بدون اینکه بدانیم که چقدر این رفتار می‌تواند خطر ساز باشد، حتی بعضی اوقات با اطرافیان هم همین گونه رفتار می‌کنیم. از خودمان بپرسیم آیا این رفتاری که با همسر، دوستان، آشنایان، همکاران حتی غریبه ها دارم، می‌پسندم که با من داشته باشند؟

    با یکدیگر به گونه ای احترام آمیز صحبت بگویید، تعارفات و لطفاً و متشکرم را بیشتر از کلمات آزاردهنده بکار ببرید.

    8.مشکل دارید؟ کمک بگیرید.

    آیا شما از افسردگی رنج می‌برید؟ آیا یکی از شما فریب خورده اید؟ اگر نشانی‌هایی از مشکلات در بین شما وجود دارد ریسک طلاق در بین شما بالا رفته است. برای حل این مشکلات، تا وقتی که دیر نشده، به مشاوره روید و یا از وسیله دیگری استفاده کنید، فقط در صدد حل آن باشید.

    9.با کسی ازدواج کنید که در صدد ازدواج است.

    به نظر واضح و آشکار است اما واقعاً این طور نیست، بسیاری از مردم این را نادیده می‌گیرند اما قبل از ازدواج اتمام حجت کنید نه چاپلوسی و نه خواهش.

    10. بعد از ازدواج هیچ چیز تغییر نمی‌کند.



    اگر شما فکر می‌کنید که بعد از انگشتر دست کردن همه چیز آنطور خواهد شد که شما می‌خواهید، سخت در اشتباه هستید. شما نمی توانید کسی را تغییر دهید، پس کسی را انتخاب کنید که آن چیزی را بخواهد که شما می‌خواهید
    موفق باشيد

  7. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من را راهنمائی کنید.

    عزیزم ماندگار بهترین جواب رو بهت داده. منم می خوام اضافه کنم که اگه این دفعه حرف از طلاق زد بدون هیچ ضعفی و خیلی محکم بهش بگو : طلاق واژه خیلی زشتیه و خدا تلفظ مکرر این کلمه رو گناه می دونه و تو به این دلیل از گفتن یا شنیدن این کلمه تنفر داری. به توصیه های ماندگار عمل کن ببین به چه نتیجه ای می رسی ؟
    روی هر پله که بایستی خدا یک پله ازت بالاتره. نه به خاطر اینکه خداست. به خاطره اینکه دستتو بگیره...

    هر شب درانتهای شب نگرانیهایت را به خدا واگذار کن و آسوده بخواب. به هر حال او در تمام شب بیدار است ...


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.