خب وقتی میشینی از خصوصی ترین تصمیم خودتو همسرت میگی اونم حرف میزنه دیگه
برام جالب بود که جلو مادرشوهرت از تصمیمت و زمان اجرایی کردن این تصمیم حرف زدی خودت راهو واسه سوال پرسیدنو دخالت کردن باز میذاری
من طوری با خونواده ی شوهرم رفتار میکنم که بهشون میفهمونم حق ندارن راجع به مسائل خصوصیم سوال بپرسن
بعد اونا داشتن دق میکردن که بدونن من چرا باردار نشدم تو این سه ساله
همش صغری کبری میچیدن که از عکس العمل من قضیه رو بفهمن نمیدونم عروس فلانی بچه دار نشد طلاقش دادن زن فلانی سی میلیون خرج کرد بازم بچه دار نشد مهریشو بخشید خلاصه ازین حرفا که تو دل منو خالی کنن منم عکس العمل نشون بدم اونام بگن اها پس مشکل داره و باردار نمیشه
منم اصلا انگار نه انگار اصلا به حرفاشون محل نذاشتم تا اینکه یه چند بار پدرش هی میگفت چرا بچه نمیارید همسر منم به مادرش گفت این قضیه شخصیه ما هنوز تصمیمی واسه اینکار نداریم زن من میخواد ادامه تحصیل بده فعلا بهش فکر نمیکنیم شما هم کم بچه بچه کنید به همین راحتی فعلا این قضیه تموم شده
شما خودت باید بدونی چطور رفتار کنی که دیگران حتی خواهر خودت وقتی میخواد راجع به مسائل خصوصیتون سوال بپرسه با خودش سبک سنگین کنه و به خودش اجازه نده
ببین شما چقدر راحت رفتار کردی که از پسرشون نمیپرسن درامد اونو از شما میپرسن
همیشه گفتن احترام خونواده ی شوهر نگه دارید اما صمیمی نشید اینو چرا گفتن؟؟؟؟؟ جهت جلوگیری از دخالت عزیزم
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)