به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 18:39]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    329
    امتیاز
    14,886
    سطح
    79
    Points: 14,886, Level: 79
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 464
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    955

    تشکرشده 655 در 231 پست

    Rep Power
    74
    Array

    کسایی که تجربه ی جدایی دارن کمکم کنن چطوری تونستید با شرایط جدید کنار بیاین؟میخوام به ارامش برسم

    سلام دوستان
    من قبلا تاپیک داشتم اینجا
    من 22سالمه و بعد دوسال عقد دارم جدا میشم و فوق العاده از آینده ام میترسم البته تا اینجا خدا همیشه هواموداشته
    و تا حدودی این قضیه رو پذیرفتم اما یکدفعه مخصوصا وقتایی که تنها میشم یه احساس دلتنگی و.اینکه نکنه دارم راهو اشتباه میرم همه ی وجودمو فرا میگیره و میشینم وگریه میکنم و فقط از خدا میخوام که زود منو ببره پیش خودش هضم این شکست و کنار اومدن باهاش خیلی برام سخته

    نمیدونم چرا من اینطوری هستم
    مثلا تو این مدت دوسالی که با همسرم بودم خیلی از مواقع از اینکه ازدواج کردم پشیمون بودم و.میگفتم من که حالا وقت داشتم برای ازدواج
    اما الان یه جور دیگه فکر میکنم انگار با دوری از همسرم خوبیاش برام بزرگتر از موقعی میشه که.نزدیکشم انگار خاصیت عشق به دور بودنه منظورم اینه که تاوقتی چیزی رو نداشته باشی و دسترسی بهش برات غیر ممکن باشه اون موقع همش خوبیاش میاد تو ذهنت و من حتی بدیایی که موقعی که باهاش بودم برام دوست داشتنی میشه و دراصل واسه همون بدیهاشم دلم تنگ میشه

    اما میدونم اگه بخوایم منطقی نگاه کنیم زندگی با آدمی که گذشت نداره و حاضر نیست به خاطر زندگیش کوتاه بیاد
    و همش اتفاقاتی که تو این مدت اخیر اتفاق افتاده مثل یه ضبط صوت همه رو ضبط کنه و چندین بار تعریف کنه و ناراحتیش یه ذره فروکش نکرده باشه اصلا مناسب زندگی نیست همسر من معتقد بو جواب سلام علیکه و.باید هرکسی یه برخوردی باهاش کرد که اون ناراحت شد باید تلافی کنه هر چند اون طرف ازش معذرت خواهی هم کرده باشه بازم تو دلش میمونه

    من ازتون خواهش میکنم اگه تجربه ی جدایی دارید بهم بگید ایا از کاری که کردید پشیمون شدید یا نه؟
    چطوری تونستید کنار بیاین ؟
    در مورد اخرین دیدار هم.میخواستم بدونم چه برخوردی بهتره؟

    و ایه و ذکری که بشه با خوندنش ارامش گرفت رو بهم بگید ممنون میشم

    بازم مرسی از همه ی دوستانی که نظر میدن
    ان شاا... هیچ کس این روزارو تجربه نکنه واقعا شکست توی یک رابطه ی عاطفی خیلی درد داره من اولین باری هست که تجربه کردم و.هیچ وقت فکر نمیکردم این قدر ضعیف باشم


    التماس دعا
    ویرایش توسط dooo : سه شنبه 23 تیر 94 در ساعت 02:37

  2. کاربر روبرو از پست مفید dooo تشکرکرده است .

    morteza2487 (چهارشنبه 24 تیر 94)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 شهریور 94 [ 08:12]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    483
    سطح
    9
    Points: 483, Level: 9
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 45 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم من در مورد اخرین دیدارت تو تاپیک قبلی برات نوشتم بخون وحتما وقتی میری ایت الکرسی بخون برای ارامش وصلاحت واز خدا بخواه هر چی صلاحه اونروز اتفاق بیفته

  4. 3 کاربر از پست مفید هوناز تشکرکرده اند .

    dooo (سه شنبه 23 تیر 94), morteza2487 (چهارشنبه 24 تیر 94), اعجاز عشق (پنجشنبه 01 مرداد 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 آبان 94 [ 20:31]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,035
    سطح
    17
    Points: 1,035, Level: 17
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 20 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    قبل از خواب حتما فکرهای مثبت کنید و صبحها بعد از بیدار شدن.
    بهترین دوست خودتون باشید. با مهر و محبت . مثل عشق یه مادر به فرزند بدون قید و شرط با مهربانی و بخشش با خودتون رفتار کنید.

  6. کاربر روبرو از پست مفید مهدی سبز95 تشکرکرده است .

    dooo (سه شنبه 23 تیر 94)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 تیر 98 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    5,852
    سطح
    49
    Points: 5,852, Level: 49
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    161

    تشکرشده 223 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array

  8. 2 کاربر از پست مفید nahid-111 تشکرکرده اند .

    dooo (سه شنبه 23 تیر 94), morteza2487 (چهارشنبه 24 تیر 94)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام اگه میتونی زندگیت نگهدار حیفه توسل خیلی مهمه هرچی خیرته پیش بیاد

  10. 2 کاربر از پست مفید ستاره زیبا تشکرکرده اند .

    dooo (سه شنبه 23 تیر 94), morteza2487 (چهارشنبه 24 تیر 94)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 18:39]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    329
    امتیاز
    14,886
    سطح
    79
    Points: 14,886, Level: 79
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 464
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    955

    تشکرشده 655 در 231 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام مرسی از همه ی دوستانی که نظرشون رو گفتند

    هوناز جان خوندم نظرتو منم فکر میکنم سکوت بهترین کاری که میتونم انجام بدم.
    ستاره زیبای عزیز من با اینکه از زندگی ناامید شده بودم اما به خاطر اینکه دوستش داشتم خیلی کوتاه اومدم مثلا با پجود اینکه گفته بود زنگ نزن بهش پیام میدادم واسطه پیشنهاد داد برم باهاش حرف بزنم رفتم با اینکه خود همسرم پیشنهاد نداده بود تازه بعد اون صحبت کردن گفتش که اگه نمیخوای همین الان از زندگیم برو.بیرون و البته بعدشم گفت اگه قبول کردی باید با همه چیزم بسازی و بعدش گفت که من یه هفته وقت میخوام و.تا چند روز زنگ نزد
    و اومد و.گفت اگه میخوای ادامه بدی باید شرطهایی که برات میذارم و قبول کنی
    شرطاش این بود که باید میرفتم توی یه سالن از خونشون زندگی میکردم
    باید همه جوره مطیعش باشم و تا مدتی با خانواده‌ام رفت و آمد نداشته باشه البته خودش و منومحدود نکرد

    و منم چون میدونستم در توانش هست که خونه اجاره کنه قبول نکردم این یه شرطو و بهش گفتم اگه اون دوتارو قبول کنم این یکی رو نمیتونم واقعا

    و جواب تلفن هاشو ندادم دیگه البته این مدتی که بلهم تماس داشتیم بازم گذشته رو پیش میکشید و خانواده ی من و مقصر میدونست و البته میگفت هنوزم دوستت دارم اما یه بار گفت اگه نمیخوای با این شرایط بگو مهرم حلال و جونم آزاد و برو

    واین خانواده اینقدر مغرور هستند که به واسطه گفته بهشون بگو خانوادگی پاشن بیان خونه ی ما و از پسرم عذرخواهی کنن

    یعنی اینقدر خودشیفته هستند با اینکه پسرشون مقصره اومدن در نهایت پررویی اینوگفتند

  12. کاربر روبرو از پست مفید dooo تشکرکرده است .

    morteza2487 (چهارشنبه 24 تیر 94)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 18:39]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    329
    امتیاز
    14,886
    سطح
    79
    Points: 14,886, Level: 79
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 464
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    955

    تشکرشده 655 در 231 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    من تو این مدت بیشتر وقتمو صرف خوندن تاپیک ها و.مشکلات دوستان کردم که با خوندشون خیلی چیزا دستگیرم میشه
    اول اینکه من تنها نیستم که مشکل دارم و چه بسا افرادی که مشکلاتشون خیلی از من حادتره البته از ته دلم آرزو میکنم که مشکلات همه ی دوستان حل بشه و همینطور مشکل خودم هر طور که خدا صلاح میدونه

    دوم اینکه با همراهی دوستان خیلی صبور شدم و جاهایی که واقعا ناراحت بودم و اشک از چشمام میومد و اینجا پست میذاشتم عزیزانی بودن که با حرفاشون ارومم میکردن
    که همینجا از شیدا خانوم ،واحد عزیز،خاله قزی گرامی،اقا پارسا،اقای میثم و خیلی دیگه از دوستان که متاسفانه الان یادم نیست تشکر میکنم

    سوم اینکه سیاست های زنانه رو هم تا حدودی از این سایت بسیار مفید یاد گرفتم که متاسفانه نتوستم خیلی هاشو در زندگی با همسرم پیاده کنم اما خداروشکر قبل اینکه همه چیز تموم بشه در مواقع بحران بحث با همسرم تو این مدت نزدیک به چهار ماه تونستم به کار بگیرم که کمی از احساس عذاب وجدانم کم کنه انشاا...

    من با خوندن خاطرات قشنگ دوستان و.مواقعی که لحظات خوشی رو با همسراشون سپری کردن از یه طرف خوشحال میشم چون میبینم هنوزم هستن زن و.شوهرهایی که با همدیگه با وجود مشکلات خوشبختن از یه طرف هم وقتی خودمو همسرمو میبینم میگم ما میتونستیم مثل این دوستان عزیزم خوشبخت باشیم اما به خاطر یه سری مسائل پیش پافتاده حرمت ها شکسته شد و.وقتی هم حرمتها اازبین بره دیگه روابط هیچ وقت مثل اولش نمیشه
    البته من حدود دوماه پیش اینطور فمر نمی کردم و.امید داشتم
    اما با وجود کینه ای بودن شوهرم و ادامه اش تا الان من هم دلسرد و ناامید شدم

    از همه ی عزیزانی که این تاپیکو میخونن خواهش میکنم علاج واقعه رو پیش از وقوع کنید من قبل از اینکه با این سایت اشنا بشم فکر میکردم من همه چیزم اکیه واین همسر منه که درست رفتار نمیکنه و البته همسرم واضح نمیگفت که دوست داره من چطوری باشم فقط میگفت شوهر داری بلد نیستی ،هر چند که خودشم شیوه ی درست برخورد با یه خانوم رو بلد نبود و واسه من لوس بازی درمیآورد اما به جای گفتن عیبام تازه فهمیدم که تلافی کرده با انجام ندادن قولهاش
    نمیدونم شاید قسمت منم این بوده که تا اینجا با همسرم باشم و.چشمم روی خیلی مسائل بازتر بشه چون من فکر میکنم با این زندگی مشترک هر چند کوتاه تجربیات تلخ و شیرین زیادی کسب کردم که شاید با ده سال زندگی مجردی نمیتونستم به درکی که الان.از زندگی.دارم برسم

    نمیدونم چرا الان این حرفارو زدم شاید این نتیجه گیری مربوط به بعد از حتمی شدن طلاق بود شایدم وقتش همین الان

    اگه حداقل یک نفر با خوندن این نوشته زندگیش نجات پیدا کنه واسه من کافیه
    شاید اگه من بازم صبوری میکردم و نمیذاشتم قضیه به خانواده ها کشیده بشه و یه کم از سیاستی که الان یاد گرفتم رو.داشتم شرایط جور دیگه ای بود

    یادمه جلسه ی اول که قرار بود همسرم و.خانوادش بیان خونمون من قبلش نماز امام زمان رو.خوندم و از خدا خواستم اگه به صلاح هست این ازدواج انجام بشه حتما حکمتی داره که من ازش بیخبرم

    التماس دعا
    هنوزم منتظر راهنماییهاتون هستم

    لحظه ها را میگذراندیم تا به خوشبختی برسیم
    غافل از اینکه خوشبختی در ان لحظه ها بود که گذراندیم
    ویرایش توسط dooo : چهارشنبه 24 تیر 94 در ساعت 07:27

  14. 4 کاربر از پست مفید dooo تشکرکرده اند .

    morteza2487 (چهارشنبه 24 تیر 94), parsa1400 (چهارشنبه 24 تیر 94), رنگین (پنجشنبه 01 مرداد 94), شیدا. (پنجشنبه 01 مرداد 94)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 18:39]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    329
    امتیاز
    14,886
    سطح
    79
    Points: 14,886, Level: 79
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 464
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    955

    تشکرشده 655 در 231 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    شوهرم از دیروز تاحالا داره زنگ میزنه مطمئنم اگه جواب بدم حرفهای قبلشو تکرار میکنه و میگه داری اشتباه میکنی و اصلا هیچ تضمینی هم.نمیکنه که بگه فلان کارو میکنم بیا زندگی کن
    به.نطرتون جواب بدم یا نه؟

  16. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    جواب بده.
    اون هنوز همسرته. جدا نشدید که.
    تا آخرین لحظه برای حفظ زندگیت تلاش کن. اگه همسرت وسواس نداره ( آخه می گی مرتب یه حرفی را تکرار می کنه و گیر کرده سر یه ماجرایی) جدی تر بهش فکر کن.
    طلاقتون فقط لج و لجبازی به نظر می رسه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  17. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    dooo (پنجشنبه 01 مرداد 94), رنگین (پنجشنبه 01 مرداد 94)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 آبان 01 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    8,639
    سطح
    62
    Points: 8,639, Level: 62
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 262 در 104 پست

    Rep Power
    35
    Array
    سلام دوست عزیز خوب جواب بده

    حیفه سر لجبازی زندگیتونو از دست بدین. یکم بیشتر تلاش کنین

  19. کاربر روبرو از پست مفید محیا ناز تشکرکرده است .

    dooo (پنجشنبه 01 مرداد 94)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. از اسم خود راضی هستیدو معنی اسم تون چیه
    توسط پدربزرگ در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 30 مهر 91, 23:31
  3. بابا شما قدیمی هستید فکرتون هم قدیمیه!
    توسط mostafavi9090 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 23 مهر 91, 13:39
  4. اگر از شغلتون ناراضی هستید
    توسط بالهای صداقت در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 مهر 89, 01:03
  5. تنهایی برام سخت شده.شما هم تنها هستید؟
    توسط iman-unicorn در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 فروردین 88, 08:58

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.