به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اسفند 94 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    2,101
    سطح
    27
    Points: 2,101, Level: 27
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    9

    تشکرشده 46 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بااسترس.کار جدیدم چه کنم؟

    باسلام خدمت دوستان گرامی طاعات وعباداتتان قبول حق! راستش نزدیک به دو ماه هست که بعنوان روانشناس وارد یه موسسه خیریه خصوصی . شدم ودر این مراکز کودکان 12 تا 19ساله دختر وپسرانه مشغول به کار دم. درضمن بنده 23 سال سن وخانمی متاهل هستم وتا الان هم جایی مشغول به کار نبودم وسابقه کار ندارم. مشکل من با محیط کارم. استرس کاری زیادمه وچون نیروی جدید وتازه کار هستم از طرف دیگر پرسنل ومدیران زیر ذره بین هستم وتحت فشار واقعا فکرش نمیکردم جو محیط کاری اینقدر سخت باشه! چون بقیه همکاران هم سن وسالشان از من بالاتره وهم چندین سال تجربه دارن احساس میکنم منو کم و بی تجربه نگاه میکنن وحتی زیرآب منم میزنن تا مدیران نسبت به کیفیت کار من دچار تردید بشن درضمن اکثریت همکاران ومدیران زن هستند. نمیدونم چجوری با این جو محیط کاریم کنار بیام؟ محیطش وآدماش مرموزانه هستن ویه فرد جدید مثل من که واردشون بشه رو نمیخوان بپذیرن وهمش دنبال ایرادگیری ازش هستن! واقعا من الان که دارم اینو براتون مینویسم خیلی روحیه ام خراب شده وهر روز که باید برم محل کارم عزا میگیرم چون هم باید ماهیانه یک کتاب خلاصه کنیم هم امتحان جزوه بهزیستی میگیرن وهم روخوانی قرآن در این موسسه هر ماه از پرسنل گرفته میشه وشدیدا تحت فشارم وهم به دلیل اینکه نیرویی تازه کارم ومدیران گفتن باید خودمو تو مدت کم نشون بدم تا قرارداد باهام ببندن باید هر روز برای بچه های مرکز برنامه داشته باشم انواع کارگاه آموزشی بذارم و..... که همه ی اینا باعث شدن که من دچار استرس بشم وحتی از کارای زندگی شخصی خودمم افتادم و فک میکنم مثل یه بچه مدرسه ای هستم که هر روز امتحان ودرس دارم وپاگیر درس ومشقام شدم!! نمیدونم چیکار کنم؟؟ با خودم میگم بلاخره که باید از یه جایی کارمو شروع کنم! از یه طرف به علت شرایط مالی سخت زندگی مجبورم منم کار کنم تا کفاف زندگی رو بتونیم در بیاریم. تو عرض این دو ماه خیلی رو روحیه ام تاثیر گذاشته خیلی از طرف همکارا ومدیران زیرذره بینم! خواهش میکنم بگید چجوری با همچین وضعیتی کنار بیام؟ چون من کم تجربه ام وارد نیستم نمیدونم محیط کاری من فقط اینجوریه یا بقیه هم اینجور هستن؟؟ از شما دوستان تالار در این مورد راهنمایی میخوام

  2. کاربر روبرو از پست مفید روزنه ی امید تشکرکرده است .

    باغبان (سه شنبه 23 تیر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام

    حتماً حتماً توی انجمن آزاد ثبت نام کنید و از همین اول درست مشاوره تخصصی بگیرید تا هم از آسیب های مشاوره های احیاناً احساسی و کارشناسی نشده به دور باشید و هم به یه نسخه قابل عمل کردن برای عبور از مشکل تون ان شاء الله برسید نه یک سری ایده که جنبه پراکنده و نهایتاً غیرعملی داره.

    موفق باشید.

  4. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    من می دونم (دوشنبه 22 تیر 94), باغبان (سه شنبه 23 تیر 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 فروردین 03 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    159
    امتیاز
    10,273
    سطح
    67
    Points: 10,273, Level: 67
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    386

    تشکرشده 337 در 142 پست

    Rep Power
    41
    Array
    سلام

    خلاصه کتاب ها و امتحان ها خودش کلی بهتون کمک میکنه که اطلاعاتتون بالا بره. همه جا همین طوری هست. یک ماه آموزش و آبزرو . در این مدت باید خودتون رو نشون بدین. کار روانشناسی علاقه و انگیزه می خواد. اطلاعات علمی رو باید در زمینه ای که میخاید کار کنید، بالا ببرید. کتاب بخون، مقاله بخون. فیلم آموزشی ببین. من یکی از دوستام تعریف میکرد وقتی وارد کار شدم خیلی استرس داشتم. برای هر مراجع ساعت ها وقت میذاشتم که برنامه و پلن بنویسم. ولی کم کم با شرایط کنار اومدم. اینقدر کنار اومده بود که به من هم پیشنهاد میداد وارد کار بشم. ظاهرا اولش سختی زیاد داره. ولی دستت که را بیفته همه چی ساده میشه اون موقع میای تاپیک میزنی که شرایط کارم یک نواخت شده! باید با علاقه و انگیزه درونی بالا وارد کار بشید. وگرنه انگیزه بیرونی مثل حقوق و دستمزد برای روانشناس شدن و موندن کافی نیست.
    استرس ها رو مدیریت کنید. تکنیک های مدیریت استرس.

    موفق باشید.
    پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
    تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را

    خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
    جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
    خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
    کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
    معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
    خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را

  6. کاربر روبرو از پست مفید من می دونم تشکرکرده است .

    باغبان (سه شنبه 23 تیر 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اسفند 94 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    2,101
    سطح
    27
    Points: 2,101, Level: 27
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    9

    تشکرشده 46 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنمایی هاتون، میشه در زمینه نحوه ی رفتار وبرخورد با مدیر وهم کاران در محیط کاری راهنمایی کنید؟ مخصوصا محیط های کاری که زیراب زن زیاد وجود داره وپرسنل زیر ذره بین هستن ودوست ودشمن تشخیصش مشکله! من تو همچین محیطی افتادم!! که طرف باهام گرم میگیره وصمیمی میشه از اونورم خودش پشت سرم بد گویی میکنه یعنی همه شون اینجورین چه جوری باسیاسیت تو این محیط رفتار کنم که هم آسیبی نبینم وهم برام بد نشه؟؟ لطفا بازم بیشتر راهنمایی کنید. ممنونم

  8. کاربر روبرو از پست مفید روزنه ی امید تشکرکرده است .

    من می دونم (سه شنبه 23 تیر 94)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام


    با وجود شما در آن جا ، ان شالله روزنه هایی بیشتری از امید – انگیزه – شور واشتیاق – مهربانی نمایان می شود.


    به نظرم شما باید به سه حوزه توجه کنید :

    1) کودکان و نوجوانان و جوانانی که در آنجا هستند !

    2) همکاران

    3) مدیران



    مورد اول :

    اصلی ترین هدف شما باید ، توسعه فکر و روان و ایده پردازی به آن بچه ها باشد.
    سعی کن ، جلسات عمومی و شخصی بین بچه ها برقرار کنی.

    مثلا بیا در مورد هدف گذاری در زندگی به صورت عمومی صحبت کن – سپس با هر شخص جداگانه صحبت کن – درد و دل کن – از اهدافشان بپرس و آنها را یادداشت کن و .....سپس به آنها ایده بده .

    مثلا کسی که نقاشیش خوب باشه می تونه : در حوزه انیمیشن- هنرهای دستی – طراحی – معماری و .... موفق باشه
    ویا مثلا کسانی که در ریاضیات قوی هستند می تونند در حوزه های برنامه نویسی و فنی مهندسی موفق باشند و ....

    بین بچه ها مسابقات بر گزار کن – جایزه بزار ( اولش از جیب خودتان ! )
    مثلا عید فطر شیرینی بگیر برو اونجا !


    وقتی بچه ها ، شما را – خودشان بدانند – و با شما شاد باشند
    همکاران هم ، مشتقاق می شوند به سمت شما بیاند
    مدیران از کار شما راضی خواهند بود .

    یعنی اگر شما مورد 1 را توسعه بدید خود به خود بقیه هم درست می شود.


    بریم سراغ مورد 2 :

    من به شما کتاب آیین دوست یابی را پیشنهاد می کنم ( الیته شما استاد هستید )

    نوشته دیل هاریسون کارنگی

    تقریبا 300 صفحه حجم داره – می تونی 4 یا 5 ساعته تمام کنی
    شاید هم خوانده باشید – نمی دانم !


    من چند تا مورد را بیان می کنم – یادم باشه :

    * با دیگران بخندیم ، نه بر دیگران.


    * دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید.
    (من یکی از دوستان خیلی نق می زنه – به زمین و زمان شکایت داره
    وقتی بعضی موقع ها متاسفانه بیرون می ریم من بیشتر موقع فرض می کنم اون رادیوست ! )


    * اگر می‌بینی کسی به روی تو لبخند نمی‌زند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن.
    (یه بنده خدایی رفته بود مالزی ، تعریف می کرد – داشتیم تو خیبابون راه می رفتیم
    یکی با سرعت اومد سمتم دستشو گذاشت بین دو لبم و کشید
    منظورش این بود بخند و شاد باش !
    بهش گفتم چی کار کردی – گفت دو روز داشتم می خندیم )


    * هنر گوش دادن را فراگیرید. فرصت‌ها گاهی به آهستگی در می‌زنند.



    * تا می‌توانید دوستان صمیمی برای خود انتخاب کنید و بدانید که هرچه بیشتر دوست بیابید در زندگی موفق تر هستید.


    * اگر طلب دشمن هستی خود را از دوستانت برتر بدان ولی اگر دوست می‌خواهی بگذار دوستانت خود را از تو برتر بدانند.
    ( می دونی – بعضی موقع ها لازم آدم دوم بشه یا آخر بشه ..... بزاره قهرمان یکی دیگه باشه )


    * شما می توانید در طی دو ماه با توجه کردن به دیگران دوستان بیشتری پیدا کنید ، تا اینکه در عرض دو سال بخواهید توجه دیگران را به خود جلب کنید.


    * چاپلوسی هم گوینده و هم شنونده را فاسد می کند.


    * راه نفوذ در دیگران، دانستن آرزوهایشان است.
    مثلا با همکارانتان صحبت کن – سعی کن مشکل آنها هم برطرف کنی – یا به آنها ایده بدی

    و موارد دیگر ..... کتاب بسیار جالبی هست



    در مورد سوم :

    به نظرم شما باید ، یه کاغذ بردارید و برید پبش مدیر
    و به او بگویید از من چه انتظارهایی دارید !
    یادداشت کن – و سعی کن خودت آن را توسعه بدی

    سعی کن ایده های تازه – نو برای مرکز بیاری


    مورد آخر :

    احساس می کنم شما روانشناس خوبی هستید

    موفق باشید .















  10. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    من می دونم (سه شنبه 23 تیر 94)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 فروردین 03 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    159
    امتیاز
    10,273
    سطح
    67
    Points: 10,273, Level: 67
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    386

    تشکرشده 337 در 142 پست

    Rep Power
    41
    Array
    در مورد اول باغبان
    من فکر میکنم مرکزی که روزنه امید در موردش صحبت میکنن، مرکز توانبخشی باشه که بزرگسالان معلول یا کم توان ذهنی واتیسم و ... داره.شاید مرکز حرفه آموزی . اینجوری باشه برنامه ریزی تخصصی نیاز دارند. مثلا iep و ...
    پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
    تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را

    خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
    جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
    خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
    کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
    معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
    خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را

  12. کاربر روبرو از پست مفید من می دونم تشکرکرده است .

    باغبان (سه شنبه 23 تیر 94)

  13. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط من می دونم نمایش پست ها
    در مورد اول باغبان
    من فکر میکنم مرکزی که روزنه امید در موردش صحبت میکنن، مرکز توانبخشی باشه که بزرگسالان معلول یا کم توان ذهنی واتیسم و ... داره.شاید مرکز حرفه آموزی . اینجوری باشه برنامه ریزی تخصصی نیاز دارند. مثلا iep و ...

    سلام

    بله - من کلی عرض کردم

    در اون موردها هم متناسب با آنها میشود برنامه ریزی کرد

    در اون جور مراکز هدف اصلی باید- ارتقا روحیه - شاد کردن و محبت کردن و ......باشد

    ممنون .



  14. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    من می دونم (سه شنبه 23 تیر 94)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 فروردین 03 [ 22:43]
    تاریخ عضویت
    1393-2-29
    نوشته ها
    159
    امتیاز
    10,273
    سطح
    67
    Points: 10,273, Level: 67
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    386

    تشکرشده 337 در 142 پست

    Rep Power
    41
    Array
    اهداف و برنامه ها برای پیش دبستان و دبستان و راهنمایی (حرفه آموزی متفاوت هست).
    مثلا برای پیش از دبستان آموزش مهارت های خودیاری، تکلم و ..،
    دبستان مهارت های آموزشگاهی و درسی متناسب با سطح آی کیو کودک . برقراری ارتباط و ...
    حرفه آموزی یا بزرگسالی مهارت های شغلی و اجتماعی برای اینکه دیگه کم کم باید بتونن کاری متناسب با توانایی هاشون پیدا کنن. مستقل یا نیمه مستقل بشن
    پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
    تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را

    خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
    جمله گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را
    خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
    کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را
    معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
    خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    317

    تشکرشده 1,458 در 274 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    69
    Array


    سلام خانم روزنه


    در مورد موضوعاتی که توی پست اول مطرح کردید دوستان راهنماییهای خوبی کردند و خواهند کرد ، اما در مورد مساله ای که توی پست سوم نوشتید من میخواستم تجربه خودم رو بگم....



    توی یک کتابی میخوندم که ، یک روانشناسی اومده رفتار راننده های مسابقات اتومبیلرانی رو زیر نظر گرفته و مشاهده کرده که راننده هایی که تصادف میکنن ، غالبا راننده هایی هستند که به جای اینکه حواسشون به پیست و مسیر باشه ، یکسره حواسشون به موانع و حصارهای اطراف پیست هست که مبادا به اونها برخورد کنند ، و برعکس ، بخاطر همین تمرکز بیجا ، بیشتر تصادف میکنن و از اونطرف راننده های موفق ، تمام تمرکزشون روی پیست و مسیر هست....



    یادم میاد من هم زمانی که اولین تجربه رسمی شغلی خودم رو میخواستم تجربه کنم ، هم سن شما بودم .. یک فارغ التحصیل مهندسی فوق العاده بچه مثبت ، که خیلی شیک و مجلسی میخواستم وارد عرصه کار بشم و با خیلی از این دوز و کلک ها و بداخلاقی های محیط کاری اشنا نبودم.... وارد یک محیط کاری شدم با کلی رقیب و ادمهایی که زیر اب زنی و تخریب و تحقیر نیروهای جدید رو افتخار و روال طبیعی کار میدونستن.... ولی من با این مسائل اشنا نبودم... ولی در عوض دو تا چیز رو خوب بلد بودم.... یکی صداقت و اخلاقمداری در محیط کار ، و یکی هم تلاش زیاد... بداخلاقی رو با بداخلاقی جواب نمیدادم ، زیراب زنی و تخریب و تحقیر رو مقابله به مثل نمیکردم و... و تا میتونستم سعی در یادگیری کارم داشتم ، سعی در افزایش مهارتهای کاری داشتم ، از پرسیدن و تلاش برای یادگرفتن ابایی نداشتم ، از اینکه روزی 16 ساعت کار کنم ، ترسی نداشتم ... بعد از دوسال ، من تونستم تا رده های مدیریتی اون شرکت بزرگ پیش برم در حالیکه هیچ اثری از اون بدخواه ها و افراد منفی نبود... و این فرمولی بود که توی محیطهای کاری دیگه هم استفاده کردم و جواب گرفتم....


    من به شما قول میدم اگر شما هم به جای تمرکز روی موانع مثل همین ادمهایی که از نگاه و رفتارشون واهمه دارید ... تمام تمرکزتون رو بزارید روی کارتون و افزایش مهارتهای کاری و با جون و دل برای کارتون دل بسوزونید و از اونطرف هم با بداخلاقیها ، با بداخلاقی رفتار نکنید ، و این دو نکته ، بکارگیری نهایت تلاش در کار و رعایت اخلاق رو همیشه مدنظر داشته باشید ، هم از کارتون لذت میبرید و هم پیشرفت و مهارت شغلی نصیبتون خواهد شد.

    موفق باشید.


    أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ
    آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟

    ( زمر / 36 )


  17. 3 کاربر از پست مفید محمد 93 تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 02 مرداد 94), من می دونم (چهارشنبه 24 تیر 94), باغبان (چهارشنبه 24 تیر 94)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 اسفند 94 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    2,101
    سطح
    27
    Points: 2,101, Level: 27
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    9

    تشکرشده 46 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام دوباره، ممنون از دوستان خوب با راهنمایی های خوب ومفیدشون مخصوصا باغبان ومحمد93، متشکرم، در جواب من میدونم، باید بگم که در این دو مرکزی که من هستم بچه ها کاملا سالم وباهوش هستند وفقط بی سرپرست ویا بد سرپرست هستند، سنشون هم 12 تا 19 ساله هس. باید بگم که الان نسبت به روزای اول رابطه ام با بچه ها خیلی بهتر شده ولی حس میکنم هنوز زیاد باهام اونقدر راحت نشدن که بیان دردو دل کنن ومشکلات شخصیشون بگن، یعنی بچه های اینجا نسبت به روانشناس بدبین هستن و طبق گفته خودشون روانشناسان قبلی سخن چین بودند وتا اینا حرفی میزدن اونا به مدیر ارجاع میدادن ومدیر بچه ها رو توبیخ میکرده، حالا من دارم همه تلاشمو میکنم تا این اعتمادو جلب کنم اما نمیدونم چجوری؟؟ مشکلات اکثر این بچه ها خصوصا دختران تو زمینه عشق.وعاشفی وارتباط با جنس مخالف هست که به شدت این قضیه رو کتمان میکنن وتو دار هستن، از طرفی دیگه هم مدیر به من گفته که این بچه ها لب پرتگاه هستن وتو باید مشکل یابی شون کنی وسریع به مابگی تا هرچه سریعتر جلوی فاجعه گرفته شه ومشکلی به وجود نیامد، حالا وقتی بچه ها به شدت دارن این قضیه رو کتمان میکنن من چه کارکنم؟؟ چه کاری از من برمیاد؟؟ وقتی که خود بچه ها نمیان ودردو دل در این مورد نمیکنن؟؟ منکه نمیتونم معجزه کنم؟؟ اینا یعنی مدیران انتظار معجزه رو از من دارن!! وقتی بچه خودش نمیاد مشکل روحی شو بازگو کنه من چجوری باید قضاوت کنم؟؟؟؟ اینجاست که کارم سخت میشه!! و خودم هم احتیاج به مشاوره و راهنمایی دارم،، در این خصوص دوستان اگه راه حلی دارین پیشنهاد بدین که من چجوری در درون این بچه ها رسوخ کنم طوری که باهام راحت بشن واعتماد کامل کنن؟؟ خواهش میکنم افراد با تجربه ایده بدن. متشکرم

  19. 2 کاربر از پست مفید روزنه ی امید تشکرکرده اند .

    من می دونم (چهارشنبه 24 تیر 94), باغبان (چهارشنبه 24 تیر 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.