به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 00 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1394-4-16
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    6,681
    سطح
    53
    Points: 6,681, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 156 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چجوری میتونم همسرمو از گذشتش دور کنم

    سلام خوشحالم که با سایتتون اشنا شدم من شدیدن به کمکتون نیاز دارم من 36 سالمه و یک ازدواج ناموفق قبلا داشتم چند سالی بعد طلاق با یک اقای بسیار متشخص اشنا شدم که با اینکه همسره قبلیشو خیلی دوست داشته اما به خاطر دخالت اطافیان از هم جدا شدن . بقدری رابطه سریع پیش رفت و ما صمیمی شدیم و کار به خانواده ها کشید و ازدواج کردیم الان بعد از 3 ماه که از ازدواجمون میگذره گاهی میفهمم که دلش برای همسر سابقش تنگ میشه حتی میدونم که به هم اس مس میدن این رو هم بگم ما قبل اینکه زن و شوهر باشیم با هم دوستیم همسرم اصلا منکر این قضیه نیست تازه خودش بهم گاهی میگه که دلش تنگ شده براش و برام درد و دل میکنه و ازم میخواد من مدیریت کنم و کمکش کنم که اونو از یاد ببره ولی باور کنید کم میارم من هم یه زنم حسادت میکنم بد اخلاقی میکنم گریه میکنم ولی نمیخوام با این کارام بیشتر سمت اون بره با اینکه هزاران بار بهم گفته میدونم با فکر به اون هم در حق تو دارم خیانت میکنم کمکم کن . حالا من موندم و خودم و یک همسر با این شرایط بنظرتون چکار کنم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 شهریور 94 [ 13:13]
    تاریخ عضویت
    1394-4-20
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    83
    سطح
    1
    Points: 83, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام.فکر میکنم با مدیریت رفتار خودتون(بدون پرخاش)باید بحثرو جوری پرت کنید که مایل به شنیدن ارتباط قبلی همسرتون نیستین.شما این فضارو به ایشون دادین که راحت درمورد این مساله صحبت کنن(تا وقتی آدما میتونن درمورد گذشتشون راحت صحبت کنن فراموشی براشون سخت تر میشه )فضارو باز نزارید برای این صحبت ها.
    من ازدواج نکردم اما رابطه ی ۵ساله ای دارم که طرف مقابلم باهام جوری رفتار کرد که گذشته هارو بیان نکنم (البته نه با رفتار بد و عصبانیت با یه سیاست خوب من فهمیدم نباید گذشتمو بیان کنم چون الان فلانی تو زندیگمه و گذشتم و آدماش گذشتن)
    موفق باشید و خوشبخت.

  3. 2 کاربر از پست مفید پپسی تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (یکشنبه 21 تیر 94), دختر بیخیال (شنبه 14 شهریور 94)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 شهریور 94 [ 08:12]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    483
    سطح
    9
    Points: 483, Level: 9
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 45 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام نیلو جان تاپیکتو خوندم دلم به درد اومد چون یه جورایی دردتو میفهمم ولی بزار یه چیزی بگم شاید از رو تجربه .شما میدونستی این اقا هنوز به همسر قبلیش فکر میکنه وبا علم به این موضوع همسرش شدی پس پنهانکاری نبوده ولی اینکه چطور پذیرفتی بماند،دوست خوبمون اشاره خوبی کرد از این به بعد به هیچ عنوان اجازه نده در مورداحساسش به اون خانوم درحضور شما حرفی زده بشه بخاطر خفظ شان خودتون وفکر نکن داری روشنفکری میکنی چون به نفعت نیست به هر حال شما الان ازدواج کردی ونسبت به هم تعهد داربن وگذشته شما واون اقا دیگه نباید رو زندگیه الانتون تاثیر بزاره یکبار وبرای همیشه خیلی قاطع به همسرتون بگین من با شما ازدواج کردم که از تنهایی رها شم وغمخوار داشته باشم نه اینکه بشم غمخوار گذشته شما وتنهاتر بشم این درست نیست که با احساس من بازی کنی وقتی قبول کردی به عنوان همسر کنارم باشی پس حتی شده تو ظاهر دیگه در مورد اون خانوم با من حرف نزن این اولین قدم ولی دیگه بعدش اصلا در این مورد کنجکاوی نکن وهیچ سوالی نپرس حتی حساسیت نشون نده از رو تجربه میگما حتی وقتی میدونی تو فکر اون خانومه به روی خودت نیار بگو اون خانوم الان برای زندگیه من وشما غریبه هست اگه شما بهش اس مس بدین نباید توقع وفای کامل از جانب من داشته باشی شاید اونوقت منم تو فکرم جای دیگه دنبال همدل بگردم ولی بعد دیگه صحبت در این مورد ممنوع وسعی کن توجه شوهرتو به خودت جلب کنی از هر راهی که میدونی موثر هست ویه وقتا در حضورش برو تو فکر جوری که یعنی کاملا حواست پرته وقتی سوال کردن چی شده بگو هیجی وبلند شین برین سراغ یه کاری بزار کاملا در موردت کنجکاو بشه وبخواد سر در بیاره موضوع چیه تا فکرش مشغول باشه وکمتر در گیری فکری در مورد اون خانوم داشته باشه باور کن کم کم تاثیر گذاره در ضمن باید هر جور بلدی واسش مشغله فکری بزاری تا کمتر وقت فکر کردن به گذشته داشته باشه از حالت با خبرمون کن عزیزم موفق باشی

  5. 2 کاربر از پست مفید هوناز تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (یکشنبه 21 تیر 94), دختر بیخیال (شنبه 14 شهریور 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 00 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1394-4-16
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    6,681
    سطح
    53
    Points: 6,681, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 156 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام از همتون ممنونم حق با شماست از همین الان دارم رو خودم و کارهام دقیقتر فکر میکنم و حتما شما رو در جریان امور قرار میدم برام دعا کنید موفق بشم

  7. کاربر روبرو از پست مفید nilo95 تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (یکشنبه 21 تیر 94)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 99 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1394-4-13
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    5,646
    سطح
    48
    Points: 5,646, Level: 48
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به عنوان یه مرد میگم که تجربه شو هم داره ،برای یه مرد فراموش کردن زنی که دوستش داشته خیلللللی سخته ،دلش هم برای اون خانم تنگ نشه ،دلش برای اون روزایی که با اون خانم بوده تنگ میشه بالاخره اونموقع جوونتر بود و حتما انگیزه ی بیشتری برای زندگی داشت پس تا یه مدت بهش سخت نگیر بهش فشار نیار ،طوری که از سختی روزگار یاد خاطرات شیرین اون روزهاش با اون خانم بیفته ،،تا یه مدت براش خاطرات رنگی بساز ، حال و هوای جوانانه تری به زندگیت بده ، مردها همیشه با خاطرات شیرینشون زنده هستن ،یاحق

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مرداد 00 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1392-10-04
    محل سکونت
    چه فرقی میکنه
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    9,442
    سطح
    65
    Points: 9,442, Level: 65
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 208
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    819

    تشکرشده 166 در 90 پست

    Rep Power
    31
    Array
    امیدوارم همسر ایشون هم ازدواج کنند زودتر.
    یکی رو میشناسم، با اینکه ازدواج کردند دوباره باهمسر اول شون رابطه برقرار کردند و ایشون رو عقد کردند.مراقب زندگی تون باشید

  10. کاربر روبرو از پست مفید رنگین تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (شنبه 14 شهریور 94)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 00 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1394-4-16
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    6,681
    سطح
    53
    Points: 6,681, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 156 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همتون ممنونم که چشمامو باز کردید تا بتونم تصمیمهای خوبی بگیرم مطمئنم میتونم زندگیمو به سوی موفقیت و خوشبختی سوق بدم بازم از همتون ممنونم

  12. 2 کاربر از پست مفید nilo95 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 22 تیر 94), رنگین (دوشنبه 22 تیر 94)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام عزیزم. تقریبا با نظر دوستان موافقم ولی باید بهت بگم که اینکه شوهرت با تو مثل یه دوسته حیلی خوبه و باید از این فررصت استفاده کنی.

    باید در درجه اول شوهرت وروحیاتشو بشناسی. باید ببینی چه چیرهایی اونو خوشجال مینکه ودر جهت تقویت اونها قدم برداری. مثلا اگه میبینی شوهرت احساساتی و عاطفیه باید روشهایی را به کار ببری که بتونی به این نیارش به خوبی پاسخ بدی.

    اگر یه زمانی دیدی حرف از دلتنگیش از اون خانم رد به جای اینکه خودتو ناراحت کنی به نظرم بهش بگو به نظرم اینکه هنوز نتوسنتس فراموشش کنی زیاد هم غیر عادی نیست. بالاخره ادمیزاد یه مدت در کنا کسی بوده باشه بهش وابسته مبشه دیگه. بعد هم بهش بگو ولی من کاری میکنم که خیلی زود فراموشش کنی. بگو مطمئنم که خیلی زود فراموشش خواهی کرد. بعد هم اونو در اغوش بگیر و بگو که چقدر دوستش داری (البته اگر مواقعیتش بود)

    خلاصه اصلا نباید طوری وانمود کنی که از جرفاش خیلی ناراحت میشی یا اینکه اگر هنور به فکر اونه این خیلی غیر عادیه. و اون فکر کنه حتما عاشقش بوده و هرگز نمیتونه فراموشش کنه.

    یاددددت نره لطفا در درجه اول باید زوحیات شوهرتو به خوبی بشناسی. بعضی از مردا از خانم هایی که کم تر بهشن توجه میکنن خوششون میاد بعضیا برعکس دوست دارن زنشون همش دورشون بچرخه و قربون صدقشون بره.
    پس اول خوب سعی کن اخلاقیاتشو بشناسی عزیزم.

  14. کاربر روبرو از پست مفید نارجیس تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (شنبه 14 شهریور 94)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 مهر 94 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1393-3-27
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,345
    سطح
    20
    Points: 1,345, Level: 20
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 51 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    از شما خواهش میکنم هرگز اینکارو ادامه ندید،کدوم کار؟ در قالب دوستی با همسر پای درد و دل نشستن و شنیدن سخنانش درمورد ارتباط گذشتش،نه تنها شما بلکه هر شخصی این جملات رو میخونه،این کار بسیار اشتباهی است که ما خانوم ها گاهی با این تفکر که او با ما راحت است و من برایش مثل یک دوست هستم انجام میدهیم،بله ما برای همسرمان یک دوست هستیم اما قبل از آنکه یک دوست باشیم همسر هستیم،اینکار شما فقط قبح سخنان عاطفی ایشان را درمورد گذشته میشکند در نتیجه هر روز بیشتر و بیشتر از معشوقه قدیمی اش میشنوید،و شما روز به روز سردتر خواهید شد،چشمانتان را باز کنید شما آمده اید یک همسر و یک معشوقه باشید نه فقط یک گوش شنوا ،وگرنه دوستانشان بودند شما را برای چه میخواستند،حریم عاطفیتان را حفظ کنید،
    حالا این شما هستید که باید حال و هوای خودتان را برایش بسازید نه اینکه خاطرات الان را هم با درد دل و افسوس درمورد معشوقه قدیمی اش بسازید،هرچند تا زمانی که از ایشان درمورد حل شدن روابط و عواطف گذشته اش مطمئن نشدید نباید تن به ازدواج میدادید،اما در حال حاضر باید بسیار رعایت کنید تا از تب و تابش بیفتد،و باز هم تأکید میکنم این یکی از بزرگترین و رایج ترین اشتباهات زنان ایت که تصور میکنند با گوش سپردن به درد و دلهای مردان در رابطه با عشقهای پیشینشان ثابت میکنند چه زن متفاوت و چه دوست خوبی هستند،این اشتباه را نکنید،اگر هم تابحال کردید سعی کنید از تکرارس بپرهیزید و رویه تازه ای در پیش بگیرید
    موفق باشید

  16. 3 کاربر از پست مفید nana67 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (دوشنبه 22 تیر 94), دختر بیخیال (شنبه 14 شهریور 94), رنگین (دوشنبه 22 تیر 94)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array
    بنده در جایگاه یک مرد ، مردی که به دلیل خیانت همسرم پس از 8 سال زندگی کردن با او

    نهایتا با یک بچه از همسرم جدا شدم --

    جسارتا باید به عرض تون برسونم که :

    ایشون همسر اول ش را دوست داره

    هنوز به ایشون علاقه مند است

    و توی ذهن و خاطرات ش خاطرات خوب و مشترک شون را دائما مرور میکنه .

    و فعلا هم ناچارا به دلیل زندگی با شما مجبور که این شرایط را بپذیره .


    نقل قول نوشته اصلی توسط nilo95 نمایش پست ها
    یک اقای بسیار متشخص اشنا شدم که با اینکه همسره قبلیشو خیلی دوست داشته اما به خاطر دخالت اطافیان از هم جدا شدن

    یکی از مواردی که شرایط را بدتر میکنه ...

    اینه که مشکل ایشون و همسر قبلی ش برای طلاق دادن

    مشکل خیلی خاص و حادی نبوده ...



    و با کمی مدیریت و فاصله گرفتن از خانواده ها مشکل قابل حل بوده .


    بنظر بنده ایشون و همسرشون عجولانه تصمیم برای طلاق گرفتند و از هم جدا شدند .


    و باز بنظر بنده :

    و همسر شما بعد از چند ماه زندگی مشترک با شما داره عاقلانه تر فکر میکنه که مشکل

    من و همسرسابق م حاد نبوده و میشده با مدیریت بهتر و مشاوره و .... حل ش کرد

    برای همین به همسر سابق ش میل داره و با ایشون در ارتباط هست
    .

    نقل قول نوشته اصلی توسط nilo95 نمایش پست ها
    گاهی میفهمم که دلش برای همسر سابقش تنگ میشه حتی میدونم که به هم اس مس میدن


    در ضمن موردی که میگید ، با هم در ارتباط همستند ، اصلا خوب نیست ....


    این ارتباط باعث یک نوع وابستگی و کشش از سمت اون خانم نسبت

    به شوهر شما میشه .


    و با این صحبت هایی که میکنند

    بنظر بنده شوهر شما احساس یک نوع دین یا بهتر بگم عذاب وجدان نسبت

    به ایشون میکنه که چرا بیخود و بی جهت طلاق ش داده .


    بهرحال هرچی باشه شوهر شما با همسر سابق ش بیشتر زندگی کرده - گردش رفته - خاطرات داره

    و همین مسائل باعث کشش ایشون میشه .


    زمانی که ایشون سر کار هستند میتوانند بصورت sms یا حتی صحبت کردن با هم در ارتباط

    باشند .


    موردی که دوستان میفرمایند که اجازه نده خیلی راحت صحبت همسر سابق ش را بکنه

    مورد خوبی هست .


    ولی آیا شما می توانید در هر لحظه و هر مکان ایشون را مدیریت بکنید ؟؟؟؟؟

    قطعا نه ....!!!


    ایشون باید خودش بخواد و درک کنه که ازدواج مجدد کرده

    وارد زندگی جدیدی شده - و به زنی جدید ( شما ) تعهد داره .

    و ارتباط با ایشون یک نوع خیانت محسوب میشه .

    و این ارتباط حتی ممکنه باعث پاشیدن زندگی جدیدش هم بشه .


    پس تا وقتی خودش نخواد شما عملا کاری از پیش نمی بری .
    ================================================== ====

    من به عنوان کسی که تجربه این مورد را دارم فقط بهتون توصیه میکنم :

    فعلا تا مشخص شدن حال و هوای شوهرتون و تکیلف همسر سابق ش تا

    یکی - دو سالی به هیچ عنوان بچه دار نشید .


    من چندین نفر از آقایانی که در محل کار و یا از دوستان و ... میشناسم که جدا شده اند

    ولی پس از ازدواج مجدد دوباره فیل شون یاد هندوستان کرده و یا مجددا باز طلاق دادند


    و به زن اولشون برگشتند یا حتی بصورت مخفیانه همسر اول شون را ص....ه کرده و

    باهم ارتباط دارند .


    موفق باشید .....
    ویرایش توسط tanhaei : دوشنبه 22 تیر 94 در ساعت 15:06

  18. 2 کاربر از پست مفید tanhaei تشکرکرده اند .

    دختر بیخیال (شنبه 14 شهریور 94), رنگین (دوشنبه 22 تیر 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 خرداد 94, 00:32
  2. چه طوری میتونم بخشی از حافظه مو پاک کنم
    توسط ribbon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 17:59
  3. نه میتونم ادامه بدم نه جدا بشم
    توسط sheidajojo در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 92, 10:57
  4. با خانواده افسرده ام چه کار میتونم کنم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 05:48
  5. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.