سلام
من ۲۶ سالمه،تقریبا از شرایط خوبی برخوردارم،چهره زیبا،تحصیلات عالی و تک فرزندم،دو سال پیش با وجود خواستگارهای متعدد و مخالفت های خانواده ام با پسری ازدواج کردم که از خیلی جهات با من تفاوت داشت اونها از یه خانواده روستایی پرجمعیت و با فرهنگ خاص خودشون بودن بعلت ناتوانی مالی همسرم و عدم پشتیبانی خانواده اش تمامی هزینه ها را خودم بعهده گرفتم ،خانواده ام بخاطر مخالفتی که داشتند هیچ کمک مالی به ما نکردند و من مجبور شدم برای رفع نیاز به روستاهای مجاور بروم تا کسب درآمد کنم،با همه سختی ها و مشکلاتی که به جان خریدم همسرم قدرشناس نیست،خانواده اش بار ها به من گفته اند که دختران دیگری را برای او در نظر داشته اند با وجود اینکه تا قبل از ازدواج هیچ اشاره ای به این موضوع نکردند و من بی اطلاع بودم،من از نظر مالی در خانواده مرفهی بزرگ شدم و نیاز مالی به هدیه آنها ندارم ولی همسزم و خانواده اش اصلا اهل هدیه دادن به مناسبت های مختلف نیستن،البته فقط درمورد من اینطور هستن،نه سایر عروس هاشون،هرچقدر من درمورد خودم و خانوادم با همسرم صادق هستم اون اینطور نیست با وجود اینکه من زبان اونها را نمی فهمم همسرم حین مکالمات تلفنی به اتاق دیگری مییرود،با وجود اینکه من چهره زیبایی دارم همسرم از دبدن زنان با پوشش های نامناسب خودداری نمیکند،رفتارهایش آزارم میدهد
علاقه مندی ها (Bookmarks)