به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دلخوری و کینه و ناامیدی به خاطر توهین و رفتارهای بد شوهرم

    با سلام.
    من و شوهرم 5 ساله ازدواج کردیم.همدیگرو خیلی دوست داریم اما یه اخلاقای بدی داره که خیلی باعث دلخوری و کینه و ناامیدی من شده.هنوز بعد 5 سال به ثبات نرسیدیم مدام با هم بحث داریم شاید موضوعاتش به نظر خیلیا چیزی نباشه اما همین موضوعات کوچیک زمینه یه دلخوری بزرگو فراهم میکنن.کارش جوریه که 1 هفته هست یه هفته نیست.اما وقتی هست هم بحثمون میشه.ایشون
    1- بسیار عصبی و پرخاشگره و حرفیو بی پاسخ نمیذاره یه بار بهش گفتم شونه راستت یه کم کجه فکر کنم بار زیاد گذاشتی روش میگه خودت کجی اونم با لحن پرخاش.
    .2-زودرنج و حساسه و در واقع حساسیت های نابجا داره که تقریبا در هیچ مردی ندیدم.در واقع لوس و بچگانست رفتارش طوری که همه حتی مردای فامیل میگن فلانی بچست الان بهش برمیخوره.که اینا مثالای زیادی داره مثلا یه بار سفر بودیم چای دستم بود زد به دستم باعث شد چای بریزه رو کفشش جلو مادربزرگمو بقیه کلی غر زد و من خجالت کشیدم با اینکه تقصیر خودش بود بعد که نشستم تو ماشین جلو بقیه گفت تو چرا اومدی میرفتی با باباتینا. که بعدا داییم گفت شوهرت چقدر بچست.یا سر اینکه یه شلوارک کم گذاشته بودم براش کلی داد زد تو به هیچ دردی نمیخوری زن نیستی نمیشه روت حساب کرد و... بعدم قهر کرد و همش از من فرار میکرد جوری که همه فهمیدن و رسانه ای شدیم.اگه چیزی بخواد 1 لحظه دیر بشه قهر میکنه و دیگه نمیخاد.
    3- وسواس خفیف داره و سر نظافت و نظم خیلی گیر میده
    4-مهارت های ارتباطیش ضعیفه و وقتی بحثمون میشه بی احترامی میکنه و از تهدید و قلدری استفاده میکنه.یه بار بهم گفت بیشعور بیشخصیت.کلکتو بکن روانی و..................خیلی حرفای توهین امیز دیگه
    5- مدام از خانواده و فامیل من ایراد میگیره که گاها حرفاش ناراحتم میکنه در حالی که خودش بسیار رو خانوادش و اقوامش حساسه و من نمیتونم حتی مثال بزنم
    شروع یه دلخوری:یه بار داشتم اهنگ گوش میدادم میگه برو بیرون گفتم بهم هدفون بده میگه یه هدفونم نمیتونستی بیاری از خونه بابات(حالا فکر کنین 5 ساله پیش من 20 میلیون جهیزیه بردم اونا به چشمش نمیاد)چطور خواهرت لپ تاپو دوربین داشته مجردیش تو هیچی نداشتی و از اینجا ازش دلخور میشم و...
    بیشترین ناراحتیم به خاطر شماره 4 هست.که باعث ناراحتی و احساس حقارت من شده و همش فکر میکنم چه فایده داره وقتی حرمتا شکسته و دارم خودمو گول میزنم.همش با حرفاش ازارم میده.عشق بدون احترام هیچه.البته ایشون خصوصیات خیلی خوبی هم دارن.اما نمیدونم با احساس حقارتم و گذشته چه کنم و برای مقابله با رفتارای بدش.
    اگه لازم باشه توضیح بیشتری میدم و مثال میزنم خیلی مثال دارم.من 32 و ایشون 35 سالت.هر دو لیسانس و سنتی ازدواج کردیم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    121
    Array
    آدم هایی که در عین پرخاشگر و عصبی بودن، زودرنج و حساس هم هستن، احتمالا خیلی هم عاطفی هستن.
    بنابراین شاید بهتر باشه در شرایطی که حالش خوب هست، با تحریک احساساتش، خواسته های منطقیت رو باهاش مطرح کنی.
    قطعا نباید باهاش مقابله به مثل کنی اما به هیچ وجه هم نباید ناراحتیت رو پنهان کنی.
    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  3. کاربر روبرو از پست مفید meysamm تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 09 آبان 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 مهر 94 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1393-3-27
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,345
    سطح
    20
    Points: 1,345, Level: 20
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 51 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم راستش من نظر سازنده خاصی ندارم و نمیتونم کمکی کنم فقط در مورد اون جمله ای که فرمودین عشق بدون احترام هیچه دوست دارم خواهرانه بهتون بگم عشق دقیقا عین احترامه،این دو جدایی ناپذیرن. در واقع عشق همون احترامه و احترام و حرمت داره ،دیگه خودت بخوان حدیث این محمل...
    موفق باشی

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز شاید هزار بار با هم گفتگو کردیم میپذیره رفتارش اشتباهه اما بازم در شرایط خاص تکرار میکنه.و اصلا حاضر به تغییر روش نیست

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز شاید هزار بار با هم گفتگو کردیم میپذیره رفتارش اشتباهه اما بازم در شرایط خاص تکرار میکنه.و اصلا حاضر به تغییر روش نیست.لطفا کمک حرفه ای کنید.خواهش میکنم

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 مهر 94 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1393-3-27
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,345
    سطح
    20
    Points: 1,345, Level: 20
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 51 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کمک حرفه ای؟؟؟
    عزیزم فکر میکنی در قبال توهین،فحاشی،بی احترامی،لهن زشت و زننده یک مرد چه رفتار حرفه ای میشه داشت؟
    بیا تصور کنیم صدبار دیگه این اتفاق تکرار شد و ایشون عذرخواهی کرد و اظهار پشیمانی و ندامت،اما هر بار فرداش تکرار کرد،فکر میکنی کی خسته بشی از عذرخواهی و پشیمانی بیفایده؟
    مثل بچه ای که دروغ میگه پشیمان میشه معذرت میخواد،فردا باز دروغ میگه و معذرت میخواد،این چرخه انقد ادامه پیدا میکنه که یا تو حالت از عذر خواهی و اظهار ندامت بهم میخوره یا فحاشی برات عادی میشه و به گوش جان خریدار توهین میشی.
    الان ۵ ساله ازدواج کردین،تو این پنج سال تلاشی برای ترک بی احترامی و فحاشی انجام دادن؟خیر،میدونی چرا؟چون شما روز اول بسادگی با گذشت و محبت بهش در باغ سبز نشون دادی که این حق شماست و بعدش بگی ببخشید منم میبخشمت،این دقیقا اتفاق روزمره ایه که تو زندگیت شاهدش هستی،خطا بعد گفتن ببخشید و بخشش از طرف شما،بنظر من با گذشت زمان بیشتر هم خواهد شد و اگه چند سال دیگه دست بزن رو هم بهش اضافه کردن تعجب نکن.
    ببخشید اگه ناراحتت کردم دوستم فقط میخواستم عمق فاجعه رو دریابی که توهین و بی حرمتی و فحاشی چقد بده،چه از طرف زن چه از طرف مرد.
    و اما برخورد شما:
    بیا فرض کنیم در این مواقع شما هم عصبانی میشی و بالاخره شده کمتر ولی جواب میدی،بالاخره تو دعوا که حلوا خیرات نمیکنن،میکنن؟ اینجاست که باید بسنجی ببینی همسرت چطوره؟ ایشون بدتر میکنه یا از زشتی توهینای شما متوجه میشه توهین چقد بده،یا نه کینه بدل میگیره و مدام حرفات و در هر فرصتی به روت میاره و حرفای خودش و فراموش میکنه؟
    یا اینکه فرض کنیم شما در این شرایط سکوت میکنی و ایشون بعد توهین و فحاشی میاد طلب بخشش میکنه و شما میپذیرید؟ خب اینم راه جالبی نیست،چون تبدیل به عادت میشه و قبحش شکسته میشه.
    و احتمالات دیگر...
    پس شما اول بیاید شرایط رو بسنجید و ریز رفتارها و بازخوردها رو در این مورد خاص ببرسی کنید بعد به مشاور مراجعه کنید یا حضوری یا از طریق مشاوران حرفه ای همین سایت در انجمن آزاد،چون به واقع مسأله شما چیزی نیست که با سخنان و ایده های ما افراد عادی کمک چندانی بشه بهتون کرد،ما هم مثل خود شما مردم عامه ی جامعه هستیم و ممکنه نظراتمون گره زندگیتوو کورتر کنه،مشاورین خانواده برای همین هستن دیگه،ازشون کمک بگیر عزیزم
    موفق باشی

  8. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 مرداد 94 [ 18:40]
    تاریخ عضویت
    1394-4-19
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    15
    سطح
    1
    Points: 15, Level: 1
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 2.0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خسته ام. سرم بخاطر مشتای شوهرم ورم کرده و داره از درد میترکه. دیگه هیچ توان و انرژی ندارم. از خودم, خدا, خانوادم و همسرم شاکیم.
    ازدواج من ی اشتباه بود, ما وصله هم نبودیم. چهارسال عمر و آرزوها و انرژیم و پای آدمی ریختم که خودخواهی و ی عالم ویژگی بد دیگه خفش کرده
    خیلی تنها و داغونم. بی خوابی شده مزید بر علت. مجبورم هر روز صب تا شب تو خونه باشم. تو این شهر کسی و ندارم. آلپرازولام خوردم هیچ اثری نداشت
    دیگه حتی نق زدنم هم نمیاد. حوصله حرف زدن هم ندارم

    - - - Updated - - -

    هیچ دوسنی برام نمونده. به خانوادم هم نمیخوام چیزی بگم. تو این دنیا اولین و قویترین مسکنم شوهرم بود. از روز اول همیشه احساس میکردم ی جاهای کار میلنگه. خیلی تو این ۴ سال اذیت شدم. اما هیچ وقت از چشم شوهرم ندیدم. کم کم عیباش به چشم میومد هربار ی بجث و دعوا بود اما ازش متنفر نبودم. نمیدونم دوست داشتن بود یا عادت و ترحم. اما همیشه انگیزه و اشتیاق برگشتن داشتم. اولین بار بعد از یک سال از ازدواجمون من و زد مث ی وحشی!
    داداشام میخواستن من طلاق بگیرم اما بابام که خودش این کارس, نه. نهایتا بخشیدمش.
    مفصله بدبختیای من...
    من واقعا بدبخت و احمقم

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    70
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط jama نمایش پست ها
    خسته ام. سرم بخاطر مشتای شوهرم ورم کرده و داره از درد میترکه. دیگه هیچ توان و انرژی ندارم. از خودم, خدا, خانوادم و همسرم شاکیم.
    ازدواج من ی اشتباه بود, ما وصله هم نبودیم. چهارسال عمر و آرزوها و انرژیم و پای آدمی ریختم که خودخواهی و ی عالم ویژگی بد دیگه خفش کرده
    خیلی تنها و داغونم. بی خوابی شده مزید بر علت. مجبورم هر روز صب تا شب تو خونه باشم. تو این شهر کسی و ندارم. آلپرازولام خوردم هیچ اثری نداشت
    دیگه حتی نق زدنم هم نمیاد. حوصله حرف زدن هم ندارم

    - - - Updated - - -

    هیچ دوسنی برام نمونده. به خانوادم هم نمیخوام چیزی بگم. تو این دنیا اولین و قویترین مسکنم شوهرم بود. از روز اول همیشه احساس میکردم ی جاهای کار میلنگه. خیلی تو این ۴ سال اذیت شدم. اما هیچ وقت از چشم شوهرم ندیدم. کم کم عیباش به چشم میومد هربار ی بجث و دعوا بود اما ازش متنفر نبودم. نمیدونم دوست داشتن بود یا عادت و ترحم. اما همیشه انگیزه و اشتیاق برگشتن داشتم. اولین بار بعد از یک سال از ازدواجمون من و زد مث ی وحشی!
    داداشام میخواستن من طلاق بگیرم اما بابام که خودش این کارس, نه. نهایتا بخشیدمش.
    مفصله بدبختیای من...
    من واقعا بدبخت و احمقم


    سلام دوست عزیز.
    معلومه تازه واردی و هنوز نحوه کار تالار نیومده دستت...
    اینجا هر کسی برای خودش یک تاپیک داره و استرارتر با ایجاد تاپیک (مشکل - درخواست راهنمایی - همدردی و ... ) پیگیر مسئله خودش میشه.
    اگه میخایی که بهتر، متمرکز تر و دقیق تر (چون اولین پستی که زدین بیشتر بیان شرح حال اکنون شما هست) پیگیر مشکلتون باشین حتما یک تاپیک با عنوان مناسب و شرح حال و شرایط زندگیتون بنویسین تا اعضاء بهتر بتونن راهنمایی یا حداقل باهات همدردی بکنن ..
    اینجا همه مشکل دارن فک نکن همه تو زندگی خوش بحالشون هست. ینی یکی از الزامات زندگی روبرو شدن با مشکلات هست و لذت آن در نحوه صحیح برخورد با مشکل و مدیریت شرایط هست.

    برای ایجاد تاپیک اول برو درگیری و اختلاف زن و شوهر بعد ارسال موضوع جدید رو بزن

    موفق باشی

  10. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Gadid دلخوری و کینه و ناامیدی به خاطر توهین و رفتارهای بد شوهرم

    دلخوری و کینه و ناامیدی به خاطر توهین و رفتارهای بد شوهرم

    با سلام.
    من و شوهرم 5 ساله ازدواج کردیم.همدیگرو خیلی دوست داریم اما یه اخلاقای بدی داره که خیلی باعث دلخوری و کینه و ناامیدی من شده.هنوز بعد 5 سال به ثبات نرسیدیم مدام با هم بحث داریم شاید موضوعاتش به نظر خیلیا چیزی نباشه اما همین موضوعات کوچیک زمینه یه دلخوری بزرگو فراهم میکنن.کارش جوریه که 1 هفته هست یه هفته نیست.اما وقتی هست هم بحثمون میشه.ایشون
    1- بسیار عصبی و پرخاشگره و حرفیو بی پاسخ نمیذاره یه بار بهش گفتم شونه راستت یه کم کجه فکر کنم بار زیاد گذاشتی روش میگه خودت کجی اونم با لحن پرخاش.
    .2-زودرنج و حساسه و در واقع حساسیت های نابجا داره که تقریبا در هیچ مردی ندیدم.در واقع لوس و بچگانست رفتارش طوری که همه حتی مردای فامیل میگن فلانی بچست الان بهش برمیخوره.که اینا مثالای زیادی داره مثلا یه بار سفر بودیم چای دستم بود زد به دستم باعث شد چای بریزه رو کفشش جلو مادربزرگمو بقیه کلی غر زد و من خجالت کشیدم با اینکه تقصیر خودش بود بعد که نشستم تو ماشین جلو بقیه گفت تو چرا اومدی میرفتی با باباتینا. که بعدا داییم گفت شوهرت چقدر بچست.یا سر اینکه یه شلوارک کم گذاشته بودم براش کلی داد زد تو به هیچ دردی نمیخوری زن نیستی نمیشه روت حساب کرد و... بعدم قهر کرد و همش از من فرار میکرد جوری که همه فهمیدن و رسانه ای شدیم.اگه چیزی بخواد 1 لحظه دیر بشه قهر میکنه و دیگه نمیخاد. البته این حساسیتهاش با گذشت زمان یه کم بهتر شده
    3- وسواس خفیف داره و سر نظافت و نظم خیلی گیر میده
    4-مهارت های ارتباطیش ضعیفه و وقتی بحثمون میشه بی احترامی میکنه و از تهدید و قلدری استفاده میکنه.یه بار بهم گفت بیشعور بیشخصیت.کلکتو بکن روانی که یادم نمیره و.................. حرفای غیر محترمانه شبیه این
    5- مدام از خانواده و فامیل من ایراد میگیره که گاها حرفاش ناراحتم میکنه در حالی که خودش بسیار رو خانوادش و اقوامش حساسه و من نمیتونم حتی مثال بزنم
    شروع یه دلخوری:یه بار داشتم اهنگ گوش میدادم میگه برو بیرون گفتم بهم هدفون بده میگه یه هدفونم نمیتونستی بیاری از خونه بابات(حالا فکر کنین 5 ساله پیش من 20 میلیون جهیزیه بردم اونا به چشمش نمیاد)چطور خواهرت لپ تاپو دوربین داشته مجردیش تو هیچی نداشتی این خیلی واسش عقده شده و از اینجا ازش دلخور میشم و...
    بیشترین ناراحتیم به خاطر شماره 4 هست.که باعث ناراحتی و احساس حقارت من شده و همش فکر میکنم چه فایده داره وقتی حرمتا شکسته و دارم خودمو گول میزنم.همش با حرفاش ازارم میده.عشق بدون احترام هیچه.البته ایشون خصوصیات خیلی خوبی هم دارن.اما نمیدونم با احساس حقارتم و گذشته چه کنم و برای مقابله با رفتارای بدش.
    اگه لازم باشه توضیح بیشتری میدم و مثال میزنم خیلی مثال دارم.من 32 و ایشون 35 سالت.هر دو لیسانس و سنتی ازدواج کردیم

  11. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام عزیزم. تاپیکتو خوندم باید بگم مشکل شما خیلی شایعه. دلیلش هم فقط و فقط عدم شناخت روحیات همدیگه هست.
    مطمئن باش یه سری کارهای اشتباهی کردی که نتیجه اش شده این رفتارهای شوهرت.

    اگز وااقعاااا میخوای زندگیت درست وقشنگ یشه حتما حتما حتما فایل اقتدار مرد از حبشی را از نت دانلود کن. حتماااااا گوش بده واقعا عالیه. من خیلی خیلی راضیم ار وقتی گوش دادم.

    اقتدار مردت رو از بین بردی عزیزم. با کارهایی که کردی. چیزهایی که بهشون اشاره کردی به خاطر اینه که شوهرت اقتدارش پیش تو از بین رفته. و این برای مرد خیلی بده وباعث میشه اون رفتارها رو از خودش نشون بده.

    تو این فایل صوتی نشانه های اقتدار مرد و کارهایی که باعث شکسته شدن اقتدار مرد ار سوی زن و خانواده زن میشه و عواقب اون را کامل توضیج داده.

    ازت میخوام حتماااااااااااااااااااااا اااااااا گوش بدی. یااااااااادت نره حتما.

    و بعدش منتظر حوابت خواهم بود.


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: چهارشنبه 09 مرداد 92, 19:59
  4. +تاریخچهٔ جنسی‌ همسر آیندتون چقدر براتون مهمه
    توسط kamran2007 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 88
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 مهر 88, 11:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.