عزیزم سعی کن کم کم هرکاری میخوای انجام بدی نه اینکه از همون دوران عقد با دعوا شروع کنی
شما حق داری که با همسرت تنها باشی و تنهایی باهاش بری مسافرت حق داری بیشتر وقتتو به بودن با ایشون صرف کنی اما سعی کن با ارامش اینارو به مادرت بگی
مادرت دوستون داره و دلش میخواد همه ی خونواده همیشه جمع باشن
من که خودم وقتی شما گفتی رابطتون در این حد با خونواده ی عروستون خوبه برام خیلی جالب بود معلومه مادرت خیلی عاقله
سعی کنید اگه جایی میخوای بری قبلش حتما به مادرتون بگین که خبر داشته باشن از برنامتون
وقتی هم میگن که شما مارو به خونواده ی همسرت فروختی بجای دعوا کردن بگین مادر من همون جوری که شما توقع داری خونواده ی همسرمم توقع دارن
بادعوا کردن این قضیه حل نمیشه با قهر کردنو از اتاق بیرون نیومدنم حل نمیشه مادرت میترسه که شماها رو ازدست بده و کمتر شمارو ببینه واسه همینه دلش میخواد همیشه دورش
باشین جوری رفتار کن که این حسو نداشته باشه
من از خونوادم دورم و همیشه دلتنگشونم خوش بحالت که هر روز پدر مادرتومیبینی
بعد یه چیز دیگم که من هم در مورد خونواده ی خودم هم در مورد حتی خونواده ی شوهرم مدنظرمه اینه که مگه پدر مادر ادم تا چند سال دیگه زنده هستن ؟ پس اگه یه ذره از خواسته های خودت بزنی برا کنار اونا بودن جای دوری نمیره و بعدها حسرت نمیخوری
شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
ویرایش توسط sahar67 : دوشنبه 15 تیر 94 در ساعت 09:40
علاقه مندی ها (Bookmarks)