به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 دی 94 [ 18:57]
    تاریخ عضویت
    1394-4-14
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    467
    سطح
    9
    Points: 467, Level: 9
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    14
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    بدگویی و بدرفتاری همسرم نسبت به مادرم

    اوایل فکر می کردم چون هنوز همسرم با خانواده ام نزدیک نشده اینجوریه
    ولی الان بعد از حدود سه سال موندم که با این غم کهنه و غصه ای که اذیتم میکنه چه کنم.
    متأسفانه همسرم خیلی خیلی نسبت به خانواده پدریم بدبینه.
    از خیلی ها بد گویی میکنه که اون زن داداشت اینجوریه یا خواهرت اون طوریه
    اینها همه یک طرف چیزی که بیشتر از همه اذیتم میکنه اینه که رفتارش با مادرم خیلی بده. با این که مادرم تا حالا به من چیزی نگفته اما وقتی میبینم هیچ تلفنی از خونه پدریمو جواب نمیده یا خیلی خیلی سنگین با اونا برخورد میکنه و پشتشون بد میگه ناراحت میشم
    همش به خودم میگم مگه مادر 68 ساله من چند سال دیگه زندس که باید اینجوری باهاش برخورد بشه
    مثلاً کافیه مادرم بگه بیایید خونه ما. سعی میکنه برعکسش رفتار کنه و اون موقع نریم و مثلا چند روز بعد بریم که بی محلی کرده باشه
    اصلا فکرشم نمیکردم اینجوری بشه اوضاع زندگیم
    آخه چرا بعضی خانوما نمیتونن همدیگرو تحمل کنن؟!
    فکر میکنم همسرم به نظرش میاد که وقتی دلسوزی میکنه مادرم یا مهربونی انگار هوو اومده سرش و نباید من از کانالی غیر اون محبت ببینم.
    هر چقدر بهش میگم عزیزم مادر جای خودشو داره و همسر جای خودش اما فایده نداره
    باورتون میشه تو این سه سال از ترس این رفتارها بچه دار نشدیم.
    عروس های محترم نمیگم مادر شوهر رو مادر خودتون بدونید، مادر شوهر رو مادر شوهرتون بدونید و اینو درک کنید که شوهرتون اگر خوبی هایی داره از دامن همون زن نشأت گرفته و تربیت شده
    عروس های محترم اینو درک کنید که شما با مادرشوهر اختلاف سنی و فرهنگی به اندازه ی یک نسل دارید حداقل
    میترسم عاق والدین باشم

  2. کاربر روبرو از پست مفید ARM تشکرکرده است .

    morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما تا می تونید به همسرتون محبت کنید
    و همسرتون رو نسبت به مادرتون حساس نکنید
    وقتی می گی مادر جای خودش و همسر هم جای خودش ناراحت می شه
    شما هم باید مهارتهای ارتباطی رو اول یاد بگیری

    من کاملا به همسرتون حق می دم ... حتما کمبودی از طرف خانواده شما و خود شما حس می کنه که انقدر بهم می ریزه

    من از مادرشوهرم خیلی آسیب دیدمدیدم اصلا نمی تونم ببینمش کاری کرده که همسرم دست روم بلند کنه
    لطفا شما فقط به همسرت محبت کنید مدت ها پسر مادرتون بودید حالا یه کمی هم همسر خانومتون باشید
    همه ش جلوی مادرتون از خوبی های خانومتون بگید همه ش ازش تعریف و تمجید کنید
    ویرایش توسط بانوى مهر : یکشنبه 14 تیر 94 در ساعت 16:24

  4. 3 کاربر از پست مفید بانوى مهر تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 آبان 95 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1394-4-12
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,266
    سطح
    19
    Points: 1,266, Level: 19
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از نظر من که یک خانومم اگه یک زن احساس کنه و به این اطمینان برسه که در زندگی همسرش مهمترین فرده و در اولویت اول زندگی اون مرد قرار داره بسیاری از مشکلات حل می شه همینطور هم مورد مهر و محبت همسرش باشه شاید مسئله ای برای خانوم شما به وجود اومده باشه که این طور رفتار می کنه مادر شوهر من برای اینکه بگه پسرمو خیلی دوست دارم تا پسرش چیزی می گه سریع ازش دفاع می کنه مثلا اگه یک ذره نوشابه پسرم بخوره باباش میگه براش خوب نیست و اونم سریع پشتشو می گیره خوب بله ولی اگه می خوای به بچه بگی بده چرا خودت می خوری بچه که این چیز ها رو نمی فهمه و منم برای اینکه بگم حرف حرف تو نیست همون یک ذره رو بهش همونجا می دم بخوره یا به پسرم می گه بسه دیگه بستنی نخور من همونجا می گم پسرم دیگه نمی خوری و یک قاشق دیگه می گیرم جلوش به دلیل مسائلی که بین ما در گذشته بوجود اومد و در حال جریان داره این لجبازی به وجود اومد

    - - - Updated - - -

    و اینکه مادر شما احساس رقابت رو در همسر شما به وجود آورده باشن کاری که دقیقا مادر شوهر من کر حالی که من داشتم رد یادمه اوایل ازدواج که دو سال با اونا زندگی می کردیم همسرم برای تسویه حساب ارشد رفته بود اون شهر و وقتی اومد و در زد این خانوم با اون وزنش از توی آشپز خونه دویدرفت درو باز کرد در حالی که با آرامش داشتم می رفتم درو باز کنم واقعا رفتار هاش زشت بود خوب اینکه اون 25 سال پسر تو بوده اینقدر بهش محبت می کردی تا بمیری دیگه این رفتار ها واقعا زشته که یک زن 50 ساله از خودش نشون بده

  6. 3 کاربر از پست مفید rrrj تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 بهمن 97 [ 17:43]
    تاریخ عضویت
    1393-12-07
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    3,160
    سطح
    34
    Points: 3,160, Level: 34
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    45

    تشکرشده 23 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام من هم با نظر بانوی مهر و rrrjعزیز موافقم ببینید هر زنی احتیاج به دیده شدن داره مخصوصا از طرف همسرش و اگه احساس کنه ه داره نادیده گرفته میشه گاهی با لجبازی گاهی با بدگویی و گاهی با تحویل نگرفتن اعتراض خودش رو نشون میده شما وقتی با همسرتون پیش مادرتون هستید از همسرتون تعریف کنی به حرفش گوش بدید یا مثلاوقتی مادرتون پیشنهاد میدن که بیاد اینجا جلوی خانمتون بهش بگید با خانمم مشورت کنم بهتون خبر میدم با همسرتون بیشتر از قبل مشورت کنید و نظراتشونو تا اونجا که بشه قبول کنید باور کنید معجزه میکنه بهش نگید هر کی جای خودش بجاش بگید مادرم من و بزرگ کرده من مدیونش هستم ولی تو به من خانواده دادی به من بچه میدی منو پدر میکنی و ازش بابت این چیزا تشکر کن موفق باشید

  8. 3 کاربر از پست مفید bitabi man تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,783
    سطح
    32
    Points: 2,783, Level: 32
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 125 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    برای rrrj متاسفم.میشه بپرسم عکس العمل شوهرت در قبال اینطور رفتارات با مادرش چیه؟عجب مردایی پیدا میشن!!!!
    خانم بیتابی من,واقعا تعجب میکنم که خانومی که ازدواج میکنه و سن و سالی ازش میگذره چطور میتونه لج بازی کنه؟؟اونم به نشانه اعتراض.
    بعد میان میگن که چرا آمار طلاق بالاست.وقتی که هنوز دختران و پسران ما به بلوغ فکری نرسیدن که به جای حرف زدن برای حل مشکلشون میان و لج بازی میکنن باید هم آمار طلاق بالا باشه.
    لطفا شما فقط به همسرت محبت کنید مدت ها پسر مادرتون بودید حالا یه کمی هم همسر خانومتون باشید
    بانوی مهر عزیز بی خود نیست که با این تفکرات تو زندگیت این همه به خودتو و همسرت و بچت سختی میدی!!!!

    خانمهای محترم لطفا توجه کنید:ما مردها همانطور که عاشق همسرمان هستیم عاشق مادرمان هم هستیم.ولی این دو هیچ تضادی با هم نداره و کسی قرار نیست جای کسی رو بگیره.اینکه کسی به مادر و پدرش احترام بزاره و هر روز احوالشونو بپرسه نشان "بچه ننه بودن" نیست

    خود شما خانمها لطفا جواب بدن:اگه شما پسر داشته باشین و قرار باشه روزی عروس دار بشین انتظار دارین پسرتون با شما چه رفتاری داشته باشه؟؟؟

    ARM عزیز,به نظر من تنها راهکاری که میتونین استفاده کنین مشاوره حضوریه.سه ساله مشکلتونو نیمه تمام گذاشتین.من از رابطه و رفتار مادرت نسبت به همسرت کاملا بی اطلاعم و اینکه شاید کمی حق با همسرت باشه یا نه, اما تجربه شخصی من اینه که هیچ وقت خودمو بین مادرم و همسرم قرار ندادم و اگرم مشکلی بوده مادرم با درایت و تجربه و همسرمم با گذشت و بزرگواری بین خودشون حلش کردن(دو سه مورد بیشتر نبوده)الان هم همسرم مادرمو مثل مادر خودش دوست داره و بهش توجه میکنه و مادرم هم اگه یه روز همسرمو نبینه به قول خودش مریضه!
    اگه دوست داری چند مثال بزن که حداقل بشه قضاوتی در این مورد داشت

    خدایا همه ما را نجات بده

  10. 2 کاربر از پست مفید کوهنورد تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    اقای کوهنورد محترم شما از دید یه مرد به قضیه نگاه میکنین و خانم ها هم از دید خودشون به قضیه نگاه میکنن. اگر شما خدا رو شکر تو زندگی از اینجور مشکلات ندارین پس نمیتونین صد در صد نظر بدین. باهاتون موافقم که میگین نباید لج و لحباری بین عروس و مادر شوهر باشه. ولی دلایلی که دوستان گفتن کاملااااا درسته و من هم حرف همشونو تایید میکنم..

    خود من همیشه فکر میکردم باید مادرشوهر مثل مادر خود ادم باشه.. باید باهاش دوست بود و از این حرفهاا.. ولی متاسفانه مادرشوهرم نه که ادم بدی باشه ولی یک جور حس زنانه هست که فقط ما خانم ها قادر به درک اون هستیم.. مادر شوهرم شدیدا به شوهر من وابسته است و این وابستگی داره زندگی ما رو به خطر میندازه.. اگر کوچکترین نقدی بهش بکنیم شروع میکنه به گریه کردن مثل بچه ها.. همه فکر و ذهنش شده این که شوهر من چقدر بهش اهمیت میده و اگر حایی ببینه مثلا توجهش بهش کمم تر شده سعی میکنه از راههایی خودشو مطرح کنه.... مثلا مریضیش عود میکنه یا سعی میکنه شوهرمو نگران خودش کنه....

    و من به عنوان زن این اقا وقتی میبینم توجه اون به خانوادش زمانیه که کوچک ترین خواسته ی من( توجه به همسر) را انجام نمیده و توجهی به حل شده مشکل خود ما نداره و دارم میبینم که چقدر ذهنش بابت مشکلات اونها درگیر میشه ناخود آکاه حس تنفر نسبت به اونها در من ایجاد میشه...

    من خودم از ینکه شوهرم بخواد بدگویی کسی را بکنه یا توهین به خانوادش کنه رو به هبچ عنوان قبول ندارم. بااااید شوهرم به خانوادش احترام بذاره و من هم به عنوان عروس باید احترام بذارم ولی....

    زمانی که توقعات خانواده شوهر از پسرشون زیاد باشه و باعث بوجود امدن مشکل تو زندگی ما بشن چطور توفع دارین من همچنان اونا رو دوست داشته باشم؟ و همه اینها در حالیه که شوهر من بیکاره اونها اصلاااا مشکلات زندگی ما براشون مهم نیست. هر جند در ظاهر خودشونو خوب نشون میدن و تو جرفاشون میگن چیزی لازم ندارین و لی در کل...


    من مطمئنم مشکل خانم این اقا به چیزی شبیه این مسائل هست و گرنه کیه که از خوبی و دوست داشتن بدش بیاد...

    مهم تر از همه هم اینه که این اقا تو روابطش با خانومش نتونسته جایگاه رنشو در برابر خانوادش نشون بده... این اقا باید قبول کنه که وفتی ازدواح میکنه در درجه اول مسئول ایجاد ارامش خانومش هست و بعد خانواده..
    این یک واقعیته که متاسفانه خیلی از اقایون بد برداشت میکنن و فکر میکنن این زن مریضه یا مشکل داره ..
    امیدوارم روزی برسه که مردای ما به این واقعیت برررررسن.

  12. 5 کاربر از پست مفید نارجیس تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), bitabi man (دوشنبه 15 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), tanhaeii (دوشنبه 15 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام به آقای arm وهمه دوستان عزیز
    من مجردم اما خیلی از دعوا های عروس و مادر شوهر رو درک کردم چون 24 ساله با مادر بزرگم زندگی می کنیم چند وقت پیشم تاپیکی زدم که بخاطر خواستگارم راهنمایی خواستم از اصلی ترین دلایلمم واسه رد کردنش وابستگی بیش از حد به مادرشون بود.
    من تقریبا دارم از بیرون به این قضیه نگاه میکنم نه شوهری دارم که بخوام مال خود خودم باشه و نه مادر شوهری که باهاش لج کنم!!!!!
    امیدوارم نظراتم واستون مفید باشه
    اول اینکه وقتی آقایون می گن خب مادرمونه نمیتونیم ولش کنیم بهمون محبت کرده و ... بهشون حق میدم حس فرزند به پدر و مادرش کاملا قابل درک و طبیعیه اما بزرگ ترین مشکل ما ایرانی ها وابستگی بیش از حد به خونوادس، لطفا اشتباه برداشت نکنید منظورم محبت یا دلبستگی نیس حرف من وابستگیه که کاملا مخربه! وابستگی به مادر و خونواده باعث مشکلات بیش از حد بعد از ازدواجه!
    دوم اینکه از دید 1 خانوم تمام حرفای خانوما رو هم قبول دارم ببینید محبت 1 طرفه نمیشه که آقایون انتظار دارن همسرشون مادر شوهرو مثل مادر خودش دوست داشته باشه، گاهی رفتار 1 مرد باعث میشه همسرش حس نا امنی پیدا کنه و مادر شوهرو رقیبی واسه خودش ببینه البته مادر شوهرم کم تقصیر نداره، مثلا وقتی 1 مادر بخواد کامل به زندگی پسرش تسلط داشته باشه یا عروس رو مدام با حرفاش برنجونه مسلمه که رابطه خوبی ایجاد نمیشه!
    متاسفانه اکثر مشکلات به 3 دلیل اصلیه:
    1- عدم مدیریت آقا تو روابطش با همسر و مادر که اکثرا حسادت همسر بر انگیخته میشه
    2- دخالت های بی جای مادر شوهر که نمیتونه قبول کنه پسرش ازدواج کرده و شریک زندگی داره و اینکه حس می کنه عروس پسرشو می گیره
    3- حساسیت خانوم به رفتارای مادر شوهر و عدم یاد گیری مهارتای ارتباطی (مثلا سعی می کنن با دعوا و قهر محبت شوهرو جلب کنه که اکثرا بی نتیجس)

    ببینید آقای عزیز
    این وسط یک سری عوامل با هم دخیلن و اینکه مثل آقای کوهنورد بخواین انگشت اتهامو به سمت خانوما و یا همسرتون بگیرید نه تنها نتیجه نمیده بلکه به مرور همسرتونو دلسرد می کنه و تنش های بدتر و حتی بی احترامی رو شاهد خواهید بود!چون مطمئن باشید رفتار خود شما ممکنه یکی از دلایل اصلی درگیریا باشه.

    پس بهترین کار یادگیری مهارتای ارتباطیه حالا یا با کمک مشاور و یا مطالعه تو سایت و یا کتاب و... هیچ اتفاقی نمیفته اگه شما بیشتر به خانومتون محبت کنید و همینطور با احترام حد و حدود دخالت و حرفای مادرتون رو مشخص کنید(البته طرف بحثم شما نیستین کلی گفتم)، مثلا اگه می بینید همسرتونو ناراحت می کنن خیلی محترمانه بگید ایشون خانوم من هستن و ناراحتیش منو ناراحت می کنه، یا من دیدم آقایونی رو که با خانومشون برنامه ای دارن اما بخاطر حرف مادرشون برنامه رو بهم میزنن و...
    پس لطفا سعی کنید مدیریت رابطه رو یاد بگیرید که رفتار شما باعث تنش نشه، با مراجعه به مشاور همراه خانومتونم می تونید حساسیتای ایشونو کم کنید و همینطور واسه رفتارای مادر هم راهکار بگیرید
    معذرت می خوام که متنم طولانی شد اما از شما آقایون خواهش می کنم اینقد نخواین همسرتونو مقصر جلوه بدید قبول کنید این دعوای عروس و مادر شوهر همیشه بوده و در 80 درصد مواقع متاسفانه رفتار آقا و مادرشون عرصه رو بر خانوم تنگ می کنه وگرنه به قول نارجیس عزیز هیچکس از محبت بدش نمیاد!!موفق و خوشبخت باشید


  14. 6 کاربر از پست مفید tanhaeii تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), bitabi man (دوشنبه 15 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94), نارجیس (دوشنبه 15 تیر 94), رویای پر کشیدن (دوشنبه 15 تیر 94)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,783
    سطح
    32
    Points: 2,783, Level: 32
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 125 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم نارجیس عزیز سلام
    نمیخوام بحثو بیشتر از این ادامه بدم چون ممکنه تاپیک دوستمون جنبه بحث عمومی بگیره و از حالت مشاوره خارج بشه.
    و گرنه کیه که از خوبی و دوست داشتن بدش بیاد...
    به خدا قسم دیدم خانومایی رو که خانواده شوهر با هزار عزت و احترام باهاش رفتار میکنن و از دختر خودشون هم بیشتر دوستش دارن ولی چون خانوم !!شنیدن که نباید به خانواده شوهرشون رو بدن و متاسفانه از روی عدم بلوغ فکری سر ناسازگاری میزارن.محبت رو به دخالت تفسیر میکنن,دلسوزی و نصیحت رو به خباثت.
    نمیگم همه اینجورین ولی شاید همسر این آقا اینجوری باشه.برای همین بود که ازشون خواستم چند تا مثال از زندگیش بزنه.

    بعدش من جواب سوالمو نگرفتم:"خود شما خانمها لطفا جواب بدین:اگه شما پسر داشته باشین و قرار باشه روزی عروس دار بشین انتظار دارین پسرتون با شما چه رفتاری داشته باشه؟؟؟"





    ویرایش توسط کوهنورد : دوشنبه 15 تیر 94 در ساعت 11:31

  16. 3 کاربر از پست مفید کوهنورد تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), نارجیس (دوشنبه 15 تیر 94)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط کوهنورد نمایش پست ها
    خانم نارجیس عزیز سلام
    نمیخوام بحثو بیشتر از این ادامه بدم چون ممکنه تاپیک دوستمون جنبه بحث عمومی بگیره و از حالت مشاوره خارج بشه.

    به خدا قسم دیدم خانومایی رو که خانواده شوهر با هزار عزت و احترام باهاش رفتار میکنن و از دختر خودشون هم بیشتر دوستش دارن ولی چون خانوم !!شنیدن که نباید به خانواده شوهرشون رو بدن و متاسفانه از روی عدم بلوغ فکری سر ناسازگاری میزارن.محبت رو به دخالت تفسیر میکنن,دلسوزی و نصیحت رو به خباثت.
    نمیگم همه اینجورین ولی شاید همسر این آقا اینجوری باشه.برای همین بود که ازشون خواستم چند تا مثال از زندگیش بزنه.

    بعدش من جواب سوالمو نگرفتم:"خود شما خانمها لطفا جواب بدین:اگه شما پسر داشته باشین و قرار باشه روزی عروس دار بشین انتظار دارین پسرتون با شما چه رفتاری داشته باشه؟؟؟"



    سلام جناب کوهنورد. مرسی از نظرتون.
    اتفاقا من فکر میکنم همین تفاوت دیدگاهها خودش به نحوی تمثیل و بیان کننده مشکل این اقا میتونه باشه.و شاید بهتر بتونه کمکش کنه تا به شناختی کلی در مورد این مساله برسه.

    من خودم اگر پسر داشته باشم بهش میفهمونم اون زنی که با هزار امید و آروز اومده خونه شوهر یه سری حق و حقوقی داره که وظیفه پسرمه اونا رو ادا کنه. من باید به خودم بقبولونم پسرم وقتی زن گرفت در درجه اول شوهر اون زنه و در درجه دوم پسر منه.
    من شوهر دارم باید توقعاتمو از طریق شوهرم براورده کنم نه پسری که زن داره. پسرم همین که هر از گاه به مادرش سر بزنه و احترام بذاره برای من کافیه. مگه بیشتر از این چی میخوام. من که نمیتونم عقده هایی که تو رندگی خودم باشوهرم داشتم توسط پسرم بخوام به اونها برسم. واقعااااا اگر اونطور باشم خودخواهی من رو میرسونه.

    زمانی که زن پسرم این رفتارهای من رو ببینه ناخواد آکاه از من خوشش میاد. پس خیلی دلایل وجود داره که یک مادر بعد از اینکه پسرش زن گرفت نتونه یه سری واقعیت ها رو قبول کنه.

    اون دخترایی هم که شما مثال زدین (این حرفشون که نباید به خونواده شوهر زیاد رو داد) رو نباید دلیل بر این دانست که دارن به خونواده شوهر بدی میکنن. شاید به خاطر این باشه که از بس خبرهایی در مورد اخلافات شنیدن دارن پیشگیری میکنن. که اینجا باز بستگی به اون خانواده داره که چه رفتاری با اون عروس داشته باشن.
    م نظرم اینه که هیچ رفتاری به خصوص در این مورد بی دلیل نمیتونه باشه و ما باید دنبال علت ودلیل باشیم. (حالا علت ها زیاده: مثلا: حسادت ( که خودش میتونه دلایل زیادی داشته باشه)، کم توجهی شوهر به زن و براورده نکردن خواسته های زن، و ...
    این رو هم بگم گاهی وفتا اون طرفی که سکوت میکنه و چیزی نمیگه صد در صد دلیل بر خوب بودن اون نیست. شاید خواسته های اون داره براورده میشه و کامللا از شرایط موجود راضیه.
    ولی طرفی که همیشه شکایت و نارضایتی داره باید به دادش رسید. شاید کاملا داره اشتباه میکنه ولی بایددددددددد کمکش کرد. چون واقعا داره عذاب میکشه و این رفتار اون نمیتونه بی دلیل باشه.

  18. 3 کاربر از پست مفید نارجیس تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), morteza2487 (دوشنبه 15 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 آبان 95 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1394-4-12
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,266
    سطح
    19
    Points: 1,266, Level: 19
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هم برای شما متاسفم آقای کوهنورد بدون اینکه در مورد زندگی کسی آگاهی داشته باشین قضاوت می کنین این رفتار ها در طول 11 سال زندگی با اونها و در عکس العمل به رفتار های اونها به وجود اومده و گرنه هیچکس از تنفر و بد بودن و لجبازی با کسی لذت نمی بره همسر من هیچ اطلاعاتی راجب خانوم ها و زندگی زناشویی نداشت حتی خودم کتاب هایی رو در این زمینه براش خریدم و البته برای خودم و مطمئنم حتی یک جمله اش رو هم تو ذهنش نداره یک مرد همونقدر که باید به پدر و مادرش احترام بذاره باید به همسرش هم احترام بذاره ولی در مورد همسر من این طور نیست و فقط اونان که باید همیشه مورد احترام باشن و جوابش به من برای بی احترامی اینه که تو به من نزدیکتری پس با تو راحت ترم که احترامتو بشکنم و این طرز فکر باعث شده که همه چیز بین ما از بین بره این خانوم فکر می کنن که اون خیلی پسرش رو دوست داره و مثلا اگه من میوه ای می شستم مسلما برای خودم به تنهایی نبوده می گفت برای اونم بشور ببر و این یک توهین بزرگ به من بود یعنی من برای خودم به تنهایی می شورم می برم جلو اون تنها می خورم واقعا متاسفم براش که این قدر مغز کوچیکی داره یا برای من تعیین می کرد شوهرمو چجوری صدا بزنم بهش بگو آقا فلان شاید من دلم بخواد فقط اسمشو صدا کنم یا بگم فلان جان و این آقا می تونست محترمانه به مامانش بگه خانوم من دوست داره این طوری منو صدا بزنه و در برابر همه چیز فقط سکوت کرده این آقا نتونسته روابط مادر و همسرش رو مدیریت کنه که امروز به اینجا رسیده تا همسرم کوچکترین حرفی می زنه به سرعت ازش حمایت می کنه حتی اگه باباش یه چیزی می گه به سرعت زبونش در حمایت از پسرش فعال می شه حالا چه درست چه غلط خیلی ادای آدمای روشنفکر در میاره مثلا به پسرم می خواد یاد بده که باید از مامانت اجازه بگیری دمپایی رو فرشی شو بپوشی ولی مثلا در همون مورد بستنی می تونه محترمانه بگه پسرم بازم دوست داری بستنی بخوری کاری که من کردم و پسزم گفت نه نه اینکه بسه دیگه نمی خواد بخوری سر سفره نوشابه هست بچه 4 ساله نمی فهمه اون خوب نیست ولی با یک ذره ته لیوان چیزیش نمی شه تا این که بچه تو دلش عقده بشه و اگه پدرشون خیلی آدم حسابیه اصلا نباید همچین چیزی سر سفره باشه این تو خونه خودمون بود نه جای دیگه مثل اینکه پدری به پسرش بگه سیگار بده اونوقت خودش بکشه این احمقانه است که اون بچه ارزشی برای حرف باباش قائل بشه بله آقای محترم پدر و مادر عزیز هستن و باید احترام بهشون گذاشت ولی دختری که با هزار امید و آرزو از خانوادش جدا می شه آیا باید مورد بی مهری و بی احترامی باشه و با این شرایط چطور یک زن می تونه مایه آرامش همسرش و فرزندانش باشه من هیچ مشکلی با مادر ایشون نداشتم ایشون بودن که شمشیر رو برای من از رو بسته بودن و رفتار های ایشون باعث به وجود اومدن بسیاری از کینه ها و کدورت ها بین من و ایشون و من و همسرم شد من هیچوقت ایشونو نمی بخشم و این رو یک روانشناس توی تلویزیون می گفت چیزی که همه ما زن ها در وجود خودمون به خوبی احساس می کنیم که مردی که همسرش در اولویت زندگیش باشه و مهمترین و عزیز ترین شخص زندگی اون مرد اون مرد خوشبخت ترین مرد دنیاست و دقیقا همین طوره نمی گن مادر و پدرش عزیز نیستن و نباید دوستشون داشت ولی اون کسی که در اولویت باید باشه و بر همه مقدم باید زن برای مرد باشه در حالی که در زندگی همسر من این طور نبوده و پدر و مادرش اولویت زندگیش بودن ایشون فرد تحصیل کرده ای هستن ولی تحصیلات آگاهی آدم رو بالا می بره نه شعور آدم رو به شخصه کسانی رو می شناسم که مدرک دیپلم رو ندارن اما شعورشون هزاران هزار بار از یک مثلا دکتر بیشتره و درکشون و ما فکر می کنیم یکی که مدرک دکتری داره خیلی آدم حسابیه ولی من به شخصه به این با ور رسیدم که میزان تحصیلات دلیل شخصیت بالای انسان ها نیست یادمه تو دوران لیسانس یکی از همکلاسی هام تعریف می کرد که یک شب که خواهر ش و خانواده شوهرش از یک عروسی برگشتن مادر شوهر خواهرش می گه عروس فلانی خیلی خوشگل بود یا خوشگل شده بود و شوهر خواهرش بدون بی احترامی به مادرش از زنش تعریف کرده بود و گفته بود هیچ کس به خوشگلی خانوم من نمی رسه من به عنوان یک زن اگر همسرم همچین کاری رو بکنه هیچوقت از یادم نمی ره و همیشه یک گوشه ذهنم حک می شه و اون مرد برای همیشه توی قلبم همونطور که پیامبرمون گفتن اگه مردی به همسرش بگه دوست دارم هیچوقت از قلب همسرش بیرون نمی ره البته مسلما اگه دروغین نباشه که از قدیم گفتن حرفی که از دل بربیاد به دل می شینه و یک زن خوب می تونه فرق حقیقت و دروغ رو تشخیص بده و اینکه قراره پس از ادواج ما بیشترین لحظات عمرمون رو در کنار همسرمون باشیم و اونه که اگه اتفاقی برای ما بیفته مریض بشیم و هر چیز دیگه ای باید به دادمون برسه و هیچ کس جز زن و شوهر به درد هم نمی خورن حتی بچه ها پدر و مادر هم تا اخر عمر باقی نخواهند موند به شخصه دیدم کسانی رو که زنشون فوت کرده و در گذشته در ایام جوانی بهش خیلی بدی کردن کتکش زدن و . . . بعد از فوتش چقدر تنها شدن و یک جورایی سربار زندگی بچه هاشون و حالا همون بچه ها اگه پدرشون مریض بشه حتی دکتر نمی برنش و نوه هاشون این کارو می کنن البته اون بیچاره کمک های میلیونی به نوه هاش کرده و البته به بچه هاش ولی بچه هاش حاضر نیستن براش کاری بکنن و جلو عکس زنش می شینه و گریه می کنه حالا که دیگه خیلی دیر شده قدر زنش رو فهمیده

  20. 3 کاربر از پست مفید rrrj تشکرکرده اند .

    ARM (پنجشنبه 18 تیر 94), نیکیا (یکشنبه 21 تیر 94), نارجیس (دوشنبه 15 تیر 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکلات زناشویی
    توسط mahtabgh در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 مرداد 94, 00:53
  2. پژوهش دانشگاهی درباره خیانت زناشویی
    توسط دانشجوی خانواده درمانی در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 اسفند 93, 17:34
  3. سردی هر دومون در رابطه زناشویی
    توسط samantasara در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: جمعه 28 آذر 93, 19:09
  4. راههای مقابله با بحران ها در زندگی زناشویی (( حتما حتما بخوانید ))
    توسط مهاجر بي نشان در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 07 مرداد 91, 03:34
  5. بامشکل انتقام جویی چه کنم؟
    توسط javad.m در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 شهریور 90, 22:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.