به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 تیر 98 [ 17:03]
    تاریخ عضویت
    1394-4-14
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    4,101
    سطح
    40
    Points: 4,101, Level: 40
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    153

    تشکرشده 113 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چگونه در خاستگاری سنتی عزت نفس خودم را حفظ کنم؟

    سلام
    دختری 23 ساله
    دانشجوی ترم آخر
    خانواده سنتی-مذهبی
    درونگرا و کم حرف
    تا به الان هر خاستگاری داشتم همه به صورت معرفی بوده و اینطور نبوده که پسری منو بپسنده و بعد به خاستگاریم بیاد.میشه گفت اصلا خاستگاری هام رو نمیشه به حساب خاستگاری گذاشت.بیشتر آشنایی بوده.و هیچ کدوم به مراحل بعدی نرسیده.در شهر ما خاستگاری به این نحو هست که اول مادر و خواهر آقا پسر تشریف میبرن خونه دختر خانم.اگر مورد پسند واقع شد آقا پسرو میارن!
    و این مسئله خیلی ناراحتم میکنه.چون بعد از این همه خاستگاری که رفتن و پشت سرشونم نگاه نکردن احساس میکنم لابد من عیب و ایرادی دارم.البته این نکته رو هم بگم که سلیقه اکثر مادرای شهر ما این هست که دختر باید سفید و تپل باشه:))) و من هیچ کدوم ازین معیارای ظاهری رو ندارم.و در نتیجه در همون جلسه اول منتفی میشه.
    سالهای زیادی هم هست سایت همدردی رو میخونم و اگر میخاهید تاپیک های خانوم مصباح الهدی رو لینک کنید باید بگم که از همون اول تا به الان تایپک هاشونو خوندم و در جریان خاستگاری های ایشون هستم.ولی تفاوتی که بین ما هست اینه که ایشون در مرحله اول پسنیدیده میشن.و خب من این مورد رو صد درصد مربوط به معیارای ظاهری میدونم.چون باقی موارد اعم از حجاب و اعتقادات مذهبی و یا تحصیلی رو دارا هستم.و تا جایی هم که تونستم آموزش های هنری هم دیدم.و به هنر علاقه دارم و همینطور ورزش میکنم.ولی در جلسه اول هیچکسسس،تاکید میکنم که هیییچ کس با این موارد کاری نداشته و سوالی هم نکردن.یعنی تنها ملاک های ظاهری براشون مهم بوده و چمیدونم شاید هم ظاهر خونه!
    به هر حال با این عقیده که مادر ها میتونن دخترهای خوب و بهتر را بیشتر از پسرهاشون تشخیص بدن موافق نیستم.وعقیده دارم که مادرها بیشتر درگیر ملاک ظاهری هستن..البته ظاهرم بد نیست و به اندازه خودم زیبایی هایی دارم که گویا این زیبایی ها فقط از نظر خودم و مادرم زیبایی محسوب میشه نه مادر پسرا:))

    بارها خاستم به مادرم بگم که خاستگار های سنتی رو به منزل راه ندن ولی موفق نشدم!چون مادرم هم عقیده دارن که ازدواج باید به این صورت باشه.ولی از دل پر درد من خبر ندارن که بعد از هر بار رفتن خاستگار چه غمی وجودم رو میگیره و اعتماد به نفسم رو ازم میگیره.
    حالا ممکنه بعضی دوستان بگن شاید اون موردهایی که رفتن و برنگشتن خودشون رو در سطح من نمیدونن که باید بگم خیر اینطور نیس.اتفاقا خودشون رو خیلی بالاتر میدونن.حتی از طرز نگاه بعضی هاشون هم کاملا مشخصه.یجوری نگا میکنن انگار من گفتم بیایید خاستگاری!:|

    حالا مشکلاتی که من فکر میکنم علت این برخورد خاستگارها میشه:
    1-اولین مورد چهره و ویژگی های ظاهریم هست!خب من از اول بچگیم لاغر بودم و سبزه!واقعا دست خودم نیس که تغییرشون بدم.شاید بتونم با فشار بسیار زیادی چند کیلو خودم رو چاق تر کنم ولی خوشبختانه یا متاسفانه استعداد چاقی و حتی معمولی شدن هم ندارم:))و این لاغری باعث میشه بینی مبارک بر چهره من احساس اضافی بودن کنه:دی
    و بارها به فکر جراحی زیبایی افتادم ولی ترسیدم!که نکنه همینم بدتر شه.اونوقت هم پولم رفته هم دماغم!
    2-مورد دوم درون گرایی من هست.که کم حرف هستم و تا حدی میشه گفت خجالتی.بلد نیستم زبون بریزم!و سالهاست در پی تغییرم ولی نشده که نشده!
    خب تا به اینجا فقط من همین دو مشکل رو مانع پسندیده نشدم میدونم و باعث شده من اعتماد به نفس پذیرفتن خاستگار رو نداشته باشم.مخصوصا اینکه معرف های ما عمدتا از دختر خاله دخترداییام هستن که همگی حتی از من کویچکترا مزدوج شدن و وقتی که خاستگار میاد و میره اول از همه اونا خبر دار میشن و این باعث میشه من بین فامیل هم احساس خجالت کنم.و از مورد ترحم واقع شدن بیزارم!!
    آیا این تصور من درست هست که خاستگارهایی که نیدیده و نشناخته میان خونمون رو از این به بعد نپذیرم؟
    و امیدوارم باشم یه روزی یه جایی یه پسری منو ببینه و ازم خوشش بیاد و بتونم حداقل قد یه نخود ناز کنم و ایشون ابراز نیاز؟:(
    یا برم دماغمو عمل کنم؟:دی


    .................
    این نکته رو هم بگم که معیارهای ازدواج من بسیار متعادل و تعریف شده هست.و بیشتر جنبه اخلاقی و رفتاری و شباهت های فرهنگی برام مهم هست و دنبال شوهر پولدار و خاص نیستم.البته شغل و تحصیلات هم برام اهمیت داره و خاستگارایی که برام اومدن این ملاک منو در ظاهر داشتن!البته من با خودشون که حرف نزدم ولی معیارهای کلی من رو دارا بودن.

  2. 3 کاربر از پست مفید گلاب تشکرکرده اند .

    فدایی یار (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94), راه حل (سه شنبه 16 تیر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    در مورد اختلاف نظری که در مورد خواستگاری سنتی یا جلسه زنانه، با مادرت داری، محترمانه و جرآتمندانه صحبت کن.
    البته احتمالا کمی حساس هستی و باید صبورتر باشی تا به نتیجه برسی.

    من فکر میکنم جلسه خواستگاری زنانه بیشتر مربوط به بررسی مسائل ظاهری هست، مسائلی مثل چهره، قد و وزن، تحصیلات و وضعیت مالی و هر آنچه در کمتر از ده دقیقه صحبت کردن بدست میاد.
    بنابراین اگر در این زمینه ها امتیاز بالایی نمی گیریم بهتر هست این جلسه رو برگزار نکنیم.

    با توجه به اینکه میگی خواستگارهای شما توسط بستگانت معرفی میشن،
    بهتر هست در مهمانی ها یا مراسم های دیگه که در منزل بستگانت ترتیب داده میشه، و بصورت غیر مستقیم، دیده بشی.

    شاید خیلی درست نباشه که خواستگاری رو ندیده رد کنی ولی اگر دیدی مادر خواستگار یا معرف، روی مسائل ظاهری خیلی حساس هست، ردش کن.

    در مورد عمل بینی، باید توجه داشته باشی که بعد از این تغییر در صورتت، احتمالا یه سری آدما رو جذب و یه سری ها رو دفع میکنی.
    باید ببینی نگاه اطرافیانت به این موضوع چطوری هست.
    اگر مطمئن نیستی که نهایتا نتیجه ی رضایتبخشی داشته باشه، بهتر هست از خیرش بگذری.

    سفید بودن یا تپل بودن نه فقط در شهر شما که در همه ی شهرهای ایران جز پارامترهای زیباییِ افراد ظاهربین هست.
    آدم هایی که زن بودن رو مساوی با تنها یک کارکرد زنانه میدونن . . .

    دیدن زیبایی های مادی و ملموس هم نگاه هنرمندانه میخواد.
    اعتماد به نفست رو حفظ کن و زیبایی های طبیعی خودت رو باور کن.
    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  4. 8 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    hanie_66 (دوشنبه 15 تیر 94), parinazbanoo (پنجشنبه 15 مرداد 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 16 تیر 94), گلاب (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 16 تیر 94), آی تک (دوشنبه 15 تیر 94), راه حل (سه شنبه 16 تیر 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام عزیزم
    منم مثل شما یکی از مخالفان خواستگاری سنتی به نحو رایج بودم.اتفاقا اینجا هم در موردش تاپیک زدم و صحبت هام حول در نظر نگرفتن اعتماد به نفسم در این جور مراسم بود.اما جالبش اینه که نهایتا با همسرم به شیوه ی همین خواستگاری سنتی آشنا شدم و عاشق شدم و ازدواج کردم
    خانمی اینکه یه شیوه ی مهم معرفی شدن رو کلا ندیده بگیری اصلا منطقی نیست.من با تمام وجودم درک میکنم که وقتی خانم هایی جهت خواستگاری میومدن و کلی کلاس میزاشتن و بی هیچ خبری میرفتن چه اعصابی از دختر خرد میشه و چه فرآیند روح فرسایی هستش.
    من به میزان زیاد توی این حالت برزخی بودم و همیشه هم انگشت اتهامم به سمت خودم بود.یه مدت بسیار زیادی هم کلا اعتماد به نفسم نابود شد.
    اما بین همین پروسه های مخل آسایش، من اونی که میخواستمو کاملا مطابق معیار هام بود به دست آوردم.آدم نمیدونه تقدیر از چه مسیری سر راهش میاد پس هیچ مسیری رو برای خودت مسدود نکن.
    عزیزم اگه جلسات اول این مراسم خانوما میان پس بحث ظاهر مطرح میشه.شما هم به ظاهرت به قدر کافی برس.اگه به نظر خودت لاغری میتونی لباسهایی که اندامت رو پر تر نشون میده بپوشی.باید از قیلتر اول رد بشی پس متاسفانه باید یه مقداری ظاهر سازی کنی تا به مرحله بعدی برسی و از ارزش هات خبر دار بشن.
    در مورد رنگ پوست هم که خدا خیر لوازم آرایش بده:
    در مورد جراحی زیبایی من خودم انجام دادم و طوری بود که از نتیجه ش کاملا راضی هم.اما به هر حال خیلیییییی از آقایون جراحی رو دوست ندارن و ممکنه بیشتر از جاذبه دافعه داشته باشه.
    اما از یه نکته غافل نشو که مهم اینه که خودت از وجودت لدت ببری و خودت رو دوست داشته باشی، در این صورت اعتماد به نفست نمود بیرونی تری پیدا میکنه و اونی که واقعا قسمتت باشه نه اهمیت میده چرا لاغری یا چرا پوستت سبزه و بانمک.تو جلسات خوش برخورد باش و شاد.سرتو بالا بگیر و از خدا بخواه مطمئن باش قشنگ ترین تقدیرو سر راهت میزاره
    شاد باشی و خوشبخت

  6. 7 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 15 تیر 94), Gholamzadegan (شنبه 20 تیر 94), parinazbanoo (پنجشنبه 15 مرداد 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 16 تیر 94), فرشته مهربان (جمعه 19 تیر 94), گلاب (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    غزیزم هر وقت تونستی این فرهنگ غلط رو از بین ببری میتونی عزت نفست حفظ کنی
    وقتی مردم مثلا با فرهنگ ما یاد گرفتم برای یه دختر ارزش قائل بشن اون رو مثل یه کالا پشت ویترین تصور نکردن که بایدمورد پسند همه قرار بگیره اونوقت دخترای ایرانی میتونن عزت نفس داشته باشن
    وقتی برای ازدواج اول یه دختر باید مورد تایید خاله وخان باجی وهمسایه وهفت جد واباد مادر شوهر قرار بگیره بعد خود شازدشون بیارن جلو تا کی میخواستی دخترا اعتماد به نفسی براشون بمونه!
    وقتی یه پسر اونقدر عرضه ولیاقت نداره برای انتخاب شریک زندگیش خودش اول پا پیش بزاره و به مادر گرامیش بگه این نظر وسلیقه منه که مهمه این من ودختر خانم هستیم که باید ظاهر هم رو پسند کنیم نه شما و خاله وخان باجی وعمه وغیره ...تا این هست وضعیت همینه از دست من وتو دختر هم هیچ کاری بر نمیاد
    تنها کاری که باید بکنی ایننه وقتی خواستگاری تماس گرفت بگو اگه با اقا پسر تشیف اوردین قدمتون روی چشم اگه نه برین پی کارتون.
    جالبه همجنسای خودمون وقتی درکمون نکنن وقتی اینجوری روی همجنس خودشون هزار عیب وایراد بزارن وقتی ازش حمایت نکنن چه انتظاری از جنس مخالف داری.
    اخه بگو اقا مگه سلیقه تو با مادرت یکیه؟
    شاید یه دختر مادرت رفت دید پسند نرکد بابا سلیقه اش نبود در حالی که اگه خودتون میدیدن به دلتون مینشت وهمونی بود که میخواستین
    تو رو خدا دست بردارین از این فرهنگ غلط چقدر این دخترای بیچاره باید استرس اینو داشته باشن که تو خواستگاری سنتی اول باید مورد تایید مادر شوهر وخواهر شوهر قرار بگیرن
    چقدر دختر وجوود داره که اعتماد به نفسشون با این کار له کردن روحیه شون از دست دادن هزار یک عیب وایراد رو خودشون گذاشتن چون مادر پسره پسند نکرده و رفته
    برای یه پسر این مسئله اصلا قابل درک نیست که یه دختر چقدر توی این مسئله اسیب پذیره وروحیه اش داغون میشه پس خواهش وقتی خواستین ازدواج کنید اول خانمای فامیل نفرستین جلو خودتو اقا باشین مرد باشین برین این زندگی وانتخاب شماست که مهمه نه مارد خواهر ووووووووووو.
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  8. 5 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    parinazbanoo (پنجشنبه 15 مرداد 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 16 تیر 94), گلاب (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94), راه حل (سه شنبه 16 تیر 94)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 تیر 98 [ 17:03]
    تاریخ عضویت
    1394-4-14
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    4,101
    سطح
    40
    Points: 4,101, Level: 40
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    153

    تشکرشده 113 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط meysamm نمایش پست ها
    در مورد اختلاف نظری که در مورد خواستگاری سنتی یا جلسه زنانه، با مادرت داری، محترمانه و جرآتمندانه صحبت کن.
    البته احتمالا کمی حساس هستی و باید صبورتر باشی تا به نتیجه برسی.

    من فکر میکنم جلسه خواستگاری زنانه بیشتر مربوط به بررسی مسائل ظاهری هست، مسائلی مثل چهره، قد و وزن، تحصیلات و وضعیت مالی و هر آنچه در کمتر از ده دقیقه صحبت کردن بدست میاد.
    بنابراین اگر در این زمینه ها امتیاز بالایی نمی گیریم بهتر هست این جلسه رو برگزار نکنیم.

    با توجه به اینکه میگی خواستگارهای شما توسط بستگانت معرفی میشن،
    بهتر هست در مهمانی ها یا مراسم های دیگه که در منزل بستگانت ترتیب داده میشه، و بصورت غیر مستقیم، دیده بشی.

    شاید خیلی درست نباشه که خواستگاری رو ندیده رد کنی ولی اگر دیدی مادر خواستگار یا معرف، روی مسائل ظاهری خیلی حساس هست، ردش کن.

    در مورد عمل بینی، باید توجه داشته باشی که بعد از این تغییر در صورتت، احتمالا یه سری آدما رو جذب و یه سری ها رو دفع میکنی.
    باید ببینی نگاه اطرافیانت به این موضوع چطوری هست.
    اگر مطمئن نیستی که نهایتا نتیجه ی رضایتبخشی داشته باشه، بهتر هست از خیرش بگذری.

    سفید بودن یا تپل بودن نه فقط در شهر شما که در همه ی شهرهای ایران جز پارامترهای زیباییِ افراد ظاهربین هست.
    آدم هایی که زن بودن رو مساوی با تنها یک کارکرد زنانه میدونن . . .

    دیدن زیبایی های مادی و ملموس هم نگاه هنرمندانه میخواد.
    اعتماد به نفست رو حفظ کن و زیبایی های طبیعی خودت رو باور کن.
    سلام آقا میثم و ممنون از پاسخگوییتون
    من بارها به مادرم گفتم خانوم هایی که زنگ میزنن و یا سر زده میان منزلمون رو راه ندن.مادرم میگه نمیشه.همه اینطور ازدواج کردن و راه دیگه ای وجود نداره.رسمه!!
    بهشون میگم والا این رسم من نیس.کسی که میخاد بیاد با من زندگی کنه باید رسم و رسومش با من همخوانی داشته باشه.
    و واقعا حس بدی داره وقتی چند نفر میان و زل میزنن به آدم.بارها من وقتی میبینم همشون بهم زل زدن خندم میگیره:))) بزور جلوی خودمو نگه میدارم.
    تو فامیل های ما تابحال کسی عمل نکرده و به نظرم وقتی من عمل کنم کلی مسخره شم:)) حالا اگر بعد از عمل هم ازدواج کنم این واکنش ها تند تر میشه میگن دختره به خاطر دماغش شوهر کرد:دی یه همچین اقوامی داریم ما!
    ولی به نظر خودم اگر نتیجه جراحی همانطور که انتظارش رو دارم باشه تاثیر خیلی زیادی رو چهرم میزاره.البته فعلا صبر پیشه میکنم ببینم چه پیش میاد



    نقل قول نوشته اصلی توسط hanie_66 نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    منم مثل شما یکی از مخالفان خواستگاری سنتی به نحو رایج بودم.اتفاقا اینجا هم در موردش تاپیک زدم و صحبت هام حول در نظر نگرفتن اعتماد به نفسم در این جور مراسم بود.اما جالبش اینه که نهایتا با همسرم به شیوه ی همین خواستگاری سنتی آشنا شدم و عاشق شدم و ازدواج کردم
    خانمی اینکه یه شیوه ی مهم معرفی شدن رو کلا ندیده بگیری اصلا منطقی نیست.من با تمام وجودم درک میکنم که وقتی خانم هایی جهت خواستگاری میومدن و کلی کلاس میزاشتن و بی هیچ خبری میرفتن چه اعصابی از دختر خرد میشه و چه فرآیند روح فرسایی هستش.
    من به میزان زیاد توی این حالت برزخی بودم و همیشه هم انگشت اتهامم به سمت خودم بود.یه مدت بسیار زیادی هم کلا اعتماد به نفسم نابود شد.
    اما بین همین پروسه های مخل آسایش، من اونی که میخواستمو کاملا مطابق معیار هام بود به دست آوردم.آدم نمیدونه تقدیر از چه مسیری سر راهش میاد پس هیچ مسیری رو برای خودت مسدود نکن.
    عزیزم اگه جلسات اول این مراسم خانوما میان پس بحث ظاهر مطرح میشه.شما هم به ظاهرت به قدر کافی برس.اگه به نظر خودت لاغری میتونی لباسهایی که اندامت رو پر تر نشون میده بپوشی.باید از قیلتر اول رد بشی پس متاسفانه باید یه مقداری ظاهر سازی کنی تا به مرحله بعدی برسی و از ارزش هات خبر دار بشن.
    در مورد رنگ پوست هم که خدا خیر لوازم آرایش بده:
    در مورد جراحی زیبایی من خودم انجام دادم و طوری بود که از نتیجه ش کاملا راضی هم.اما به هر حال خیلیییییی از آقایون جراحی رو دوست ندارن و ممکنه بیشتر از جاذبه دافعه داشته باشه.
    اما از یه نکته غافل نشو که مهم اینه که خودت از وجودت لدت ببری و خودت رو دوست داشته باشی، در این صورت اعتماد به نفست نمود بیرونی تری پیدا میکنه و اونی که واقعا قسمتت باشه نه اهمیت میده چرا لاغری یا چرا پوستت سبزه و بانمک.تو جلسات خوش برخورد باش و شاد.سرتو بالا بگیر و از خدا بخواه مطمئن باش قشنگ ترین تقدیرو سر راهت میزاره
    شاد باشی و خوشبخت
    سلام هانیه عزیزم
    خوشحالم که تونستی همسر ایده آلت رو پیدا کنی امیدوارم منم بتونم به زودی ازدواج کنم و مرد زندگیم رو خوشبخت کنم

    بله درست میگی منطقی نیست که این منبع خاستگارو کلا ببندم.ممکنه درصدی احتمال داشته باشه همسرمو از این راه پیدا کنم.ان شالله:)
    والا هر وقت میخان بیان به خودم میرسم لباس خوشگلامو میپوشم،اصلا میرم جلوی آینه میگم خودمو میبینم میگم واای چقد خوشگل شدم:))کوفتش بشه اون مردی که با من بخاد ازدواج کنه:دی
    در اون لحظه به نظر خودم خیلی خوب میشم ولی گویا مامانای بی سلیقه ی پسرا پسند نمیکننداینجور وقتا دلم میخاد یه آینه بدم دستشون بگم هم خودتونو نگاه کنید هم منو!خداییش کدوم بهتریم؟:)))
    و همینطور لبخند از رو لبام پاک نمیشه و خیلی خوش برخوردم و با اینکه ناراحت میشم از برخوردشون ولی به احترام مهمون بودن باهاشون برخورد بد نمیکنم ولی ...:(
    ممنون عزیزم.ایشالا همه دختر پسرای مجرد این سایت ازدواج مناسبی داشته باشن


    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    غزیزم هر وقت تونستی این فرهنگ غلط رو از بین ببری میتونی عزت نفست حفظ کنی
    وقتی مردم مثلا با فرهنگ ما یاد گرفتم برای یه دختر ارزش قائل بشن اون رو مثل یه کالا پشت ویترین تصور نکردن که بایدمورد پسند همه قرار بگیره اونوقت دخترای ایرانی میتونن عزت نفس داشته باشن
    وقتی برای ازدواج اول یه دختر باید مورد تایید خاله وخان باجی وهمسایه وهفت جد واباد مادر شوهر قرار بگیره بعد خود شازدشون بیارن جلو تا کی میخواستی دخترا اعتماد به نفسی براشون بمونه!
    وقتی یه پسر اونقدر عرضه ولیاقت نداره برای انتخاب شریک زندگیش خودش اول پا پیش بزاره و به مادر گرامیش بگه این نظر وسلیقه منه که مهمه این من ودختر خانم هستیم که باید ظاهر هم رو پسند کنیم نه شما و خاله وخان باجی وعمه وغیره ...تا این هست وضعیت همینه از دست من وتو دختر هم هیچ کاری بر نمیاد
    تنها کاری که باید بکنی ایننه وقتی خواستگاری تماس گرفت بگو اگه با اقا پسر تشیف اوردین قدمتون روی چشم اگه نه برین پی کارتون.
    جالبه همجنسای خودمون وقتی درکمون نکنن وقتی اینجوری روی همجنس خودشون هزار عیب وایراد بزارن وقتی ازش حمایت نکنن چه انتظاری از جنس مخالف داری.
    اخه بگو اقا مگه سلیقه تو با مادرت یکیه؟
    شاید یه دختر مادرت رفت دید پسند نرکد بابا سلیقه اش نبود در حالی که اگه خودتون میدیدن به دلتون مینشت وهمونی بود که میخواستین
    تو رو خدا دست بردارین از این فرهنگ غلط چقدر این دخترای بیچاره باید استرس اینو داشته باشن که تو خواستگاری سنتی اول باید مورد تایید مادر شوهر وخواهر شوهر قرار بگیرن
    چقدر دختر وجوود داره که اعتماد به نفسشون با این کار له کردن روحیه شون از دست دادن هزار یک عیب وایراد رو خودشون گذاشتن چون مادر پسره پسند نکرده و رفته
    برای یه پسر این مسئله اصلا قابل درک نیست که یه دختر چقدر توی این مسئله اسیب پذیره وروحیه اش داغون میشه پس خواهش وقتی خواستین ازدواج کنید اول خانمای فامیل نفرستین جلو خودتو اقا باشین مرد باشین برین این زندگی وانتخاب شماست که مهمه نه مارد خواهر ووووووووووو.
    سلام آبی بیکران جان
    متاسفانه این فرهنگ غلط از بین نمیرهیه بابایی یه فرهنگی ایجاد کرده که هزار تا دختر عاقل نمیتونن نابودش کنن
    نظر خودم هم بر این بود که یجوری به مادرم بگم وقتی خانما زنگ میزنن بهشون بگه با پسرتون تشریف بیارید.البته که احتمال داره با شنیدن این جمله خدافظی کنن
    همیشه تو ذهنم بود که اول پسری عاشقم بشه و در تلاش باشه برای به دست آوردن من .ولی گویا این اتفاقا واسه از ما بهترانه

  10. 3 کاربر از پست مفید گلاب تشکرکرده اند .

    meysamm (دوشنبه 15 تیر 94), parinazbanoo (پنجشنبه 15 مرداد 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array
    خواستگاری سنتی برای شما که مذهبی هستی تقریبا بهترین و مطمئن ترین راه برای ازدواج هست.
    همونطور که خودت هم اشاره کردی باید صبورتر باشی و حساسیتت رو کم کنی.
    احتمالا روال خواستگاری سنتی و جلسات زنانه رو هم باید ادامه بدی.

    مسئله ای که بنظرم میرسه در حال حاضر میتونی تغییرش بدی، خجالتی بودنت یا کم حرف بودنت هست.
    درون گرایی شما ربطی به این موضوع نداره.
    من هم درون گرا هستم، اما نه تنها خجالتی نیستم بلکه خیلی راحت میتونم توی جمع صحبت کنم یا با دیگران ارتباط برقرار کنم.
    برقراری ارتباط با دیگران و خوش صحبت بودن، یه مهارته که فارغ از تیپ شخصیتیی که داری، میتونی این مهارت رو کسب کنی.
    قطعا یه خانم خوش برخورد و خوش بیان، جذابیت و زیبایی بیشتری داره و راحت تر میتونه اطرافیانش رو جذب کنه.

    با توجه به نوشته هات به نظر میرسه آدم باهوش و منطقیی باشی، بنابراین به این موضوع فکر کن و برای عملی کردنش دنبال راه حل باش.

    موفق باشی
    وقتی تو نیستی
    نه هست های ما
    چونانکه بایدند
    نه بایدها . . .

    هر روز بی تو
    روز مباداست!



  12. 8 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 15 تیر 94), Gholamzadegan (شنبه 20 تیر 94), parinazbanoo (پنجشنبه 15 مرداد 94), فرشته مهربان (جمعه 19 تیر 94), گلاب (سه شنبه 16 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 16 تیر 94), راه حل (سه شنبه 16 تیر 94)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم گلاب...ببخشید زیادی می نویسم..تایپک شما از اون تاپیک هایی هستش که منم خیلی واسش حرف و درد دل و سوال و هر چی فکر کنید دارم ... همیشه می خواستم یک تاپیک راجبش بزنم البته این تاپیک ها شاید مثل بعضی تاپیک ها با مضامین خاص مخاطب نداشته باشه منصرف شدم...البته چون چند وقتی هستش باز از فکر ازدواج اومدم بیرون دیگه سعی کردم بهش فعلا فکر نکنم...ولی الان که فرصتی پیش اومده می خوام بنویسم..امیدوارم سایر دوستان هم نظرات ارزشمندشون رو دریغ نکنند و به شخصه من خودم هم استفاده خواهم کرد.

    ببنید من یک پسر هستم... به وضوح دیده بودم وقتی برای دختری خواستگار سنتی میاد اونم اول مادر و خواهر یا احیانا خاله و عمه پسر که اول دختر خانم رو ببینند که ایا مورد پسند واقع می شند یا نه ...و به قول شما بعد نگاه و حرفای معنا دار بعضی ها می رند و بر نمی گردند چه حس بدی رو به دختر خانم القا می کنند...می خوام بدون تعارف با شما صحبت کنم...دختر و پسر هم نداره ولی مخصوصا واسه دختر ها به طور ویژه دختر هایی که از چهره و اندام متناسبی برخوردار هستند خواهان و خواستگار بیش تری دارند(به نظرم هر کی بگه نه و.. شعار داده لااقل توی پیشنهاد دادن ها که توی مجالس زنانه مخصوصا به خانواده دختر پیشنهاد می دند این مورد هستش که به چشم میاد) دیگه دختری که از حد معمول هم بهتر باشه خیلی بیش تر میشه خواهانش و چنین دختر های پون زیبایی ظاهری دارند از خداشون هم هست توی خواستگاری این حسن ظاهریشون هم دیده بشه... ولی دختری که از حد معمول کم تر باشه(هر چقدر هم این خانم ما بگیم سیرت زیبایی داره و... ) ولی کم تر مورد استقبال قرار می گیرند...


    من به بقیه پسر ها کار ندارم...می خوام خودمو بگم...شاید اشتباه می کنم امیدوارم در نهایت قبل ازدواج به نتیجه ی درستی به امید خدا برسم...به شخصه توی ازدواج برام ظاهر طرف مقابلم خیلی مهمه...تاکیید می کنم خیلی مهمه...ولی لطفا اشتباه برداشت نکنید نه که بخوام لزوما اون فرد مقابلم خوشگل باشه و خوش چهره باشه و.. از نظر همه و.. بلکه برام خیلی مهم هستش اون فرد چهرش به دلم بشینه.... حالا شما تصور کنید در کنار چهره من مثلا 9 معیار اصلی و مهم دیگه برای ازدواج دارم...این معیار چهره(یا بهتره بگم به دل نشستن) برای من دروغ نگم نه که اندازه ی 9 معیار دیگه مهم باشه ولی این یک معیار رو اگه کسی نداشته باشه اون نه معیار دیگه رو اصلا نمی خوام درش بررسی کنم اگه حتی بقیه رو کامل کامل داشته باشه... گفتم شاید اشتباه می کنم...واسه همین از خواستگاری سنتی اصلا خوشم نمیاد.. و همیشه دوست داشتم خودم فردی که مورد پسندم هست از نظر ظاهر رو به خانواده معرفی کنم و بعدش راجب بقیه موارد ادامه بدیم که همین کار رو هم کردم ولی قسمت نشد...

    حالا من که به شخصه می دونم اگه دختری به دلم نشینه هر چقدر هم که توی بقیه مواد کاملا اونی که بخوام باشه ولی من تمایلی به ازدواج باهاش ندارم...تصور این که مثلا اول مامانم بره خواستگاری دختر خانمی اول اونا بپسندند(که ممکنه اونا یکی رو بپسندند ظاهری من نپسندم یا اونا نپسندند ولی اتفاقا من بپسندم)بعدش من برم خواستگاری ببینم اصلا من نمی پسندم دیگه واقعا حس عذاب وجدان بهم دست میده چون من میدونم قلبا به این ازدواج تمایلی ندارم پس دیگه بعدش احتمالا اون دختر خانم ممکنه مثل شما رنجیده بشه و... این منو ناراحت می کنه... جالب ترش این هست بدونید که من تا حالا از تمام دختر هایی که مورد پسندم بودند برای ازدواج وقتی دقت می کنم از نظر ظاهری همشون یک وجه اشتراکی دارند که حالا نمی گم این جا... و باز جالب ترش این هست که این دختر خانم ها که مد نظر من بودند و قسمتم نشدند رو به خواهرم نشون داده بودم (که اتفاقا توی هر سه مورد خواهرم انتخابمو تحسین کرده بود که بعدش هم برای خواستگاری اقدام کردیم یا نکردیم)...حالا چیزی که منو ترسوند این هستش که چند وقت پیش من به خانوادم گفتم دیگه خودم فعلا قصد این که کسی رو انتخاب کنم ندارم (اخه تا این سنم همیشه بهشون گفته بودم که خودم انتخاب می کنم و از سنتی خوشم نمیاد بنا به دلایلی که بهتون گفتم) بعدش توی فامیل و همسایه ها چند نفر رو ابجیم و مامانم این قدر ازشون تعریف کردند که اتفاقا از نظر ظاهری اصلا به دلم نمی نشستند...مطمئنم اون دختر هایی که مامانم و ابجیم معرفی کردند از نظر اون نه معیار دیگه مد نظرم بیش تر از اون دختر هایی که خودم انتخاب کردم نزدیک هستند بهشون ولی چه کنم که معیار ظاهر رو برام ندارند...به ابجیم هم گفتم از تو بعید تو که لااقل سلیقه ی من رو دیده بودی نه یکبار بلکه چند بار چرا این پیشنهادات رو دادی ؟

    ولی واقعا توی تناقضش گیر کردم..مطمئن هستم دختر هایی که مامانم و ابجیم معرفی کردند چون توی مجالس زنانه دیدند و خودشون هم زن هستند و پسرشون رو هم خوب می شناسند واقعا برای من بهتر هستند ولی معیار ظاهر رو چه کنم..این که شما گفتنید قبول ندارید مامان ها مثلا بهتر می شناسند و یا سخت گیر تر هستند خواستم بگم نه این طوی نیست یا لااقل برای من این طوری نیست...اتفاقا به نظرم من خودم خیلی توی ظاهر سخت گیر تر هستم.. یا به نوعی سلیقه ی متفاوتی نسبت به اونا دارم...و و اقعا برام جای سواله که باز اگه قصد ازدواج به طور جدی داشته باشم از کجا مطمئن باشم دخترهایی که مامانم می پسندند یا رد می کنند مورد علاقه من هستند یا نه ؟!؟!

    اما ببنید یک نکته ی مهم دیگه هستش بهتون بگم...شما قصد دارید با خانواده ای وصلت کنید که فهم بالایی داشته باشند دیگه...ببنید مامان و ابجی خودم به شخصه نامردی نکردند و دخترهایی که می دونستند سایر معیار ها رو داره برای ن فارغ از چهره بهم معرفی کردند و این من بودم که نپسندیدم... بدونید خانواده ای که مامانش این قدر سطحی بین هستش که صرفا فارغ از سلیقه ی پسرشون می رند و پشت سرشون رو نگاه نمی کنند به نظرم مورد مناسب برای وصت باهاشون نیستند...اگه واقعا شما سایر معیار ها رو دارید که دارید و بقیه بهش توجه ندارند خدا رو شکر کنید همین الان متوجه می شید و قضیه تمام میشه...

    یک نکته ی مهم دیگه هم هستش گفتید درون گرا هستید و شاید به نوعی به کنایه گفتید بلد نیستید زبان بریزید...ببنید من خودم حالم از ادمای چرب زبان و چاخان بهم می خوره..نمی گم خیلی تجربه دارم ولی اون قدری با این سنم متوجه هستم وقتی طرف مقابلم دهنشو باز می کنه داره چاخان و چرب زبانی می کنه یا نه واقعا داره اونی که هست رو نشون میده... این که ادم بتونه خودش رو شرح بده و از توانمندی هاش بگه یک هنره به شرطی که این دو رو اشتباه نکنیم... ببنید فرض کنید شما می خواید فردی رو برای کاری که شما کارفرما هستید استخدام کنید.. دو نفر بیان برای مصاحبه ...یکی بیاد خیلی مرتب و عین صداقت خودشو شرح بده بدون هیج کم رویی از کارای کرده و نکرده وتوانمندی هاش بگه و...
    یکی بیاد تریپ خجالت برداره و نتونه درست حتی حرف بزنه (با این که از اولی کلی توانمند تر باشه) خب شما اولی رو به دومی ترجیح می دید دیگه... چون شما از بیان اونا تصمیم می گیرید دیگه بعدش توی عمل می بیند واقعا طرف راست گفته یا نه... پس شما باید بدون تعارف قبول کنید برای امر مهمی مثل ازدواج باید بتونید خودتون رو شرح بدید و از توانمندی هاتون بگید...خود درست صحبت کردن یک توانمندی هستش..باز میگم زبان ریزی نه هااااا....بلکه درست و به جا حرف زدن... من واقعیتش قبول ندارم تمام خواستگار های شما چون مامان طرف بودند صرفا به خاطر چهره رفتند و برنگشتند...مطمئن هستم شما دارید اینو سریع ناخوداگاه به چهره ربط می دید...من گفتم چهره چقدر مهمه لااقل برای من و...
    ولی از حق نگزریم دیگه همه به خاطر چهره که نبوده...شما توی سایر موارد توانمندی هاتونو بتونید شرح بدید بعش ببنید نظر خواستگاراتون عوض میشه یا نه ؟!


    اصلا به نظر من این که نه لزوما شما بلکه مامان شما بتونه توی جلسات خواستگاری بحث رو به طرفی پیش ببره که صحبت از توانمندی های شما بشه بعدش میکروفن رو بدند به شما (منظورم این هست اول بحثو شروع کنند بعدش بگند خود شما توضیح بدید) شما بتونید خیلی مودب از خودتون و... بگید مطمئن باشید تاثیر چهرتون براشون خیلی کم میشه و ....

    سعی کنید روی این چیزا کار و تحقیق کنید...

    ببنید من خودم از سه سال پیش می رفتم واسه مصاحبه کاری شرکت های بزرگی که توسط روزنامه اگهی می دادند...کلا یکی از سرگرمی هام این بود هر روز نیازمندی می خوندم دوران دانشجویی شرکت های مهم مثلا نهایتا دو سه روز یا هفته ای یکبار این اگهی ها به چشمم می خورد می رفتم واسه مصاحبه کاری...شاید باورتون نشه اوایل این قدر خجالت می کشیدم....وقتی میدیم بقیه با چه تیپ هایی اومدند..با چه رزومه های قوی و... شکر خدا هی رابش تحقیق کردم و بعد هر مصاحبه می اومدم توی دفتری از تجربه هام می نوشتم...که این کارت درست بود این غلط بود...چرا رد شدی .. اون زمان همش رد میشدم :))... خلاصه گذشت و گذشت ...یادم نمیره پارسال که توانمندیم بیش تر شد رفتم جایی واسه مصاحبه و قبول شدم بعدش دیگه همون جا مشغول به کار بودم اینا یک هفته اگهی دادند واسه کار از ابدارچی بگیرید تا متخصص بخش مربوطه.. منم از دور نگاه می کردم به کسایی که واسه مصاحبه می اومدند..وای بعضی ها رو میدیدم که چقدر استرس و خجالت الکی دارند یاد اشتباهات خودم می افتادم و من خودم می گفتم اینا رد هستند حتما و هیمن طور هم میشد...بعضی ها این قدر با اعتماد به نفس و ریلکس ادم کیف می کرد... به شخصه خیلی درس ها گرفتم...البته من از اون جا اومدم بیرون ... توی یکسال گذشته چون درگیر ارشد بودم دیگه اصلا هیج جا برای مصاحبه نرفتم... شکر خدا همین چند ماه پیش دنبال یک کار به خصوصی بودم که اون جایی که من رفتم حتی اگهی واسه مصاحبه نداده بود من خودم حضوری رفتم پیششون از همین تجربه هایی که گفتم استفاده کردم و بهشون از توانمندی هام گفتم و... شکر خدا طرف قبول کرد و اون جا مشغول به کار شدم...

    من از تجربه ی شخصیم گفتم فکر نکنید صرفا اینا رویا و داستان بود... یا اینا رویاست که بعضی ها میگند...واقعا شما کارایی که گفتم رو انجام بدید نتیجشو می بنیید...دیگه لطفا همه چی رو به چهرتون ربط ندید...گفتم بی ربط نیست...ولی همه چی نیست... ضمنا شما کلا هر جا هستید توی هر محیطی اگه واقعا بتونید توانمندی هاتونو نشون بدید فردی که شیفته ی شما بشه و برای رسیدن به شما هم تلاش کنه ممکنه از راه برسه...اینو ازاین بابت گفتم که دوست داشتید همیشه اول یکی از شما خوشش بیاد و بهدش برای رسیدن به شما تلاش کنه...دقیقا منم رویام این بود شیفته ی کسی بشم برای رسیدن بهش تلاش کنم و بهش برسم گویا قسمتم نشد..یا فعلا نشده... هر چی خیره همون بشه...


    خللاصه کلام خانم گلاب که از اسم انتخابیتون مشخص هستش که خوش سلیقه هم هستید..از فکر بینی عمل کردن و این چیزا بیاید بیرون... اینا زاییده تفکر شماست... به چیزایی درونی که گفتم فکر کنید وراجبش بررسی کنید و ان شالله توانمندیتون رو ببرید بالا خودتون از بینی خودتون فراموش می کنید...تا حالا شده گوشه از لباستون پاره یا لکه بشه برید پیش جمعی بعدش فکر می کنید همه دارند اونو نگاه می کنند؟؟ بعضی وقتا برای این که طبیعیش کنیم مثلا میگیم فلانی اره داشتم فلان کارو می کردم موقع بیرون اومدن از خونه لباسم گثیف شد فرصت نشد عوضش کنم (تا منثلا طرف فکر نکنه شلخته هستیم) اتفاقا طرف میگه اه من اصلا حواسم نبود و ندیدمش ؟!؟!؟
    حکایت بینی شما و ظاهر شما هم همین هستش.... شما خودتون حساس شدید و مطمئن باشید اگه خوش چره ترین دختر دنیا هم بودید ولی مثلا قدتون یکم کوتاه بود و الان باز خواستگارا می رفتند و.. الان می گفتید به خاطر قدتون هستش که بقیه می رند و کلا دنبال یک چیزی بودید که بهش ربط بدید اینو...پس قدرسلامتی خودتونو بدونید...


    خوب بشنید فکر کنید ببنید فارغ از ظاهر چی میشه توی جلسات خواستگاری که شما نتونتسدی از توانمندی هاتون بگید...باشه اونا نپرسیدند...ایا نمیشه شما این قدر مهارت کسب کنید و به مامانتون بگید که جلسه فضاش به اون سمت ها بره؟چرا که میشه..این چیزا سخت نیست...راهی رو که بقیه رفتند و نتیجه گرفتند کافیه شما هم استفاده کنید و نتجیه بگیرید به امید خدا...

    به حق این وقت های عزیز ان شالله ازدواجی سالم و موفق و راحت قسمت همه ی جوان های خوب ایرانی بشه.

    ان شالله خبرای خوبی ازتون بشنویم.

  14. 4 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    گلاب (سه شنبه 16 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 16 تیر 94), سرشار (چهارشنبه 11 شهریور 94)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام گلاب جان


    ببین گلاب ما وقتی اولین بار یه شخصی رو می بینیم چیزی که تو چند ثانیه اول توجه مارو به خودش جلب میکنه ظاهر و لباس و نحوه احوالپرسی (در کل نحوه حرف زدن شخص در چند ثانیه اول برخورد) اون شخص هستش،و این اصلا دلیل بر ظاهر بین بودن یا سطحی نگر بودن نیست بلکه مغز ما این جوری هستش که در برخورد اول با یه فرد غریبه اولین چیزهایی که از اون شخص به خاطر میسپاره همین هاست و حالا بعدا با برخوردای بیشتر میره سراغ آنالیز رفتار و اخلاق اون شخص.


    پس شما برای اینکه تاثیر بهتری تو طرف مقابلت که برای اولین بار شمارو می بینه داشته باشی باید روی خودت کار کنی.البته منظورم این نیست که برای خوش اومدن یکی دیگه ظاهر خودت رو دستکاری کنی،بلکه منظورم اینه میتونی با راهکارهای ساده ظاهر خودت رو قشنگ تر کنی این طوری خودت هم احساس بهتری نسبت به خودت پیدا میکنی و احتمال اینکه مورد پسند خواستگارها هم قرار بگیری بیشتره.


    مثلا در مورد رنگ پوستت خب کار خاصی نمی تونی بکنی به جز لوازم آرایش که اون هم عملا فقط برای صورت قابل استفاده است.،هر چند به قول تو شاید خیلی از مادرها از دختر سفید خوششون بیاد ولی من دوستای سبزه ای دارم که واقعا قشنگ و جذابن.


    برای لاغر بودنت،من تو فامیلای خودم دیدم که با چند کیلو اضافه کردن وزنش به حدی زیباتر شده که باور نمیکنی،همین که صورتش پر شده و گونه هاش برجسته شده بینیش کوچیکتر دیده میشه،یا به خاطر اینکه اندامش پرتر شده بود لباسها خیلی بیشتر به تنش میومد.شما هم میتونی با چند کیلو اضافه کردن وزنت ظاهر خودت رو بهتر کنی.بعضی از دوستای منم هستند که مثل شما میگن نه من استعداد چاقی ندارم و از این حرفا.درحالیکه اگه از نظر مسایل غدد(مثل پرکاری تیروئید) مشکلی نداشته باشی به راحتی و با صرف صبر و حوصله میتونی در عرض چند ماه به وزن دلخواهت برسی و شاهد بیشتر شدن زیبایی ظاهریت باشی.


    مثلا میتونی به جای سه وعده صبحانه و ناهار و شام،از 6-7 وعده غذا استفاده کنی.از غذاهای پرکالری مثل برنج،ماکارونی،تخم مرغ و سیب زمینی آبپز با کره،بستنی،آجیل،حلوا ارده،کشمش،آبمیوه،کنجد و...استفاده کنی.یه روز خاص در هفته مثلا هر جمعه هم میتونی خودت رو وزن کنی تا متوجه بشی تونستی وزن اضافه کنی یا نه.هر روز یه قرص مولتی ویتامین بخور که هم ویتامین های بدنت تامین میشه هم باعث افزایش اشتها میشه.هر روز یا روزی در میون هم قرص زینک(روی)بخور هم برای افزایش وزنت خوبه هم برای تقویت موی سر مفیده،بعد از هر وعده غذایی یه قاشق جوانه گندم داخل ماست بریز و بخور،هر روز سعی کن 8-10 لیوان آب بخوری فوایدی که آب برای بدن داره باور نکردنیه هم پوستت رو صاف و شفاف میکنه،صورتت رو پرتر نشون میده،کار کلیه هارو بهتر میکنه و کلی فواید دیگه.هر روز یه سیب رو آبپز کن بخور بعد از چند هفته متوجه برجسته شدن گونه هات میشی انگار که پروتز گذاشتی


    در مورد لباس حتما از رنگهایی که به رنگ پوستت میاد استفاده کن.من خودم عاشق رنگهای شاد هستم و اکثر لباسها و مانتوهام تو طیف سبز،زرد،آبی،زرد و... هستند،باورت میشه من یه دونه مانتوی مشکی بیشتر ندارم اونم فقط برای بعضی مراسم خاص میپوشم.شما هم سعی کن از رنگهای تیره مثل مشکی و خاکستری دوری کنی.سعی کن هارمونی رنگهارو تو لباسهات رعایت کنی.بزرگترین اشتباه خانمهای ایرانی اینه که مثلا یه مانتوی سبز میخرن همون روز میرن یه شال یا روسری سبز هم میخرن و به نظر خودشون ست کردندر حالیکه ست کردن اصولی این طوری نیست.چندین راه برای ست کردن لباس وجود داره.میتونی از روش یکی در میون استفاده کنی مثلا شال مشکی،مانتوی صورتی،شلوار مشکی،کفش صورتی.یا میتونی از رنگهای متضاد یا مکمل استفاده کنی.مثلا ترکیب رنگ صورتی و طوسی واقعا قشنگه، یه مانتوی طوسی با شال صورتی قشنگ میشه.یا میتونی از رنگهایی ک تو یه طیف هستند ولی درجه سیریشون با هم فرق داره استفاده کنی مثلا مانتوی قهوای تیره با شال قهوه ای روشن و....یا اگه مانتوی طرحدار داری میتونی یکی از رنگهای داخلش رو انتخاب کنی و یه شال اون رنگی واسش بخری.


    در کل شما که لاغری باید لباسهای رنگ روشن بپوشی، لباسهای تیره لاغرتر نشونت میده.از لباسهایی با خطوط عمودی که لاغر نشونت میده استفاده نکنی و به جاش از لباسهایی با خطوط افقی استفده کنی.


    در مورد خجالتی بودنت هم باید به مرور خودت رو عادت به صحبت کردن تو جمع های مختلف بدی.ولی همیشه موقع احوالپرسی با دیگران و خواستگارات حتما و حتما با صدای بلند و رسا صحبت کن،آخر جمله هاتو نخور،شمرده شمرده صحبت کن.صاف راه برو و قوز نکن.همه اینا باعث میشه دیگران بدونند شما یه آدم با اعتماد به نفس هستید.



    برای مساله خواستگارات هم گفتی مادرت میگه باید به همین شیوه سنتی باشه و اول مادر و خواهر بیان.ولی مثلا من خودم در این مورد با مادرم حرف زدم و اگه کسی تماس بگیره برای این جور خواستگاریها،مادرم همیشه بهشون میگه اگه تشریف میارید باید آقازادتون هم تشریف بیارن وگرنه ما شرمنده ایم و تقریبا همه اونها هم موافقت کردن.به جز یه مورد که گفت اجازه بدید اول خودمون بیاییم و مادرم هم در کمال ادب ازشون عذرخواهی کرد و اجازه نداد که بیان.


    واقعا باید دختر باشی تا بفهمی چه حس بدی به آدم دست میده که مادر و خواهر میان زل میزنن به آدم از سر تا پای آدمو برانداز میکنن انگار اومدن سیب زمینی و گوجه بخرن


    من اون موقع که سنم کمتر بود و جوون بودم و جویای نام و تجربه کمی در مورد خواستگاری داشتم اجازه دادم یه مادر و خواهری بدون پسرشون بیان خونمون اینا انقد که منو برانداز کردن من واقعا خندم گرفته بود، نمیدونم بعضی دخترا چجوری میتونن تحمل کنن،منم که خوش خنده


    شما هم با مادرت صحبت کن و با هم به یه نتیجه واحد برسید.


    اینا چیزایی بود که به ذهن رسید امیدوارم به دردت بخوره.


    موفق باشی
    ویرایش توسط آی تک : دوشنبه 15 تیر 94 در ساعت 23:59

  16. 5 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    فدایی یار (سه شنبه 16 تیر 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 16 تیر 94), گلاب (سه شنبه 16 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 16 تیر 94)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام دوستم تقریبا اکثر ما به این مشکلات برخوردیم..راه حل هایی البته داره اما بستگی به خانواده ها داره

    مثلا دوست من هرکی زنگ می زنه مامانش هتلی چیزی قرار میزاره و مامان اقا پسر و خود اقاپسر با مامان دختر خانوم و دختر میرن..من به مامانم همینو پیشنهاد دادم ولی روش نمیشه بگه

    در کل فقط کسی که این شرایط براش پیش اومده باشه می تونه درک کنه که چقد حس بدی به ادم دست میده..

    در کل بهت توصیه می کنم کسایی رو که کاملا بیگانه ان و هیچ کدوم از اشناهاتون معرفی نکردن راه ندین..چون توهین در این شرایط خیلی بیشتر اتفاق می افته نسبت به زمانی که

    یک اشنایی دوری باشه..مخصوصا این خانومهایی که لیست بلندی از شماره دختر دارن..به 10 15 جا همزمان زنگ می زنن و همه جا رو می رن و باتوجه به وضعیت مالی و قیافه

    یکی رو انتخاب می کنن..برام پیش اومده این وضعیت که میگم..حتی یک بار یک خانومی اومد تا2 هفته خبری ازش نشد بعد 2هفته زنگ زد گفت تو این مدت هر روز خواستگاری

    می رفتم و بین اونا دختر شما رو پسندیدم!!!!یعنی 10 15 تا خانواده رو معطل خودش کرده انگار نه انگار!!!

    با مامانت جدی صحبت کن و نزار بدون پسر تشریف بیارن به هیچ وجه..

    در کل منم وضعیت تو رو حالا به نحو دیگه دارمو نمی دونم راه چاره چیه..من همیشه دوست داشتم باهم رشته خودم ازدواج کنم تحصیلاتشم از خودم بالاتر باشه و شرکت زده باشه

    که باهم کار کنیم در کمال تعجب یک نفر با این خصوصیات دیروز زنگ زد و من نزاشتم بیان..می دونی بیشتر به خاطر مامانمه که بنا به دلیلی که میرن و دیگه پیداشون نمیشه غصه

    می خوره..من حاضر بودم به قیافه من توهین کنن ولی کسی به خانوادم توهین نکنه..من حاضرم ازدواج نکنم اما واقعا برام سخته شرمنده شدن مامان بابامو پیش خودم ببینم..

    ببخشید تاپیکتو با دردودل اشغال کردم..

  18. 3 کاربر از پست مفید SOGAND. تشکرکرده اند .

    فدایی یار (سه شنبه 16 تیر 94), گلاب (سه شنبه 16 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 خرداد 96 [ 23:33]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    1,684
    سطح
    23
    Points: 1,684, Level: 23
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    6

    تشکرشده 91 در 41 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در مورد سلیقه ی مادر و پسر من هم مخالفم و به نظر نمیرسه سلیقه این دو در ظاهر یکی باشه، ضمن اینکه نگاه مرد به زن و زن به زن فرق داره احتمالا. بارها شده مادر و خواهرم گفتند فلانی خیلی خوشکله ولی از دید من خوشکل نبوده و برعکس اونی که من میگم خوشکله اونا میگن بی ریخت. خواستگاری سنتی به این شکل به نظر من هم صحیح نیست چون زیبایی سلیقه ای و نسبی هست. جالبه اکثر کسایی از بازیگران فیلم سریال های خارجی و ایرانی یا خانم های دیگه که در خیابان دیدم و خوشم اومده دارای یک ویژگی تقریبا مشترک بودند در ظاهر و یا فیزیک. و این باز، نسبی بودن را میرساند و غلط بودن اون شیوه ی سنتی. اما با توجه به مذهبی بودن که فرمودین، چاره ای نیست، با دوستان موافقم در مورد مثال مصاحبه کاری، فرد مصاحبه کننده خیلی از اعتماد به نفس خوشش میاید و سر زبان و ظاهر آراسته. ست کردن لباس و آراسته بودن مهم هست. ترکیب رنگ های مورد استفاده در لباس ها مهم هست.
    در هر صورت توجه بفرمائید در ایران مساله با سایر نقاط جهان متفاوت هست، طلاق بسیار سخت هست، و پسر قرار هست از روز اول بدهکار بشود به واسطه ی مهریه، و همین، سخت گیری را در انتخاب بیشتر کرده چون فقط یک بار میتوانی ازدواج کنی و اشتباه نباید بکنی و قرار هست بدهکار شوی به آن دختر، پس چه در زیبایی چه در شرایط خانوادگی و ...باید دقت کرد، شما از دید دختر به این مسائل نگاه کردید بد نیست از دید پسر هم به آن نگاه کنید. اینجا تفاوت هم خودش را نشان میدهد با مساله مصاحبه کاری، فرد استخدام شده در پایان قرارداد ، یا میتوانی تمدید کنی یا اخراج اما در مورد زن چنین نیست.

  20. 4 کاربر از پست مفید mehdi_7 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 16 تیر 94), گلاب (سه شنبه 16 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 18 تیر 94), مصباح الهدی (سه شنبه 16 تیر 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چطور یک زن مستقل، با عزت نفس و دوست‌داشتنی بشم
    توسط عاشق خانواده در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 مرداد 94, 17:09
  2. وقتی عزت نفس از بین رفته چطوری میشه درستش کرد؟
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 شهریور 93, 07:36
  3. **::**::** عزت نفس ..... اجزاء و علائم **::**::**
    توسط فرشته مهربان در انجمن اعتماد به نفس
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 شهریور 92, 13:11
  4. ملکه باش! قدرت و عزت خود را حفظ کن
    توسط single در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 شهریور 91, 20:17
  5. زخم‌هاي عاطفی عامل اصلی ضعف عزت نفس هستند
    توسط hamdam 96 در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 مرداد 90, 14:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.