با سلام خدمت دوستان
محمد هستم 24 ساله . يك سال بيشتره كه به دختر داييم كه 10 سال از خودم كوچيكتره علاقمند شدم . واقعا شايد خيلي ها بخندند و براشون جاي تعجب باشه اين اختلاف سن ...
ولي خب همين نسبت نزديك فاميلي فكر كنم نشون بده كه عشق يك نگاهي و خيلي مسائل ديگه توش نبوده . بنا به تجربياتي هم كه تو اين چند سال دوره جووني كسب كردم خيلي چيزها رو سنجيدم .
مي گم تجربه به خاطر اينكه عشق دومم هست .
براي بار اول تو 14 سالگي به دختري علاقمند شدم ( علاقه سراسر احساسي و چشم و گوش بسته ) كه اين علاقه تا 19 سالگي هم ادامه داشت و سر يه سري مسائل و شكست عشقي كه داشتم ( كه اگر بخوام داستانش رو بگم همه ميشينيد و هاي هاي به حالم گريه مي كنيد چون يه رمان كامل عشقيه .... ) تجربياتي بدست آوردم .
يكيش اينكه آدم نبايد علاقش رو تو دلش مدت زيادي نگه داره و بالاخره بايد مطرحش كنه . چون زماني ميرسه كه چشم وا مي كني ميبيني خيلي دير شده .
يكي از فوايد مطرح كردن اين موضوع با طرف مورد علاقه اينه كه بيشتر با هم همكلام ميشيد و در مورد آيندتون بيتر با هم صحبت مي كنيد و برنامه هاتون رو هم مي تونيد تا حدودي با هم هماهنگ كنيد و بخاطر همكلامي بيشتر از اخلاق و خصوصيات هم نيز تا حدودي با خبر مي شيد . و از خواب و خيال در مورد طرفتون هم تا حدود زيادي ميايد بيرون . اصلا مي فهميد اون هم به شما علاقه اي داره يا نه و ....
اما يك مشكل بزرگي اين وسط هست و اون اينكه من به واسطه ي اختلاف سني كه با دختر داييم دارم و اينكه اون هنوز خيلي براش اين مسائل زوده نمي تونم برم و بهش بگم . چون الان تو سني هست كه شخصيتش در حال شكل گيريه و شرايط سنيش حساسه و تازه به خاطر مسائل فاميلي هم هست . و از طرفي هم به خاطر همين شرايط سنيش و از اونجايي كه ظاهرش بزرگتر از سنشه قطعا مي گم رقيب زياد دارم و پيدا مي كنم .
كه اين شرايط ، زمان انتظار براي آماده شدنش براي مطرح كردن اين موضوع رو برام خيلي دشوار كرده . چون هر هفته هم با هم هستيم و مي بينمش بيشتر هم عذاب مي كشم .
همان طور هم كه گفتم به خاطر مقطع سنيش بسيار مي تونه تحت تاثير مسائل عاطفي باشه . طوري كه اگر كسي بهش ابراز علاقه كرد نمي تونم مطمئن باشم چي جوابش مي تونه باشه . البته يك مورد هم پيش اومد ( با خبر شدم ) كه در اين مورد به طرف جواب منفي داد .
در حال حاضر نمي دونم بايد چيكار كنم و چه جوري بايد با اين شرايط كنار بيام . از طرفي تو خانواده هم نمي تونم مطرح كنم . چون ممكنه با علني شدن موضوع باعث جلوگيري از پيشرفتش تو زندگي بشم .
از علاقه 5 ساله قبليم هم بايد دستگيرتون شده باشه كه اصولا آدمي نيستم كه به هر كسي علاقمند باشم و تا بهترش رو ديدم اولي رو ول كنم . ( عاشق پيشه ام )
تو مدت سه سالي كه از عشق اول تا عشق دوم گذشت هم به دختر هاي خوب و هماهنگ با شرايط فكري و خانوادگي ديگه هم فكر كردم ولي هيچكدوم نظرم رو جلب نكرد تا اينكه ذره ذره و به مرور ديدم به دختر داييم علاقمندم . كه خب اين هم مشكلات سر راه اين علاقه كه گفتم .
اميدوارم بتونم از نظر دوستان در راهبرد هر چه بهتر اين علاقه و برخورد با اين شرايط جديد استفاده كنم .
ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)