به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 تیر 94 [ 22:53]
    تاریخ عضویت
    1394-4-08
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    53
    سطح
    1
    Points: 53, Level: 1
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 ازدواج و بیماری ام اس

    سلام دوستان
    طاعات شما قبول حق
    الان روحیه ام خوب نیست. داغونم. کمکم کنید لطفا.
    بعد دو جلسه صحبت کردن، خانواده دختر گفتند که ایشون چندین سال پیش، دچار حمله بیماری ام اس شدند و از اون موقع دارو مصرف میکنند و البته دیگر حمله ای در چند سال گذشته مشاهده نشد. من تقریبا چیزی از این بیماری نمیدونم.
    همه شرایط (مانند اعتقادی، فرهنگی، علمی، سبک زندگی و ...) مناسب است. حتی یکسری شرایط هم فوق العاده مناسب است. نگاه شون به زندگی خیلی زیباست. خانواده محترم و دست به خیری هستند و از نیازمندان دستگیری می کنند. از لحاظ علمی هم در جایگاه واقعا مناسبی هستند.
    خیلی روحیه ام خراب شده. چون در شهر کوچکی زندگی میکنیم و خانواده شناخته شده ای هستند، نمیتونم با کسی در میان بگذارم.
    نمی دونم چه تصمیمی بگیرم. کمک کنید لطفا. این بیماری اصلا چه تاثیری داره؟ برای همه یکسان هست؟ انشاالله قابل درمان هست؟
    یا علی

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 26 اردیبهشت 95 [ 22:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-30
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,101
    سطح
    18
    Points: 1,101, Level: 18
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    58

    تشکرشده 32 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر شما
    بهتره اگر در تمامی موارد به نتیجه مساعد رسیدید .یک جلسه همراه ایشون به یک متخصص یا به پزشک ایشون مراجعه کنید واز اونها راهنمایی بگیرید.چون این یک قضیه پزشکی است و کسی در جریان مراحل بیماری این خانم نیست نمیشه نظر مناسبی پیشنهاد داد.من کسی رو میشناسم که دچار افزایش آب مغز هست وشنت توی سرش داره. دو سال پیش مورد مناسبی برای ایشون پیدا شد که خانواده پسر پس از تحقیقات کاملی که انجام دادن متوجه شدن مشکلی برای ممانعت از ازدواج وجود نداره با ازدواجشون موافقت کردن والان هم خیلی خوشبخت هستن.این رو از این جهت کردم که این قضیه باید بدون هیچ رودر بایستی پیگیری و شما کاملا آگاهانه و مطمئن تصمیم گیری کنین.تا خدای نکرده نه برای خودتون و نه برای اون خانم محترم مشکلی ایجاد نشه.
    با آرزوی خوشبختی

  3. کاربر روبرو از پست مفید آرامش باران تشکرکرده است .

    به سوی خدا (دوشنبه 08 تیر 94)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام

    گفتین با بیماری ام اس آشنا نیستید.بیماری ام اس(مولتپیل اسکلروزیس) یه بیماری خودایمن هست،یعنی سیستم ایمنی بدن،سلولهای اعصاب محیطی رو بیگانه تلقی میکنه و علیه اونها آنتی بادی تولید میکنه که باعث آسیب این اعصاب و میلین(میلین ماده ای از جنس چربی و پروتئین هست که دور تا دور عصبهارو پوشش میده) میشه و به این شکل باعث ایجاد علایم اون میشه.


    علت دقیق ام اس ناشناخته هست ولی گفته میشه تماس بدن با برخی ویروسها،زندگی تو مناطق سردسیر،داشتن استرس زیاد تو زندگی و...میتونه از عللش باشه.


    این بیماری بیشتر تو قشر تحصیلکرده و با موقعیت اجتماعی خوب دیده میشه(البته نه همیشه) و میگن شاید چون این قشر خیلی استرس تو زندگی دارن بیشتر تو معرض این بیماری قرار میگیرن.بیشترین سنی که در گیر این بیماری میشن سنین 40-20 سالگی هست.بیشتر هم در خانمها رخ میده.


    به بیماری ام اس،بیماری زیبارویان هم گفته میشه چون اکثرا در افراد زیبارو دیده میشه مخصوصا در خانمها.چون میدونید که استروژن به هورمون زیبایی معروفه و کسانیکه زیبا هستند استروژن بیشتری تو بدنشون هست و استروژن زیادی، یکی از علل شروع کننده ام اس میتونه باشه.


    ام اس انواع مختلفی داره.مثلا تو یه نوعش بیمار از اول علایم شدید و تحلیل برنده داره.ولی شایع ترین نوعش،اونی هست که با دوره های عود و بهبودی همراه هست.یعنی مثلا بیمار چند ماه حالش خوب هست(ممکنه تو این مدت قرص های مربوط به ام اس رو استفاده بکنه) ولی یکدفعه دچار تشدید علایم بیماری میشه و باید تو بیمارستان چند روزی بستری بشه و سرم و کورتون دریافت کنه تا علایم بیماری فروکش کنه.



    علایم ام اس زیاده ولی معمولا با احساس خستگی،بیحسی و کرختی در پاها که گاهی باعث عدم تعادل در راه رفتن و تلو تلو خوردن میشه،دو بینی و...خودش رو نشون میده.البته در دوره های بهبودی ممکنه بیمار اصلا این علایم رو نداشته باشه و یا خیلی خفیف باشه ولی در دوره های عود،این علایم به وضوح دیده میشه.



    در بعضی بیماران ممکنه این بیماری خودبخود بهبود پیدا کنه و تو بعضی ها با سیر فرساینده ای پیشرفت بکنه و حال بیمار رفته رفته بدتر بشه.


    ولی در کل عمر بیمار ام اسی مثل یک انسان عادی هست.فقط در دوره های عود،تشدید علایم ممکنه بیمار و خونوادش رو اذیت کنه چون نیاز به بستری،مرخصی گرفتن از محل کار و...هستش.



    شما میتونید با پزشک ایشون صحبت کنید و اطلاعات بیشتر رو از ایشون بگیرید.



    من یکی از دوستام ام اس داره و ازدواج کرده و بچه هم داره.در کل خیلی بیماری خطرناکی نیستش که بگیم کسیکه ام اس داره نمی تونه ازدواج کنه یا بچه دار بشه.


    ولی قبل از اقدام برای ازدواج،حتما پیش مشاور برید و بررسی کنید آیا شخصی هستید که میتونید این علایم رو در همسرتون تحمل کنید و در دوره های عود میتونید همراه و پشتیبانش باشید؟


    موفق باشید.
    ویرایش توسط آی تک : دوشنبه 08 تیر 94 در ساعت 11:54

  5. 4 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (چهارشنبه 10 تیر 94), نادیا-7777 (دوشنبه 08 تیر 94), به سوی خدا (دوشنبه 08 تیر 94), سرشار (دوشنبه 08 تیر 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 تیر 94 [ 22:53]
    تاریخ عضویت
    1394-4-08
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    53
    سطح
    1
    Points: 53, Level: 1
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنون از پاسخ هاتون.
    از کجا معلوم که دختری سالم باشه و بعد ازدواج به این مشکل دچار نشه! کسی هم از اینکه فردا چه می شود خبر نداره. اصلا خیلی از خانواده ها در این شرایط (مدت زیادی از آخرین حمله میگذرد) مشکل رو بروز نمی دهند.
    اما من به دلیل محیطی که در اون بزرگ شدم، احساس میکنم روحیه ام قوی نیست و در برخورد با مشکلات، خسته میشم. مثلا الان که این موضوع رو فهمیدم، چشمام اشکه! با اینکه پدرشون کاملا به من حق دادند که حتی ادامه ندهم. من فکر میکنم چون این بیماری رو نمیشناسم، ازش میترسم. این بیماری رفته رفته توان فرد رو کم میکنه (خدای نکرده) یا اینکه یک زمانهایی اینطوری میشوند؟ اگر خدای نکرده موقع رانندگی یا تو خیابون و ... واسشون مشکل پیش بیاد، چطور؟ البته لا حول و لا قوه الا بالله. از کجا معلوم من سالم باشم و بمانم. اما الان حال روحی ام خیلی داغون است. میتونم بی تفاوت از کنارش رد شم، اما اگر این بیماری رو نداشت، مورد بسیار مناسبی واسم بود. به نظرم بی انصافی است. خودخواهی است. اما انقدر بزرگ نشدم.

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array
    به سوی خدای عزیز
    اگر واقعا به قول خودتون اونقدر بزرگ نشدین و قوی نیستید و حتی یک درصد (توجه کنید: یک درصد) احتمال میدید که اگر با همچین کیسی وارد زندگی بشید و دچار مشکل و یا حمله بشن و نتونید طاقت بیارید و یا همراهشون باشید...

    خواهشانه و ملتمسانه ازتون تقاضا میکنم ازشون بگذرید و اصلا به خودتون وابستش نکنید و ارتباط رو ادامه ندید که خدانکرده نسبت بهتون علاقه مند بشن و یا حساب ازدواج روتون باز کنن

    دخترها احساسی هستند و سریع علاقه مند میشن

    حالا ممکن هم هست هرکدوم از ما با کمسی که هیچ مشکلی نداره ازدواج کنیم ولی بعدش یا خودمون یا اون طرف دچار مشکل بشه.ولی این قضیه اش کاملا فرق داره با اینکه از قبل بدونیم.

    براتون یک مثال میزنم

    یکی از دوستان من از همون زمنو مجردیش میدونست که بچه دار نمیشه چون اصلا رحم نداره. اینو به خواستگارش گفت و ایشون قبول کردند.حتی دوستم به خواستگارش گفت که تو قبول کردی ولی از کجا معلوم خانوادت قبول کنن؟
    اون آقا گفت الا و بلا من تورو میخوام.
    بعد از مدتی هم جدا شدند و هرچقدر همه گفتیم که توکه از اول میدونستی دوستم حامله نمیشه چرا با اصرار باهاش ازدواج کردی؟

    گفت: اونموقع فکر کردم میتونم با این قضیه کنار بیام ولی بعد دیدم نه من قدرتش رو ندارم!!
    به همین سادگی

    و دوست منکه میتونست صبرکنه تا با پسری که شاید شرایطش مث خودش بود و با این قضیه کنار میومد، ازدئواج کنه و بچه ای رو به فرزندی بگیرند و بزرگ کنن و خوشبخت باشن...با این آقا ازدواج کرد و الان یک طلاق توی شناسنامش هست و کلی سرخوردگی و ناراحتی و عذاب

    یاحق
    زندگی زیباست

  8. 3 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    فدایی یار (سه شنبه 09 تیر 94), به سوی خدا (سه شنبه 09 تیر 94), سرشار (دوشنبه 08 تیر 94)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 بهمن 00 [ 00:33]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    235
    امتیاز
    14,247
    سطح
    77
    Points: 14,247, Level: 77
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 203
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,750

    تشکرشده 764 در 211 پست

    Rep Power
    71
    Array
    سلام
    شما در ابتدا باید بدانید که هرگز قرار نیست به ایشان لطف کنید.چون این خودش بزرگترین معضلیه که ممکنه دامن گیر شما و البته بیشتر دختر خانم بشه.سپس با خودت بشین و سنگاتو وا بکن.بحرانی ترین حالت ممکن را در نظر بگیر.اصلا تصور کن ایشون در همان شب عروسی یا روز بعد خدای نکرده دوباره دچار حمله بشن و در آینده کندترین روند بهبودی را داشته باشند.آیا شما قدرت تحمل این سختی رو دارید.اگر پذیرفتی باید این را هم قبول کنی که دیگه هیچ بهانه ای در این رابطه از جانب شما قابل قبول نیست.

  10. 2 کاربر از پست مفید سرشار تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (چهارشنبه 10 تیر 94), به سوی خدا (سه شنبه 09 تیر 94)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    تمام کن بره ، داری احساس برخورد می کنی

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 تیر 94 [ 22:53]
    تاریخ عضویت
    1394-4-08
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    53
    سطح
    1
    Points: 53, Level: 1
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی که این بیماری رو داره، افسرده هست؟ لزوما یک مشکل عصبی داشته که به ام اس دچار شده؟

  13. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام، در این سایت می تونید به جواب سوالاتتون برسید. تاپیکتون رو هم بهتره اونجا ایجاد کنید.

    وبسایت تخصصی ام اس سنتر

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  14. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    به سوی خدا (سه شنبه 09 تیر 94), بانوى مهر (سه شنبه 09 تیر 94)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 تیر 94 [ 22:53]
    تاریخ عضویت
    1394-4-08
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    53
    سطح
    1
    Points: 53, Level: 1
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    5

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میشل نمایش پست ها
    سلام، در این سایت می تونید به جواب سوالاتتون برسید. تاپیکتون رو هم بهتره اونجا ایجاد کنید.

    وبسایت تخصصی ام اس سنتر
    سلام. ممنون. انقدر سایت ها رو زیر و رو کردم که با این سایت هم آشنایی دارم. اما بخاطر احترام به شخصیت بزرگ ایشون و خانواده بزرگشون، ادامه ندادم. خودم از نظر روحی خیلی داغون شدم. فکرش رو نمیکردم که مسولیت ازدواج تا این اندازه میتونه سنگین باشه.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.