سلام یه خانم 25 ساله هستم 8 سال از ازدواجم میگذره 2تا بچه دارم یکی 4 ساله یکی 4 ماهه من و شوهرم خیلی همدیگرو دوست داریم ولی زود به زود دعوامون میشه مثلا اخیرا همش میگه تنها میخواد بره خارج ولی منم خیلی دوست دارم همراهش باشم مخصوصا واسه اولین سفر خارج از کشور ولی اون دوست داره بدون من بره البته اینم بگم که ما در طول سال خیلی سفر میریم ولی توی این هشت سال فقط دوبار دوتایی رفتیم سفر همیشه با مامان و باباهامون یا دسته جمعی بوده و توی این مسافرتا به جای اینکه بهم نزدیک بشیم از هم دور میشیم دوست دارم خودش براش مهم باشه که من همیشه همراهش باشم و خودش پیشنهاد سفر دو نفره رو بهم بده نه اینکه دوست داشته باشه تنهایی بره خارج ازینکه انقدر بود و نبود من براش اهمیتی نداره خیلی ناراحت میشم البته خودش میگه اصلا اینطور نیست و من براش خیلی مهمم و بدون من بهش خوش نمیگذره ولی اگه اینطوره چرا اینطوری رفتار میکنه
شوهرم زیاد سفر کاری میرهو من اصلا تحمل دوریشو ندارم و همون سفر یکی دوروزش واقعا اذیت میشم حالا اگه بخواد بره خارج از کشور واسم خیلی خیلی سخته و خیلی ناراحت میشم بعضی وقتا که صحبت خارجو میکنه و من ناراحت میشم به شوخی میگه یهجوری میرم که تو نفهمی تو از کجا میخوای متوجه بشی ؟ آخه مسافرت زیاد میره
این حرفش خیلی ناراحتم میکنه خواهشم اینه که راهنمایییم کنید من چه جوری رفتار کنم که واسه شوهرم بود و نبودم واسش مهم باشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)