به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 تیر 94 [ 12:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    94
    سطح
    1
    Points: 94, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج با فردی بزرگتر از خود

    سلام .من پسری 20 ساله هستم دانشجو. حدود سه ماهه که عاشق دختری شدم. البته برداشت بد نکنید ما مدتی براى یه پروژه همگروه بودیم و حدودا از رفتار های هم با خبریم. اینطور که از رفتارش متوجه شدم و یکی هم بهم گفته اونم کمی به من علاقه داره. ولی مشکلاتی برای مطرح کردنش باهاش هست که مهمترینش اینه که ایشون یه سال از من بزرگتره و نمیدونم که والدینمون اجازه چنین وصلتی بهمون میدن یا نه. دوما ما همکلاس هستیم و با هم سلام احوال پرسی داریم. من میترسم که ایشون انگشت نما بشه یا رابطه کلاسیمون مشکل دار بشه. از طرفی میدونم که دیر بجنبم ممکنه از دست بدمش. خواهشا بگید که من اگه اینو باهاش مطرح کنم ایشون از دستم ناراحت نمیشه و یا انگشت نما نمیشه ؟ آیا مطرح کردنش درسته ؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    یه سال که چیزی نیست یه جوری گفتی فکر کردم یه 10سال بزرگتره
    یعنی مشکل شما الان فقط همین یه سال اختلاف سنیه؟ هیچ مانع دیگه ای سر راه ازدواجتون نیست؟
    اگه موقعیت وشرایط ازدواج رو در این سن دارین ومیتونید از عهده زندگی مشترک همجوره بر بیای بهتره رسمی اقدام کنی یعنی با خانواده.
    اگه هم موقعیتش نداری مثل درس و سربازی و شغل ودرامد مناسب بهتره بیخیالش بشی.وکلا ارتباطی برقرار نکن چون تا موقعیتش فراهم نشه دمیدن در تنور احساستت ممنوع!!!!
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  3. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-23
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    5,315
    سطح
    46
    Points: 5,315, Level: 46
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 247 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دو تا بحث مطرحه
    اول بزرگتر بودن ایشون.زنی که از شوهرش بزرگتر باشه شوهرشو جدی نمیگیره و بچه میدونه. من کاری با شعارهایی که میدن که زن بزرگتر باشه عیبی نداره و اینا مال قدیماس و این حرفها کاری ندارم. تجربه ای که داشتم ثابت کرده بهم. شمام اگه باهاش ازدواج کردی بلاتردید به این حرف من خواهی رسید.

    دوم این که تو 20 سالته. میخواي ازدواج کنی که چی? سربازی? پول و پس انداز? کار و شغل?
    امیدوارم نگی 3 4 سال نامزد میمونیم بعد که اوکی شد شرایط عروسی میگیریم! چون تهش جداییه. طولانی شدن عقد بزرگترین آفت هر زندگی هست.


    و یه صحبت پسرونه. من 20 سالگیم با الانم (27 سالگیم) زمین تا زیرزمین متفاوته!. کسی که الان به چشم یه موجود همه چی تموم نگاه میکنی, از 25 سال که گذشتی و پخته تر شدی و التهابات اول جوونی رو گذروندی, تازه میفهمی ممکنه اصلا به دردت نخوره و تو دام افتادی!

    من جای تو بودم مینشستم درسمو میخوندم و با فکر عشق و عاشقی اول جوونیمو خراب نمیکردم. چند سال دیگه پشیمون میشی.
    ویرایش توسط سوشیانت : یکشنبه 07 تیر 94 در ساعت 04:57

  4. 2 کاربر از پست مفید سوشیانت تشکرکرده اند .

    setare_000 (دوشنبه 08 تیر 94), tanhaei (یکشنبه 07 تیر 94)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 اردیبهشت 95 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1391-3-30
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    5,578
    سطح
    48
    Points: 5,578, Level: 48
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 172
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    196

    تشکرشده 193 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط alirezadko نمایش پست ها
    سلام .من پسری 20 ساله هستم دانشجو


    نقل قول نوشته اصلی توسط سوشیانت نمایش پست ها
    و یه صحبت پسرونه. من 20 سالگیم با الانم (27 سالگیم) زمین تا زیرزمین متفاوته!. کسی که الان به چشم یه موجود همه چی تموم نگاه میکنی, از 25 سال که گذشتی و پخته تر شدی و التهابات اول جوونی رو گذروندی, تازه میفهمی ممکنه اصلا به دردت نخوره و تو دام افتادی
    آخ آخ آخ آخ

    جانا سخن از زبان ما میگویی ....



    =================================


    رو حساب درس تا تمام کن

    خدمت سربازی تا بدون فکر و عشق و عاشقی تمام کن

    بعدش برو سر کار

    اونوقت با فکر و درایت و مشورت بزرگترها برای ازدواج اقدام کن


    موفق باشی .
    ویرایش توسط فرشته مهربان : یکشنبه 07 تیر 94 در ساعت 10:32 دلیل: حذف موارد دارای آفت مشاوره ای و القاء ناامیدی

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 تیر 94 [ 12:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    94
    سطح
    1
    Points: 94, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حرف شماها کاملا درسته در مورد کار و سربازی اتفاقا پسر دایمم همسن من بود ازدواج کرد ولی فرقش تو پول پدرش بود. منم فکر اونجاهاش داشتم. ولی میخام یه طوری بفهمم که اگه اونم بهم علاقه رو داره طبق گفته یکی دیگه از همکلاسیامون خب خونواده هامون با هم آشنا بشن. اگه علاقه دوطرفه باشه فرق میکنه بنظرم. دختر ممکنه بخاطر پسر بمونه ولی خب اینم که یه سال سنش بیشتره یکم شک برام ایجاد کرد. راهی نمیشناسید بدون پرسیدن ازش بدونم که واقعا علاقه داره یا نه؟
    و اینکه ممکنه خونوادش مخالف باشن بر خلاف خودش آیا اصلا فایده داره

  7. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط alirezadko نمایش پست ها
    حرف شماها کاملا درسته در مورد کار و سربازی اتفاقا پسر دایمم همسن من بود ازدواج کرد ولی فرقش تو پول پدرش بود. منم فکر اونجاهاش داشتم. ولی میخام یه طوری بفهمم که اگه اونم بهم علاقه رو داره طبق گفته یکی دیگه از همکلاسیامون خب خونواده هامون با هم آشنا بشن. اگه علاقه دوطرفه باشه فرق میکنه بنظرم. دختر ممکنه بخاطر پسر بمونه ولی خب اینم که یه سال سنش بیشتره یکم شک برام ایجاد کرد. راهی نمیشناسید بدون پرسیدن ازش بدونم که واقعا علاقه داره یا نه؟
    و اینکه ممکنه خونوادش مخالف باشن بر خلاف خودش آیا اصلا فایده داره
    بهیچ عنوان الان هنوز به خانواده نگفتین دختر و وارد فاز احساسات نکنین.بهیچ عنوان اینکارو نکنین.
    اولا به حرف جناب سوشیانت گوش کنین راست میگن پسرا تا سن 25 تغییر میکنن.این تغییرات شامل معیارهای ازدواجشون و علایقشون هم میشه.

    یادمه هم سن و سالای شما که بودم چند تا از پسرای دوران کارشناسیمون همینطوری عاشق چند تا از همکلاسیای دخترشون شده بودن تازه یکیشون و یادمه گفته بود کاملا فکراشون کرده یعنی اینقدر داغ بود که حتی گفته بود که من انتخابمم و کردم، من جوابمم مثبته و.... اگر میخوام دوره شناخت طی به بخاطر دختر خانمه! حتی مثه شما شک سن و سالم نداشتن، کاملا صد در صد مطمعن بودن! !!!!!!!!!!!
    چند ماه تلاش و توجه برای گرفتن جواب از آخرم که دختر و وارد فاز احساسی کردن، تازه با خانواده درمیون گذاشتن، تا مخالفت خانواده و دیدن، راحت گفتن من میدونستم مخالفن ولی فکر میکردم با حرف زدن راضی میشند نشدن و قضیه ام تمام شد.
    تازه به سن 25 که رسیدن خانواده و بزور راضی کردن اونم حالا چی ایشون دیگه اونقدر مثه قبل داغ نیستن که فکراشون و کردن و پاسخشون مثبته ، دیگه حس دوست داشتنی هم در کار نیست فقط رو حساب عذاب وجدان اقدام کردن همین.

    تازه مطمعنا مادرشون هنوز مخالفت و اگر هم میرن خواستگاری فقط بخاطر اصرار پسرشون هست و مطمعنا طوری میرند که یک عیب و ایرادی از دختر بگیرند!

    نمیدونم حالا این قضیه برای شما تجربه میشه، شما حاضرین نگین من فرق دارم ، احساسات من واقعی و.... چون همه اولش همینو میگند فکر میکنن فرق میکنند.

    نمیگم همه قراره همچین سرنوشتی پیدا کنن ولی لطفا راه و درست برین، اول با خانواده پیش برین و اقدام کنین! اگر واقعا دختر خانم و دوست دارین مانند این آقا بیراهه نرین چون جز تحقیر برای دختر هیچی نخواهید داشت.
    تازه شما خودتون هم مطمعن نیستین و شک دارین، پس سعی کنین اول این شک و برطرف کنین و با خانواده درمیان بذارین ، فعلا به دختر خانم هیچی نگین چون قابلیت اینم دارن که احساساتی تصمیم بگیرند با توجه به اینکه میگین احساس میکنین حسی دارند، پس اول این دو موضوع و حل کنین بعد دختر خانم و از طریق خانوادشون مطلع کنین.

    تازه مورد این داستانی که تعریف کردم برعکس بود دختر یکسال کوچیکتر از پسر بود بازم خانواده بهانه آورده بودن که ما مخالفیم چون هم سنین!

    پسر هم از حساسیت مادرشون خبر داشتن ولی متاسفانه بازم راه واشتباه رفتن مثه شما فکر میکردن اول باید نظر دختر و بپرسند، چون شرایطشو نداشتن، میخواستن دختر خانم براشون منتظر باشند ولی بعد از مخالفت خانوادشون راحت گفتن بخاطر من منتظر نباشین، من شاید برگردم شاید نه! ولی شما خواستگاراتون و بررسی کنین!

    در صورتی که اگر اول خانواده و راضی میکردن بعد تماس میگرفتن و نظر می‌پرسیدن خب بازم متوجه نظر دختر خانم میشدن تازه اینطوری بهتر هم هست دختر خانم مطمعن میشدن قضیه جدیه چون با خانواده اقدام کردین.

    تازه شما مشکلات دیگری چون سربازی و نداشتن سرمایه هم دارین حتما به این مسایل هم فکر کنین، معمولا تو سن و سالای شما اینقدر احساساتین که به این مسایل اصلا توجه نمیکنند اما مطمعن باشین 25ساله که شدین خیلی به این مسله میپردازین طوریکه خودتون میگین از حس دوست داشتن مهمتر ایناست!

    امیدوارم به این هشدارها توجه کنین.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : یکشنبه 07 تیر 94 در ساعت 10:38

  8. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (یکشنبه 07 تیر 94)

  9. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    قبل از اینکه در فکر علاقه مندی او باشید در پی درک سنخیت شخصیت و فکر و عقیده باشید .... سنخیت که باشد مطمئناً علاقه ایجاد می شود .... علاقه درست در پی شناخت و وجود سنخیت ها به وجود می آید ....

    وضعیت خود را به کمک یک مشاور بطور حضوری بررسی کن ، از نظر معیارها، انواع بلوغ، قدرت مدیریت زندگی ، و شرایط لازم برای تشکیل زندگی .... در صورتی که به کمک مشاور به این نتیجه رسیدید که می توانید یک زندگی را اداره کنید و تکیه گاهزنی که همسر شما می شود باشید ... با خانواده وارد صحبت شوید و اعلام آمادگی برای ازدواج نموده و اورا به خانواده معرفی کنید و بخواهید که کمک کنند تا به خانواده وی اعلام شود که دخترشان مورد نظر است و اجازه بدهند تا طی یک خواستگاری اولیه باب آشنایی خانواده ها و شما دونفر و اقدام به شناخت برای تشخیص میزان سنخیت ها به کمک مشاور حضوری فراهم شود ....

    اگر بعد از طی مراحل شناخت سنخیت کافی وجود داشت که مبارک باشد


    موفق باشید





  10. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    نارجیس (یکشنبه 07 تیر 94)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 تیر 94 [ 12:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    94
    سطح
    1
    Points: 94, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها
    بهیچ عنوان الان هنوز به خانواده نگفتین دختر و وارد فاز احساسات نکنین.بهیچ عنوان اینکارو نکنین.
    اولا به حرف جناب سوشیانت گوش کنین راست میگن پسرا تا سن 25 تغییر میکنن.این تغییرات شامل معیارهای ازدواجشون و علایقشون هم میشه.

    یادمه هم سن و سالای شما که بودم چند تا از پسرای دوران کارشناسیمون همینطوری عاشق چند تا از همکلاسیای دخترشون شده بودن تازه یکیشون و یادمه گفته بود کاملا فکراشون کرده یعنی اینقدر داغ بود که حتی گفته بود که من انتخابمم و کردم، من جوابمم مثبته و.... اگر میخوام دوره شناخت طی به بخاطر دختر خانمه! حتی مثه شما شک سن و سالم نداشتن، کاملا صد در صد مطمعن بودن! !!!!!!!!!!!
    چند ماه تلاش و توجه برای گرفتن جواب از آخرم که دختر و وارد فاز احساسی کردن، تازه با خانواده درمیون گذاشتن، تا مخالفت خانواده و دیدن، راحت گفتن من میدونستم مخالفن ولی فکر میکردم با حرف زدن راضی میشند نشدن و قضیه ام تمام شد.
    تازه به سن 25 که رسیدن خانواده و بزور راضی کردن اونم حالا چی ایشون دیگه اونقدر مثه قبل داغ نیستن که فکراشون و کردن و پاسخشون مثبته ، دیگه حس دوست داشتنی هم در کار نیست فقط رو حساب عذاب وجدان اقدام کردن همین.

    تازه مطمعنا مادرشون هنوز مخالفت و اگر هم میرن خواستگاری فقط بخاطر اصرار پسرشون هست و مطمعنا طوری میرند که یک عیب و ایرادی از دختر بگیرند!

    نمیدونم حالا این قضیه برای شما تجربه میشه، شما حاضرین نگین من فرق دارم ، احساسات من واقعی و.... چون همه اولش همینو میگند فکر میکنن فرق میکنند.

    نمیگم همه قراره همچین سرنوشتی پیدا کنن ولی لطفا راه و درست برین، اول با خانواده پیش برین و اقدام کنین! اگر واقعا دختر خانم و دوست دارین مانند این آقا بیراهه نرین چون جز تحقیر برای دختر هیچی نخواهید داشت.
    تازه شما خودتون هم مطمعن نیستین و شک دارین، پس سعی کنین اول این شک و برطرف کنین و با خانواده درمیان بذارین ، فعلا به دختر خانم هیچی نگین چون قابلیت اینم دارن که احساساتی تصمیم بگیرند با توجه به اینکه میگین احساس میکنین حسی دارند، پس اول این دو موضوع و حل کنین بعد دختر خانم و از طریق خانوادشون مطلع کنین.

    تازه مورد این داستانی که تعریف کردم برعکس بود دختر یکسال کوچیکتر از پسر بود بازم خانواده بهانه آورده بودن که ما مخالفیم چون هم سنین!

    پسر هم از حساسیت مادرشون خبر داشتن ولی متاسفانه بازم راه واشتباه رفتن مثه شما فکر میکردن اول باید نظر دختر و بپرسند، چون شرایطشو نداشتن، میخواستن دختر خانم براشون منتظر باشند ولی بعد از مخالفت خانوادشون راحت گفتن بخاطر من منتظر نباشین، من شاید برگردم شاید نه! ولی شما خواستگاراتون و بررسی کنین!

    در صورتی که اگر اول خانواده و راضی میکردن بعد تماس میگرفتن و نظر می‌پرسیدن خب بازم متوجه نظر دختر خانم میشدن تازه اینطوری بهتر هم هست دختر خانم مطمعن میشدن قضیه جدیه چون با خانواده اقدام کردین.

    تازه شما مشکلات دیگری چون سربازی و نداشتن سرمایه هم دارین حتما به این مسایل هم فکر کنین، معمولا تو سن و سالای شما اینقدر احساساتین که به این مسایل اصلا توجه نمیکنند اما مطمعن باشین 25ساله که شدین خیلی به این مسله میپردازین طوریکه خودتون میگین از حس دوست داشتن مهمتر ایناست!

    امیدوارم به این هشدارها توجه کنین.
    قبلا والدینم گفتن که سن براشون مهم نیست وقتی که میخاستن برای بلوغ و آینده برام توضیح بدن ولی بازهم برای اطمینان باید بپرسم. از والدین خودم تقریبا مطمئنم ولی ترسم از خانواده خانمه که با اختلاف سن مخالف باشه ک هیچ راهی برای فهمیدنش نیست. هنوز تا فارغ التحصیلی هم وقت هست. بنظر خودمم هنوز زوده. بهرحال ممنون

  12. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:41]
    تاریخ عضویت
    1393-10-23
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    5,315
    سطح
    46
    Points: 5,315, Level: 46
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 247 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین رفیق
    من 20 سالگی دقیقا مثل امروز تو عاشق همکلاسیم شدم. جوری که یک ثانیه موبایلش خاموش میشد دیوانه میشدم. از من هم بزرگتر بود. نه سربازی رفته بودم نه کار داشتم نه پول. ترم 2 کارشناسی بودم. خلاصه فکر میکردم اون لیلی منه و من مجنون!! چشمم بسته شده بود و نهایتا راضی کردم همه رو که با اون ازدواج کنم. و سر عقد هم قرار شد 3 سال عقد بمونیم درسامون تموم شه بعد عروسی بگیریم.
    یک سال بعد هم با یه دنیا سردی و بی تفاوتی جدا شدیم!

    امروز که 6 7 سال از اون روز میگذره به حماقتم میخندم. فکر میکردم بدون اون واقعا میمیرم! ولی یک سال بعد از عقدم فکر میکردم چه اشتباهی کردم دست و پای خودمو بستم!!! امروزم بدون اون نمردم و تازه پیشرفت هم کردم و مشغول تحصیلات تکمیلی هستم.

    هر پسری تو 20 سالگی عاشق میشه! داداش خودمم شده بود که بخاطر تجربه من به حرفام گوش کرد و قید عشق و عاشقی رو زد و الانم میگه تو بزرگترین لطف رو کردی 2 سال پیش نزاشتی تحت تاثیر داغ بودن کله تو 20 سالگی زن بگیرم!!!

    از همه اینا گذشته دختره طبق حرفایی که تو این تاپیک و تاپیکهای دیگت زدی اصلا به درد زندگی نمیخوره. چطور میشه به کسی که حتی کادویی که بهش دادی رو میره همه جا جار میزنه, اعتماد کرد??

    بی خیال شو و انقد اول جوونی فکرتو خراب نکن.

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 تیر 94 [ 12:45]
    تاریخ عضویت
    1394-4-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    94
    سطح
    1
    Points: 94, Level: 1
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سوشیانت نمایش پست ها
    ببین رفیق
    من 20 سالگی دقیقا مثل امروز تو عاشق همکلاسیم شدم. جوری که یک ثانیه موبایلش خاموش میشد دیوانه میشدم. از من هم بزرگتر بود. نه سربازی رفته بودم نه کار داشتم نه پول. ترم 2 کارشناسی بودم. خلاصه فکر میکردم اون لیلی منه و من مجنون!! چشمم بسته شده بود و نهایتا راضی کردم همه رو که با اون ازدواج کنم. و سر عقد هم قرار شد 3 سال عقد بمونیم درسامون تموم شه بعد عروسی بگیریم.
    یک سال بعد هم با یه دنیا سردی و بی تفاوتی جدا شدیم!

    امروز که 6 7 سال از اون روز میگذره به حماقتم میخندم. فکر میکردم بدون اون واقعا میمیرم! ولی یک سال بعد از عقدم فکر میکردم چه اشتباهی کردم دست و پای خودمو بستم!!! امروزم بدون اون نمردم و تازه پیشرفت هم کردم و مشغول تحصیلات تکمیلی هستم.

    هر پسری تو 20 سالگی عاشق میشه! داداش خودمم شده بود که بخاطر تجربه من به حرفام گوش کرد و قید عشق و عاشقی رو زد و الانم میگه تو بزرگترین لطف رو کردی 2 سال پیش نزاشتی تحت تاثیر داغ بودن کله تو 20 سالگی زن بگیرم!!!

    از همه اینا گذشته دختره طبق حرفایی که تو این تاپیک و تاپیکهای دیگت زدی اصلا به درد زندگی نمیخوره. چطور میشه به کسی که حتی کادویی که بهش دادی رو میره همه جا جار میزنه, اعتماد کرد??

    بی خیال شو و انقد اول جوونی فکرتو خراب نکن.
    ممنون ولی تاپیک دیگه ای نزدما


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.