سلام. از یه دختر خواستگاری کردم . که آشنایی باهاش داشتم در محیط کار. ایشون رو کرده به من میگه به دلاال زیاد کاملا مخالفم. من زورم گرفته از این حرفش. میتونس بگه نه ولی اینطوری جوابم رو داد. من زورم اومده و احساس بدی دارم
تشکرشده 20 در 16 پست
سلام. از یه دختر خواستگاری کردم . که آشنایی باهاش داشتم در محیط کار. ایشون رو کرده به من میگه به دلاال زیاد کاملا مخالفم. من زورم گرفته از این حرفش. میتونس بگه نه ولی اینطوری جوابم رو داد. من زورم اومده و احساس بدی دارم
تشکرشده 1,301 در 451 پست
سلام دوست محترم...اگه اشتباه نکنم شما همون اقایی بودید که اسمتون luc و... یه همچیم چیزی بود... و همکاری داشتید و کادو بهش دادید و...
توی تاپیک هاتون خواستم نظر بدم بگم اون خانم دلش با شما نیست و یک جورایی شما رو بازیچه قرار داده و...
در واقع خودتون به نظرم اشتباهات زیادی داشتید که بنده نخواستم جسارت کنم و بگم...کارایی مثل کادو دادن به همکار در محیط کار و... اونم بیاد به همه بگه و.... برام مشخص بود قضیه اصلا برای ایشون جدی نیست...
الان هم به نظرم بیش تر لج شما به خاطر این هستش که در محیط کار همه می دونند و ایشون هم جواب منفی دادند و... یک جورایی حس می کنید غرور مردانه ی شما شکسته شده و لجتون گرفته...
به نظرم بهشون ذره ای فکر نکنید...اصلا از اول فکر کردن به ایشون اشتباه بود... البته باید تاوان هر اشتباهی رو هم داد..سعی کنید خیلی سرسنگین بر خورد کنید و قضیه رو فراموش شده فرض کنید و اگه همکاری خواست بحثو به اون سمت ببره و .. بهش اصلا رو ندید و انگار همچین دختر و خواستگاری نبوده.
فرهنگ 27 (سه شنبه 23 تیر 94), مهدی سبز95 (شنبه 06 تیر 94), آی تک (جمعه 05 تیر 94)
تشکرشده 1,129 در 328 پست
سلام
الآن وقت سرزنش نیست ولی خب شما بی گدار به آب زدید و اون کادو رو بهش دادید.هدف اون خانم هم از نشون دادن کادو این بوده که به بقیه بگه فلانی خاطرخواه منه.
کلا دخترا حتی اگه از یه خواستگارشون متنفر باشن همین که واسه اون پسر خواستنی هستند حس خوبی بهشون دست میده و بعضی دخترا با اینکه میدونن جوابشون نهایتا به اون آقا منفی هست ولی باز دوس دارن اونو دنبال خودشون بکشونن.اینا مسایل روانشناختی پیچیده ای هست که خدا در ذات موجود پیچیده ای به اسم دختر گذاشته
من حس شمارو درک میکنم و میدونم از این قضیه دارید حرص میخورید ولی تنها کاری که میتونید انجام بدید این هست که هیچ کاری نکنیددیگه حرفی در مورد ایشون پیش همکارا نزنید.فقط گذر زمان هست که باعث کمرنگ شدن این قضیه برای شما و همکاراتون میشه.
حالا برای خوابیدن حرصتون میتونید یه کار هم انجام بدید: اگه از همکاراتون کسی در مورد خواستگاری شما از ایشون چیزی پرسید بگید راستش من عجله کردم و زود پیشنهاد خواستگاری دادم ولی بعدا دیدم که چقد دنیاهامون با هم متفاوته ولی دیگه متاسفانه کار از کار گذشته بود و قبل اینکه من پیشنهادمو پس بگیرم این خانم اومد جواب رد داد.
زهر نهایی رو هم زمانیکه با یه دختر خوب نامزد کردید میتونید بریزید.با یه جعبه شیرینی میایید محل کارتون و بین همکارا پخش میکنید و اونارو از متاهل شدنتون مطلع می کنید و این جوری اون خانم هم کمی جوش میاره
جمله آخرم اینکه از قدیم الایام رسم بر این بوده که آقایون پیشنهاد ازدواج میدن که ممکنه بارها هم جواب رد بشنون و این جواب منفی چیزی از خوبی های اون آقا کم نمیکنه.شما اولین آقایی نیستید که جواب رد شنیدید و آخریش هم نخواهید بود.همه جوابهای رد هم در نهایت احترام داده نمیشه و بعضی دخترا متاسفانه تو این مورد کم لطفی میکنند پس زیاد این مساله رو برای خودتون سخت نگیرید.
maryam240 (یکشنبه 21 تیر 94), فرهنگ 27 (سه شنبه 23 تیر 94), مهدی سبز95 (شنبه 06 تیر 94)
تشکرشده 184 در 75 پست
سلام.
اینکه کسی شخصیت شما رو خورد کنه اتفاقیه که خیلی وقتا نه تو خواستگاری بلکه تو هر جایی و هر صحبتی ممکنه بیفته. به هر حال ....
هیچ چیز به اندازه ی بخشیدن و راحت رد شدن از کنار برخوردا و اتفاقات بد نیست.
یادتون باشه اون خانم یه غریبه است. همه ی ایران میدونن که به عنوان یه مرد شما حق خواستگاری دارید. خواستگاری هم یک نوع درخواسته. تو این درخواست جواب نه ای هم هست.
به عنوان یک آقای متشخص در محیط کار بهتره با شخصیت و متانت برخورد کنید.
نترسید. بارها ممکنه خواستگاری برید و بارها ممکنه جواب نه بشنوید. به این نمیگن ضایع شدن به این میگن استفاده از حق انتخاب!!!
سرتون رو بالا بگیرید و راحت زندگیتونو بکنید. اتفاق خاصی نیوفتاده!!!
اگه همکارانتون از این اتفاق برای شما حرفی درآوردن بدونید صرفا از سر دشمنیه و دوست دشمن رو اینجا باید شناخت. پس ناراحت شدن در مقابل دشمن و سر خم کردن جلوش کار
درستی نیست. اگه به روتون چیزی گفتن که اغلب نمیگن و فکر نمیکنم کسی بهتون از همکاراتون چیزی بگه مگه به قصد دلداری اونم در صورتی که ناراحتی تو چهره تون هویدا باشه من اگه
باشم جای شما سعی میکنم با شوخی حرف رو عوض کنم تا کسی متوجه ناراحتی من نشه. هر چقدر کمتر از دل شما بدونن کمتر آزار میبینید چون هر کاری بکنید قراره حرفی از توش
دربیاد. تنها چیزی که حرفی توش نیست شخصیت و متانت در رفتار و گفتاره.
لازم نیست به اون خانم جواب متقابلی بدید و به هیچ عنوان از سر حرص و ناراحتی سراغ فرد دیگه ای برای ازدواج نرید
به نظرم نه با اون خانم قطع ارتباط کنید نه حرصشو دربیارید نه انتقام بگیرید. اجازه بدید متوجه بشه که شخصیت یعنی چی. سلام داد جوابشو بدید و سعی نکنید که ضایعش کنید و اونقدری
باهاش راحت برخورد نکنید که بتونه شما رو تو جمع ضایع کنه.
حتی به عنوان درودل یا گلایه یا اینکه مثلا خوب شد به من نه گفت و شانس آوردم و ... حرفی تو جمع همکارا نزنید.اگه هم حرف افتاد مثلا به شوخی بگید خر ما از کره گی دم نداشت به من
زن گرفتن نیومده . یا من هر جا برم خواستگاری دختره یا کور درمیاد یا کچل.بخندید و دیگه هم هیچ حرفی نزنید و اجازه ندید دیگران هم ادامه بدن.
به عنوان یه مرد تو زندگی زناشویی قراره بارها از این اتفاقات براتون بیوفته. یاد بگیرید که چون حقی دارید برای انتخاب و پیشنهاد پس باید در مقابل منتظر عواقب هم باشید. نمیشه که
هم خدا باشه هم خرما. اگه حق انتخاب دارید شنیدن چنین جوابهایی رو هم باید طبق اصول عقل بپذیرید و راحت رد بشید. چه این خانم چه یه خانم دیگه .ازخواستگاری کردن نترسید.
فرهنگ 27 (سه شنبه 23 تیر 94), مهدی سبز95 (شنبه 06 تیر 94)
تشکرشده 20 در 16 پست
واقعا این خانم دیوانه است. چون با دست پیش میکشه با پا پس میزنه. چون با چن تا پسر درارتباطه. راستش من هم قصد جدی نداشتم برا ازدواج با ایشون. چون هردم از این باغ بری میرسد. هر روز خبر میرسه که ایشون رو با آقایی بیرون دیدن . و بر خلاا بقیه خانمهای شاغل اینجا ایشون هیچ قید و بندی نداره. حتی واسش مهم نیس دیگران اونو با پسرای دیگه میبینن . ولی از این مبسوزم که این خانم با این سابقه درخشان واسه من کلا س گذاشت. من از گذشته ایشون بی خبر بودم . چون تو اداره ما خیلی ها کار میکنن. و بعدا متوجه شدم.
تشکرشده 1,600 در 571 پست
اسید بپاش رو صورتش !
چکار دیگه می شه کرد ؟ تو عمرت یعنی ، زندگیت بالا پایین نشده ؟
رفتارهات به سنت نمی خوره .
حرف هم گوش نمی دی
برای چی عضو شدی ، نمی دونم
کلا باید اسم سایت رو به گزارش دهی تغییر نام داد ، عنوان مشاوره اشتباهه
مهدی سبز95 (شنبه 06 تیر 94)
تشکرشده 122 در 43 پست
آقا داوود چرا شما موقع مشاوره دادن همه جا اینقدر عصبانی هستید نمی خواد جواب منو بدید که چرا ولی لطفا روش فکر کنید و یه کم آروم تر باشید لطفا
آقا مهدی می خواین جبران کنید کاراتونو
پس لطفا به حرفم گوش کنید از بازی ایشون خارج شید
اگر کسی چیزی ازتون پرسید یه کلمه بگید نه سو تفاهم از نظر ایشون بوده برای من چیزی نبوده
اگرم کسی چیزی نگفت شما هم چیزی نگید و با این خانم سنگین رفتار کنید ممکنه بعد از سر سنگین شدن شما ادامه بازی ایشون دوباره صمیمی شدن با شما باشه تا دوباره شما رو دنبال خودش بکشونه و اون وقته که انگشت نما می شین پس نکنین از بازی ایشون حرف و حدیثای ایشون جلب توجهاشون و .... بیاید بیرون و بچسبید به زندگیتون من به شما قول می دن شما 2 ماه سنگین با این خانم رفتار کنید هیچ کس یادش نیاد شما اصلا این خانمو میشناسید مردم خودشون کار و زندگی دارن فکر کردین یادشون میمونه فقط چیزی کسی پرسید بحثو خاتمه بدید و بگید سو تفاهم از طرف ایشون بوده همین کاملا جدی و بحثو ببندید نشینید در مورد بدی ایشون یا اینکه بازیم داد یا هرچی با این و اون حرف بزنید اصلا براتون مهم نباشه با اقتدار رفتار کنید
اما مسئله مهم تر
در مورد این فکر کنید که چرا شما باید یه همچین شخصی رو انتخاب کنید به جای عصبانی بودن از دست ایشون فکر کنید چرا به همچین کسی که زندگیتونو در صورت فرضا قبول کردن ایشون نابود می کرد علاقه مند بشید جدی بهش فکر کنید و دنبال زن زندگیتون باشید و پی هر لبخند و نگاهو یا حالا هرچی از ایشون که شما رو جذب کرد نرید
موفق باشید
ویرایش توسط جویا : جمعه 05 تیر 94 در ساعت 22:54
مهدی سبز95 (شنبه 06 تیر 94)
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
من روال پستها را درست نفهمیدم یا شما واقعا این کار را کردین؟
1- گفتید می خواهید کادو بدید و علیرغم توصیه های دوستان این کار را کردید.
2- چند روز بعدش گفتید آبروم را برده و به همه گفته بهش کادو دادم.
3- چند روز بعدش گفتید حرفهای بدی پشت سرش هست و با چند نفری رابطه داره. برم کادوم را پس بگیرم؟
4- چند روز بعدش این تاپیک را زدید که خواستگاری کردم و به من جواب رد داده.
به نظر خودتون ترتیبش عجیب نیست؟
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
فرهنگ 27 (سه شنبه 23 تیر 94), مهدی سبز95 (شنبه 06 تیر 94), آرامش باران (یکشنبه 07 تیر 94), اعجاز عشق (یکشنبه 07 تیر 94), داود.ت (شنبه 06 تیر 94), دختر بیخیال (شنبه 06 تیر 94)
تشکرشده 1,600 در 571 پست
مهدی سبز95 (شنبه 06 تیر 94), جویا (شنبه 06 تیر 94)
تشکرشده 20 در 16 پست
بله حق با شماست. من اعتماد به نفسم رو از دست دادم. و رفتارهای عجیبی ازم سر میزنه . یه حالت عجیبی دارم و آرامش ندارم و از زندگیم هیچ لذتی نمیبرم.انقدر حجم خرابیها زیاده که نشستم و به دور و ورم نگاه میکنم . هنوز به مرحله پذیرش و درک شرایط نرسیدم . و طغیان کرده احساساتم و عقده ها و رنجها و غم ها. اصلا تصوری از اینده مبهم خودم ندارم. کنترلم رو بر زندگیم دارم از دست میدم. کمک کنین بهم که چیکار کنم.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)