به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 52
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    30
    Array

    ماندگار چطور در قلب شوهرش ماندگار بشه

    سلام به همه دوستان...طاعاتتون مقبول درگاه حق....امیدوارم حالتون خوب باشه....زیاده گویی نمیکنم چون خیلی از دوستان منو میشناسن..خصوصا عزیز دلم دختر جوان......از اونجایی که نتیجه مطلوب رو از تایپیک قبلیم مبتی بر موضوع...((شوهرم هنوز عشق مجردیش رو از یاد نبرده))...دریافت نکردم..بهتر دونستم که تایپیک جدیدی بزنم و از راهنمایی دوستان بهره بگیرم..لطفا کم لطفی نکنید....خواهش میکنم کمکم کنید....التماس دعا

  2. کاربر روبرو از پست مفید خورشید30 تشکرکرده است .

    مژده عشق (پنجشنبه 04 تیر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    سلام ماندگار عزیز


    ماندگار جان من تاپیک های قبلی شمارو نخوندم و نمی دونم تا چه حد حرفام متناسب با شرایط شما باشه از این جهت پیشاپیش عذر میخوام.


    من مجرد هستم ولی فکر کنم این راهکارها مفید باشه .ایشالا گوش شیطون کر در آینده ای نزدیک اینارو واسه آقامون اجرا کنم



    1-همسرتون رو با القاب زیبا مورد خطاب قرار بدید و حتما اسمش رو در جملاتتون بیارید.مثلا به جای اینکه بگید پنجره رو ببند،بگید علی جان عزیزم پنجره رو می بندی؟یا گاهی با القاب بامزه صداش کنید مثلا اگه همسرتون مهندسه میتونید هر از گاهی بگید مهندس جوووووووووونم یا مثلا آق مهندس


    2-موقع خروج از منزل همدیگه رو بغل کنید و ببوسید همین طور موقع برگشت به خونه.


    3-به آرایش و لباس خودتون برسید.از عطر و اسپری های خوشبو استفاده کنید.


    4-حتی اگه با علایق و سرگرمی های همسرتون زیاد موافق نیستید خودتون رو علاقمند نشون بدید،مثلا با هم فوتبال دستی بازی کنید،پاسور بازی کنید،اسم فامیل بازی کنید(همین اسم فامیل خودش یه سوژه خنده هستش انقد که من توش چیزای عجیب و غریب می نویسم) و...


    5-نیازهای جنسی همسرتون رو تامین کنید.گاهی خودتون پیش قدم بشید چون فکر کنم آقایون از این مورد خوششون بیاد.اگه همسرتون خواسته ای در این زمینه دارن که زیاد باب میل شما نیست سریع در مقابلش جبهه نگیرید بلکه بگید باشه امتحان می کنیم ببینیم لذتبخشه یا نه؟این جوری همسرتون مطمئن میشه که شما برای رضایت خاطرش حاضرید فداکاری بکنید و همین برخورد شما شاید باعث بشه از اون خواسته غیرمنطقیش بگذره.چون آقایون بصری هستند حتما از لباسهای جذاب تو این روابط استفاده کنید.



    6-واسه همسرتون جوک تعریف کنید.جوکهای دسته اول رو تو خیلی از سایتهای طنز میتونید پیدا کنید.هر وقت همسرتون مطلب بامزه ای تعریف کرد از ته دل و با صدای بلند بخندید این جوری



    7-هر هفته یکی از غذاهای موردعلاقه همسرتون رو درست کنید.هر از گاهی با هم آشپزی کنید یا کارهای خونه رو با هم انجام بدید و اگه همسرتون تو این زمینه ها ناشیانه عمل کرد تو ذوقش نزنید بلکه ازش تشکر کنید.



    8-هیچ وقت معایب ظاهری و رفتاری خودتون رو پیش همسرتون بازگو نکنید.بلکه به شوخی از خودتون هم تعریف کنید مثلا بگید خوش به حال آقامون،چه کار خیری انجام دادی که خدا منو بهت هدیه داد



    9-با خونواده همسرتون رابطه خوبی داشته باشید.نه زیاد باهاشون صمیمی بشید و نه زیاد سرد برخورد کنید.مثلا وقتی یه شب برای شام رفتید خونه مادرشوهرتون،فقط سالاد درست کنید دیگه همه کارهای اون شب رو انجام ندید ولی طوری نشه که خودتون رو ازشون دور نکنید و دست به سیاه و سفید نزنید.



    10-تو بحث هاتون به هیچ وجه به خونوادش بی احترامی نکنید.آقایون روی مادراشون خیلی حساسن.



    11-سعی کنید تو زندگیتون هیجان باشه.با کارهای خیلی ساده میشه این هیجان رو ایجاد کرد.مثلا دو نفری برید پیاده روی و دست تو دست هم قدم بزنید یا تو دشت و دمن با هم مسابقه دو بذارید.صورت همسرتون رو اصلاح کنیدسرشو بشورید



    12-هر از گاهی بی مقدمه بغلش کنید و بگید دوستت دارم.یا وقتی سرکاره یهو اس ام اس بدید و مثلا بگید یهو یادم افتاد چقد دوستت دارم چه خوب که تو رو دارم و...البته تو این زمینه زیاده روی نکنید تا دلشو نزنه و همیشه منتظر و مشتاق این جور حرکتا از جانب شما باشه



    13-یه آهنگ خوشگل انتخاب کنید و وقتی همسرتون خونه هست آهنگو بذارید و باهاش همخوانی کنید و به همسرتون بگید دارم اینو واسه تو میخونم مثلا عاشقت شدم ریزه ریزه،حرف که میزنی گل میریزه،وقتی که میخندی به روی من غم از دلم می گریزه،ای تمام هستی من، شور و عمر هستی من زندگی با تو قشنگه،ای همیشه باور من،سایه تو بر سر من زندگی با تو قشنگه....هر از گاهی هم میتونید با آهنگ واسه همسرتون برقصید.اینجاش یکم منشوری شد



    14-زیاد خودتون رو بهش وابسته نشون ندید و تا حدی استقلال داشته باشید و از اون طرف هم مواظب باشید که طوری برخورد نکنید که فکر کنه واسه خودتون یه پا مرد هستید.پس تو بعضی کارهایی که حتی خودتون از پسش برمیایید کمک بگیرید تا حس اقتدار و حامی بودنش رو ارضا کنید.



    اینا چیزایی بود که به ذهن من رسید امیدوارم به دردتون بخوره.


    به امید ماندگاری ماندگار عزیز در قلب آقاشون
    ویرایش توسط آی تک : جمعه 05 تیر 94 در ساعت 01:12

  4. 6 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    asal2013 (یکشنبه 21 تیر 94), mercedes62 (جمعه 05 تیر 94), milad.mehr (جمعه 12 تیر 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 15 تیر 94), نارجیس (سه شنبه 23 تیر 94), امیر مسعود (جمعه 12 تیر 94)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم ماندگار...گذرا تاپیکتون رو خوندم...

    فکر نمی کنم بتونید این طوری کاری از پیش ببرید...چون اصلا مساله ی شما مشخص نیست یا لااقل برای من مشخص نشد...

    ببنید این که همسر شما واقعا نتونسته عشق قبلیشو رو فراموش کنه توی این همه مدت یک بحثه...این که ایا شما معیار های اون اقا رو داشتید یا نه یک بحث دیگه... خیلی از مرد ها که البته وقتی پسر هستند شکست عشقی می خورند مثلا برای فرار از این موقعیت تن به ازدواجی می دند که اصلا طرف مقابلشون به دلشون هم نمی شینه... شاید شما جز این مورد بودید.. اون وقت من نمی دونم راهکار اصلی چیه...

    ولی خواستم بگم بهتره موضوع اصلی مشخص بشه... من فکر می کنم یعنی مطمئن هستم چون مرد هستم و مرد ها رو خوب می شناسم..مرد ها هر چقدر هم عاشق کسی باشند بهش نرسند وقتی به یک خانم خوب دیگه ازدواج کنند که مطابق معیارهاشون باشه خیلی راحت فراموش می کنند قبلی رو مخصوصا اگه باهاش رابطه ی خاصی هم نداشته باشند...

    اصلا فکر نکنید لزوما شما کم می ذارید یا مشکلی دارید که اقاتون هنوز توی عشق قبلی موندند..بلکه شاید شما با معیار های همسرتون فاصله داشتید...شاید شما ایده ال خیلی از مرد های دیگه بودید در دوران مجردی..منظورم این هست این رفتار همسر شما باعث نشه اعتماد به نفس شما بیاد پایین نکنه واقعا مشکلی دارید...


    به هر حال چه این جا چه هر جا تا کاملا مشخص نشه که چرا هنوز همسر شما واقعا توی عشق قبلیشون گیر کرده هیچ کمکی به شما نمیشه کرد...

    این که شما مطابق معیار های ایشون باشید رفتاراتون نا مناسب باشه خب اون وقت این تاپیک رسیمت داره دوستان راهنمایی کنند و...

    ولی اگه شما به دل اقاتون واقعا نباشید کلا قضیه فرق می کنه و...

    من فکر می کنم با کمک دوستان ریشه یابی کنید...بعدش که مشکل مشخص شد با نظر کارشناسان و دوستان چه این جا چه هر جا چه حضوری چه غیر حضوری به امید خدا به رفعش بپردازید.

  6. 3 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    asal2013 (یکشنبه 21 تیر 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 15 تیر 94), امیر مسعود (جمعه 12 تیر 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    30
    Array
    با سلام به دوستان...امیدوارم عباداتتون مقبول درگاه حق واقع بشه....ببخشید دیر جواب دادم ..دسترسی به نت نداشتم...ای تک مهربونم مرسی....فکر میکنم تو زندگی موفقی رو پیش رو داشته باشی......راهکارات حرفه ای و بدون نقص بود....اما اجراشون خیلی سخت.
    اقای فدایی یار عزیز..از شما هم ممنونم....از ایده ال های شوهرم گفتین....و اینکه شاید من اونی نبودم که میخواسته.......سوالی که دارم اینه...پس ایده ال های من چی میشه؟؟ من شوهرم رو واسه خودم میخواستم......وقتی ازدواجی صورت میگیره..طرفین به هم متعهد میشن......شوهر من باید تعهدش رو حفظ کنه..اگه نمیتونست یه خانم رو از توی ذهنش خارج کنه..چرا زن گرفته...چرا؟؟؟؟؟ من خیلی امروز ناراحتم...اوضاع خیلی بدتر از اونیه که فکر میکردم....شوهرم اصلا منو نمیخواد.....دارم ازش متنفر میشم...بارها فکر جدایی زده به سرم...اما من کجا رو دارم که بعد از جدایی برم....پدر و مادرم فوت کردن....خواهر و برادری هم ندارم......از خودم متنفرم.......

  8. کاربر روبرو از پست مفید خورشید30 تشکرکرده است .

    فدایی یار (جمعه 12 تیر 94)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام ماندگار جان اول اینکه تو باید خیلی سریعتر وبیشتر بیای توی تاپیکت و مدام چیزی بنویسی چرا چون اینطوری تاپیکت میره توی لیست اخرین ارسالها وخیلیا اینطوری با تاپیکت اشنا میشن اما تو چندروز نمیای یجورایی مدفون میشه
    ماندگار کلاسهات وبرنامه هات رو چیکار کردی؟ ماندگار بازم میگه فکر کن تو اول یه خیابونی ته خیابون یه ساختمان دو طبقه است طبقه اول اعتمادبه نفس وشرایط مناسب ماندگاره وطبقه دوم قلب شوهر ماندگار تو میخوای به طبقه دوم بری باشه اما ایا میتونی پرواز کنی به طبقه دوم برسی؟نه
    پس اول باید بری طبقه اول

    و ماندگار بهتره پولایی که از شوهرت میگیری جمع کنی یه پس اندازی داشته باشی وتوی بانک بزار تا سودش هم روش بیاد اول تلاش میکنیم قلب شوهرت برگرده اگر نشد باید قیدشو بزنی اما بخاطر خودت ویچت کنارش زندگی کنی پس فکر طلاق نکن

  10. 3 کاربر از پست مفید دختر جوان تشکرکرده اند .

    asal2013 (یکشنبه 21 تیر 94), فدایی یار (دوشنبه 15 تیر 94), مژده عشق (سه شنبه 16 تیر 94)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام دختر جوان،،،،اره شدیدا حق با شماست،،،نتم مشکل داره،،واسه همین به موقع نتونستم بیام،،،ولیکن دوستان هم بهم کم لطفی میکنن،،،به تایپیکم سر نمیزنن،،،،دارم راهکارهایی که گفتی رو اجرا میکنم،،اما هنوز نتیجه نگرفتم،،،،من نمیتونم ذات طرفم رو عوض کنم،،نمیتونم توهمات ذهنش رو اصلاح کنم،،،درمونده شدم،،،،،دختر جوان عزیز،،،باورت میشه،،دریغ از یک هزارتومانی اگه من واسه خودم پس انداز داشته باشم،،،،،اون کاملا منو توی رفاه گذاشته،،،ولی انگار من عرضه اینکار رو هم نداشتم،،،،،،از خودم بدم میاد،،،،به درد چی میخورم،،،عرضه چکاری رو دارم،،،،هیچی،،بخدا هیچی!!!!!!
    من فقط ازش محبت میخوام،،،بابا من احتیاج دارم،،،من ندیدم،،من محبت ندیدم،،تشنه ام،،،اونه که باید منو سیراب کنه،،،،،ولی نمیکنه،،،تا کی کاسه گدایی بگیرم دستم،،،واسه احساسی که حق منه،،،،،،،،باید هزار تا کار بکنم تا اقا چشاش منو ببینه،،،،اونم اینکه فقط ببینه ،و راحت ازم بگذره،،،،!!!
    بخدا من احتیاج دارم،،اینکه نگام کنه،،باهام حرف بزنه،،به حرفام گوش کنه،،،یا سر کاره،،یا گوشیش توی دستشه،،و اخبار میخونه،،تنها کاری که میکنه هفته ای دوبار دخترم رو میبره بیرون،،دلم واسه بچم میسوزه،،واسه اینکه یه بچه دیگه داشته باشیم هم مخالف سرسخته،،خدایا خسته ام،،،،،خدایا کمکم کن،
    ویرایش توسط خورشید30 : دوشنبه 15 تیر 94 در ساعت 17:44

  12. کاربر روبرو از پست مفید خورشید30 تشکرکرده است .

    رنگین (دوشنبه 15 تیر 94)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم ماندگار...
    ببخشید من دیر جوابتونو دادم چون تاپیک قبلیتون رو هم اون روز گفتم یه نگاه بندازم شاید بهتر بتونم نظر بدم...

    راجب ایده ال های شما بله شما حق مثل هر دختر دیگه ای که دوست داره تنها عشق همسرش باشه و مورد محبت و حمایتش کلا توی تمام مسایل قرار بگیره حق داشتید... شما هم حق داشتید و دارید طعم خوش خوشبختی رو بچشید... البته بدونید با این کارای همسرتون علاوه بر شما ایشون هم زندگی رو به خودش سخت کرده و مشخصه از حرفای شما اونم همین طوری داره زندگی میکنه...به نوعی چی میگن همون طلاق عاطفی که بین بعضی زوج ها هستش...

    کارای خدا رو می بینید ؟! اتفاقا چند روز پیش تاپیکی دیدم دختر مورد علاقم عقد کرد.چه کاری باید انجام بدم؟ که دقیقا بهتون گفته بودم نکنه همسرتون همین طوری با شما ازدواج کردند و... شما این تاپیک رو بخونید با اجازتون من تاپیک شما رو به صاحب اون تاپیک هم معرفی کردم تا ازدواجی از سر فراموشی عشق قبلی نداشته باشند تا خانم ایشون به سرنوشت شما دچار نشه....

    خانم ماندگار من چند تا توصیه به ذهنم میاد به شما میگم...امیدوارم به کارتون بیاد...

    ببنید شما هر حسی که راجب خود شما داشته باشید به بقیه هم همون حسو منتقل می کنید...درسته رفتار بقیه در احساس ما تاثیر داره و شما تحت تاثیر رفتراهای همرستون الان از خودتون متنفر شدید..ولی شما نباید دیه احساس تنفر کنید و تشدیدش کنید چرا که این طوری همسرتون بیش از پیش از شما ممکنه دلسرد بشه... شما وقتی به خودتون ببالیبد و افتخار کنید مطئمن باشید این حسو به بقیه هم القا می کنید..پس سعی کنید روی این موارد تحقفیق کنید و عملی هم انجام بدیدو کار یکی دو روز هم نیست زیاد باید تلاش کرد براش...

    از طرفی ببنید بین بد و بدتر فکر کردید؟؟ درسته کاش همه چی خوب بود برای شما و... ولی به این فکر کردید بعضی از خانم ها که مثل شما هیچ کی رو جز خدا ندارند و همسر معتاد هم مثلا دارند و توی فقر مالی هم هستند... یک سر پناه درستی ندارند و... دیگه خودتون می دونید یک فرد معتاد اگه عاشق زن و بچش هم باشه دیگه این قدر مواد باهاش بی مروتی می کنه که همه چی رو فراموش می کنه حتی خودش و اون فرد نمی تونه به کسی عشق بورزه و...

    پس توی این شرایط به این فکر کنید که ادمای بدتر از شرایط شما ه8م هستند و دارند زندگی می کنند.... شما اگه بخواید جدا بشید که شرایط براتون بدتر میشه... لااقل الان بالای سر بچه هاتون پدر و مادر که هستش..اگه این زندگی از هم بپاشه برای همه وضع از اینی که هست بدتر میشه... دور از جون خدایی ناکرده فکر کنید همسرتون اصلا رفتند یک سفری که قراره برنگردند اون وقت چیکار می کردید؟ اون وقت از کی انتظار محبت داشتید؟ اون وقت چه می کردید؟ می دونید که توی جامعه چقدر گرگ ریخته و...

    شما با این شرایط چرا می خواید بچه دیگه داشته باشید واقعا ؟ واقعا لزومی نداره دیگه..بچه ای که توی کانون گرم خانواده بزرگ میشه کجا تا بچه ای که بی مهری پدر و مادرش رو ببینه و...


    به نظرم برای ماندگار شدن نه در قلب همسرتون بلکه خودتون و فرزنداتون هم که شده

    سعی کنید نسبت به این مهری های همسرتون بی تفاوت بشید...
    سعی کنید دیگه رفتراهای بد ایشون متر و معیار ارزش های شما نباشه...شما خیلی ارزش های وجودی دارید (کلا هر مخلوق خدا ارزش داره) اگه همسر شما نمی بینه شما نباید اعتماد به خودتون رو از دست بدید
    سعی کیند با افرادی باشید که به شما انگیزه و اعتماد به نفس و احساس ارزشمند بودن میدند باشید
    سعی کنید برای فرزنداتون یک مادر خوب و مهربان و همه چی تموم باشید تا اونا وقتی که بزرگ و فهمیده تر شدند بگند اوووو ما چه مادری داشتیم چطور به خاطر با پدرمون ساخت و اینده ما رو تباه نکرد
    سعی کنید خودتونو در مقابل رفتار های همسرتون واکسینه کنید
    بهشون بگید باشه این که ایشون توی گذشتش مونده و... قبول...ولی دیگه از این حرفا حلوی شما نزنه اگه به فلانی رسیده بودم براش اون کارو می کردم و... سعی کنید بهشون بفهمونید قدر چیزایی که خدا به ادم می ده رو اگه ندونیم ازمون می گیره و اون وقت دیگه افسوس فایده نداره

    به هر حال منم با خانم دختر جوان موافق هستم...شما که این قدر شرایطتون این طوری هستش نه برای طلاق بلکه کلا باید سعی کنید یک پس اندازی داشته باشید.. جوری که همسرتون متوجه نشه... مطمئن باشید اگه شما برای خودتون ارزش و احترام قایل بشید نمی گم همسرتون مثلا عاشعق شما میشه و... ولی لااقل این برخورد های زشت رو دیگه کمتر با شما خواهد داشت....


    امیدوارم ازتون خبرای خوب بشنوم خانم ماندگار... قابل باشم توی این روز های عزیز دعا گوی شما خواهم بود.
    التماس دعا.

  14. 2 کاربر از پست مفید فدایی یار تشکرکرده اند .

    asal2013 (یکشنبه 21 تیر 94), مصباح الهدی (شنبه 20 تیر 94)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 19:59]
    تاریخ عضویت
    1394-4-03
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    148
    سطح
    2
    Points: 148, Level: 2
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ماندگار عزیزم من یه مدت گوشیم هنگ کرد مجبور شدم فلشش کنم وتموم اطلاعات گوشیم پاک شد ماندگار عزیزم من همون آبی آسمان هستم که مجبور شدم دوباره تو سایت با مشخصات جدید ثبت نام کنم

    من پیگیر تاپيکت هستم و همیشه امیدوارانه میام پستاتو ميخونم که یه خبر خوب بهمون بدی ولی متاسفانه......

    ماندگار جان میدونم خیلی سخته ولی اگه به حرف های دختر جوان گوش بدی مطمئن باش زندگیت بهتر میشه حداقلش اينه که به آرامش میرسی و اعتماد به نفست بالا می ره اون حساب پس انداز م که دوستان عزیزم گفتن حتما حتما جزء برنامه هات بزار و تا میتونی به خودت برس ويه مدت کاملا بی خیال شوهرت باش تو نمی تونی به زور محبتو از شوهرت بخواهی ولی با بالا بردن اعتماد به نفس و عزت نفس میتونی شوهرتو به سمت خودت بیاری
    ماندگار من همه‌ی کارایی و که تو کردی منم انجام دادم ولی نتیجه ای که گرفتم بی خیالی بوده و توجه کردن به خودمو بچه‌ها م
    ماندگار جان من با تغییر و عوض کردن خودم تونستم شوهرمو به سمت خودم بیارم
    عزیزم شوهرم کاملا عوض شده و همیشه بابت رفتارهای گذشته ش ازم عذرخواهی میکنه هرچند که دیگه هیچ ارزشی برام نداره این پشيمونیاش نميتونه گذشته رو برگردونه ولی حداقلش اينه که خودم آرامش دارم و تا اونجایی که بتونم سعی میکنم این آرامش خودمو حفظ کنم
    ماندگار عزیزم به فکر خودت باش فقط خودت بعدشم دخترت اونوقت شوهرت احساس خطر میکنه و میاد طرفت پس سعی کن شوهرتو تو اولویت نزاری اول اول خودت بعدش دخترت
    به خدا می سپارمت عزیزم

  16. کاربر روبرو از پست مفید مژده عشق تشکرکرده است .

    فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    30
    Array
    فدایی یار و مژده عشق بی نهایت ازتون ممنونم.....اول اینکه من یه بچه بیشتر ندارم..و اگه پافشاری میکنم واسه اوردن یه بچه دیگه...فقط و فقط بخاطر دخترمه...وقتی فکر اینده بچه مو میکنم میبینم اون از من تنهاتر میشه...اگرنه خودم اعصاب یه بچه دیگه رو اصلا ندارم..شوهرمم که خیلی مخالفه...اقای فدایی یار عزیز..من نمیدونم...اصلا میزان اینکه شوهرم واقعا چقدرمنو میخواد رو نمیدونم..یه جورایی منو توی برزخ نگه داشته....خیلی شرایط بدیه...میدونین دیشب چی بهم میگفت..گفت دارم تمام تلاشم رو میکنم که از اون خانوم یه چیزی به دست بیارم و بتونم ازش متنفر بشم..بهش میگم مگه توی زندگیت جایگاه خاصی داره که حالا میخواهی ازش متنفر شی.....میبینم حرف رو عوض میکنه...بعدش دلم خیلی ازش گرفت...ادمیزاد سر جمع دو تا حس داره..حس عشق و نفرت....تا بوده تا تونسته عاشقش شده....از گذشته تا بحال.....از حال تا اینده هم باید ازش متنفر بشه...خدایا بزرگیت رو شکر.....ابی اسمان عزیزم برات خیلی خوشحالم...حق با تو...از قدیم گفتن خوشا چاهی که از خود اورد اب.....وقتی زور بالا سرشون باشه واسه محبت کردن..اون محبته دیگه چه ارزشی داره؟؟ خودمم موندم بخدا..

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    من تاپیک قبلی تون رو نخوندم اما با توجه به همین چند پست وپست آخرتون که گفتید دنبال چیزی می گردندد که از اون خانم متنفر بشوند نشان دهنده اینه که همسرتون زندگی اش رو دوست داره و با خودش درگیره.

    از این دید به ماجرا نگاه کنید که همسرتون احتیاج به کمک داره .و شما تنها کسی هستید که می تونید به ایشون کمک کنید.

    اما چند تا مساله هست یکی اینکه شما باید خودتون رو غنی کنید اول از همه عزت نفستون در مقابل اون خانم و هر چیزی که باعث می شه شما احساس کفایت نداشته باشید نسبت به خودتون و همین عدم احساس کفایته که باعث رنجش شما می شه.

    وقتی شما زن کاملی باشید و از عملکرد خودتون به عنوان بک همسر و مادر راضی باشی که البته لازمش شناخت نقاط قوت و نقاط ضعف خودتونه در نتیجه احساس کفایت می کنید و برای خودتون ارزش قایل می شید.

    مردها زنانی رو که خودشون رو قبول ندارند دوست ندارند .مردها جذب زنانی می شن که در کنار استفاده از خصوصیات زنانگی و لطافت هاشون ، از لحاظ شخصیتی قوی و با اعتماد به نفس باشند.

    نکته دوم اینه که ارزش خودتون را وابسته به مقبولیت نزد همسرتون و یا هر کس دیگه ندونید میزان نمره دهی به ارزش های شنا فقط عملکرد صحیح شماست.

    ودر آخر از هر گونه بحث و صحبت در مورد اون خانم بپرهیزید زمانی ک مغلطه زبان شما وهمسرتون اون خانم هست چگونه انتظار دارید از اذهان هم پاک بشه؟!!!!


    حتی اگر همسرتون خواستند راجع به اون خانم صحبت کنند شما بسیار قوی اما در حین آرامش بگید اصلا تمایل ندارم راجع به این موضوع نه حرفی بشنوم و نه صحبتی کنم .زندگی تون و دخترتون و همسرتون براتون در اولویته و نمی خواین بحث کنید.

    در یک زمان عاطفی و در آرامش به همسرتون بگید که چقدر براش مهمه و حاضرید به خاطر حفظ این زندگی بهش کمک کنید .
    و ازش بخواین دیگه راجع به اون خانم با شما صحبت نکنند.


    موازات اون به همسرتون محبت کنید بدون هیچ چشمداشتی، فیلم بازی نکنید از اعماق وجودتون محبت کنید.
    کلید مرد را گوش بدید. یک لینکی برای تاپیک خانم عاشق خانواده گذاشتم اون را هم دانلود کنید..

  19. کاربر روبرو از پست مفید بی نهایت تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (شنبه 20 تیر 94)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.