به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 55
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array

    آیا این معیارها ناشی از سختگیری زیاده یا حساسیت زیادی، و اینکه آیا باید تعدیلشون کنم؟

    سلام دوستان همدردی
    نماز روزه هاتون قبول درگاه حق

    این مشکلی که میخوام عنوان کنم خیلی وقته فکرم و مشغول کرده اما بخاطر نداشتن وقت کافی نتونستم بهش بپردازم،
    دیگه الان که امتحاناتم تموم شده و کمی سرم خلوتتر شده، گفتم بیایم از همدردی کمک بگیرم مشاوره بگیرم، نظرات مختلف بشنوم تا بالاخره بتونم بهترین تصمیمو بگیرم.

    حقیقتش از یک سال پیش مادرم شدیدا بطور جدی مسله ازدواج منو پیش میکشیدن.
    اینکه میگم بطور جدی چون قبلا بهانه های درس و دانشگاه و کنکور و پروژه میاوردم خب باتوجه به سن کمم مامان گوش میدادن.
    اما الان مدتیست براحتی گذشته نمیتونم خواستگار رد کنم.

    منم سرانجام با وجودیکه اصلا تمایل ابتدایی به ازدواج و ندارم اما به دو دلیل تصمیم گرفتم خواستگارام بررسی کنم.
    اول بخاطر مادر پدرم که واقعا حقشونه بعد این همه زحمتی که برای بزرگ کردنم کشیدن ازدواج فرزندشون و ببینن.و میدونم یکی از آرزوهاشونه و خوشبختانه میتونم با رسوندنشون به این آرزو درصد اندکی از لطف و گذشت و مهربانیشون و جبران کنم.

    دوم اینکه میترسم موقعی از این تصمیم که، خواستگارام و بدون بررسی رد میکنم پشیمون بشم.

    بنابراین تصمیم گرفتم برخلاف گذشته خواستگارم و بی بهانه گیری بررسی کنم، اما وقتی معیارام و کنار هم میذارم یا برای کسی میگم، بهم میگند سختگیری! اینطوری هیچوقت فرد مورد نظرت و نمیتونی پیدا کنی.

    رو این حساب گفتم بیام برای شما هم بگم نظرتون درمورد معیارام بخونم، و شما هم آنالیز کنین و ببینین واقعا دارم خیلی سخت میگیرم؟ تا اگر دارم اشتباه میکنم و زیادی سخت میگیرم معیارام و تعدیل کنم:
    و اما معیارهای من:
    *********************************
    اول اینکه چون خودم و خانوادم مذهبی هستیم، پس اولین معیاری که بررسی میکنم اعتقادات شخص مقابلم هست که برام خیلی مهمه
    اینکه به واجبات اهمیت بده،رضایت خدا و حرام و حلال در تمام مراحل زندگیش در نظر بگیره.و نه زبونا و ظاهرا بلکه قلبا به خدا اعتقاد داشته باشند. میدونم خیلیا اینجا میگند اعتقادات به خود شخص برمیگرده نه همسر، ولی دوستان من واقعا هرچی فکر کردم نمیتونم با کسی زندگی کنم که بطور مثال نماز نخونه، چونکه با خودم میگم
    وقتی من برای یک نفر یک کار کوچیکی انجام میدم اون شخص کلی تشکر میکنه و در پایان ازم میخواد اگه کاری از دستش برمیاد برای جبران لطف من انجام بده! بعد حالا خداوند این همه به من لطف داشته و کلی نعمت بهم داده، از جمله سلامتی، یا خانواده خوب و...بعد اونوقت از من خواسته به زبان نماز و انجام فرامینش که همه میتونه به کیفیت زندگی من کمک کنه و صلاحمم هست ازشون تشکر کنم.

    من انجام این فرامین الهی و خوب میدونم و میدونم انجامشون باعث میشه خدا رو همیشه در تمام مراحل زندگیم حس کنم باعث میشه همیشه یک حس امنیت داشته باشم و باعث برکت زندگیم میشه.
    برای همینا نمیتونم با کسی زندگی کنم که این برکت و نادید بگیره. چون با خودم میگم وقتی قدردان الطاف فراوان خالقش نیست پس هیچوقت قدردان منی که همسرش خواهم بود نخواهد بود.

    من در خصوص دوست، خیلی دوستان صمیمی ای دارم که کاملا خلاف نظر من را دارند و اصلا مذهبی نیستند! و خیلیم دوستشون دارم ولی در خصوص همسر خیلی فکر کردم دیدم همسر قراره شریک زندگیم بشه در تمام مراحل زندگیم، حتی مراحلی که دوستانم حضور ندارند پس نمیتونم اینطوری مقایسه کنم که اگه تونستم رابطه خیلی نزدیکی با دوستم داشته باشم پس با همسری با اعتقاداتی نزدیک به دوستم هم همینقدر میتونم تفاهم داشته باشم.
    ************************************************** ******

    2 . دومین معیار برام اخلاقیاته، برام خیلی مهمه که به بزرگتراشون احترام بگذارند، اینکه در نحوه صحبت با بزرگترشون ادب و احترام وجود داشته خیلی واسم مهمه و خیلی به این موضوع دقت میکنم، چون اینطوری متوجه میشم پس این آدم در آینده احترام پدر و مادر منو قطعا نگه خواهند داشت چون روی پدر و مادرم حساس هستم و اصلا دوست ندارم کسی بهشون توهین کنه یا بی احترامی داشته باشند.

    و اینکه کسی که قدر دان زحمات پدر و مادرشون و همچنین قدردان الطاف الهی باشن پس در آینده قدردان زحمات همسرشون هم خواهند بود.
    ************************************************** ********
    3. سومین معیاری که مورد بررسی قرار میدم، و خیلی برام مهمه نحوه ارتباطشون با نامحرم هست، حالا این نامحرم میتونه یک غریبه باشه میتونه فامیل یا همکار باشه، اینو از این نظر میگم که دیدم وقتی صحبت از نامحرم میکنم برخی نامحرم هایی که در فامیل وجود دارند و محرم میدونن! خب خودم چون برام پسر خاله و عمه و عمو دایی و... هم نامحرم هستن و جز ضروریات صحبت نمیکنم، پس انتظار دارم همسرمم در نحوه ارتباطشون با نامحرم چه فامیل چه همکار چه همکلاس چه ناآشنا همین رویه و داشته باشند و رسمی صحبت کنند و جز ضرروریات رابطه دیگری شکل ندهند.

    منظورم از روابط دیگر اینست که خیلی دیدم آقایون خصوصا مذهبی با خانم های همکار یا دختر خاله و ... بگو و بخند و شوخی دارند! حتی گاهی دیدم اکثرا حرفایی که بین دو همکلاسی و همکار هست شوخیه، تا جدی طوری که شوخی از جدی قابل تفکیک نیست، و جالبتر اینکه این طرز رفتار برای خودشون به واسطه مرد بودن میپسندن اما برای همسرشون بواسطه زن بودن نمیپسندن، خب به عنوان یک دختر مذهبی این مسله و نمیتونم بپذیرم چون خودم هم حد و حدود روابط و رعایت میکنم. و جز ضروریات کاری و علمی و فامیلی، صحبت دیگری با نامحرم ندارم.و از همه مهمتر این طرز فکر تبعیضانه و هم نمیتونم بپذیرم. برای همین اگه ببینم خواستگارم یسری حد و حدود و در صحبت کردنشون رعایت نمیکنند و از طرقی مذهبی هم هستند و در انتظار رعایت همون حد و حدودی که خودشون رعایت نمیکنند و از من دارند، پس یقین میکنم ایشون هم دیدگاه عادلانه ای ندارند و نمیتونم انتخابشون کنم.


    ************************************************** *
    4. خیلی دوست دارم فردی که انتخاب میکنم، مسولیت پذیر و آینده نگر و خوش قول و متعهد باشند، و در راستای هدفشون تلاش و پشتکار زیادی داشته باشند، برام مهم نیست خونه و ماشین و شغل آنچنانی و ... داشته باشه، فقط دوست دارم انسان پر تلاشی باشند، متوجه بشم بی هدف عمرشون و هدر نمیدند، تو زندگیشون هدفی و تعیین کردن و برای رسیدن بهش واقعا تلاش میکنند.

    چون خودم همینگونه هستم، در ابتدا هدفی بزرگ برای خودم تعیین میکنم و در راستای رسیدن به هدف بزرگم، هدف های کوچیکی تعیین میکنم، و برای رسیدن بهشون واقعا تلاش میکنم طوری که ازنظر تلاش مورد تایید اطرافیانم هستم.برای همین شخصی که بی هدف باشه و اصلا نمینونم بپذیرم خصوصا که مرد هم باشه و مسلولیت یک زندگی و بخواد قبول کنه.

    البته در اینجا هم زیاد تاپیک های شکست دیدم ، که خانم فوق العاده روحیه مسولیت پذیری دارد و متاسفانه با شخصی ازدواج کردن که بی مسولیت هستند و دچار مشکل شدند! بنابراین سعی میکن کسی که خیلی پر تلاش باشه انتخاب کنم.
    ************************************************** *

    5.علم دوست بودن طرفم و خیلی دوست دارم،اما مثله خیلی دختر ها اینکه طرفم فلان دانشگاه باشه و... برام مهم نیست و روی اسم دانشگاه و رشته خونده شده روی طرفم نظر نمیدم که خودم فلان رشته خوندم پس رشته ام سختتره یا فلان دانشگاه خوندم پس بالاتر از طرف مقابلم هستم.
    نه، برام خیلی مهمه که در هر مقطع که هستن در هر رشته ای که هستن، با هدف و علاقه انتخاب کرده باشند، و در رسیدم به نتیجه واقعا تلاش کنند، علاقه مند به پیشرفت علمی در زمینه درسشون باشند!
    علاقه مند به تحقیقات و پژوهش در زمینه علاقه مندیشون باشند.

    راستش این معیارم و تازه تعدیل کردم، قبلا میگفتم حتما باید همرشته ام باشند، چون خیلی دوست داشتم هم تو کار هم درس هم زندگی با همسرم مشترک باشم ،اما چون تو خواستگارانم همرشته تا حالا نداشتم به خواسته مامانم این معیار و جایگزین کردم و محدودش نکردم.

    ************************************************** ******
    6.خیلی دوست دارم طرفم به عنوان یک انسان بهم احترام بذارن به خودم و شخصیتم، من و صرفا یک انسان بیینند که قدرت اختیار و تصمیم گیری داره.
    دوست دارم همسرم ازم در طی مراحل زندگیمون ازم مشورت بگیره.

    خودم سعی میکنم همسری انتخاب کنم که قدرت تصمیم گیری بالایی در تمام مراحل زندگیشون داشته باشند، درایتش بالا باشه و قدرت مدیریت شرایط بحرانی و داشته باشند ولی اینکه نظر من و بپرسند خیلی برام مهمه که بفهمم نظر براشون مهمه و اهمیت میدند، حتی اگه بیشتر مواقع به نظر همسرم پیش بریم اما پرسیدنشون واسم ارزش داره.
    چون معتقدم یک مرد اگه تنهایی میتونست زندگی کنند، نیازی به همسر نداشتند چون ما با ازدواج میخواهیم به کمال برسیم،پس یعنی هرکدوممون نقص هایی داریم و در کنار هم کامل میشیم، ممکنه در برخی موارد من بهتر از ایشون نظر بدم و شرایط طوری بسنجم که همسرم نتونه، پس اینجا نظر من میتونه کمک کننده باشه، حتی اگه سنم کمتر از همسرم باشه.

    ************************************************** ******

    7. اما در مورد معیار هفتمم : راستش بواسطه شیوه ی تربیتیم من در خانواده ای بزرگ شدم که درس خوندن و کار دختر از جانب هیچ مردی رد نشده، مگه اینکه خود زن نخواسته باشه، پدرمم با کار بنده وادامه تحصیلم مشکلی ندارند هیج، کلیم تشویقم میکنن و اصلا آرزوشون همینه، که بچه هاشون در درس و کار موفق بشند و براشون دختر و پسر نداره.

    بنابراین چون 24سال اینطوری بزرگ شدم، و واقعا در زمینه درسیم تلاش کردم برایم واقعا واقعا واقعا سخته که بخوام فقط تو خونه بشینم و لحظه ای که قراره از این همه درس خوندنم و تلاشم بهره ببرم کسی وارد زندگیم بشه و بگه صبر کن دیگه نمیتونی تلاش کنی و دیگه باید بشینی تو خونه و یک خط قرمز روی تمام هدفم و آرزوهام بکشه.

    راستش مثه این میمونه تو یک مسابقه ای شرکت کرده باشیم، و تمام سختیه راه و طی کرده باشیم، همه ی موانع هم رد کرده باشیم و با خوشحالی به سمت خط پایان میریم اما درست زمانیکه میخوای چند قدم دیگه تا خط پایان طی کنیم بهت میگند میتونی یک همراه انتخاب کنی تا سختی راه برات کمتر بشه و راحتتر برسی اونور خط، اما اون همراه یهو بجاییکه بخواد کمکمون کنه تا به هدف نهایی برسیم یهو جلومون و میگیره میگه بسه، تو نمیتونی جلوتر بری، تو تا همینجا بشین.

    واقعا در این شرایط که هدف و جلوم میبینم و راحت میتونم با یکم تلاش دیگه بهش برسم اما یک نفر بخاطر خودخواهی و خواسته خودش، خواسته من و نادید گرفته، افسرده میشم و واقعا خستگی این چند سال تلاشم تو تنم میمونه و هیچوقت هم از بین نمیره . و احساس میکنم یک آدم بی هدف شدم، یک آدم منزوی و سرد میشم و یک آدم کاملا افسرده و داغون.
    برای همینم واقعا این معیارمم نمیتونم نادید بگیرم.

    هرچند خودم میدونم به عنوان یک زن، وظایفی در زندگی خواهم داشت، که نباید هیچوقت نادید گرفته بشند و باید اولویت اولم همیشه در تمام مراحل زندگیم باشند برای همین اگر زمانی متوجه شدم کار کردنم به ضرر خانواده ام و باعث کوتاهی در انجام وظایفم میشه حتما رهاش خواهم کرد.

    ************************************************** *********

    8. خیلی دوست دارم همسرم دوستم باشه و به خواسته هام اهمیت بده خصوصا به خواسته معیار هفتمم.
    و برای رسیدن به خواسته ام کمکم کنه! نه اینکه شرایط و برام و سختتر کنه تا زودتر به آخر خط برسم و خودم طبق قولم بین کار و زندگیم، زندگیمو انتخاب کنم .
    یعنی اینطور نباشه اول قبول کنه، بعد در مراحل زندگیم کمکم نکنه و شرایط و اینقدر بهم سخت بگیره که خودم کارم و رها کنم. برای همین دوست ندارم آخر معیار هفتم و به خواستگارم بگم، چون میترسم این شخص مخالف کار خانم باشه بعد با خودش بگه خوبه دیگه تو کارها اینقد دست تنهاش میذارم تا بهش سخت بگذره و خودش انتخاب کنه کار نکنه.

    نه نمیخوام اینطور باشه ؛ خیلی دوست دارم، دوستم باشه و خوشحالی من خوشحالش کنه. و برای رسیدن به این شادی همراهم باشه همونطور که خواسته های همسرم برای من خیلی مهم خواهد بود.

    ************************************************** **********
    در پایان من یک نقطه ضعف بسیار بزرگ دارم اونم اینه که شدیدا شدیدا و خیلی خیلی شدیدا به دروغ و خیانت حتی از نوع کمش حساس هستم و بهیچ عنوان در این زمینه گذشت ندارم یعنی در هر مرحله زندگیم که باشم چنانچه کوچیکترین لغزشی از طرف مقابلم ببینم به یکباره تمام احساساتم و فراموش میکنم و نابود میشه و حال سردی بخودم میگیرم.
    چون بسیار دختر احساساتی ای هستم و میدونم میتونم همسرم و سیراب محبت کنم و به تمام خواسته هاش پاسخ دهم، یعنی زمانی که همسری انتخاب کنم تصمیم گرفته ام تمام تلاشم و بکنم تا براشون بهترین باشم. برای همین حتی در کنار مقالاتی که در خصوص انتخاب همسر و معیارها هست، دارم سعی میکنم با روحیات آقایون هم آشنا بشم، مهارت های زندگیمم بالا ببرم تا همسر خوبی باشم.

    روی این حساب اگر متوجه بشم همسرم از اعتمادم سواستفاده‌ کرده بهم دروغ گفته یا لغزشی در زندگی داشتند تمام احساساتم فرو میریزه و دیگه نمیتونم ادامه بدم.خودم و خوب میشناسم و میدونم اون زندگی دیگه نابود شدس و زندگی نیست.

    برای همین بنظرتون جالبه که این مسله و نه حالا در جلسات اول بلکه همون جلسه آخر یا اصلا نزدیکای عقد حتما به خواستگارم بگم حداقل هشدار لازم و داده باشم تا حواسشون تو زندگیشون خیلی جمع باشه!
    چون معمولا شنیدم آقایون میگند خانم ها دلرحمن و با دو حرف عاشقانه نرم میشند.
    خب چون خیلی احساساتیم دوست ندارم طرفم اینطوری فکر کنند.

    ببخشید زیاد شد، فکر کنم، کسی حوصله نکنه اینا رو بخونه! تازه سعی کردم مهماش و فقط بگم.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  2. 4 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    tanin-91 (یکشنبه 31 خرداد 94), فدایی یار (یکشنبه 31 خرداد 94), گیسو کمند (دوشنبه 15 تیر 94), میشل (سه شنبه 02 تیر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام
    واقعا معیارهایی که دارید خیلی سخت هست والبته یه جورایی خیلی خودخواهانه هست در واقع همه چیز رو برای خودتون میخواید فکر نکنم کسی باشه که همه ی این خصوصیات رو داشته باشه
    از یه طرف دوست دارید همسرتون مذهبی و با ایمان باشه اما تعصبی نباشه و اجازه بده شما در محیط بیرون کار کنید آیا حاضرید به خاطر ایمان طرف مقابلتون از کارکردن دست بکشید؟چون اکثرا آدمای مذهبی دوست ندارن همسرشون بیرون از خونه کار کنه
    به نظر من بهتره یکم گذشت داشته باشید و شرایط طرف مقابلتون هم درک کنید و یه خاطر بعضی ویژگی های خوبشون از بعضی ویژگی های بدشون چشم پوشی کنید
    ان شاءالله یه همسر طبق معیاراتون گیرتون بیاد
    موفق باشید
    یاعلی...

  4. 2 کاربر از پست مفید alireza198 تشکرکرده اند .

    اثر راشومون (یکشنبه 31 خرداد 94), دختر بیخیال (یکشنبه 31 خرداد 94)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza198 نمایش پست ها
    سلام
    واقعا معیارهایی که دارید خیلی سخت هست والبته یه جورایی خیلی خودخواهانه هست در واقع همه چیز رو برای خودتون میخواید فکر نکنم کسی باشه که همه ی این خصوصیات رو داشته باشه
    از یه طرف دوست دارید همسرتون مذهبی و با ایمان باشه اما تعصبی نباشه و اجازه بده شما در محیط بیرون کار کنید آیا حاضرید به خاطر ایمان طرف مقابلتون از کارکردن دست بکشید؟چون اکثرا آدمای مذهبی دوست ندارن همسرشون بیرون از خونه کار کنه
    به نظر من بهتره یکم گذشت داشته باشید و شرایط طرف مقابلتون هم درک کنید و یه خاطر بعضی ویژگی های خوبشون از بعضی ویژگی های بدشون چشم پوشی کنید
    ان شاءالله یه همسر طبق معیاراتون گیرتون بیاد
    موفق باشید
    یاعلی...
    با سلام و احترام

    و تشکر از نظرتون
    و طاعات و عبادات قبول حق

    امکانش هست قسمت خودخواهانه اش و برایم معلوم کنید و اینکه گفتید همه چی و برای خودم میخواهم؟چون این قسمتشو متوجه نشدم، آخه همه ی اینایی که گفتم خودم هستم و رعایت میکنم و سعی کردم اون چیزی که هستم و بخوام نه چیزی که خودم دارا نیستم ولی انتظار داشته باشم طرف مقابلم رعایت کنند.

    حقیقتش بنده تعصب و با مذهب دو چیز جدا میدونم، پدرم عموم داییام و کل مردای فامیلمون مذهبی هستن ولی با کارکردن و ادامه تحصیل همسرانشون مشکلی ندارند
    ، خود بنده اینطور نبوده خواستگاری نداشته باشم که با درسم و شغلم مشکلی نداشته باشه، چرا خواستگاری داشتم که مذهبی بودند و با درسمم و شغلم مشکلی نداشتند.چون میدونم فرد مذهبی اینگونه وجود داره همچین انتظاری داشتم.

    بازم خیلی ممنون از اینکه به عنوان یک پسر (فکرکنم مذهبی) نظرتون و عنوان کردین.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : یکشنبه 31 خرداد 94 در ساعت 17:48

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 تیر 94 [ 17:55]
    تاریخ عضویت
    1391-10-29
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    3,271
    سطح
    35
    Points: 3,271, Level: 35
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    195

    تشکرشده 268 در 91 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام
    به نظر من که معیاراتون طبیعی ای بودن و سخت گیرانه نبودن.
    البته در مورد مسئله کار تجربه ای که من دارم اینه که تعداد زیادی آقایون معتقد نسبت به کار کردن همسرشون دید مثبتی ندارن.یا فقط در محیط های خاصی که خانومانه باشه این اجازه رو میدن.به نظرم این معیارت رو کمی تعدیل کنی بهتر باشه.که اگر مردی با تموم ویژگی هایی که ذکر کردی در مسیرت قرار گرفت زیاد نسبت به کار کردن سخت گیری نکن.شاید کار کردن رو به مرور زمان و در طول زندگی بشه یه جایگاهی براش در نظر گرفت.مثلا اگر همسرت دید توی کارهای خونه و مسائل زندگی با برنامه هستی و میتونی با کار کردن تو اجتماع هم مسئولیت هاتو به درستی انجام بدی ،به خاطر علاقه ای که بهت تو زندگی پیدا میکنه موافق کار کردنت شه.
    موفق باشی

  7. 3 کاربر از پست مفید tanin-91 تشکرکرده اند .

    sepideh R (سه شنبه 16 تیر 94), اثر راشومون (یکشنبه 31 خرداد 94), دختر بیخیال (یکشنبه 31 خرداد 94)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    سلام
    دختر بیخیال چقدر معیارای من تو شبیه به همه بخصوص قسمت اعتقادات.
    به نظرم اگه خودت این خصویات رو داری حق داری با فردی هم کفو ومتناسب خودت ازدواج کنی پس سعی کن کوتاه نیای چون من خودم هر کاری کردم نتونستم یکی از اونهارو نادیده بگیرم
    به جز مسئله اشتغال که برام زیاد مهم نیست . خودم هم تمایل ندارم اگه یه زمانی ازدواج کردم شاغل باشم.
    ولی من یا تو یا دخترای مثل ما با این معیارها خیلی سخت هم کفو براشون پیدا میشه من که تا این سن موردی نداشتم
    چون اکثرا تو این معیار بسیار ضعیفن یا کلا بی اعتقادن یا بی اهمیت هستن منم به هیچ عنوان نیمتونم چشم پوشی کنم یا ازش بگذرم
    از ما که گذشت ولی امیدوارم تو بتونی فردی مطابق معیارات پیدا کنی عجله هم نکن وقت داری هنوز!
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  9. 2 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    افسونگر (دوشنبه 01 تیر 94), دختر بیخیال (یکشنبه 31 خرداد 94)

  10. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanin-91 نمایش پست ها
    سلام
    به نظر من که معیاراتون طبیعی ای بودن و سخت گیرانه نبودن.
    البته در مورد مسئله کار تجربه ای که من دارم اینه که تعداد زیادی آقایون معتقد نسبت به کار کردن همسرشون دید مثبتی ندارن.یا فقط در محیط های خاصی که خانومانه باشه این اجازه رو میدن.به نظرم این معیارت رو کمی تعدیل کنی بهتر باشه.که اگر مردی با تموم ویژگی هایی که ذکر کردی در مسیرت قرار گرفت زیاد نسبت به کار کردن سخت گیری نکن.شاید کار کردن رو به مرور زمان و در طول زندگی بشه یه جایگاهی براش در نظر گرفت.مثلا اگر همسرت دید توی کارهای خونه و مسائل زندگی با برنامه هستی و میتونی با کار کردن تو اجتماع هم مسئولیت هاتو به درستی انجام بدی ،به خاطر علاقه ای که بهت تو زندگی پیدا میکنه موافق کار کردنت شه.
    موفق باشی
    با سلام

    طاعات و عبادات قبول حق
    خیلی ممنون از اینکه خوندین و نظرتون و عنوان کردید

    من اگر بخواهم کار کنم ، خودم هم روی محیطی که قراره کار کنم بسیار حساس خواهم بود ، و میدونم اگه شخصی مذهبی باشند معمولا روی این مسله بسیار حساس خواهند بود ، ولی تا حالا شده خواستگاری داشتم که موافق کار کردنم بودن و گفتن بشرطی که محیط طوری باشد ، که مورد تاییدشون باشه و مناسب کار یک خانم باشه موافقت میکنند، و بنده هم محیط تحقیقاتی دانشگاهی یا بیمارستانی و برای کار کردن ترجیح میدهم خب این محیط ها فکر نکنم مشکلی ایجاد کنند، اگه شخصی مخالف اکید کار کردن نباشند. اتفاقا محیط دانشگاهی و خواستگارم پسندید ولی گاهی بعضی ها حتی با محیط دانشگاهی و حتی استاد دانشگاه شدن هم مشکل داشتند!

    ولی حرف شما کاملا درست است ، افراد مذهبی با کار کردن خانم ها مخالف هستند مگه اینکه خانم در محیط زنانه کار کند! که خب رشته ای که خوندم و برایش تلاش کردم، اینگونه نیست، یا میتونم محیط دانشگاهی و انتخاب نمایم یا بیمارستانی یا شرکتی که خودم با کار شرکتش مخالفم و بیشتر محیط تحقیقاتی دانشگاه و ترجیح میدهم ،یا استاد دانشگاه شدن.

    من چنانچه شخصی پیدا شد باقی معیارهام و داشته باشند حاضرم بخاطر همچین شخصی از کارکردنم بگذرم ، همونطور که مشاهده کردین کارکردنمم جز معیارهای آخرم هست ، و جز اولین معیارها قرار ندادم، یعنی اولویت اولی ها مهم تر خواهد بود نسبت به کار کردنم ،ولی خب نمیتونم به این امید که یزمانی به خاطر علاقه حاضر بشند کار کنم با شخصی ازدواج کنم.


    موفق باشین

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط abi.bikaran نمایش پست ها
    سلام
    دختر بیخیال چقدر معیارای من تو شبیه به همه بخصوص قسمت اعتقادات.
    به نظرم اگه خودت این خصویات رو داری حق داری با فردی هم کفو ومتناسب خودت ازدواج کنی پس سعی کن کوتاه نیای چون من خودم هر کاری کردم نتونستم یکی از اونهارو نادیده بگیرم
    به جز مسئله اشتغال که برام زیاد مهم نیست . خودم هم تمایل ندارم اگه یه زمانی ازدواج کردم شاغل باشم.
    ولی من یا تو یا دخترای مثل ما با این معیارها خیلی سخت هم کفو براشون پیدا میشه من که تا این سن موردی نداشتم
    چون اکثرا تو این معیار بسیار ضعیفن یا کلا بی اعتقادن یا بی اهمیت هستن منم به هیچ عنوان نیمتونم چشم پوشی کنم یا ازش بگذرم
    از ما که گذشت ولی امیدوارم تو بتونی فردی مطابق معیارات پیدا کنی عجله هم نکن وقت داری هنوز!
    سلام آبی بیکران گرامی

    نماز و روزه هاتون قبول

    شما دقیقا درست متوجه شدین معیارهای اولی در خصوص اعتقادات و اخلاقیات خیلی برایم مهمتر از معیارهای آخر هست، من به ترتیب اولویت معیارهام و نوشتم، مثلا اعتقادات برایم خیلی مهمتر از کار کردنم هست، و اگر شخصی و دیدم که همه ی معیارهایم و داشته باشند و فقط با کارکردنم مشکل داشته باشند سعی میکنم قبول کنم.با اینکه برایم خیلی سخته میدونم، چون واقعا برای درسم تلاش کردم. ولی ستختتر از اون برایم زندگی کردن با شخصی است که اعتقادات ضعیفتری داشته باشد این امر برایم سختتر خواهد بود برای همین حاضرم بخاطر معیار اولیم از آخری بگذرم.

    البته من از بیکار نشستن تو خونه افسرده میشم برای همین کلی فعالیت هنری و دوستان هنری هم دارم که با اینها هم میتونم سرگرم بشم! اتفاقا مدتی هم هست منتظر یک زمان استراحت طولانی هستم برای زدن گالری و نمایشگاه ، چون درسام و کارهای دانشگاهم اینقدر زیادن که اجازه اینکارو بهم نمیدهند ، جالب میشه همسر آینده ام یک توفیق اجباری برای انجام این امر بشند.

    ولی بازم خیلی خوشحالتر میشم که همسر آینده ام من را به عنوان یک انسان دارای قدرت اختیار ببینه و من و مجبور به کار کردن یا نکردن نکنه، بلکه اجازه انتخاب و بخودم بدهد.
    خودم احساس میکنم یک انسان واقعا مذهبی این اجازه و بمن میدهند، ولی خب اطرافیانم میگویند همینطور که اینجا هم برخی کاربران گفتند این دو معیارم با هم متناقضند.


    از ما که گذشت ولی امیدوارم تو بتونی فردی مطابق معیارات پیدا کنی عجله هم نکن وقت داری هنوز!
    شما هم هنوز وقت دارین ، عزیزم، نا امید نشین!چون این امیده که زندگی و میسازه و آخرین چیزیست که میمیرد.

    نه من که عجله ای ندارم، ولی کاش مامانیم بودن این جمله و به مامانم میگفتین!:)


    موفق باشین
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **

    ویرایش توسط دختر بیخیال : یکشنبه 31 خرداد 94 در ساعت 18:43

  11. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    abi.bikaran (دوشنبه 01 تیر 94)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام دختر بیخیال عزیز

    منم قبلا مثل تو انقدر لیست بلندبالا داشتم اما مدت زیادی نیست که رهاش کردم .

    یه سوال خیلی مهم دارم ازت که توی حرفات گفته بودی و خیلی برام عجیب بود واقعا علاقه ای به ازدواج نداری؟وبه خاطر پدرومادرت راضی شدی؟

    این قسمتش رو نتونستم درک کنم با توجه به اینکه توی سن ازدواج هستی و مذهبی هم هستی.

    اگر واقعا پتانسیل عاشق شدن و عاشق بودن و پذیرش کسی رو درکنار خودت نداری معلومه معیارهات یجوری میشه که کسی رو شامل نشه . چون هنوز به درک ازدواج نرسیدی شاید.

    به نظرم هروقت بودن کسی رو درکنارت نیاز داشتی و دوست داشتی عشق پاکت رو به کسی نثار کنی و از اون هم عشق ومحبت خالصانه دریافت کنی اونوقت معیارهاتو بنویس.



  13. 5 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    hamed-kr (یکشنبه 31 خرداد 94), meysamm (سه شنبه 16 تیر 94), فدایی یار (یکشنبه 31 خرداد 94), اثر راشومون (یکشنبه 31 خرداد 94), دختر بیخیال (یکشنبه 31 خرداد 94)

  14. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    سلام خانم Eramگرامی

    معیارهام و جهت شفاف سازی زیاد توضیح دادم ورگرنه که از ده تا کمتر نوشتم!

    منظورتون اینه که سختگیرانه است؟ آخه نمیشه که معیار اصلا نداشت.

    نه حالا به این شوری هم نیستم، گفتم دختر احساساتی هستم پس بدون علاقه و احساس ازدواج نخواهم کرد.
    همیشه هم اینطوری نبودم، از وقتی اینجا اومدم این تاپیک های پر از بی وفایی و خیانت و خوندم نسبت به ازدواج دلسرد شدم.
    ولی چرا گاهی شده دوست داشته باشم یک همراه وهمسر داشته باشم.
    ولی هروقت میام اینجا و این تاپیک ها و میخونم پشیمون میشم، میترسم خدایی نکرده سرنوشتم اینگونه بشه، ولی دارم کم کم روی خودم و این احساسم کار میکنم .
    احساس نیاز به همسر و دارم ولی از اتفاقاتی مثه این تاپیک ها گاهی میترسم برای همین گاهی وقتی جلسات خواستگاری به جدیت میرسید بهانه گیری های منم شروع میشد.
    ولی تصمیم گرفتم دیگه نترسم همه زندگیها به همچین سرنوشتی ختم نمیشه، تصمیم گرفتم مهارت هام و زیاد کنم.

    و باید بگم بودن کسانی که همه ی معیارهایی که عنوان کردم و داشتن ولی من با بهانه گیریام رد کردم بخاطر همین پشیمون شدم و میخوام دوباره از اول شروع کنم.
    یجورایی برای همین اومدم اینجا و بطور جدی روی معیارهام زوم کردم.
    کاش با نگاه نقدانه،برایم نقدشون کنین تا اگر اشتباه میکنم اصلاحشون کنم.
    **برخی آدم ها درست مثله بادبادکهای دنیای کودکیم هستند،
    فقط یه یک دلیل از مسیر زندگیم رد میشند، تا به من درسهایی بیاموزند
    که اگر می ماندند؛ شاید هیچوقت
    یاد نمیگرفتم .....! **


  15. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    Eram (دوشنبه 01 تیر 94), فدایی یار (یکشنبه 31 خرداد 94)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خانم دختر بیخیال

    اول با اجازه تون میخوام یه طلب حلالیت ازتون بکنم و ازتون تقاضا میکنم اگر تکدرخاطری از بنده دارید به بزرگواری تون حلال کنید ،چون چند باری اختلاف نظر هایی وجود داشته و شاید من جانب انصاف و ادب رو اون طور که باید رعایت نکرده باشم.

    در مورد معیار ایمان و اخلاق این جا یه چیزیایی نوشتم اگر دوست داشتید بخونید:
    (http://www.hamdardi.net/thread38306-2.html#post379320)


    به هر حال نمیشه از چیزهایی مثل نماز و روزه و مخصوصاً رزق حلال چشم پوشی کرد و در حدیث قدسی یا احمد هست که عبادت ده جزء داره و نه جزء اون طلب روزی حلال هست . ولی شما هم مخصوصاً در مورد معیار اخلاق نمی تونید به یه جمعبندی کامل در مورد طرفتون قبل از زندگی با اون فرد برسید و باید توکلتون به خدا باشه و وقتی توکلتون به خدا هست و به قول خودتون دنبال کسی هستید که شما رو اون جور که خدا میدونه کامل کنه (و کمال در نظر خدا عبودیت و تسلیم دربرابر خداست هر چقدر هم که سخن باشه و خدا این سختی رو به حد ظرفیت آدم میروسنه و اگر حس میکنیم تحمل سختی ها رو نداریم پس یا توانایی های خودمون رو نشناختیم یا ناز پرورده تنعم شدیم)

    نگاه کنیددیگه عاشقانه تر از زندگی حضرت علی با حضرت فاطمه نیست ولی خدا چه مقدرات بسیار سختی رو در این زندگی ایجاد کرد و چقدر زود حضرت فاطمه رو از حضرت علی (ع) جدا کرد و جز بر عبودیت حضرت علی اضافه نشد ولی فکر نکنم هیچ وقت در عالم بیاد که مردی از حضرت علی به خاطر دوری همسرش که عبد کامل خدا بوده اند بیشتر سختی بکشه و بعضی وقت ها یه جورایی سخت تر میشه مثل حضرت زینب که مجبور به ترک شوهرشون برای همراهی با امام حسین میشن.

    به هر حال معلوم نیست که خدا برنامه اش برای بنده اش چیه ما هم مکلف به وظیفه هستیم نه نتیجه (مگر یه جاهایی که تکلیف حکم میکنه که نتیجه رو هم در نظر بگیریم و البته این به این منظور نیست که بی گدار به آب بزنیم بلکه منظور این هست بعد این که تمام اون چه که به عهده مون هست از تعقل و مشورت و عمل رو به کار بگیریم و نیجه رو دست خدا بسپاریم)

    به هر این مقدمه حرف خانم مریم123 رو هم بخونید بد نیست:
    (http://www.hamdardi.net/thread38306-2.html#post379323)

    یه سری چیزهای دیگه هم در مورد باقی معیاهارتون هست که اگر فرصتی شد براتون مینویسم البته از دید خودم و شاید درست هم نباشه.

    روزهاتون پر از بندگی خدا.

  17. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    گیسو کمند (دوشنبه 15 تیر 94), دختر بیخیال (یکشنبه 31 خرداد 94)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 22:56]
    تاریخ عضویت
    1392-12-18
    نوشته ها
    524
    امتیاز
    13,135
    سطح
    74
    Points: 13,135, Level: 74
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 115
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,154

    تشکرشده 1,301 در 451 پست

    Rep Power
    102
    Array
    سلام خانم دختر بی خیال... من فکر می کردم شما سی سالتونه همون بحث امضا و بادکنک و... اما از شوخی گذشته....
    ضمن تاکیید بر حرف دوستمون که زمانی به ازدواج فکر کنید که واقعا بهش علاقه و نیاز داشته باشید...هر چند من فکر می کنم اون قدر ها هم که اشاره کردید بی میل نیستید و زدن این تاپیک خودش گواه این هست و اما بعد

    ببنید واقعا معیارهاتون به نظر من چیزای زیادی نیست...خیلی هم خوب هستش...یه وقت سو تفاهم نشه...یا حمل بر خود ستایی نشه... اما خیلی از معیار های شما رو من خودم به شخصه فکر می کنم دارم..البته شاید فکر می کنم و واقعا این طوری نباشه...اما از دید یک اقا نسبت به همسر ایندش منم اکثر معیار های شما با همون ترتیب اولیت هاش برام اهمیت داره و از خدا می خوام چنین همسری رو نصیبم کنه به اضافه ی یک سری معیار های دیگه و...
    نکته ای هستش که میگم...این که اگه واقعا شما از اون دسته دختر هایی هستید که خواستگار زیاد دارید و می تونید بررسیشون کنید خیلی خوبه دیگه محدودیتی ندارید..خواستگار هاتون رو بررسی کنید... خودتون هم بهتر می دونید حالا یک خواستگاری ممکنه پیدا بشه یکی دوتا معیارو بیش تر از حد اید ه ال شما باشه و دو تا رو کمتر ولی میانگینش خوب میشه هر چند واریانسش زیاده ولی به نظرم حیفه ردش کنید...

    راجب معیار هاتون

    معیار اول...کاملا موافق هستم و هم عقیده با شما....کسی که شاکر خدا باشه لزوما نه این که شاکر همسرش باشه..یا بر عکسش هر کی نماز و واجبات انجام نده لزوما شاکر همسرش نخواهد بود...ولی اعتقاد من هم مثل شماست و همینو می خوام ....

    معیار دوم....من به شخصه دیدم کسانی که پدر ومادرشون رو تو شما خطاب می کنند..یا مثلا به باباش میگه شما گفتین و.. جمع صحبت می کنند...من اینو احترام نمی دونم...طرف با ترس با والدینش صحبت می کنه..رسمی و... این احترام نیست... به نظرم معیارتون اینم درسته...ولی نه این که حتما طرف رسیم با والدینش صحبت کنه و... مثلا من خودم خیلی با پدر و مادرم دوست هستم و در همین حین همیشه احترامشون رو هم دارم..مثلا طرف پدرشو صدا می کنه حاج اقا چون احترام بیش تری بذاره...پس به نظر من این که تعریف شما از احترام به بزرگتر ها و ادب چیه بهتره دقیق مشخص بشه مخصوصا برای خواستگار هاتون تا یک تعریف یکسانی داشته باشید.

    معیار سوم... کاملا موافق هستم...کلا مرد و زن نداره... هر کسی باید از خطوط قرمزی رد نشه... و بهشون احترام بذاره...

    معیار چهارم.... واقعا خیلی خوبه که این قدر به بلوغ رسیدید...داشته های مادی براتون مهم نیست...مخصوصا اگه پدر ومادرتون هم مثل شما باشند عالی هستش...کسی که این معیار رو داشته باشه هر بار از صفر هم شروع کنه باز سرشو بلند میکنه...ولی طرف این ویژگی رو نداشته باشه از باباش هم کلی بهش برسه و... اخرش یک روز تموم میشه و میشه یک عنصر بی مصرف...این معیارتون خیلی خیلی مهمه و بهش توجه داشته باشید.

    معیار پنجم... راجب این منم مثل شما دوست داشتم یک زمانی حتما همسرم هم رشته ی خودم باشه... ولی شاید فعلا قسمت نیست و شاید روزی شد... به نظرم همین که طرف دنبال رشد و پیشرفت باشه خوبه....خود به خود دنبال علم و چرایی ها خواهد رفت...خوبه که شما هم تعدیلش کردید...لزوما هم رشته هم نبود و.. اشکال نداره

    معیار ششم...ببنید خودتون هم میگید اخرش دوست دارید خودش درایت داشته باشه...ممکنه همچین مرد با درایتی سیاست نداشته باشه مشورت بکنه با همسرش... نه کهلزوما درایتش بد باشه...پس بیش تر دعا کنید درایت رو داشته باشه..ان شالله سیاست مشورت رو هم داشته باشه تا این نیاز احترام گذاشتن به شما هم در شما حل بشه...و اینا همون هندوانه سر بسته و بعد ازدواج مشخص میشه نه لزوما با پرسیدن چند سوال در خواستگاری ...مگه دوره ی نامزدی داشته باشید که با تعهدات مذهبی شما شاید در تضاد باشه و راضی نشید...

    معیار هفتم... ببنید این معیارتون...من خودم برم خواستگاری دختری هر چقدر هم خوب باشه شاید بخواد یک جورایی این طوری باشه....شاید چند سال پیش که شرایطم سخت تر بود و احساسی تر قبول می کردم..ولی هر چی سنم بره بالاتر و شکر خدا شرایطم بهتر مخصوصا مالی..دوست دارم این حق بر عهده ی من باشه به شخصه..اما ببنید وقتی اون تیکه ی اخرش رو گفتید کلا نظرم عوض شد... به نظرم اگه خواستگارتون ظرفیتشو داشت بهش بگید... به هر حال من ترجیح میدم طرفم صادقانه بهم بگه... و منم صادقانه خودم به شخصه عمل میکنم..ولی شاید واقعا فردی باز به قول خود شما سو استفاده کنه... ولی گفتم برای خود من تیگه اخرش خیلی مهم بود و کلا اگه نمی گفتید خیلی نظرم منفی بود..ولی بعد اون کلا برام حل شد...

    معیار هشتم... خب به نظرم این معیار هم توی زندگی مشخص میشه و توی انتخاب و بررسی شما توی فرد قبل ازدواجتون خیلی تاثیر نداره..بهتره دعا کنید ان شالله همسر ایندتون این ویژگی رو داشته باشه حتما...


    راجب تیکه ی اخرتون من کلا یک نظری دارم ان شالله سر فرصت خواهم گفت.... ولی منم دقیقا همین ویژگی شما رو دارم که اتفاقا راجبش هم فکر کردم و بعد فرصت شد حتما میگم...



    فقط بگم که بعضی معیار های شما توی سوالای قبل ازدواج به اون صورت مشخص نمیشه همین طور که گفتم...اونا رو بیش تر بهتره دعا کنید که همسرتون داشته باشه چون مشخص نمیشه...مثل کسی که دوست داره بهترین دانشگاه قبول شه کل تلاششو میکنه ولی اخرش ممکنه یک داشنگاه معمولی تر قبول شه..الان اون ویژگی ها رو همرستون داشته باشه خیلی خوبه..ولی اگهخ بعد ها توی زندگی دقیقا اون طور که ذهنیت دارید نداشت دل سرد نشید دیگه...

    ولی اون معیار های دیگتون که راجبش توصیح دادم..به نظرم اصلا زیاد نیست...

    ان شالله خبر ازدواج موفقیت امیز شما و بقیه دوستان گل تالار رو این جا بشنوم مثل خانم اردیبهشت... (یادش بخیر من اون اوایل شما و خانم ها مصباح الهدی و فرشته ی اردیبهشت و شیدا. رو اشتباه می گرفتم)....

    التماس دعا.

  19. کاربر روبرو از پست مفید فدایی یار تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (سه شنبه 02 تیر 94)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بیخیال بودن همسرم یاحساسیت زیادمن
    توسط meh-di در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 اردیبهشت 94, 14:29
  2. حساسیت زیادی
    توسط ash در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 شهریور 92, 16:10
  3. حساسیت های زیادی نسبت به همسر
    توسط قلب تپنده در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 15 دی 91, 21:15
  4. دو دلی ؛ حساسیت زیاد ؛ معیارها
    توسط nava در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 72
    آخرين نوشته: شنبه 03 اردیبهشت 90, 15:34

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.