عدم اعتماد همسرم به من

[life_lie]

سلام و ممنون از اینکه مطلب من رو می خونید و بهم کمک می کنید.
من مردی 35 ساله هستم و همسرم 30 سال داره. حدود 1 ماه هست که ازدواج کردیم. قبل از ازدواجم دنبال دیدن فیلم های پورن بودم و چت هم می رفتم. با زنها س....ک.......س چت هم می کردم و دوست دختر هم داشتم. بعد از ازدواجمون باز چند باری توی چت رفتم و فیلم های پورن دیدم. درست حدود 18 روز بعد از ازدواجمون همسرم این موضوع رو فهمید و متاسفانه من 1-2 باری هم به مردها پیغام داده بودم که اونها رو هم دید و دعوای بدی بینمون اتفاق افتاد در حدی که همسرم خیلی جیغ کشید و نزدیک بود از حال بره.
حالا همسرم به من هیچ اعتمادی نداره و فکر می کنه من همش می خوام بهش خیانت کنم. متاسفانه آدمی هم هستم که خیلی در مورد موضوعات زندگیم باهاش صحبت نمی کنم و برای همین به من می گه تو پنهان کاری.

هر چی بهش قول دادم که دیگه سراغ این مسائل نمی رم ولی باور نمیکنه نمی دونم چی کار کنم که باز بهم اعتماد کنه؟ زندگیم آشفته شده و هر روز قهر و دعوا داریم. لطفاً بهم راه کار بدین که چطوری می تونم دوباره اعتماد همسرمو جلب کنم؟؟؟؟

[sevil73]

شما ضربه ی بدی به همسرتون زدین با هزارتا امید وارزو باشما ازدواج کردن شما باهاش چیکار کردین ؟اینجوری میخواستین خوشبختش کنین زنی روکه به شما تکیه کرده بود شما مرده زندگیش بودین تنها کسش بودین تو اوج روزهای خوب زندگیش عوض سپری کردن روزهای خوب داره اتفاقای بدی رو میگذرونه نباید به شما اعتماد داشته باشه چون دستی دستی زدین همه چی رو خراب کردین اعتماد چیزی نیست که اگه ازبین رفت زودی باز بدست بیاد شما خیلی زود همه چی رو باختین نوشته هاتونو خوندم قلبم به درد اومد واقعا میفهمم همسرتون دارن چقد زجر میکشن
شما واقعا ازکارتون پشیمونید؟
همسرتون واستون چی کم گذاشته چه کمبودی رو احساس میکنین که سراغ اینجور چیزا میرین خواهشا جواب بدین با خودتون روراست باشین

[life_lie]

ممنون از این که مشکل منو خوندین
در جواب باید بگم من از رفتارم پشیمونم مسلما، چون اگه دنبال راه حل نبودم اینجا نمی اومدم.
در مورد این که توی زندگی چه کمبودی دارم، گفتنش برام سخته چون کمبود خیلی خاصی ندارم اما اگه منظورتون اینه که آیا با هم مشکل دایم یا نه؟ جواب مثبته.
شاید دلیل اولش انگیزه های جنسی باشه ولی شاید این مشکلاتی که با هم داریم هم به این مسئله کمک میکنه.
با تشکر

[عاشق خانواده]

ببخشید اقایون خودتون رو توجیه نکنید دلیل نداره که شما مشکل دار،پد ید سریع برید سراغ یه چی دیگه باید مشکلتون رو حل کنید آگه قرار باشه هر کی مشکل داشته باشه بره سراغ اینا که دیگه خانواده چه اهمیتی داره ازدواج نمیکردی راحت بودی

آگه میبینید ما خانمها برای حل مشکل میریم سراغ خودمون دلیل نمیشه مشکل ما باشیم اقایون هم راحت بگن مشکل ج داشتیم به خاطر همین این خیانتو کردیم

برادر من لطفا شما هم رو خودت متمرکز شو ایراداتتو پیدا کن با همسرت رو راست باش و بهش بگو من معتاد این کارم به من برای ترک کمک کن بزا راحت گوشیتو ببینه خیالش راحت باشه

آگه مثل من باشه فقط من میدونم چه حالی داره

بازم خدا رو شکر که مشکلتو قبول داری

[life_lie]

بهتر دیدم که مسئله را کمی بازتر کنم چون شاید مشکلات ما ریشه ای باشه.
به طور خلاصه سه تا هستش:
1. احساس میکنم توی زندگی خیلی من و تو داریم.
2. از نظر فرهنگ خانوادگی خیلی متفاوتیم.
3. احساس می کنم نگاه همسرم به من رابطه رئیس و مرئوسی هستش. تقریبا هیچ وقت نظرات منو تایید نمی کنه. انگار از هیچ چی راضی نیست اما وقتی می پرسم می گه راضیم اما نشان نمی ده. احساس می کنم نمی خواد این حسش رو که منم رفتارهای درست دارم نشان بده به خاطره این که فکر می کنه تو بازی زندگی و توی تاملاتمون از من عقب افتاده.

خواهشا اگه می تونید کمک کنید.

[sevil73]

دوست عزیز این سه موردو ما هم داشتیم تو زندگیمون کم وبیش ولی دلیلی برای خیانت نیست
خوشحالم که از رفتارتون کاملا پشیمونید
نحوه اشنایتون چطور بود؟
ازویژگی های منفی ومثبت همسرتون بگین؟
شما عوض حل مساله میزنین صورت مساله رو پاک میکنین تو هرزندگی مشکلات هست ولی وفاداری وراستگویی پایه واساس زندگیه همیشه با وجود مشکلات هم باید بهش پایبند باشین نکه ازحل مشکلات بترسین خیانت کردین بخاطره اینکه عذاب وجدان نگیرین بگین مشکل داریم باهم به نظرتون منطقیه این رفتار
اگه میخوایین باز زندگی وهمسرتونو برگردونین باید تو خودتون تغییرات اساسی بوجود بیارین

[عاشق خانواده]

مشکل بدتر از این رو هم داشتین دلیلی برا خیانت نیست.

همسر من هم وقتی دستش برا من رو شد گفت تو این بودی تو اون دی. یعنی فکر کنم کلن بعضی ادما برای فرار از اشتباهات خودشون دنبال مقصر میگردن

در صورتیکه مشکلات از هم جدا هستند احساسات و ایراداتی که گرفتین راه حل داره و.دلیلی برای خیانت شما نیست

[life_lie]

با سلام
اول می خواستم بگم من نمی گم که حتما این مشکلات باعث کار من شده باشه ولی شاید به این تمایل من کمک کرده باشه.
اگه می شه راهنمایی کنیدچه جوری می تونم اعتماد اونو بازیابی کنم؟؟؟
من با همسرم از طریق 1 معرف شدیم بعد از چند بار بیرون رفتم باهم، خوانواده هامون هم خواستگاری اومدن.
مزایا همسرم از نظر من:
1. نسبت به بقیه دخترا فکر می کنم بیشتر منطقی هستش
2. اگر مشکلی پیش بیاد دنبال راه حل هست و الکی بهانه نمی گیره.
3. از نظر ظاهری من ازش خوشم می آد.
4. اهل ول خرجی نیست.
5. سعی می کنه زندگیشو بهتر کنه.
6. با اینکه تو کار خونه زیاد وارد نیست، داره تلاشش رو می کنه واسه من این مهمه خیلی.
معایبش:
1. سعی می کنه نظراتشو به من تحمیل کنه
2. از نظر مادی خیلی از من جداست
3. تو همه کارا یکم عجوله
4. فکر می کنم خیلی احساساتی هستش و من نمی تونم از لحاظ عاطفی پرش کنم.
5. بعضی موقع ها اصلا شرایط من و از لحاظ مالی و یا خستگی در نظر نمی گیره.
6. 1 مشکلی که داریم اینه که نگاهمون به زندگی یه کم متفاوته، اون واسش مهمه که تو وضعیت الان بیشتر شاد باشه ولی من از اون آینده نگرتر هستم.

[life_lie]

من منتظرم پس چرا هیچکس جوابی به من نمیده؟
مشاورای سایت لطفاً کمک کنن. من همین الان هم از وقتی این موضوع پیش اومده دیگه وارد اون سایت ها نشدم یا چت نکردم و نمی خوام دیگه این کارو انجام بدم اما همسرم میگه زمان می بره تا به من ثابت بشه تو قابل اعتمادی. درست هم میگه ،میگه باید سعی کنی اعتمادمو جلب کنی. نمی دونم چی کار باید بکنم. گوشیموبا خودم محل کار نمی برم پیش همسرم می گذارم . از محل کارمم هر چند ساعتی زنگ می زنم که بدونه سر کارم هستم. گفتنش برام سخته ولی ما حتی تا الان نتونستین رابطه کامل با هم داشته باشیم چون این موضوع پیش اومد و همسرم میگه معلوم نیست تو قابل اعتماد باشی حداقل اینجوری هنوز دختر هستم و می تونم بعد از جدا شدن از تو یه ازدواج دوباره خوب داشته باشم. البته بهم زمان داده تا این کارها رو تکرار نکنم ولی مدام بهم میگه فرض که تو 2 ماه هم خوب بودی از کجا معلوم تو این 2 ماه نقش بازی نکنی و بعد از اینکه با هم رابطه برقرار کردیم بشی مثل اول؟!!!!!!!!!

مسائلی که ما پیش از عروسی با هم داشتیم بیشتر در مورد مهریه و جهیزیه و اینها بود. که من جهاز همسرم رو کم می دونستم و سرش بحث داشتیم، خانواده اونها کمتر اهل رفت و آمد هستن و سر این موضوع هم مشکلاتی پیش اومد مثل اینکه نمی خواستن بله برون داشته باشن و .... اینا رو هم گفتم تا مختصری از قبل از ازدواجمون بدونین.

الان نمی دونم چی کار باید بکنم و چطور اعتمادشو جلب کنم خواهشا راهنماییم کنین.

[life_lie]

مشاوران محترم اگر امکان داره راهنمایی کنین، منتظرم
با تشکر