به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 56
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 اردیبهشت 95 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1393-12-26
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,880
    سطح
    44
    Points: 4,880, Level: 44
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    934

    تشکرشده 329 در 91 پست

    Rep Power
    36
    Array

    چگونه می توانم برای روبرو شدن با فرد مناسب جهت ازدواج خلاق باشم؟

    سلام به همگی، مختصری از خودم دوباره میگم و بعد هم از شما برای پیدا کردن جواب سوالم کمک میخوام.. پیشاپیش از لطفتون ممنونم.. چند ماه دیگه وارد سی و دو میشم .. شاغلم و در شهر محل سکونت امون هیچ دوست و فامیلی نداریم و چون اجاره نشین هم هستیم حتی هماسیه های ثابتی هم نداریم.. متاسفانه خواستگارانی در گذشته داشتم که بدون اطلاع من رد شدن از طرف پدر و مادرم... ولی حالا که واقعا احساس نیاز به ازدواج و امادگی اش رو کاملا دارم هیچ خواستگاری ندارم.. مساله ای که این روزها ازارم میده اینه بارها پیش اومده که متوجه توجه خاص پسرهای باشخصیت و خوبی در محل کار یا کلاس زبان شده ام ولی فقط و فقط توی همین مرحله باقی میمونه ( یعنی جذب اولیه میشن ولی دیگه بعدش بیخیال میشن )... اینجا هم تایپیک زدم و دوستان گفتن دنبال معرف خوب باشم و به خانواده اطلاع بدم... من تازگی ها با مادرم حرف زدم و مادرم با مهربونی و همدلی به حرفم گوش داد و گفت سعی کن توی محیط کارت کسی که مناسب ات هست پیدا کنی.. فامیل که میدونند و میشناسند ما دختر داریم و من روم نمیشه مستقیما به کسی بسپارم.. منم سکوت کردم .. حالا توی محیط کارم اقایی هست که توی تایپک قبلی هم در موردش حرف زدم.. اون دوباره برگشته و این روزها ریس ام کاری رو به من سپرده که بیشتر از قبل با ایشون سروکار دارم و این ارتباط بیشتر باعث شد بیشتر به رفتارهاشون دقت کنم.. چیزی که واضح متوجه شدم اینه که وقتی واخدشون میرم هر جا باشن خودشون رو به من میرسونند و سلام و احوال پرسی میکنند حتی اگه من با اون کار نداشته باشم و مثلا با همکارش کار دارم.. وقتی هممیبینند سر پا هستم حتی اگه در حد دو دقیقه اونجا کار دارم اصرار میکنند بیشنم و خودشون برام صندلی میارن.. عضو اصلی واحد خودشون هستن و جز نیروی های بسیار با تجربه شرکت در ضمینه کاری خودشون هستن و همه هم دوستش دارن ( کلا شخصیت و ظاهرشون دوست داشتنیه).... حالا سوال اصلی من ، لطفا به من بگین من اولا چه جوری متوجه بشم حس ام درسته و واقعا به من علاقه داره یا این تصورات من هست و من توی ذهنم دارم خیال بافی میکنم؟ دوما اگه حدسم درسته من چه جوری میتونم کمک کنم تا با هدف ازدواج به من نزدیک بشم.. راستش من شخصیت ام جوریه که نمیتونم صمیمی اون جوری بشم ولی خوش اخلاق و مهربون به گفته دوستام و همکارم هستم.. یعنی من جز مسایل کاری هیچ مکالمه ای دیگه ای ندارم با این اقا.. البته گاهی وقتی پیش اشون هستم شده حرفی زدن یا من حرفی زده باشم که هر دو خندیدیم ولی اونم باز در مورد کار و سوتی من یا ایشون بوده.. من به خدا توکل دارم و توی این مدت مهر این اقا به دلم افتاده و حتی اگه بهم نرسیم هم همیشه براش طلب خیر و سلامتی دارم.. یعنی انگار فارغ از هر چی دوستش دارم قلبا... ولی خوب اگه این ادم همون کسیه که خدا هم راضیه اونوقت من چه کار میتونم بکنم تا به هم برسیم؟ ایا جواب این سوال من میشه هیچ کاری و فقط زندگی ات رو بکن هست؟ پیشاپیش از لطف اتون ممنونم

  2. 5 کاربر از پست مفید یه دختر سرگردان تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 09 تیر 94), morteza2487 (پنجشنبه 28 خرداد 94), فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94), تروولث (پنجشنبه 11 تیر 94), رنگین (سه شنبه 09 تیر 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام

    خب ظاهراً این آقا یه سیگنال هایی میده ولی من چنین کاری دقیقاً به خاطر خود دختر خانم ها قبول ندارم ولی خب این ها واقعیت هایی هست که وجود داره، به هر دلیلی ایشون اقدامی نمی کنه شما تا اونجایی که میتونید نباید خیال پردازی کنید ،شاید این دلیل مسائل مالی ،اختلافات فرهنگی درون خانوادگی (مثلاً ایشون خودشون مذهبی اند ولی خانوادشون نه) و انواع اقسام دو دلی ها باشه .

    یه توصیه عمومی این هست که اگر یه خانم متأهل رو توی محل کارتون میشناسید که آدم عاقل ،خیرخواه و رازداری هست ایشون رو واسطه کنید که به طور غیر مستقیم ایشون مزه دهن ایشون رو ببینن چی هست.

    مثلاً (مثال هست ها) توی یه دیالوگی یه موقع یه موقعی که شما نباشید بگن این همه دختر خوب هست بعد بعضیا با این سن هنوز عزب هستن ،فکر میکنن همه دختر ها دنبال پول و خونه و ماشین هستن نه والله مثلاً همین خانم فلانی یه بار با هم حرف می زدیم چقدر دخترِ خانم و کم توقعی هست.نظر شما چیه؟ بابا دلمون لک زده واسه ثواب و عروسی اگه موافقین تا ما هم یه ثواب بزرگ بکنیم خب ، شما لازم نیست هیچ کاری بکنین من خودم میرم باهاش صحبت میکنم و نمی دونم از این جور حرف ها.


    این یه قسمت موضوع هست ،ولی به نظر شخص من مهمترین موضوع توی این زمینه همون توکل هست که اصلاً خدایا من خودم رو از عمق دل به تو میسپارم و اصلاً جز تو حول و قوه ای نیست شاید واقعاً ازدواج با این آقا به صلاح من نباشه تو خودت مقلب القلوب و الابصار هستی ،خودت کاری که به صلاح من هست رو انجام بده.

    خودت اگه صلاح هست جرأت اقدام رو توی قلب و ذهن و اون آقا ایجاد کن و اگر صلاح نیست قلب من رو از ایشون فارغ کن و محبت خودت رو توی قلبم پررنگ و پررنگ تر کن.

    یه توصیه بهتون میکنم مطمئن باشید خیلی کمک کننده هست ان شاءالله شروع کنید حداقل جزءسی قرآن رو حفظ کنید و توی نمازهاتون هم از سوره هاش استفاده کنید ، در ضمن یه ذکری هم که باهاش انس دارید که واقعاً صلوات یکی از بهترین هاش هست رو زیاد تکرار کنید به علاوه ذکر استغفار که خیلی توصیه شده (در مورد صلوات آقای بهجت می فرمودند که گشتیم و گشتیم و ذکری بهتر از صلوات پیدا نکردیم و در مورد استغفار میگن : زیاد بگویید اَستَغفِـــرُ الله و خسته نشوید و خاطر جمع باشید این علاج است(داءُکُم الذُنُوبُ وَ دَواءُکُم الاستغفار)درد شما، گناهان است، و دوای شما استغفار.).

    برادر یه کوچولو بزرگتر از شما (ازنظر سنی میگم وگرنه شما بزرگوارید و پیش خدا خیلی عزیز تر از من هستین "إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم إِنَّ اللهَ عَلیم خبیر" ).

  4. 9 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    Amir_23 (سه شنبه 26 خرداد 94), cheshmakk (پنجشنبه 11 تیر 94), Eram (سه شنبه 09 تیر 94), morteza2487 (پنجشنبه 28 خرداد 94), یه دختر سرگردان (سه شنبه 09 تیر 94), مصباح الهدی (دوشنبه 25 خرداد 94), امیر مسعود (جمعه 12 تیر 94), تروولث (چهارشنبه 10 تیر 94), رنگین (سه شنبه 09 تیر 94)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 اردیبهشت 95 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1393-12-26
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,880
    سطح
    44
    Points: 4,880, Level: 44
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    934

    تشکرشده 329 در 91 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام اقا حامد، من امروز متوجه این پست شما شدم.. من فکر کردم کسی راهنمایی نکرده و رفته فسیل شده این تایپیکم.... خیلی خوشحال شدم از دیدن پست شما... من همیشه پست های شما رو دوست داشتم چون به ادم ارامش میده مخصوصا این که از ایه های قران هم استفاده میکنید... خیلی خوشحال شدم... خیلی متشکرم... دقیقا توصیه شما درسته و منم هم دارم با تمام قدرت جلو خیال پردازی هام رو میگیرم ...اون اقا همچنان هیچ اقدامی نکرده و شاید هیچ وقتم نکنه....ولی گاهی خیلی کم میارم و دلگیر میشم از خداوند ... میدونم باید راضی باشم به رضای خودش ... اصلا معنی اسلام هم یعنی صلح و سلام و تسلیم در برابر خداوند... شاید قسمت منم اینه که با مجردی امتحان بشم.. ولی این قد بچه دوست دارم و از دیدن بچه کوچلو ذوق میکنم که تصمیم گرفتم اگه نشد ازدواج کنم بعدها برم یه بچه کوچلو به فرزندخواندگی قبول کنم... یعنی من نمیدونم میتونم از پس این امتحان خدا بربیام با داشتن این همه احساسات و عواطفی که توی وجودم دارم ... چرا گاهی یه نیاز طبیعی این قد میشه ارزو و دست نیافتنی ؟ خوب وقتی جوابی براش پیدا نمیکنم خیلی کم میارم یا مثلا دوست داشتم پسر خلق میشدم... خیلی امروز خوشحال شدم اخه کاملا اتفاقی کلیک کردم و پست شما رو دیدم .. خوبیه همدردی اینه که اینجا ادم های خیلی خوب و باصفایی داره که خیرشون از پشت نت هم به ادم میرسه... در مورد همکار متاهل خیر خواه و رازدار متاسفانه کسی رو سراغ ندارم توی محیط کارم اخه واحد ها جدا جدا هست و جز رابطه کاری اونم گهگداری ارتباط و اشنایی به اون صورت ندارم....

  6. 4 کاربر از پست مفید یه دختر سرگردان تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 09 تیر 94), hamed-kr (چهارشنبه 10 تیر 94), فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94), تروولث (چهارشنبه 10 تیر 94)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام دختر سرگردان عزیز

    به تجربه به من ثابت شده وقتایی که توی استرس زندگی هستم بیشتر دوس دارم خیالم از بابت بودن کسی درآینده در کنارم راحت بشه!! اما یه وقتی تصمیم جدیدی گرفتم ،والان مدتیه که دارم خوب نتیجه میگیرم تو هم اگه دوس داشتی امتحان کن:تصمیم گرفتم وقتی دارم احساساتی میشم تلاش کنم واقع بینانه نگاه کنم ویه سری افکار پیش فرض منطقی رو از ذهن بگذرونم!(اولش سخت بود کم کم طوری شده خودش اتومات از ذهنم میگذره) :

    -اصلا معلوم نیست اون آقا الان قصد ازدواج داره یا 2سال یا 5سال بعد. شاید تو تا اون موقع ازدواج کنی اصلا!

    -به فرضم اگه همین هفته ی بعد بیاد خواستگاری شاید واقعا بشناسیش اونی نباشه که میخوای.

    -شاید خدا برات چیز بهتری می خواد و این چیز بهتر لزوما اون چیزی نیست که خودت فکر میکنی بهتره..

    -تمام توجهتو معطوف به یه آدم نکن .

    -ظرف وجودت رو خالی کن ،به خداوند توکل کن تا برات اونو با بهترین هاش پرکنه...

    -بهش فک نکن اگه قرار باشه بیاد خودش میاد چه بهش فکر کنی چه نکنی .وقتی اومد از صبح تا شب وقت داری بهش فک کنی.

    -البته تو به این مرحله نرسیدی اما در مورد عشق یه طرفه : من اسمشو گذاشتم "ویران کننده ی عزت نفس" . یه تصمیم زودهنگام ، دلداگی قبل شناخت و صمیمیت. قضاوت درمورد دیگری!

    اینا تجربیات فکری من بود امیدوارم به دردت خورده باشه
    ویرایش توسط Eram : سه شنبه 09 تیر 94 در ساعت 16:09

  8. 10 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    hamed-kr (چهارشنبه 10 تیر 94), فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94), یه دختر سرگردان (چهارشنبه 10 تیر 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 10 تیر 94), آی تک (چهارشنبه 10 تیر 94), افسونگر (پنجشنبه 11 تیر 94), امیر مسعود (جمعه 12 تیر 94), بانوی آفتاب (دوشنبه 22 تیر 94), تروولث (پنجشنبه 11 تیر 94), رنگین (سه شنبه 09 تیر 94)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 تیر 01 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    118
    امتیاز
    8,291
    سطح
    61
    Points: 8,291, Level: 61
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    150

    تشکرشده 170 در 75 پست

    Rep Power
    30
    Array
    ببین منم خیلی از این ازدواجا دیدم که پسره به قول خودشفقط برای دختره احترام قایل بوده و هیچ نظر خاصی بهش نداشته اما دختره با دادن ایمیلای جالب و باز کردن بحثای غیر درسی باعث افزایش رابطه خودش و اون اقا و بعدها ازدواجشون شده

    البته این موردایی که من میگم همه تو محیط دانشگاه بوده و محیط کار که قراره اینهمه سال کنار هم باشید قضیش فرق میکنه

    ولی چیزی که هست اینه که با سیاست رابطتو باهاشون بیشتر کنی...مثلا مسیجای مناسبتی بفرست...اما باید رو خودت کنترل داشته باشیکه درگیری عاطفی پیدا نکنی و خدانکرده زمینه سو استفاده این اقا رو مهیا نکنی

  10. 4 کاربر از پست مفید cheshmakk تشکرکرده اند .

    hamed-kr (چهارشنبه 10 تیر 94), یه دختر سرگردان (چهارشنبه 10 تیر 94), تروولث (پنجشنبه 11 تیر 94), رنگین (سه شنبه 09 تیر 94)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 دی 94 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1393-9-16
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    1,959
    سطح
    26
    Points: 1,959, Level: 26
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    149

    تشکرشده 136 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز، به اسم کاربریت خطابت نمی کنم با این امید که همینطور به راه درست خودت ادامه بدی و به زودی انشاالله به مقصود برسی.

    اما در مورد سوالی که مطرح کردی بگویم خلاق بودن را به واقع نمی توان از کسی پرسید که چگونه می توان بود ؟

    چون خلاقیت یعنی همین که تو به عنوان یک فرد خاص با شرایط زندگی و موقعیت های بخصوص خودت بتوانی حالت های متفاوت و منحصر بفرد حل مسائل خودت را فرمول بندی کنی ، معادله درستی ترتیب بدهی و با استفاده از معلومات و امکانات موجود به کشف مجهولات و جواب مسائل خود دست پیدا کنی ؛

    و این چیزی نیست که من که در زندگی تو نیستم و از این طریق هم به شناخت درستی از ظرایف روحیات و روابط تو دست پیدا نمی کنم بتوانم برایت نسخه کنم؛

    که در ان صورت هم قدرت خلاقه من است نه تو که برای یک عمر زندگی موفق به آن نیاز داری.

    راهنمایی هایی که از دوستان می گیری گرچه کاربردی است اما بیشتر حاصل تجربه و یا کلیشه ای ونه به معنی وافعی خلاقانه خواهد بود.

    از جمله این که من می توانم بگویم به عنوان واضح ترین و اولین کاری که می توانید در این رابطه انجام دهید این است که بدون آنکه از این آقا در ابراز هر نوع احساس و تمایل پیشی بگیرید جواب مناسب و کافی به ادای احترام و حسن توجه ایشان بدهید .

    که باز هم می گویم اینها که ما می گوییم یک چیزهایی بدیهی است و نه خلاقیت.

    و خلاقیت شما در موردی که خودم گفتم در صورت انتخاب آن، چگونگی انجام آن و انتخاب شما از میان چند ین گزینه ابتکاری و مناسب وضع و حال است.

    از این جاست که ایشان به درک درست یا نادرست شما از خود پی برده و به تخمین درستی از نظرمتقابل شما نسبت به خود خواهد رسید البته اگر در پی چنین کاری باشد و به منظور ازدواج به شما فکر بکند.

    خلاقیت یعنی آنکه تو کارگردان بی بدیل صحنه زندگی خود باشی و فرصت ها و چالش های آن را تشخیص دهی و آنها را با ترس ، انفعال ، بی مهارتی ، اسیر احساسات بیجا و افراطی شدن، خدعه و سیاست بازی های سطحی و بی ارزشی که هم تو و هم طرف مقابل را به اشتباه بیندازد و اسیر تارهای عنکبونتی خود کند و خیلی خیلی راههای به دور از مسیر حقیقت و عدالت ... باطل نکنی.

    خودت باش : خانوم، کامل، تمام ، چیزی برای پنهان کردن نداشته باش و به آنچه نیستی وانمود نکن
    برای مثال در مورد مادرت که گفتی صحبت کردی ، خلاقیت تو در این است که از او که از جمله داشته ها و امکانات توست در نقش خود برای حل مشکلت بهره تمام و کمال را ببری نه اینکه به یک صحبت صرف و بی نتیجه و بی برنامه که معطوف به حل مشکل و یا جبران کاستی های اساسی نیست بسنده کنی.

    خلاصه کلام آنکه باید ماهرانه چنان جورچین های زندگی ات را بگردانی و به صورت های مختلف کنار هم بچینی تا بالاخره مناسب ترین حالت ممکن را برگزینی و به بهترین شکل نیاز خود را رفع کنی.
    .
    .
    .
    موفق باشی دختر خوب

  12. 5 کاربر از پست مفید تروولث تشکرکرده اند .

    Eram (چهارشنبه 10 تیر 94), hamed-kr (چهارشنبه 10 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (چهارشنبه 10 تیر 94), مصباح الهدی (چهارشنبه 10 تیر 94)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 اردیبهشت 95 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1393-12-26
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,880
    سطح
    44
    Points: 4,880, Level: 44
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    934

    تشکرشده 329 در 91 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلاماقای تروولث عزیز.. متشکرم که برام نوشتین ، میدونستین دقیقا انگیزه ایجاد اینتایپیک این جمله های شما توی اون تایپیکم بود" مقصود زندگی طیبه است، روحی وجسمی.. با.. یا بی...
    برای رسیدن به آن باید خلاق همبود نه آن که همین ها رو هم که داریم خراب کنیم... یعنی انگار آب پاکی رو ریختینروی دستم.. مخصوصا که دچار تردید هم شده بودم که نکنه اشتباه بوده که بی اعتناگذشتم از موقعیت هایی که بوجود میومد(توی خیابون) که دقیقا توی زمانی هایی بود کهمن چله نذر برمیداشتم.. یه جوراایی تلنگر بود پست اتون برام... راستی من نمیدونممعنی تروولث چیه؟
    ولی حدس میزنم شما اهل قلم باشین ،نویسنده ای باهوش و خردمند.... اقای تروولث من به معنای واقعی سرگردانم چون درست وغلط رو گم کردم به خاطر شرایط و موقعیت هایی که توش گیر میکنم.. همین که با بیمهارتی و انفعال و ترس فرصت ها ودام ها رو تمیز نمیدم.. وانمود میکنم هیچ مشکلیندارم... وقتی صحبت ازدواج میشه من ساکتم .. ولی توی دلم نگرانم ... یا از اون اقاخوشم میاد ولی هیچ عکس العمل اضافی نشون نمیدم.. کاملا عادی رفتار میکنم.. نه اینکه فکر کنید اجتماعی نباشم.. من این دو تا فرمان حضرت مسیح رو خییلی دوست دارم ..اول: خداوند رو با تمام قلبت ، با تمام فکرت و با تمام احساست دوست داشته باش ودوم: همسایه ات رو درست مثل خودت دوست داشته باش ... من عمیقا ادم های دور و برمرو دوست دارم ولی نمیفهمم چرا بازم این احساس نیاز به همسر و همدم رو نمیتونم پرکنم ... از دوستان گلم خانم چشمک و ارم عزیز هم خیلی تشکر میکنم .. همین طوراز اقا حامد... ممنونم از لطف همگی


    - - - Updated - - -

    سلام اقای تروولث عزیز.. متشکرم که برام نوشتین ، میدونستین دقیقا انگیزه ایجاد اینتایپیک این جمله های شما توی اون تایپیکم بود" مقصود زندگی طیبه است، روحی وجسمی.. با.. یا بی...
    برای رسیدن به آن باید خلاق هم بود نه آن که همین ها رو هم که داریم خراب کنیم... یعنی انگار آب پاکی رو ریختین روی دستم.. مخصوصا که دچار تردید هم شده بودم که نکنه اشتباه بوده که بی اعتناگذشتم از موقعیت هایی که بوجود میومد(توی خیابون) که دقیقا توی زمانی هایی بود کهمن چله نذر برمیداشتم.. یه جوراایی تلنگر بود پست اتون برام... راستی من نمیدونممعنی تروولث چیه؟
    ولی حدس میزنم شما اهل قلم باشین ،نویسنده ای باهوش و خردمند.... اقای تروولث من به معنای واقعی سرگردانم چون درست وغلط رو گم کردم به خاطر شرایط و موقعیت هایی که توش گیر میکنم.. همین که با بیمهارتی و انفعال و ترس فرصت ها ودام ها رو تمیز نمیدم.. وانمود میکنم هیچ مشکلیندارم... وقتی صحبت ازدواج میشه من ساکتم .. ولی توی دلم نگرانم ... یا از اون اقاخوشم میاد ولی هیچ عکس العمل اضافی نشون نمیدم.. کاملا عادی رفتار میکنم.. نه اینکه فکر کنید اجتماعی نباشم.. من این دو تا فرمان حضرت مسیح رو خییلی دوست دارم ..اول: خداوند رو با تمام قلبت ، با تمام فکرت و با تمام احساست دوست داشته باش ودوم: همسایه ات رو درست مثل خودت دوست داشته باش ... من عمیقا ادم های دور و برم رو دوست دارم ولی نمیفهمم چرا بازم این احساس نیاز به همسر و همدم رو نمیتونم پرکنم ... از دوستان گلم خانم چشمک و ارم عزیز هم خیلی تشکر میکنم .. همین طوراز اقا حامد... ممنونم از لطف همگی

  14. 3 کاربر از پست مفید یه دختر سرگردان تشکرکرده اند .

    hamed-kr (چهارشنبه 10 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), تروولث (پنجشنبه 11 تیر 94)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام دختر سرگردان عزیز

    من تا حالا پیشنهادات خواستگارایم از طرف خانمها بوده و از طرف آقا نداشتم.
    ولی انگار یه سری راهکارهای خلاقانه دارم:دی. ولی نمی دونستم دارم این راهکارها را اجرا می کنم. یعنی کاملا ناخوداگاه اجراش می کردم.
    راستش مادرم هم انگار خیلی راهکارهای خلاقانه را "نا خوداگاه "اجرا می کنه!!!

    من از صمیم قلبم خیلی دوست دارم به دخترهای اینجا و مخصوصا به تو خواهر گلم در مورد پیدا کردن خواستگار کمک کنم و برای همین در مورد اینکه چه طور شده من که دختر خیلی معمولی هستم ولی نسبتا موارد بیشتری از بعضی دخترها برای بررسی داشتم فکر کردم و یه سری نکات را در خودم و مادرم در این رابطه فهمیدم.

    تو از مادرت صحبت کردی و من فکر می کنم می تونی باز هم از مادرتون کمک بگیری.اما باید یه سری راه ها را خودت بهش یاد بدی... احتمالا نه که نخواد بلکه نمی دونه و بلد نیست.
    خودت هم باید یه سری ترفندها را به کار ببری. این جوری جذب خواستگاری هایت از طرف دوستان و آشنایان بالا می ره.

    فقط اگر میشه در پست بعدیت از میزان مذهبی بودن مادر و خودت بگو و همین طور روابط اجتماعیتون و مشارکتتون تو چه نوع مراسمات و مجالس و کلاس ها بوده تا اگر البته قابل بدونی من یه سری نکات ریز بهت بگم.

    موفق باشی دوست گلم
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  16. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Eram (چهارشنبه 10 تیر 94), hamed-kr (چهارشنبه 10 تیر 94), lalejam (دوشنبه 15 تیر 94), یه دختر سرگردان (چهارشنبه 10 تیر 94), تروولث (پنجشنبه 11 تیر 94)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 اردیبهشت 95 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1393-12-26
    نوشته ها
    103
    امتیاز
    4,880
    سطح
    44
    Points: 4,880, Level: 44
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    934

    تشکرشده 329 در 91 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام مصباح الهدی عزیزم... ممنونم از مهربونی و همدلی ات .. برای من خیلی جای خوشحالی هست که از راهنمایی و همفکریت استفاده کنم خواهر دوست داشتنی من.. باشه من بیشتر توضیح میدم.. مادرم چادری هستن و مذهبی .. خود من هم مذهبی هستم ولی مانتویی هستم اما سنگین ، البته رنگ های شاد هم میپوشم ولی موهام معلوم نیست و پوشیده هستم..و این که ما تهران زندگی میکنیم ولی اصالتا از یه شهرستان کوچیک هستیم و اینجا اجاره نشین هستیم ولی شهرستان خونه داریم به دلیل مشکل قلبی پدرم .. مامان و بابا بیشتر شهرستان هستن تا پیش ما یعنی خواهر و برادرم.. یعنی میدونی من بزرگترین مشکلم همین مهاجرت امون اونم نه به شکل کامل به تهرانه.. توی شهرستان امون همه به خوبی یاد میکنند و به عنوان بچه های موفق از ما یاد میکنند چون پنج تا بچه هستیم که همه دانشگاه های خوب و رشته های خوب درس خوندیم و خداروشکر همگی هم سالم زندگی کردیم و دو تا از برادرهام هم ازدواج کردند و از ایران رفتن و یه جوراایی اون دو تا ما رو اوردن تهران.. پدر و مادرم ادم های ساده و باصفایی هستن و داداش هام که بچه های درس خون و باهوشی بودن و رتبه های تک رقمی کنکور بودن من و خواهر و برادرم رو به تهران اوردن و این جوری شد که الان ما تهران زندگی میکنیم.. من خودم فکر میکنم توی شهرستان ما بقیه فکر میکنند ما دیگه شهری شدیم و فلان که کسی نمیاد برام.. از اون ور توی تهرانم واقعا اشنایی نداریم.. در نتیجه به جرات میگم مهمونی یا مراسم خاصی خیلی جور نشده یا ما نتونستیم بریم.. یعنی به معنای واقعی خیلی وقته انگار فراموش شده ایم و دیده نمیشیم .. فقط توی تعطیلی عید ها فامیل رو میبینیم.. چند تا دوست صمیمی پیدا کردم توی همین تهران هم ولی مثلادر حد گاهی احوال پرسی و تلفن زدن نه این که رفت و امد کنیم که این دوست ها هم به واسطه کلاس زبان و کلاس ورزش .. حالا با این توصیفات واقعا من باید چه کار کنم.. یه چیزی که مطمن ام اینه که موقعیت کاری خوب و ادامه تحصیل هیچیوقت نمیتونه نیازهای روحی و عاطفی و جسمی من رو پوشش بده .. یعنی من صادقانه میگم ازدواج خوب و داشتن همدم برام خیلی مهمه واسه همین میخوام اگه کاری از دستم بر میاد لااقل انجام بدم اما با حفظ عزت نفس و غرور دخترانه ام.. چون اینجا یه محیط مجازی هست و سایت هم مشاوره هست و من هم میخوام برای این مشکل و نیازم راهنماایی بگیرم صادقانه مینویسم .. مصباح جان اگه سوال دیگه ای هم باشه جواب میدم.. دیدم توی تایپک بچه ها سوال های خوبی از طرف میپرسی.

  18. 3 کاربر از پست مفید یه دختر سرگردان تشکرکرده اند .

    hamed-kr (چهارشنبه 10 تیر 94), فدایی یار (چهارشنبه 17 تیر 94), تروولث (پنجشنبه 11 تیر 94)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 اسفند 94 [ 00:14]
    تاریخ عضویت
    1393-11-16
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    2,228
    سطح
    28
    Points: 2,228, Level: 28
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    233

    تشکرشده 159 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دختر سرگردان نازنین و مهربون که با دعای خوبت جون گرفتم همیشه برات بهترین ها رو می خوام
    نمیدونم با توضیحاتی که دادی واقعا خودت چه برنامه ای واسه زندگیت داری یعنی واقعا میخوای دور از شهر و خونوادت باقی بمونی ، پیش برادرات به خارج از کشور بری یا... همسرآینده ات باید چه چیزهایی رو در زندگی با تو قبول کنه و باهاش کنار بیاد...و آیا اینها برای اونایی که میتونن به ازدواج با تو فکر کنن مشخصه یا نه... شاید بهتر باشه بیشتر و بهتر خودت رو برای دیگران فاش کنی تا راحتت تر بهت برسن و در مورد زندگی با تو تصمیم بگیرن...فکر کنم اینم یه روش خلاقانه به حساب بیاد یا لازم داشته باشه و فکر میکنم حتی مادر شما لااقل این کار رو که میتونه براتون انجام بده لازم نیست که مستقیما رو بندازه اونجور که گفتن... میدونی فکر میکنم وقتی همه چیز برای خود آدم روشن باشه که واقعا خودش چه انتظاری از خودش و زندگیش داره همه کارها رو روال میفته و اونهایی که باید به زندگی آدم وارد بشن میشن و آنچه باید برود میرود ... پس شاید بهتر باشه پررنگ تر شی عزیزم ؛ موفق باشی

  20. 5 کاربر از پست مفید lalejam تشکرکرده اند .

    cheshmakk (پنجشنبه 11 تیر 94), hamed-kr (چهارشنبه 10 تیر 94), یه دختر سرگردان (پنجشنبه 11 تیر 94), مصباح الهدی (پنجشنبه 11 تیر 94), تروولث (پنجشنبه 11 تیر 94)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.