به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1393-11-18
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,800
    سطح
    32
    Points: 2,800, Level: 32
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 52 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    یک هفته از طلاقم میگذره خیلی داغون شدم

    سلام دوستان همدردری امیدوارم حالتون خوب باشه من قبلا اینجا تاپیک زدم و مشکلاتم رو گفتم ولی متاسفانه مشکلاتم حل نشد و طلاقم رو غیابی هفته گذشته گرفتم همسرم هم خبر نداره فقط میدونست حکم طلاق اومده اطلاع نداره که من رفتم دفتر خونه .حالا دیشب بهم پیام داد که تو خیلی اذیت شدی و زحمت کشیدی برای زندگیمون اصلا هم ابراز پشیمونی و ندامت نکرد در حالیکه تا دو هفته پیش همش منو تهدید میکرد میبرمت شهرستان گوسفند بچرونی و پدرتو در میارم و تو با هرزه ها در ارتباط هستی و از اونا چیز یاد میگیری و این صحبت ها تا اینکه هفته پیش رفتم دفتر خونه و طلاق گرفتم تا دیروز حالم خوب بود ولی از دیروز که پیام دادند من همش گریه میکنم الان محل کارم هستم و اشکم خود بخود سرازیر میشه دیشب از بس زیر پتو گریه کردم چشمام باز نمیشه خیی احساس بدی دارم همش احساس میکنم خیلی پیر شدم من 27 سالمه ولی احساس یه زن 50 ساله بودن رو دارم به چهرم کمتر هم میخوره ولی نمیدونم چرا همش خودمو با زنای 50ساله مقایسه میکنم تا یک نفر رو میبینم سن بالا همش با خودم میگم اون پیر تره یا من دیوونه شدم احساس میکنم زندگی برام تموم شده احساس میکنم دیگه زندگی ندارم هیچ چیز منو خوشحال نمی کنه همش یه بغضی تو گلومه که قورتش میدم تو چشمام همش پر اشکه احساس میکنم سوختم فکر میکنم خیلی بد بختم تو رو خدا کمکم کنید چطوری از این فکر و خیالا بیام بیرون چطوری دوباره زندگیمو شروع کنم خسته شدم از همه چیز ؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 اردیبهشت 95 [ 10:56]
    تاریخ عضویت
    1394-3-17
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    1,083
    سطح
    17
    Points: 1,083, Level: 17
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 24 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مینا جان من درکت میکنم..وقتی پاتو تو زندگی مشترک میذاری .وقتی خیلی ارزو ها داشتی و همشو ویران شده میبینی میشکنی..این احساساتی که الان داری طبیعی هست..باید با یه نفر درد دل کنی که بهتر از مشاور کسیو نمیتونی پیدا کنی..حرفاتو بیان کن ..گریه کن..وقتتو پر کن..

  3. کاربر روبرو از پست مفید hamdard66 تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 23 خرداد 94)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array
    سلام مینا جان
    دقیقا یادم نمیاد مشکلاتت چیا بودن.چون نام کاربری مینا زیاده و ببخشید عزیزم یکم هم تنبلم وقت خوندن پست های گذشتت رو ندارم

    ولی حالا کار ندارم چی بوده مشکلت و گذشته

    شما الان 27سالته و یک هفته هست که طلاق گرفتی
    من الان 35 سالمه و پنج ساله که طلاق گرفتم و دقیقا پنج سال هم هست که پسرم رو با خودش برده اون سر دنیا.

    خیلی طبیعی هست که تا مدتی این حالات رو روحیات رو داشته باشی و همش احساس کنی خیلی رنج کشیدی و در حقت ظلم شده و لیاقتت این نبوده و حرص میخوری از یادآوری خاطرات بدی که با اون طرف داشتی و اشکت درمیاد و بغضت میترکه.

    این دوران نقاهت رو باید طی کنی
    ولی اگر فرو بری توو این احساسات و افسردگی یهو چشم باز میکنی و میبینی چند سال از بهترین سال های عمرت بخاطر غصه خوردن بخاطر اونیکی چند سال زندگی سختی که داشتی، گذشته و اندر خم یک کوچه همینجوری موندی

    چند سال که با اون طرف به فنا رفت،چند سالم که میخوای اینجوری خودخوری کنی، پس دیگه چی میمونه از عمرت؟

    دیگه سعی کن خوادت رو جمع و جور کنی و شروع کنی برای خودت و زندگیت برنامه و هدف قرار بدی

    مثلا من بعد یک ماه سوگواری بلند شدم و برای خودم برنامه کلاس و مشخص کردن یکسری هدف برای زندگی ، گذاشتم

    بعد از یکسال هم رفتم سرکار و خداروشکر خودم رو پیدا کردم

    تو الان جوونی
    موقعیت برای آینده و خوشبختی زیاد داری ضمن اینکه دیگه اون دختر خام گذشته نیستی و با چشم و گوش باز بقیه زندگیت رو قراره اداره کنی

    دیگه با هر نگاه و ابراز علاقه ای دلت نمیلرزه و عقلت بیشتر توی تصمیماتت دخیله تا قلبت.
    اول عاقلانه تصمیم میگیری و بعد با قلبت

    فعلا هم اصلا دررابطه با ازدواج و رابطه و اینچیزا اصلا فکر نکن

    الان وقت خودسازی هست و رسیدن به اهداف زندگیت
    به گذشته بد عذاب آور هم فکر نکن.گذشته متعلق به همون گذشته هست

    گذر زمان بهترین مرهمه

    تو اگه خودت و عزت نفست رو بالا ببری و روی خودت کار کنی مطمئن باش برای رسیدن بهت دست و پا میزنن

    یاحق

    زندگی زیباست

  5. 8 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    morteza2487 (جمعه 29 خرداد 94), paiize (شنبه 23 خرداد 94), فدایی یار (شنبه 23 خرداد 94), آخیش (شنبه 13 تیر 94), الهه4 (شنبه 23 خرداد 94), به دنبال خوشبختی (شنبه 23 خرداد 94), سوده 82 (جمعه 05 تیر 94), شیدا. (شنبه 23 خرداد 94)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 اردیبهشت 96 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-27
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    4,516
    سطح
    42
    Points: 4,516, Level: 42
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 97 در 48 پست

    Rep Power
    26
    Array
    پست شمارو خوندم ترس تمام وجودمو گرفت -شما حق طلاق داشتین که به این راحتی طلاق گرفتین؟؟

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,062
    سطح
    17
    Points: 1,062, Level: 17
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 65 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مینای عزیز حال کنونی شما نه تنها غیر عادی نیست بلکه خیلی طبیعی است. شما همان احساسی را دارید که افراد مشابه شما تجربه می کنند. به نظر روانشناسها سوگواری جدایی مانند سوگواری از دست دادن عزیزان هست . شما هم با طبیعی دانستن این دوره سعی کنید به بازسازی روح و روان خودتان بپرذازید و با شناخت و مطالعه بیشتر به خودتان کمک کنید .در اینجا مقاله ای می گذارم که امیدوارم کمک کننده باشه
    سوگ(ماتم):
    سوگ (ماتم) عبارت است از واكنش عاطفي به دنبال (فوت يكي از عزيزان، طلاق، از دست دادن
    يك عضو يا كار بدن، از دست دادن عزت نفس (مثلاً در اثر از دست دادن شغل) يا ساير فقدانهاي
    تأثيرگذار بر فرد). سوگ يك واكنش طبيعي و مناسب به يك فقدان پيش آمده است. افرادي كه
    ماتم گرفته اند تدريجاً به فقدان پيش آمده عادت مي كنند و براي آينده خود برنامه هاي مثبتي را
    طرح ريزي مي كنند، از نظر زماني بطور معمول دوره شوك 6 تا يكسال طول مي كشد ولي گاه
    بعضي از علائم آن يك تا دو سال باقي ميماند گاه علائم به حدي است كه نياز به مداخلات درماني
    دارد و گاه سوگ بيمارگونه شده و يا تبديل به اختلال افسردگي اساسي مي گردد. ( 1) اين واكنش
    ممكن است بلافاصله بعد از حادثه فقدان و يا بعد از طي مدتي از آن به صورت آشكار و اغراقي يا
    ( خفيف و غيرآشكار نمايان شود. ( 2
    علايم شايع:
    تظاهرات شناخته شده سوگ عبارتند از : احساس اندوه، خفه شدن .نااميدي، خشم، توهمات (مثلاً
    شنيدن صدا يا ديدن عزيز فوت شده )، احساس گناه (كه اين احساسات ممكن است ماهها افت و
    خيز داشته باشند و گاهي هم بيشتر از تحمل فرد باشند) به يكباره زير گريه زدن، بي خوابي
    اضطراب و افسردگي، راغب نبودن به پذيرش فقدان پيش آمده، مثلاً حفظ اتاق يا لباسهاي فرد
    فوت شده با اين تصور كه وي برخواهد گشت .) بي احساسي، عصبي بودن و فعاليت زياد، مشكلات
    گوارشي (بي اشتهايي) افكار خودكشي، خستگي، آشفتگي، اشك آلود بودن چشمان و گريه مكرر ،
    1 ماه - رفتار ملامت كردن خود به خاطر اهمال كاري. ( 3) بطور كلي علائم حاد سوگ ضمن 2
    كاهش يافته و در پايان فرد قادر خواهد بود كه غذا بخورد بخواب د و به فعاليتهاي معمول روزانه
    بازگردد اما گاه ممكن است در اين تخفيف علائم سير تشديد علائم و تبديل شدن به اختلال
    ( افسردگي اساسي پيش آيد. ( 2
    علل:
    سوگ پاسخ طبيعي به يك فقدان است اما در مواردي سوگ سير غيرطبيعي داشته و
    بيمار گونه مي گردد.

  8. 2 کاربر از پست مفید رهدخت تشکرکرده اند .

    morteza2487 (جمعه 29 خرداد 94), شیدا. (شنبه 23 خرداد 94)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 تیر 98 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    5,852
    سطح
    49
    Points: 5,852, Level: 49
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    161

    تشکرشده 223 در 103 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام مینا
    وقتی فکر میکنی بدبختی ، مینای پارسال رو به یاد بیار تو خونه اون آدم. مینای پارسال (که تو مترو و حموم کتک میخورد ) بدبخته ، نه شما

    چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
    چه نکوتر آنکه مرغی زقفس پریده باشد

  10. 4 کاربر از پست مفید nahid-111 تشکرکرده اند .

    morteza2487 (جمعه 29 خرداد 94), نادیا-7777 (یکشنبه 24 خرداد 94), yasna1990 (جمعه 05 تیر 94), اثر راشومون (پنجشنبه 25 تیر 94)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 12:40]
    تاریخ عضویت
    1393-11-18
    نوشته ها
    60
    امتیاز
    2,800
    سطح
    32
    Points: 2,800, Level: 32
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 52 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط nahid-111 نمایش پست ها
    سلام مینا
    وقتی فکر میکنی بدبختی ، مینای پارسال رو به یاد بیار تو خونه اون آدم. مینای پارسال (که تو مترو و حموم کتک میخورد ) بدبخته ، نه شما

    چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
    چه نکوتر آنکه مرغی زقفس پریده باشد




    مرسی خانم نادیا 777 و hamdard66, رهدخت جان و nahid111 عزیزم الان که پست های شما رو خوندم از صبح خبلی ارومتر شدم برام دعا کنید قوی و محکم باشم و بتونم این شرایط رو تحمل کنم.خانم نادیا از سرگذشتتون ناراحت شدم و امید وارم به زودی زود فرزند گلتون رو دوباره ببینید واقعا طلاق با بچه خیلی دردناکه خوشبختانه من بچه ندارم وگرنه نمیدونم باید چیکار میکردم خانم نادیا میتونم بدونم شما در حال حاضر از زندگیتون راضی هستین آبا با شرایط جدیدتون کنار اومدین و تونستین زندگی جدیدی رو شروع کنید البته اگر دوست داشتین جواب بدید چون تجربه داشتید ازتون سوال کردم من اصلا امیدی به اینده ندارم مامانم خیلی دلداریم میده که خدا بزرگه بالاخره زندگی روی خوشش رو بتو هم نشون میده و طعم خوشبختی رو میچشی ولی نمی دونم چرا امیدم رو از دست دادم و همش کسل و خسته هستم .تو محیط کارم هم راحت نیستم یه آقایی از همکارانم که متاهل هم هستن حدود 42-43 دارن چند وقته خودش رو خیلی بمن نزدیک میکنه چند روز پیش بهم میگفت دوباره ازدواج نکنیا فقط دوست شو عشق و حال کن یا دوباره گفت یه کیس مناسب برات دارم خودم من هستم دیگه یه وقت دنبال کسی نباشی یا میگه شام بریم بیرون باید بمن شیرینی بدی البته همه این حرفا رو با شوخی خنده میگه و من هم خودمو میزنم به نشنیدن و سرمو با کارم گرم میکنم انگار نشنیدم چی گفتی. نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی من ظاهر قشنگی دارم تو این شرکت هم حسابدار هستم حقوقم هم تقریبا خوبه ولی میخوام سالم زندگی کنم مثل زمان دختریام این چیزا خیلی اذیتم میکنه و افسرده تر میشم بعد طلاقم کلی برا خودم خرید کردم اما اصلا دلم باز نمیشه نگاهشون کنم یا استفاده کنم همش قنبرک زدم و دپرس و کسلم خدا خودش بهم قدرت بده درسته ناهید عزیز من خیلی سختی کشیدم باید اون دوران رو یادم باشه همیشه ممنونم از یاد آوریتون عزیزم .

  12. 5 کاربر از پست مفید مینا 66 تشکرکرده اند .

    morteza2487 (جمعه 29 خرداد 94), فدایی یار (شنبه 23 خرداد 94), نادیا-7777 (یکشنبه 24 خرداد 94), اعجاز عشق (شنبه 23 خرداد 94), شیدا. (شنبه 23 خرداد 94)

  13. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مینا 66 نمایش پست ها
    تو محیط کارم هم راحت نیستم یه آقایی از همکارانم که متاهل هم هستن حدود 42-43 دارن چند وقته خودش رو خیلی بمن نزدیک میکنه چند روز پیش بهم میگفت دوباره ازدواج نکنیا فقط دوست شو عشق و حال کن یا دوباره گفت یه کیس مناسب برات دارم خودم من هستم دیگه یه وقت دنبال کسی نباشی یا میگه شام بریم بیرون باید بمن شیرینی بدی البته همه این حرفا رو با شوخی خنده میگه و من هم خودمو میزنم به نشنیدن و سرمو با کارم گرم میکنم انگار نشنیدم چی گفتی. نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی من ظاهر قشنگی دارم تو این شرکت هم حسابدار هستم حقوقم هم تقریبا خوبه ولی میخوام سالم زندگی کنم مثل زمان دختریام این چیزا خیلی اذیتم میکنه و افسرده تر میشم
    سلام

    برای شرایط روحی ای که داری متاسفم. انشالله زودتر این مرحله را بگذرونی و آروم بشی.

    یکبار یه جواب قاطع و محکم به اون آقا بده که دیگه جرات نکنه این طور توهین کنه.
    ضمنا سکوت شما را ممکنه به حساب ناز کردن یا منفعل بودن ( که می تونه براش نکته مثبتی باشه و جای امیدواری ) بذاره.
    حتما جوابش را بده.

    نذار با این حرفها روی روانت رژه بره ....
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (شنبه 23 خرداد 94), ali.amamverdi (پنجشنبه 28 خرداد 94), alireza198 (شنبه 23 خرداد 94), morteza2487 (جمعه 29 خرداد 94), فدایی یار (شنبه 23 خرداد 94), کمال (شنبه 23 خرداد 94), سوده 82 (جمعه 05 تیر 94)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    126
    Array
    [ یه آقایی از همکارانم که متاهل هم هستن حدود 42-43 دارن چند وقته خودش رو خیلی بمن نزدیک میکنه چند روز پیش بهم میگفت دوباره ازدواج نکنیا فقط دوست شو عشق و حال کن یا دوباره گفت یه کیس مناسب برات دارم خودم من هستم دیگه یه وقت دنبال کسی نباشی یا میگه شام بریم بیرون باید بمن شیرینی بدی البته همه این حرفا رو با شوخی خنده میگه و من هم خودمو میزنم به نشنیدن و سرمو با کارم گرم میکنم انگار نشنیدم چی گفتی. [/quote]

    چقدر باید بعضی مردا پست وکثیف باشن مثل لاشخور میمونن منتظرن ببین کجا یه زن مطلقه یا دختر ساده رو گیر بیارن زود به چنگش بیارن حالا فکر کن متاهل هم باشن
    خدا نسل این مردای کثیف وسواستفاده گر از روی زمین پاک کنه!
    مینا جا مواظب خودت خیلی باش توی ایران وقتی زنی مهر طلاق رفت رو پیشونیش سریع سرو کله مردای اشغال وپست مثل این همکارت دوروبرت پیداشون میشه
    حواست باشه! خام این حیونا نشی! خیلی با اعتماد به نفس با وقار وجدی جلوی این ادما وای سا اجازه نده بهت بی حرمتی کنن یا بخوان چپ نگاهت کنن
    برنامه ریزی کن یه زندگی خوب وسالم وبانشاط برای خودت درست کن تا خدا خودش موقیعت خوبی رو سر راهت بزاره وفقط از خودش بخواه کمکت کنه تا ارامش رو به زندگیت بیاره!
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  16. 11 کاربر از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده اند .

    ali.amamverdi (دوشنبه 25 خرداد 94), alireza198 (شنبه 23 خرداد 94), khaleghezey (چهارشنبه 14 بهمن 94), morteza2487 (جمعه 29 خرداد 94), فدایی یار (شنبه 23 خرداد 94), کمال (شنبه 23 خرداد 94), مهدی سبز95 (شنبه 06 تیر 94), محیا ناز (شنبه 23 خرداد 94), اقای نجار (جمعه 05 تیر 94), سوده 82 (جمعه 05 تیر 94), شیدا. (شنبه 23 خرداد 94)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,062
    سطح
    17
    Points: 1,062, Level: 17
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 65 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مینا خانم وضعیت شما مانند کسی است که یک جراحی بزرگو پشت سر گذاشته. بسیار آسیب پذیر و ضعیف. بنابر این در این موقعیت هرگز هرگز و هرگز حتی در فکر رابطه و ازدواج نباش که برای تو سمه. در شرایطی هستی که فکر می کنی شاید یک رابطه عاطفی بتونه از رنج تو کم کنه و درست از همین احساسه که مردان هرزه سوئ استفاده کرده و زنان را فریب می دن و هزار و یک درد به دردهاشون اضافه می کنن. منبعد خودت مسئول زندگی خودت هستی و باید تا بهبودی کامل از خودت مراقبت و محافظت کنی. سعی کن وقت اضافی نداشته باشی با ورزش و شرکت در کلاسهایی که مشتاق هستی می تونی وقتتو پر کنی تا کمتر مجالی برای فکرهای ناراحت کننده پیدا کنی. زخمهای تو برای بهبودی نیاز به زمان دارن . در محیط کار هم به هیچ مردی اجازه نده تا به حریم خصوصی تو وارد بشه و با حرفهاش امنیت روانیتو به هم بریزه.
    در صورت هر نوع پیشنهاد شرم آور با پاسخی مناسب دهانشون رو ببند و در صورت ادامه تهدید کن که این موضوع را مسکوت نگذاشته و به مافوقت گزارش می دی . سعی کن با مردان محیط کارت به مقدار ضرورت صحبت کنی و از صحبتهای غیر کاری و مسئله ساز بپرهیزی تااز طمع مردان هرزه دور بمانی

  18. 2 کاربر از پست مفید رهدخت تشکرکرده اند .

    ali.amamverdi (پنجشنبه 28 خرداد 94), morteza2487 (جمعه 29 خرداد 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با این ازدواج غلط افسرده و داغونم
    توسط raha69 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 خرداد 95, 22:49
  2. افکاری که از ذهنم بیرون نمیره و داره داغونم می کنه!
    توسط tonio_m2000 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 اردیبهشت 93, 13:44
  3. چی جوری با غول بدخوابی مبارزه کنم؟
    توسط سپیده سحر در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 91, 19:19
  4. داغونم کمکم نمی کنید؟
    توسط من تنهام در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 دی 91, 23:21

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.