به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 مرداد 94 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1394-3-20
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    323
    سطح
    6
    Points: 323, Level: 6
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 آیابدون ازدواج هم می توان خوشبخت بود؟

    من سی ساله
    حدود دوساله جداشدم.
    مدتی مشغول به کار شدم و کلا می خواستم بعدجدایی کمی روخودم متمرکز بشم و زندگی مو اصلاح کنم خداروشکر آرامش خوبی در زندگیم برقرارشد و الان رضایت دارم.
    چیزی که آزارم میده تنهاییه ، لذت نبردن به اون شکلی که دوست دارم، میل به پیشرفت و بهبود زندگی،نگران ثانیه ها و روزهامم که همش احساس می کنم از دست رفته و میره اینکه الان وقتش بود مادر باشم وزندگیم یک سیر نرمال داشت پیش می رفت اما نشد
    ایناآزارم میده گاهی کمی افسرده و ناامید میشم و همش تلاش می کنم خودموازاین وضعیت در بیارم
    چون خودموقبول دارم و از شایستگی هام باخبرم وضعیت الانم بیشت رآزارم میده خودمو لایق یک زندگی خوب و آروم می دونم
    نیاز جنسی دارم و فقط دلم می خواد با کسی که دوستش دارم باشه
    کسی رو دوست دارم که مدتی باهاش بودم و قصدازدواج داره باهام ولی اصلاموقعیتش رو نداره مدتیه باهاش قطع ارتباط کردم والان همش به روزهای ازدست رفته فکر می کنم و نگران اینکه خیلی داره دیر میشه خیلی...تاچشم بهم بزارم 40 سالمه و مرگ و من خوب زندگی نکردم

  2. 2 کاربر از پست مفید lililia تشکرکرده اند .

    the boy (جمعه 22 خرداد 94), Zahra68 (چهارشنبه 20 خرداد 94)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 مرداد 94 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1394-3-20
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    323
    سطح
    6
    Points: 323, Level: 6
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درموردخواستگارفعلی مشکلی که وجود داره ایشون کمی هم به من سرکوفت می زنن چون ازدواج نکردن وقتی بحثی میشه میگن من باید کوتاه بیام چون ایشون منواینجوری قبول کردن منم باید هنه کمبودارو قبول کنم

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اسفند 95 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-25
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    4,004
    سطح
    40
    Points: 4,004, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    223

    تشکرشده 333 در 122 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام دوست عزیزم
    شما در گذشته متحمل سختی های شدی و اینکه الان ب آرامش رسبدی جای شکر داره

    شما برای فرار از تنهایی ارتباط برقرار کردی یا این آقا رفتارهای مورد تاییدت رو داره؟

    این سرکوفت زدن اصلا چیز خوبی نیس و در آینده مطمینا بیشتر میشه، فشار روحی زیادی بهت وارد میکنه
    ازدواج دوم باید دقت بیشتری کنی شما آسیب دیدی مردی باید کنارت باشه دردتو التیام بده نه اینکه به بهانه ی زخمتو نو کنه

    این آقا واقعی قصدش ازدواجه؟تاحالاقراریم اقدامی کرده؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید mordad تشکرکرده است .

    meysamm (پنجشنبه 21 خرداد 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 مرداد 94 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1394-3-20
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    323
    سطح
    6
    Points: 323, Level: 6
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله توقصدش برای ازدواج شکی نیست خودم تاحالا نزاشتم چون هم فرصت می خواستم از جدایی م بگذره و کمی خودم التیام پیداکنم هم اون شرایطش رو نداشت .
    یکی دوبارخیلی جدی می خواستن بیان ولی من نذاشتم الانم میگه بیام عقدت کنم بعد کارامونو کم کم بکنیم چون شرایطش جور نیست نمی زارم


    اینکه برای فرار از تنهایی بوده یا نه
    احساسم نسبت بهش مثبته عقلم نه. حسم میگه همه ی چیزایی که دوست دارم و باهاش به آرامش می رسم رو داره فقط شرایط شروع زندگیش صفره

    البته به خاطر سرکوفت هاش دعواهای شدید داشتیم و همدیگرو رنجوندیم ولی احساس مسئولیت نسبت بهم داره نگرانمه امانمی تونه الان زندگی تشکیل بده باید منتظرش باشم کمه کم یه سال و چندسالم طول می کشه رو غلطک بیفته زندگیمون خیلی سخته من نمی خوام چشاموو واکنم و ببینم چهل سالمه و همه سالهای جوونیم توحسرت و سختی گذشته
    گاهی فکر می کنم اصلا ازدواجم نکنم بهتر از سختی کشیدنه یعنی دیگه توانشو ندارم

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 مرداد 94 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1394-3-20
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    323
    سطح
    6
    Points: 323, Level: 6
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام چند روز پیش یه مورد ازدواج داشتم شرایط مناسبی داشت ولی اصلا نمی تونستم باهاش ارتباط بگیرم دلم پیش امیر رضاست
    کلن چندباری هم که موردی برام پیش اومده می بینم خانواه مم تمایل دارن ولی من اصلا نمی تونم به عنوان همسرم نگاهشون کنم خیلی احساس فاصله و غریبگی دارم باهاشون نمی تونم اعتمادکنم
    یا باید قید ازدواج رو بزنم یا به پای امیررضا بشینم
    گاهی احساس می کنم خیلی بی تفاوت شدم زیاد ناراحت و خوشحال نمیشم دیگه یه جورایی سر شدم
    همش فکر می کنم اگر جدانشده بودم و یه زندگی عادی داشتم الان بچه مم بزرگ شده بود تازه میخوام چندسال دیگه از اول شروع کنم وای خیلی دیره زندگیم ازدست رفته انگار
    لطفا کسایی که به تاپیکم میان نظری بدن چیزی بگن

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 مرداد 94 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1394-3-20
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    323
    سطح
    6
    Points: 323, Level: 6
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    25

    تشکرشده 23 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    عجب ...

    خیلی دوست داشتم با دوستان و کارشناسان تعامل بیشتری برقرار می شد ....

    من منتظر نظرات و راهنمایی هاتون هستم

    plz

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 مرداد 96 [ 10:17]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    2,783
    سطح
    32
    Points: 2,783, Level: 32
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2

    تشکرشده 125 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    درموردخواستگارفعلی مشکلی که وجود داره ایشون کمی هم به من سرکوفت می زنن چون ازدواج نکردن وقتی بحثی میشه میگن من باید کوتاه بیام چون ایشون منواینجوری قبول کردن منم باید هنه کمبودارو قبول کنم
    خواهر من همونطور که مرداد نیز به این موضوع اشاره کرد سرکوفت زدن و یاد آوری این موضوع از طرف خواستگارتان جز رنجو عذاب چیزی برای شما ندارد.
    به گمان من شما به خاطر ترس از تنهایی و بالارفتن سنتان تن به این رابطه داده اید
    ساسم نسبت بهش مثبته عقلم نه. حسم میگه همه ی چیزایی که دوست دارم و باهاش به آرامش می رسم رو داره فقط شرایط شروع زندگیش صفره
    اینکه کسی نگران شما باشه و احساس مسئولیت داشته باشه چیز بدی نیست ولی شما تنها نقطه مثبت ایشون رو فقط همین میدونید؟
    پس اخلاق کجاست؟این نهایت بی اخلاقیه که من نقطه ضعف طرفم رو پیدا کنم و مدام دست روش بزارم,کاری که این آقا داره با شما انجام میده.
    نقاط مثبت و منفی خواستگارتونو بگید لطفا تا من بعدش یه چیزی رو در ادامه توضیح بدم.

    با سپاس

  10. کاربر روبرو از پست مفید کوهنورد تشکرکرده است .

    lililia (جمعه 29 خرداد 94)

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 21 آذر 94 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-13
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,062
    سطح
    17
    Points: 1,062, Level: 17
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 65 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز خوشبختی یک حس درونیست که به ازدواج هیچ ربطی نداره. یقینن شما برای جداییتون دلایل کافی داشتین و در پی خواسته هایی بودین که در اون رابطه بدست نمیاوردین. الان روی همون معیارها تمرکز و توجه کنین و اونها رو پرورش بدید چرا که خواسته های واقعی شما همانها هستند و در وجودتون نهادینه شدن . اگر بدون در نظر گرفتن آنها پا به زندگی دیگه ای بگذاری بار دیگه به بن بست می رسی . ازدواج بخشی از زندگی است نه همه اون و باید کمک کنه تا انسان به رشد جنبه های دیگر زندگیش برسه. حتمن تجربه کردی که احساس تنهایی با حضور فیزیکی یک فرد دیگه از بین نمیره چه بسا بر میزانش افزوده می شه . به جای تمرکز به ازدواج و مادر شدن و حسرت خوردن همانطور که اشاره کردی به خودت فرصت بده تا تجدید قوا کنی به فعالیتهای اجتماعی و گروهی بپرداز بر افسردگیت غلبه کن .با داشتن سلامت روانی و جسمی مطمئن باشه شرایط ازدواجهای مناسب که لیاقتشو داری برات پیش میاد.

  12. 2 کاربر از پست مفید رهدخت تشکرکرده اند .

    lililia (جمعه 29 خرداد 94), راه حل (چهارشنبه 03 تیر 94)

  13. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    با سلام

    این عنوان کلی و دعوت به نظر سنجی می کند و لذا جایگاهش انجمن آزد است . شما اگکر در خصوص شخص خودتون راهنمایی می خواهید . بهتره تاپیکی با عنوان آیا می توانم بدون ازدواج هم خوشبخت باشم باز کنید و در خصوص خودتون راهنمایی بخواهید . در این صورت سئوال و مشاوره متمرکز بر شما می شود و شما وضعیت خود را تشریح کرده و راهنمایی دریافت می کنید . راهنمایی ای که بتواند برایتان کاربردی باشد


    موفق باشید





  14. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    lililia (جمعه 29 خرداد 94)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 فروردین 03 [ 05:33]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    775
    امتیاز
    24,207
    سطح
    94
    Points: 24,207, Level: 94
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 143
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,329

    تشکرشده 1,634 در 590 پست

    Rep Power
    161
    Array
    سلام

    پاسخ به سوال شما: بلهههه .اصلا هرکی تو متاهلیش خوشبخته حتما توی مجردی هم خوشبخت بوده چون خوشبخت بودن بلدیت میخواد و ربطی به ازدواج و... نداره .آدم خوشبخت نگاهش به زندگی و اتفاقات مثبته و برای خوشبختیش هزار دلیل میتونه پیدا کنه.و حالا ادامه :

    تاوقتی که پای یکی دیگه توی زندگی و فکرت باشه معلومه رغبت نمیکنی به کس دیگه فک کنی . اونم یه پسر مجرد که ممکنه خیلی احساسی تر وآرمانگراتر باشه نسبت به خواستگارات و هیجانی که تو دنبالشی برات داشته باشه .

    اگه فکر کنی زندگی داره رو دور تند میره و توعقب موندی خودتو درمعرض انتخاب های عجولانه و هیجان محور قرار میدی.

    درانتخابت نباید کسی رو با دیگری مقایسه کنی .باید هرکس رو با خودت مقایسه کنی ببینی شرایط و موقعیتتون به هم میخوره یا نه و الا ممکنه چند سال دیگه نه امیررضا باشه و نه این

    خواستگارا و ازینکه چرا خوب و دقیق تر خواستگاراتو بررسی نکردی پشیمون بشی. اینکه یه مرد شرایط ازدواج رو داشته باشه خیلی مسئله ی مهمیه در واقع شرط اصلی برای فکر کردن به

    یه مرده .تازشم اگه شرایط آقاپسر بعد مدتی درست بشه پای خانواده ها میاد وسط ( خانواده های سنتی ایرانی و اعتقادات خاصشون.)

    در رابطه با خواستگارات به سرنخ ها خیلییی توجه کن . این آقا هنوز هیچی نشده به شما گفته که از شرایطت کوتاه بیای این نشون میده در ذهنش شما یه نقطه ی منفی دارید! که او ندارد. ممکنه :(دقت کن ممکنه اینکه چقدر احتمال داره رو شما باید بررسی کنی که بیشتر میشناسیش)

    -به احتمال کم توقع بودن شما طمع کرده باشه چون شرایط ازدواجش چندان مهیا نیست.اینجوری راحت تر ازدواج میکنه.
    - خانوادش هم دید این چنینی داشته باشن و راضی به ازدواج نشن و یا به زور راضی شن.
    -در آینده هم در موارد مختلف از این مورد برای صلب قدرت انتخاب از شما استفاده کنه.یعنی به شما حق اعتراض نده وباید مدام کوتاه بیاین.
    -ممکنه نقاط ضعف های رفتاری و اخلاقی درخودش سراغ داشته باشه که بخواد به این وسیله روش پوشش بده و مجوزی براش باشه! یادت باشه اینکه شما یکبار ازدواج کردید برای اون حتما نقطه ی منفی محسوب میشه .نقطه ی منفی ای که نتونسته در مقابل سایر نقاط مثبتی که از شما دیده فراموشش کنه .پس جدی بگیر.

    .شاید هم این آقا خیلی هم آدم خوب و مناسبی باشه اما انتخاب درست باید توش از منطق استفاده کنی و حقیقت هارو اونطور که هستند ببینی و منطقی تفسیر کنی نه اونطور که دوست داری.

    امیدوارم انتخاب خوبی داشته باشی

  16. 2 کاربر از پست مفید Eram تشکرکرده اند .

    lililia (جمعه 29 خرداد 94), راه حل (چهارشنبه 03 تیر 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.