به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    يه جورايى افسردگى دارم خواهشاً كمك كنيد

    سلام دوستان بنده 16 سالمه و فردى معتقد به اصول دينى و خوشبختانه درس خون و از نگاه بعضى از مردم شوخ چون دوست دارم هر كى پيشمه بخنده اما خودم......
    دوستان بنده يك برادر دارم كه از هر كس اون رو بيشتر دوست دارم ازدواج كرده و پدرم اون رو دوست نداره چون سيگار ميكشه و چون خيلى پولكى نيست و بيشتر سعى ميكنه دل آدما رو نيگه داره . من از بچگى برادرم را از هر كسى بيشتر دوست داشتم چون فقط اونه كه بهم محبت كرده پدر مادر خيلى پول پرستن اگه بابام از سر كار مياد كسى با كسى كارى نداره انگار عزاست. راستش برام هم مهم نيست كه اونا منو دوست داشته باشن چون هيچ احساسى نسبت به آن ها ندارم البته بگويم هميشه نوكر آن ها هستم اما چه كنم دله ديگه.الان برادرم طبقه ى بالايى ما زندگى ميكنن و خيلى به اونجا ميرم اونجا هم منو هميشه عضو خودشون ميدونن برادر زنم هم كه خواهرمه خيلى همو دوست داريم اما پدرم نميزاره برم اونجا جايى كه تنها نزديكانم هستن و تنها كسانى كه دوستشان دارم نمى توانم واقعا چون محبت من با آنان شكوفا شده است هميشه خودم را از آنان دانسته ام .پدرم خيلى بدبينه با وجود اينكه من از بچگيم يه بار برا تفريح نرفتم بيرون خيلى اهل كوچه گردى نيستم يعنى كلا نيستم دوست موستى هم ندارم و فقط و فقط طبقه بالا كه از هر چيزى بعد خدا بيشتر دوستشون دارم. الان پدرم ازم مى خواد سنگ باشم بى رحم باشمو پيششون نرم آخه دق ميكنم از يك طرف تنها كسانيكه دوستشان دارم از طرفى ديگر هم احترام به پدر .گيج شدم افسرده شدم هيچى ديگه برام مهم نيست تو خونه پوسيدم.نميتونم كس ديگه اى رو دوست داشته باشم جذاب ترين كار ها برام بى ارزشه هرجا بدون برادرم باشم ميميرم كمكم كنيد چيكار كنم؟؟؟؟

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهشاً كمك كنيد چرا نسبت به اين موضوع مهم اين قدر بى تفاوتين؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    يكى نيست خداقل يه دعايى واس ما بكنه عزيزان كمكم كنيد چند روزه اين پستو گذاشتم

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيزان ازتو عاجزانه خواهش ميكنم يه جوابى به ما بدين فرشته ى مهربان،مدير هم دردى ،دوستان همگى يعنى مسكل من راه حل نداره؟

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام عزیزم.انقده نگران نباش.راستش باید بیشتر توضیح بدی که الان دقیقا مشکلت چیه؟ چرا پدرت نمیذاره با برادرت باشی؟ صرف سیگار؟ یا دلیل دیگه ای داره؟ چرا انقد وابسته ای؟ رابطت چرا با پدرو مادرت خوب نیست؟ از لحاظ اعتقادی چجوری هستین؟ منم خیلی به برادرم وابسته بودم اما بعد ازدواجش کم کردم.شما که قرار نیست تا اخر عمر پیش برادرت باشی.یکم توضیح بده دقیقتر تا دوستا کمکت کنن.نگرانم نباش عزیزم.همه ی ما خدایی داریم ک بیشتر از هر کس هوامونو داره گلم

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    اگه کسی سر نمیزنه چون تعطیلات اخر هفته هست پس ناراحت نباش

    شما دختری یا پسر ؟

    مگه میشه یه پدر فرزندش را دوست نداشته باشه ؟
    پدرت اگه برخورد بدی با برادرت داره دلیلش این هست که برادرت را خیلی دوست داره خیلی زیاد
    می خواد کاری کنه که سمت سیگار نره چون عاشق فرزندش هست چون دوست نداره پسرش مریض بشه

    و اینو بدون که همه اونایی که اعتیاد دارن روز اول با سیگار شروع کردن و بابات بیشتر نگران همین قضیه هست

    به پدرت اعتماد کن

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست خوبم خيلى ممنون.راستش اگه واقع بينانه باشيم صرف سيگار نيست يه بارم خودكشى كرده.واقعيتشو بگم هر كى. با پدر مادرم زندگى كنه ديوونه ميشه خيلى پولكى هستن و كسى رو به اير از پول دوست ندارن .ما با خيلى خونواده ها فرق داريم .راستش هميشه با برادرم هم زندگى كنم اشكالى نداره چون برادر زنم تقريبا فاميله اونم همونطور كه خيلى دوسش دارم اونم منو خيلى دوس داره . خواهر داشتم هم همينقدر دوستش داشتم . پدر مادرم هميشه غيبت ميكنن بد دهنن منم هميشه با برادرم بودم اون همه چيزمه . پدر مادرم خيلى سرد و بى رحمن من تو هر كارى با خونه برادرم هستم اونا منو از خونواده خودشون ميدونن . از چشم پدرم افتادم ولى هيچ كار بدى نكردم من خيلى از اون جواناى لا ابالى نيستم هميشه تو خونم پيش برادرم و با اون ميرم بيرون. خلاصه من با خونواده برادرم محبت و علاقه را ياد گرفتم و حاضرم بميرم هيچ كدومشون از انگشتشون خون نياد اما ضمن. رعايت احترام كامل هيچ علاقه اى نسبت به پدر مادرم ندارم . منظورم از معتقد فردى دينى بود كه فرامين دينى را با بهترين وجه انجام ميدهم . جدا شدن از كسانى كه تمام زندگى من هستن امكان پذير نيست من فقط تو دنيا اونا رو دوست دارم .چه كار كنم؟ نه كمال جون اين طورى نيست خواسته يا اونو انتخاب كنم يا بابام.بابام كلا به بى رحمى معروفه.اين داستان اين مدت نيست هميشه اين طورى بوده عزيزم تازه با اين سايت آشنا شدم

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام دوستم.ببین من مشاور نیستم در حد اطلاعات خودم میگم.ببین بعضی چیزا مث خونواده دست ما نبوده ک چجوری باشن.اما چیزی ک واجبه حفظ احترام و حرمت اوناست.ببین دوستم شما ک میگی فرامین دینو انجام میدی پس معتقدی و میتونی اگر پدرومادرتم معتقدن باهاشون صحبت کنی.مثلا راجع به غیبت.البته اگه پذیرا باشن.در مورد برادرتون هم راستش من باز نفهمیدم چرا پدرتون مشکل داره باهاش؟ چرا مشکل دارن؟ ی کم جزییتر توضیح بده.شاید نشه پدرو مادرت رو تغییر داد اما میشه روابط رو تعدیل کرد.یعنی در عین پذیرش تفاوت ها رابطه ی خوبی باهم داشت.اخه من نمیفهمم چرا باید شما بین پدرو برادرت یکیو انتخاب کنی.
    اما یه توصیه برای خودت که احتمالا محصل هستی یه کم تمرکزت رو ببر رو درس و فعالیت هایی که دویت داری.حس میکنم بیش از حد به برادرت وابیته داری میشی.ببین باید اعتماد به نفس و استقلال رو تمرین کنی.احتمالا وابستگی شما برا خلاهای عاطفیت از طرف پدرومادرته.بازم یکم بیشتر توضیح بده تا جزییتر راه حل پیدا بشه.پدرومادرت تحصیلاتشون چیه؟ تو شهر زندگی میکنین؟ از بزرگتری کسی حرف شنوی دارن؟ برادرتون چند سالشه؟ببین من دقیقا خیلی به برادرم وابسته بودم.وقتی ازدواج کرد داغون شدم و کلی اشتباهای بعدی.وقتیم ازدواج کردم مدام همسرمو با برادرام قیاس کردم و اونم داغون کردم.من درک میکنم برادرت برات تکبه گاهه اما وابستگی بیش از حد خیلی اسیب ایجاد میکنه.حتی اگه برادرت و همسرش هم پذیرای شما باشن بازهم شما جزو خونواده ی دونفری اونا نیستی و این وابستگی مسایل دیگه ای رو در پی داره.شما تو مدرسه که میری مشاوره نداره؟ بنظرم اگر مشاور دارین حتما باهاش صحبت کن عزیزم.توکل کن ب خدا و از خودش کمک بخواه که تا زمان رفع کامل مشکل دلت اروم باشه

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 29 خرداد 94 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    225
    سطح
    4
    Points: 225, Level: 4
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    رها جون در شهر زندگى ميكنيم و پدر مادرم هم سواد ندارن . عزيزم تو درك نميكنى من از وقتى بودم اونا رو خونواده خودم دونستم هميشه هم پيش اونا بودم يه خواهرم هم پيش برادرمه دو نفر نيستن اصلا در اين مورد شك و شبهه اى نيست كه من خونواده اونا هستم فقط واسه خواب ميام پايين .بعدشم نگو دارى وابسته ميشى من وابسته بودم چون كسيه كه هم پدرمه هم مادرمه هم برادرمه يعنى همه چيزمه . اين فكرو از سر بايد بيرون كنم كه از او جدا شم چون خودمو ميكشم حالا اين يه طرف احترام پدرم هم يه طرف . پدر مادرم هميشه غيبت ميكنن هركى سلام كنه فحش ميدن كسى براشون مهم نيست اصلا. يه ليوان بشكنى دو هفته بهت غذا نميدن. من هميشه نوكر آن ها هستم اما ميگه بين او و ما يكى رو انتخاب كن. منم گيج شدم هر چند هميشه برادرمو بيشتر دوست داشتم اما احترام اونم با وجود بديش واحبه. ببين پدرم بدبين ترينه برم دسشويى ميگن معتاده حتى منم از چشش بيخودى افتادم همش تو خونه هم هستم .

  10. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    دوست خوبم به همدردی خوش امدی . به نظر میرسه شما پسر هستید . حتی اگر دختر هم بودید ماندن پیش برادرتون و خانواده اش یه جور مزاحمته براشون . و شما باید اینو درک کنید .
    این به معنی جدا شدن شما از برادرتون نیست . اون همیشه برادر شماست و شما هم میتونی هر چقدر که خواستی دوستش داشته باشی . ولی نزدیکی بیش از حد هم برای خودت و هم برادرت خوب نیست . در حالی که شما خودت پدر مادر داری .
    هرچقدرهم که اونها سخت گیر باشند . باز هم بودن شما در خانه خودتون صحیح ترین کاره . اگر برادرتون رو دوست دارید و خوشبختیش برات مهمه فاصله ات رو حفظ کن .


    برادر خوبم در مورد پدر مادرت زود قضاوت نکن . اونها خسیس نیستند بلکه برای رسیدن به اینجا سختیهایی کشیدند که شما نمیتونی تصور بکنی . سخت گیری بیشتر اونها هم به خاطر علاقه ای هست که به فرزندانشون دارند .

    کاش بتوانیم به پدر مادرمون نیکی کنیم . چون به غیر از اونها هیچ وقت دیگه پدر مادری نخواهیم داشت .


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.