به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با همسرخواهرم که بی تربیت و منحرفه چه برخوردی داشته باشم؟!

    سلام
    من هر وقت تاپیک می زنم چند تا عزیز میاند کمک بقیه یا منو به غر زدن محکوم می کنند یا می گند قرص بخور و....
    من الآن باردارم و دارویی نمی تونم مصرف کنم دکترم داروهامو قطع کرد چون تو وضعیت خطرناکی قرار دارم...
    داماد من خیلی بی تربیته جلوی ما همسرشو بغل می کنه می بوسه کلانی فرض کنید خونه مامانم وقتی اینا هستند اروپاست... من و مادرم به کنار
    پسرمم مدام اینجاست و تمامی صحنه ها رو می بینه
    وقتی به خواهرم می گم بهم می گه چون شوهرت این مدلی نیست و محبت نمی کنه حسودیت می شه!!!
    شوهر خودش 24 ساعت اینجاست !! حالا شوهر من یکی بخواد بیاد خواهرم جنجال به پا می کنه... الآن همسرم خیلی ناراحت شد خواهرم سلامش نمی کنه بی احترامی می کنه شوهرشم همین طور...ما شام و ناهارم حق نداریم بیایم...کم همسرم در حقش برادری کرد!!!!


    این پسره وقتی صدام می کنه خواهرجون می خوام سر به تنش نباشه امروز بهش گفتم من خواهرت نیستم خدا نکنه برادری عین تو داشته باشم ... انقدر بی خیال و خونسرده اصلا انگار نه انگار !!! خواهرم جلوش اخمم کرد و بهم گفت نفهم و پررو...دلم می خواد دامادمو حرصش بدم اما بی خیاله...بخدا قلبم درد می کنه...تمام تنم می لرزه !!!!!


    تمامی کارهای مادرم با همسرمه اصلا به این دامادشون کاری نمی دند...این پسره انقدر بی تربیته اصلا دست به سیاه و سفید نمی زنه...بی اجازه می ره خونه م رنگ خونه مو می بینه...
    اصلا احترام همسرمو نگه نمی داره...مدام تیکه میندازه پسره ی گدا و بی کلاس!!!!!
    فقط داره عشق بازی می کنه اونم جلوی ما!!! بی ادب خجالت نمی کشه...والا مرد انقدر شرور ندیدم صد رحمت به خروس!!!!
    من امشب می رم خونه م...اما نمی شه که اصلا چشمم بهشون نخوره بعدشم پسرمم به هیچ وجه نمی تونم جلوشو بگیرم که نره...خلااصه که باهمیم...
    چه جوری این داماد بی تربیت و آدمش کنم !!!!
    لطفا وضعیتمو به من بازگو نکنید یعنی شماها بودید می تونستید این شرایطو تحمل کنید!!!
    کاش جناب مدیر و فرشته مهربان واسم پست می گذاشتند هر چی بگند من قبول می کنم

  2. #2
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بابام نوشابه خریده بود زیاد بود خواستیم ببریم پسش بدیم جاش شربت آلبالو بگیریم
    مامانم داره دو تا بسته شش تایی نوشابه رو بلند می کنه میاره پایین و دامادم فقط نگاهش می کنه !!!! و در نهایت همسر من اومد همه رو برد پایین گذاشت تو ماشینش بردیم عوض کردیم


    بعدش بابام بهم گفته موکت اتاقات قدیمی شد برو یه موکت جدید بگیر داماد حسودم پیش همسرم به خواهرم می گه مواظب باش سرت کلاه نره !!!!!
    نقاش خونه مون متوجه بی ادبی و الدنگ بودن دامادم شدند
    خیلی هم فضوله دلش می خواد تو تمام کارها سرک بکشه...انقدر به همسرم بی احترامی می کنه...خواهرمم بدتر از اون اصلا احترام مون رو نگه نمی داره

    - - - Updated - - -

    می شه به این سؤالم پاسخ بدین : علت این که کسی تو تاپیک های من نظر نمی گذاره چیه؟!!!!
    به مولا حس بدی بهم دست می ده !!!!!

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    عزیزم من مدام تاپیکتو میخونم ولی حس میکنم نمیتونم کمکت کنم وراهکار بهت بدم ولی حسابی درکت میکنم اخ انقدر از این پسرای بی معنی مفت خور بدم میاااااد که نگو ناراحت نشیا عزیزم ولی میفهمم چی میگی انقدر یه مرد پرو میشه از اون پسرایی که هرچی تو حرص بخوری وشوهرت اذیت بشه بدتر لذت میبرند وفکرمیکنن کسین قشنگ دیدم همچین کسایی ادم جلوشون از دستشون زار بزنه اینا قهقه میزنن نفهمن عزیزم بی معنی هستن شوهر عمه ام اینطوری بود البته عمه ام هم رفتارش مثل خواهرت بود اصلا مراعات کوچیک وبزرگ نمیکنند مطمین باش خواهرتم بدبخت میکنه این ادمایین که فکر میکنن زرنگن وروزگار تو دستشونه میدونی هرچی حرص بخوری وقلبت درد بگیره اینا وقیح تر میشن باید اینارو تحقیر کرد واز موضع بالا بهشون نگاه کرد وقتی حرفی میزنه کاری میکنه حرص نخور وبلکه سرد ومغرور جوابش بده میدونم نمیتونی معلومه ضعیفی ومهوبون وتویه کلمه انسانیت داری بعضیا واقعا قالتاق هستند وزبونشون نیشی داره که ادم میسوزونه میدونم اونجوری نیستی چون خودم این شکلیم از اون زبونای برنده ندارم جواب میدم ولی طرف میفهمه حرصم داده چون
    بچه اولی انقدر خانم شدی ومادرتم مسلمه زن اروم وبسازی وجلوی خواهرت نگرفته مواظب قلبت باش واروم ومحکم جوابشو بده تحقیرش کن نکه حرص بخوری پرو باش میدونم وقتی مادرتو میبینی که میخواد بره لباسشونو بشوره نمیتونی توهم خودخواه باشی وکنار بکشی دیوونه میشی میفهممت ولی خودتم نشور برو لباسارو بردار بریز رو تختشون تو اتاقشون اگه حامله نبودی قوی تر بودی وراحت تر با این مشکل کنار میومدی ولی الان این بچه ناز نازی تو شیمکت مامانش اسیب پذیر کرده اروم باش خانومی

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-22
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    1,387
    سطح
    20
    Points: 1,387, Level: 20
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    39

    تشکرشده 116 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.الان شما بارداری انقد به این چیزا فکر نکن.اگه اونا عشق بازی میکنن و مراعات نمیکنن با خواهرت صحبت کن ولی اروم نه اینکه با دعوا بگو پسر من کوچیکه درست نیست شمارو اینطوری ببینه یکم براش توضیح بده به جای اینکه همش باهاش دعوا کنی و حالت قهر بگیری یه بار دوستانه باهاش حرف بزن .منم دوتا خواهر دارم اونقدر با هم خوب و صمیمی هستیم که اگه از هم ناراحت باشیم با هم حرف میزنیم شما هم اگه خواهر بزرگتری باهاش دوست شو حرفتو بهش بگو.بعدشم به نظر من وظیفه ی شوهر شما نیست همه کارارو بکنه شما هم به شوهرت بگو بعضی وقتا تو کارا پیش قدم نشه
    .انقد هم تو کوکشون نباش حداقل به بچت فکر کن که چقدر این حالت هات روش اثر میذاره.موفق باشی عزیزم

  5. #5
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بر فرض که من تونستم بی خیال باشم (که نمیشه) همسرمو چی کارش کنم !!! مدام از حرکات باجناقشو خواهرم ناراحت می شه و میاد به من می گه که ببین چه برخوردی باهام دارند منم بهم می ریزم می بینم واقعا بهش بی احترامی می کنند
    همسر من 37 سال سنشه و دامادم 23 سال ولی این پسره انقدر پررو هست که نگو...اصلا احترام نگه نمی داره
    انقدر زرنگه به خواهرم دستور داده که تمام کابینتای خونه تو کلید پریزا و نمی دونم سنگ دسشویی و ... همه شو عوض کنه (یعنی بابام باید بکنه ها!!!)
    به همه دست می ده اما تا به همسرم می رسه اکراه داره همسرم واسش بلند می شه احترامشو نگه می داره اما اون مدام ضایعش می کنه !!!


    با خواهرم که نمی شه حرف زد من با خوبی بهش می گم میفته سرم با قهر و عصبانیت و ناراحتی پاسخمو می ده !!
    اگر همسرم کمک نکنه پدر و مادرم دلخور می شند من دیگه حوصله ی سرزنشای اونا رو ندارم
    همسرم واسش مهم نیست کمک مادرم می کنه بیشتر وقت ها من نمی گذارم می گم به همسر من چه مربوطه بخدا گناه داره دلم می سوزه واسش...همسرمن همه ش کار کنه و این داماد الدنگم بخوره و بخوابه !!!


    آره من واقعا ضعیفم...کاش خواهرزن سلیطه بودم تا حالشو می گرفتم !!!

  6. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    بانوی مهر گرامی بنده از شما خواهش دارم تمنا دارم لطفا تایپیک جدید نزن خواهشا التماست میکنم تایپیک نزن تو مسئول زندگی دیگران نیتستی به قرآن نیستی بخدا نیستی به والله قسم نیستی به همه قمدسات قسم نیستی

    دامادتون اخلاقش خوب نیست خوب نباشه شما این وسط چیکاره هستی اخه؟خواهرت احترام نمزاره به شوهرت خوب نزاره خود شوهرت بلده چیکار کنه لازم نیست شما به این موضوعات فرعی فکر کنی شما بارداری بخدا اون نوزاد گناه داره اینقدر بهش استرس نده نده نده تو الان فقط مسئول رفتار و زندگی خودت هستی همین و بس تمامش کنید لطفا

    از رفتارش خوشت نمیاد خوب رابطه را کمتر کنید زسمی تر رفتار کنید به همین سادگی اینکه ایشون چطوری رفتار میکنه جلوی مادرت یا پدرت به خودشان مربوطه از این به بعد لطف کنید در زمان هایی که اونها خونه پدرت حضور دارن شما تشریف نبرید.هر فردی خوش مسئول رفتارهاییه که از خودش بروز میده ای را لطفا یاد بگیرید بانو
    یک سوالی ذهن منو بخودش مشغول کرده شما کل ناراحتی و تایپیکی که میزنی در مورد خانواده خودت و خانه پدرت هستش خوب چرا اینقدر میری اونجا این شده برای من یک سوال بزرگ؟!!!
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  7. 9 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 19 خرداد 94), paiize (دوشنبه 18 خرداد 94), ناهیدگل (سه شنبه 19 خرداد 94), zolal (یکشنبه 17 خرداد 94), افسونگر (یکشنبه 17 خرداد 94), اعجاز عشق (یکشنبه 17 خرداد 94), بابک 1369 (یکشنبه 17 خرداد 94), سوده 82 (سه شنبه 19 خرداد 94), شیدا. (یکشنبه 17 خرداد 94)

  8. #7
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آخه سید جان شما که یک ساله منو می شناسی چرا اینجوری می گی؟!!!
    من تو یک آپارتمان با خانواده م هستم بعدش اونا همسرمو ناراحت می کنند و همسرم میاد به من می گه دلخوری هاشو
    کاری به ما نداشته باشند منم کاری ندارم
    تازه سید پیش ما هستند که می رند بغل همدیگه یعنی من حضور دارم احترام نگه نمی دارند
    پست قبلیمو بخون...تاپیک می زنم چون تا الآن هر چی تاپیک زدم یا به من انگ روانی بودن زده شده و برم دکتر و قرص بخورم ...و از این حرفا یا فقط بشینمو تحمل کنم...کسی راهکار نمی ده بهم!!!!!
    سید خودت باجناقت بهت بی احترامی کنه ناراحت نمی شی؟!!!
    همسرم رو ماشینش حساسه هی همسرمو مسخره می کنه... مثلا بخوایم سوار ماشین همسرم بشیم دامادم که اونجاست می گه درو یخچالی ببندین !!! همسرم ناراحت می شه خب !!!!

    چقدر راحت می گید من فقط به فکر خودم باشم چه جوری آخه !!!!



    ========================

    یکی به من بگه کسی تو این شرایط و این وضعیت باشه خدایی می تونه تحمل کنه یعنی من مثلا خوشی زده زیر دلمو میام تاپیک می زنم !!!!
    آدم تا یه حدی ظرفیت داره...حالا چون همه به من می گند برو دکتر و قرص بخور و فلان پس هر مشکلی دارم از روانی بودنم نشأت می گیره ؟!!!
    ویرایش توسط بانوى مهر : یکشنبه 17 خرداد 94 در ساعت 19:12

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 دی 98 [ 20:11]
    تاریخ عضویت
    1393-10-22
    محل سکونت
    شمال
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    5,402
    سطح
    47
    Points: 5,402, Level: 47
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 151 در 58 پست

    Rep Power
    28
    Array
    بانوی مهر عزیز من جناب مدیر و فرشته مهربان نیستم.عملکردم هم تو زندگی خصوصی خودم ضعیف بوده ......................ولی بیا یه چیزی بهت میگم تو هم گوش کن چون من تو زندگیم از همه نوع رنجهایی که اینجا عزیزان متحمل میشن رو تجربه کردم .زندگی ما مثال سریال کلید اسرار نیست که امروز کسی بدی کرد به سرعت به مکافات عملش برسه. اما اینو مطمئن باش در زمان خودش به نه انقد زود که ما انتظار داریم مکافات خواهد شد . ما نمیتونیم ادما رو عوض کنیم !نمیتونیم هم مثل ادمای دیگه بشیم پس باید همیشه کاری رو انجام بدیم که وجدانمون بپذیره و بیخیال رفتارای غیر قابل تحمل دیگران بشیم .به نظر من وقتی شوهرت از اونا گله میکنه میتونی بهش بگی «دیر یا زود چوبشو میخورن بهتره بیخیالشون باشیم و حرص چیزایی رو که ارزش ندارن رو نخوریم» یکی بیماری جسم داره .یکی بیماری روح همیشه هر کس در حقت بدی میکنه بهش به چشم یه بیمار نیگاه کن و براش دلسوزی کن نه اینکه خودت رو اذیت کنی.

  10. 3 کاربر از پست مفید مینا30 تشکرکرده اند .

    Eram (سه شنبه 19 خرداد 94), اعجاز عشق (یکشنبه 17 خرداد 94), شیدا. (یکشنبه 17 خرداد 94)

  11. #9
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 27 تیر 94 [ 02:26]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    322
    امتیاز
    6,682
    سطح
    53
    Points: 6,682, Level: 53
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class31 days registered5000 Experience Points
    تشکرها
    354

    تشکرشده 728 در 228 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مینا جان باید بی خیال باشم اما همسرمو چه کارش کنم آخه هیچ کی هم نیست یه چیزی بهشون بگه...خواهرم از اول همه چی داشت نه تنش کتک خورد نه هیچی...پدرمم الآن واسش میلیونی خرج می کنه...البته کمک ما هم می کنه...اما با این که بی تربیتی خواهرمو می بینه هیچی نمی گه...

    - - - Updated - - -

    می دونی چرا می گم فرشته مهربان و جناب سنگ تراشان بیان چون خدایی می خوام بدونم نظر اونا چیه؟!!! هنوزم من باید قرص و دارو بخورم.؟!!!..می خوام بدونم من واقعا شرایط سختی تحمل نمی کنم ؟!!واقعا خود این دو بزرگوار جای من بودند چطوری شرایطشون رو مدیریت می کردند!!!
    یعنی فقط باید صبوری کنم تحمل کنم همین ؟!!!!!! این جوری که داغون می شم
    مینا الآن خودت صبوری کردی از درون داغون نیستی؟!!!

    - - - Updated - - -

    من امشب خونه مونو با سرعت تمام داریم آماده می کنم که برم زودتر بابامم واسه اینکه از شر ما خلاص بشه دو تا اتاق خوابمون رو موکت زده تا برم ساکن بشم
    هنوز پرده م وصل نیست خونه م بوی رنگ می ده اما من باید برم چون خانوم امتحان دارند و حوصله ی من و همسرمو ندارند
    ویرایش توسط بانوى مهر : یکشنبه 17 خرداد 94 در ساعت 19:26

  12. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    ناراحت نشید از پستی که میزارم
    اما دقت کردین که تاپیکاتون خاص هستن؟ شاید به این دلیل باشه عدم استقبال دوستان.
    و در این مورد باید بگم که ما نیم تونیم در همه رو تغییر بدیم فقط می تونیم طوری باشیم و طوری رفتار کنیم که اون افراد نتونن به خودشون اجازه بدن با ما رفتار خارج از شانمون داشته باشن، و اینو اصلاً فراموش نکنید که همه عین هم نیستن و اگه شما بخواید از رفتار ایشون کلافه بشید و هی زوم کنید روی ایشون بیشتر اذیت می شید. یه کیس استادی که برای خود من اتفاق افتاده رو می خواه تعریف کنم و مقایسه دو تا فرد رو باهم:


    من سال پیش یه خونه خریدم و صاحب خونه قبلی خونه رو مستاجر داده بود و خونه رو از مستاجر اون تحویل گرفتم و یه سالی هم دادم به یه مستا جر دیگه ، اون مستاجر قبلی که اصلاً قراردادش هم با من نبود موقع تخلیه یه چک 200 هزار تومانی داد واسه حساب کتاب آب و برق و گاز و ... که بعد یه ماه که تصفیه کردیم ، حساب کتاب کنیم ایشون پول اونا رو بدن و منم چکشون رو بدم، یک سال از اون ماجرا گذشت و سر هر ماه که مستاجر جدید اجاره خونه رو می داد (حتی بود ماهی که اجاره ماه بعد رو زودتر می داد) و یا اگه یادش می رفت اجاره رو 2 روز دیرتر می داد زنگ می زد و عذر خواهی می کرد، من یاد اون چکه می افتادم و یه زنگ به اون مستاجر قبلی می زدم که بیا این حساب کتابتو صاف کن (کل پول آب و برقشم شده بود 40 هزار تومان) هر بار می گفت که فردا میام ، منم چون مبلغ کم بود زیاد اهمیت نمی دادم تا اینکه اون خونه رو فروختم اما همچنان ایشون اون پول رو ندادن، چکشو بردم بانک، گفت پول نداره، زنگ زدم. گفت امشب میارم، شبش باز گفت فردا، سری آخر که زنگ زدم تهدیدش کردم که فردا ساعت 9 صبح جلوی بانک تجارت، نیومدی برگشت می زنم، فرداش 9:40 دقیقه اس ام اس داد که بیار جلوی مغازم پولشو بگیر من امدم جلوی بانک نبودی وایستادم نیومدی رفتم، زنگ زدم من داخل بانک نوبت می گیرم تا نوبت من بشه اگه امدی که هیچ نیومدی برگشت می زنم حالا این تویی که باید بدویی دنبال من،
    بلا خره تا 10 دقه دیگه امد پول رو داد آخرش برگشت گفت من این پول رو صدقه دادم، من در حدی آمپرم رفته بود بالاکه می خواستم بگیرمش زیر مشت و لگد (منی که اصلاً به قیافم نمی خوره) در جوابش گفتم منم یه سالی بود این رو انداخته بودم جلوی سگ امروز دیگه گفتم بسشه، استخونشو پس گرفتم،
    اینو تعریف کردم که بدونی دور و اطراف همه ماها افرادی هستن که واقعاً به معنی کامل کلمه بی شعور هستن و حتی بویی از انسانیت هم نبردن. و قبل این که این اتفاقات بیفته توی ذهن خودم می گفتم این من رو دید مثلاً بابت تاخیر یک ساله چه توجیهی می تونه بیاره؟ وقتی این حرفا رو شنیدم دیدم که افراد در خانواده های مختلف با فرهنگ های مختلف بزرگ شدن ، مثلاً اون آقا پسر با این کارش فک کرده مثلاً زرنگ بازی در آورده در صورتی که با فرهنگی که من بزرگ شدم این رو به حساب بی شعوری و ... می زارم.
    در هر حال افراد با رفتار های مختلف در اطراف همه ما زیادن و اگه قرار باشه روی رفتار همه اونا زوم کنیم این ما هستیم که آسیب می بینیم و به نظر من تنها راهکارش اینه که رفت و امدت رو با اونا کم کنی و یه توصیه دیگه هم اینکه محل زندگیتون رو از خانه پدر به جای دیگه منتقل کنید و سعی کنید مستقل زندگی کنید، اگه اینکارو بکنید دیگه رفتار اون آقا اینقدر جلوی چشم شما رژه نمیره که خودتون رو، روانتون رو ، تربیت بچه تون رو، احترام همسرتون رو . .... رو تحت تاثیر خودش قرار بده، اون وقت دیگه رفتار اون آقا به خودشو خانومش ربط داره ونه به شما.
    یادتون باشه شما خودتون یه خانواده دارید و اعضای اون خانواده شما، همسرتون و گل پسرتون هستید، پس شما در قبال رفتار خانواده خودتون مسئولید، شما مسئول رفتار اون آقا نیستید اما مسئول رفتار پسرتون در حال و در آینده هستید. پس نسبت به مستقل کردن محل زندگی (و فعلاً مستقل عمل کردن در همون جایی که هستید) اقدام کنید.
    ببخشید یکم طولانی شد.

  13. 2 کاربر از پست مفید به دنبال خوشبختی تشکرکرده اند .

    zolal (یکشنبه 17 خرداد 94), اعجاز عشق (یکشنبه 17 خرداد 94)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.