به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 47
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 04:54]
    تاریخ عضویت
    1393-1-22
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,280
    سطح
    19
    Points: 1,280, Level: 19
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    42

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بخاطر نیاز جنسی بمونم یا بیخیال و طلاق؟

    سلام
    لطفا کمکم کنید 29 سالمه شوهرم 30 . سه ساله ازدواج کردیم.تقریبا بلایی نیست که سرم نیاورده باشه .اول از همه صحبت های خواستگاری رو تقریبا مسایل مهمش رو زد زیرش و گفت قولی نداده.
    با هر اختلافی تلفن میکرد به مادرش و مادرش که 5 دقیقه ای خونمون بود میامد و با بی احترامی منو وادار میگرد به حرف شوهرم گوش بدهم.(شدیدا اعتقاد به مردی گفتن زنی گفتن دارن خانواده اش)
    من از خانواده ام دور بودم و توی غربت 2 سال تمام سعی کردم هیچ کدام از مشکلاتم را نفهمند.
    خدا شاهده که من چی کشیدم .خرجی نمیداد ، نمیذاشت برم بیرون یا حتی کلاس یا باشگاه نمیذاشت برم، چند بار برخورد فیزیکی بدی باهام داشت حتی یه بار تو خیابان و جلو همه ، 4 روز در را قفل کرد و منو زندانی کرد تو خونه ، خرید خونه اصلا و ابدا در حد شان من نبود ، برای دیدن خانواده ام آزارم میداد و حتی اواخر گفت باید قطع ارتباط کنیم. شدیدا بهم در همه مسایل گیر میداد حتی در آشپزی معمولا وانمود میکرد که داره به زور غذا میخوره، مشکل زود ارضایی شدید داشت که با اصرار من رفتیم دکتر که فهمیدم واریس بیضه داره و دکتر براش جراحی و قرص تجویز کرد که هیچ کدام را انجام نداد حتی قرص را نخورد.آنقدر از من پیش خانواده اش بد گفت که دیگه هر چی تلاش میکردم که احترام ها و صمیمیت ها حفظ بشه نشد که نشد. 4 بار به شکل های متفاوت منو از خونه بیرون کرده .هر بار ازش میخواستم که کمی محبت کنه و میگفتم از افسرده شدن و تنهایی میترسم میگفت محبت و گل خریدن را با خودت به گور میبری. و .....
    البته یه نکته بگم هر بار که ازش دلیل بد رفتاری هاشو میپرسیدم میگفت من ازت 1 چیز میخوام باید فلان جا از حالا به بعد چادر بزنی که البته من بعد مقاومت به حرفش گوش میدادم و چاره ای نداشتم جز قبول زور گویی هاش ولی دفعه بعد یه جای جدید هم میگفت باید بپوشی تا جایی که من قبول کردم حتی کنار دریا هم چادر بپوشم و جز داماد هامون کسی بدون چادر منو نبینه.قضیه چادر از مسایلی بود که تو خاستگاری مطرح شد و ایشون زد زیرش.

    خانواده ام از تیر ماه گذشته برای اولین بار موضوع منو فهمیدن و ازم حمایت کامل کردن و الان نزدیک 8 ماه است که منزل پدرم هستم و شوهرم درخواست تمکین داده .ولی چون هیچ کدام از بزرگتر هاش نمیخوان اشتباهات شوهرم را قبول کنن و مدام ازش طرفداری میکنن ،دیگه هیچ امیدی به این زندگی ندارم .فقط ترسم از اینه که نکنه بعد طلاق از لحاظ جنسی دچار مشکل بشم چون طبع گرمی دارم و نمیخوام به گناه بیفتم.هر چند شاید به جرئت بتونم بگم توی 2 سالی که پیش هم بودیم حتی یه رابطه جنسی که من ارضا بشم نداشتیم.راستش از تنهایی میترسم.با توجه به بد اخلاقی های خانوادش دیگه پدر و مادرم هم که به هیچ عنوان راضی به طلاق نبودن راضی شدن.

  2. کاربر روبرو از پست مفید eli90 تشکرکرده است .

    grey-sm (دوشنبه 11 خرداد 94)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 04:54]
    تاریخ عضویت
    1393-1-22
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,280
    سطح
    19
    Points: 1,280, Level: 19
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    42

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون که جواب دادین ،من با توجه به عقاید خودم و خانواده ام و شرایط شهر بومی که توش زندگی میکنم حتی 1 درصد به چیزایی که شما میگی فکر نمیکنم من فقط و فقط یه راه دارم اونم ازدواج دومه که با شرایط الان جامعه نمیدونم چقدر میتونم امیدوار باشم .اون مسایلی هم که گفتم بعضی هاش ذاتیه مثل بدبینی و تعصب خشک و خساست و استقلال فکری نداشتن ولی کتک کاریی و دروغ گویی و گیر دادن به دکور خانه یا غذا فکر کنم مقتضای شرایط باشه و تو ذاتش نیست.
    و مسئله مهم دیگه من اینه که 1 ماه دیگه دادگاه عدم تمکین دارم .تا الان بخاطر اینکه تو زندگیمون چه من چه اعضای خانوادم دادگاه ندیدیم به مهریه حتی فکر نمیکردیم ولی الان میخوام مهریه را اجرا بزارم.دعا کنید تو جلسه تمکین بگه از خواستش گذشته و میخواد طلاقم بده.نمیدونم اگه بگه مهریه ات را میدم ولی باید زندگی کنی چه کنم؟
    اونم الان که اونقدر اشتباه کرده که دل همه رو زده و فقط دوست داریم دیگه نبینیمش تا دوباره خونه قشنگ پدریم به آرامش برسه.

  4. 2 کاربر از پست مفید eli90 تشکرکرده اند .

    grey-sm (دوشنبه 11 خرداد 94), دختر آریایی (دوشنبه 11 خرداد 94)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array

    Icon16

    به نظر من این قدر عجله برا طلاق لازم نیس
    برا چی الان می خوای مهریه اجرا بزاری ؟ سعی نکن کار را به لج و لج بازی (تمکین در مقابل مهریه )و دادگاه و شکایت برسونی

    سعی کن همیشه مودبانه و با احترام برخورد کنید


    تو الان باید تاپیک باز کنی که چطوری خواسته هات را به روش مناسب مطرح کنی
    چطوری باهاش رفتار کنید که باهاتون راه بیاد و برید مشاوره

    اینجا تالار مشاوره رواتشناسی هست نه مشاوره حقوقی

    در ضمن اینقدر قضیه گل نخریدن و تو خونه موندن 4 روزه را بزرگ نکن بگو چی شد که مجبور به کار کار شد ؟


    این طوری که نوشتی کاری نیس که به سرم نیاورده باشه فکر کردم راهی بیمارستان کرده تورا یا حداقل شب تا صبح از درد کتک هاش به خودت می پیچیدی یا گرسنگی بهت میداده 200 کیلو وزن کم کردی
    دوست خوبم صادقانه بهت می گم که اصلاح زندگیت خیلی بهتر و راحتر از ساختن یه زندگی جدید هست و سعی نکن برای اصلاح زندگیت راه شکایت و دادگاه پیش بگیری
    ویرایش توسط کمال : دوشنبه 11 خرداد 94 در ساعت 22:22

  6. 5 کاربر از پست مفید کمال تشکرکرده اند .

    eli90 (پنجشنبه 11 تیر 94), واحد (سه شنبه 12 خرداد 94), اقای نجار (سه شنبه 12 خرداد 94), اعجاز عشق (دوشنبه 11 خرداد 94), رنگین (دوشنبه 11 خرداد 94)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 مرداد 94 [ 04:54]
    تاریخ عضویت
    1393-1-22
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,280
    سطح
    19
    Points: 1,280, Level: 19
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    42

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با تشکر
    عجیبه چون یه نفر اول جواب داد ولی الان جوابش نیست.راستشو بخوای من دوست ندارم بگم کتک خوردم چون از گفتنش هم تحقیر میشم ولی برای اینکه بهتر بتونید راهنمایی کنید من چندین شب تا صبح دقیقا از درد کتک ها به خودم پیچیدم.حتی یه بار که خواستم برم بیمارستان مادرش رو خبر کرد و زندانی ام کردند و نذاشتن برم دکتر.ولی خدایی از گرسنگی نمردم ولی احساس ضعف و مدام مریض میشدم و توی مزاجم کلی اثر میگذاشت نوع تغذیه بدی که داشتم.(برای اینکه شرایط بد من درک بشه پدر من فوق العاده سخاوتمند و بخشنده هستن و فکر نکنم مسجدی توی شهرمون باشه که پدرم کمک نکرده باشه و در خرید همیشه بهترین چیزا رو انتخاب میکرد و همیشه میگفت من زحمت کشیدم به اینجا رسیدم که بچه هام درجه یک بخورن و بپوشن) ولی شوهرم ماهی 50 بزور بهم میداد و چند بار آخر ماه باید براش توضیح میدادم که کجا خرج شده.
    دیگه از این حرف ها گذشته ، و من هیچ احساسی بهش ندارم و حتی با رفتاراش باعث شد پدرم مریض شود.چند بار با حالت جنون داد میزد که من خودم پدرتو میکشم خودم (دور از جان)کفنش میکنم و...
    بهم تهمت دزدی زد برای 5 هزار تومان فکر کنید،اگه بخوام از کار هاش بگم تا صبح باید تایپ کنم.
    تنها چیزی که باعث میشه نگران شم که شاید بعدا بهش فکر کنم رابطه جنسیه دیگه هیچ رفتار حسنه ای نداره که بخاطرش وایسم و بسازم .حس حمایت و پشتیبانی که هر زنی بهش نیاز داره حتی ذره ای بهم نمیده و تو خونه پدری حس حمایت هزار برابر بیشتره.
    تمام اطرافیانم بدون اغراق بهم میگن تو زیادی شفافی و نیاز نیست ریز مسایلت رو بگی اونوقت آقا بهم شک داشت.و عدم اعتمادش روز بروز داشت بیشتر میشد.
    خلاصه نمیدونم این حس خوشحالی قلبی و آرامشی که تو قلبم دارم که دیگه زجر ها تموم شد دوام داره؟ میترسم فشار جنسی اذیتم کنه.چون تو مجردی این مشکل را داشتم.
    راستی یه مسیله هم هست که با چند نفر مشاور که مشورت کردم خیلی نگران شدن ،یه شب که مهمون داشتیم بهم گفت از دستت ناراحتم و باید خودتو بکشی وگرنه داد میکشم و آبروریزی میکنم و بزور 8 قرص بهم خوراند.
    کلا از قضیه آبروداری من نهایت سواستفاده رو برد .
    ویرایش توسط eli90 : سه شنبه 12 خرداد 94 در ساعت 00:57

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array
    سلام دوست عزيز
    فيلم پارك وي رو ديدي؟سرگذشت زندگي شماست ،شما با يه بيمار رواني زندگي كردي بعد به خاطر نياز جنسي مردد هستي ازش جدا بشي؟كسي كه به زور به شما قرص ميده بخوريد خودكشي كنيد شك نكن به شدت مشكل رواني داره،من اگه به جاي شما بودم فقط فكر نجات جونم بودم نه چيز ديگه

  9. 4 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    Aras (شنبه 13 تیر 94), eli90 (سه شنبه 12 خرداد 94), آنیتا123 (سه شنبه 12 خرداد 94), رنگین (سه شنبه 12 خرداد 94)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 آذر 94 [ 22:17]
    تاریخ عضویت
    1394-2-29
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    535
    سطح
    10
    Points: 535, Level: 10
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگر ازدواجی گذاشته شده حکم طلاقی هم هست! اگر طرفین اینقدر درگیری دارن و مشکلات اینچنینی هست نباید برای راحت شدن همدیگرو بکشن که!حکم طلاق هم وجود دارد

  11. 2 کاربر از پست مفید نگار بارون تشکرکرده اند .

    eli90 (سه شنبه 12 خرداد 94), آنیتا123 (سه شنبه 12 خرداد 94)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 31 تیر 96 [ 02:16]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    3,018
    سطح
    33
    Points: 3,018, Level: 33
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    101

    تشکرشده 87 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    قرص خورونده بهت ؟ چرا نرفتی پزشک قانونی ؟ پدر مگه نداری ؟
    منم نظرم به نظر آسمان آبی نزدیکه

    جای شما بودم دیگه جرئت نمیکردم برم خونه طرف این آقا رسما دیوانه است

    شما دو ساله ارضای جنسی نشدی بعد میگی نیاز جنسیمو بعد طلاق چی کار کنم ؟ یعنی الان نیاز جنسیت برطرف میشه ؟!

    من منکر مشکلات بسیار زیاد یک خانم مجرد طلاق گرفته در جامعه مون نیستم اما با سازش و این جور چیزا اونم توی این شرایط موافق نیستم
    از نظر من از بد و بدتر بد رو انتخاب کن اگر جدایی رو بد در نظر بگیریم مشاور هم که میگی رفتی و اونا هم اظهار نگرانی کردن یعنی جدایی منطقی ترین راهه

    مطمئنم شما یک خانم زیبا و میتن هستین و در آینده فرصت های خیلی بهتری براتون پیش میاد اگر هم که خارج زندگی میکنی که خیلی از مشکلاتی رو که بعد از طلاق توی ایران پیش میاد اونجا نداری
    ویرایش توسط the boy : سه شنبه 12 خرداد 94 در ساعت 04:49

  13. 5 کاربر از پست مفید the boy تشکرکرده اند .

    eli90 (سه شنبه 12 خرداد 94), maryam123 (پنجشنبه 14 خرداد 94), نادیا-7777 (سه شنبه 09 تیر 94), آنیتا123 (سه شنبه 12 خرداد 94), رنگین (سه شنبه 12 خرداد 94)

  14. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 تیر 94 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1394-1-10
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    757
    سطح
    14
    Points: 757, Level: 14
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 71 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بدبختی جامعه رو میبینی؟؟
    نیاز جنسی کردن تابو
    منم نیاز جنسی دارم منم گرمم و همه داریم سرکوب میشیم
    خانم محترم شما باید حتما طلاق بگیری حتی یک روز هم با اون روانی زیر یک سقف نباشی
    برای نیاز جنسی خودت هم نظری ندارم ولی چاره نیست بین بد و بدتر باید بد رو انتخاب کنی
    امیدوارم خوشبخت بشی

  15. 3 کاربر از پست مفید دوچمدان_سیزده_کیلویی تشکرکرده اند .

    eli90 (سه شنبه 12 خرداد 94), نادیا-7777 (سه شنبه 09 تیر 94), رنگین (سه شنبه 12 خرداد 94)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 94 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1394-1-23
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,149
    سطح
    18
    Points: 1,149, Level: 18
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 48 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این آقا اصلا تعادل روانی نداره،با این چیزایی که شما میگی حتی جونت در خطره
    جونت مهمتره یا نیاز جنسیت؟
    چرا اینقدر نگران ازدواجی .مطمین باش وقتی خودت خانم خوبی هستی و خونواده خوبی هم داری خیلی مورد خوب و خواستگار خوب و بهتر از این آقا میاد سراغت.
    منکه الان هنوز یه سال هم از طلاقم نمیگذره 4 -5 تا خواستگار پیدا کردم ولی قصد ازدواج ندارم.


    اینهمه داری با زندگی با اون آقا به هرنحوی تحقیر میشی اونوقت میگی نمیخوام با گفتن اینکه منو کتک زده کوچیک بشم؟چرا شما اصلا کوچیک بشی اون باید خجالت بکشه از این کارش.
    حتما برو با یه وکیل مشورت کن تا بتونی همه حق و حقوقت رو بگیری.

  17. 2 کاربر از پست مفید دختر آریایی تشکرکرده اند .

    eli90 (سه شنبه 12 خرداد 94), نادیا-7777 (سه شنبه 09 تیر 94)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اردیبهشت 98 [ 15:58]
    تاریخ عضویت
    1393-11-09
    نوشته ها
    179
    امتیاز
    7,738
    سطح
    58
    Points: 7,738, Level: 58
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    132

    تشکرشده 652 در 153 پست

    Rep Power
    59
    Array
    واقعاً نمی دونم چی درسته چی غلطه؟
    بعضی وقتا شک می کنم که آیا واقعاً نظر دادم امثالم من که حتی یک واحد درسی هم در این موارد پاس نکرده درسته یا غلطه؟
    چند وقتیه اینجام و انواع و اقسام زندگی ها رو دیدم، زن ناسازگار، مرد بد دل، زن لوس و تنبل، مرد (که بهتره بگم نامرد) که روی زنش دست بلند می کنه و 10 ها مورد دیگه و تمام سعیم این بود توی این مدت که به هیچ کس راه جدایی رو نشون ندم و با همه در مورد درمون صحبت کنم و الان که این تاپیک رو خوندم واقعاً یه طوری شدم، چرا باید یه زن توی زندگی عذاب بکشه؟ چرا باید از کسی که قرار بوده محافظ و تکیه گاهش باشه، کتک بخوره؟ (حتی اگه اشتباه از زن باشه) مگه توی دنیای فیزیکی کسی نزدیک تر از همسر به انسان هست؟ چرا باید زندگی که باید مهد آرامش باشه میشه میدان جنگ روانی؟
    خب الان باید به این خانم چی گفت، بگیم برو زندگیتو بساز، آخه چی رو بسازه؟ شما اول مفهوم زندگی رو تعریف کنید.
    آخه خواهر من، چرا قبل ازدواج یه چند وقت تحقیق نکردید؟
    واقعاً الان اعصابم خورده،
    فقط می تونم این رو بگم که این چیزی که شما الان دارید، زندگی نیست.


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.