سلام بچه ها پدر مادر من و خود من حدودا 40.5 ساله هرسال سالی 10 روز میرن مشهد و هرسال میریم به هتل به خصوص اینقدر رفتیم که دیگه از بچگی با بچه های صاحبای این هتل که چند تا خواهر برادر هستند من بزرگ شدم و دوستای صمیمیم شدن
دختر یکی از این صاحبای هتل خیلی مد نظرمه واسه ازدواج و با اینم از بچگی با هم بزرگ شدیم و خودمونی هستیم با هم و حتی فکر میکنم اونا هم رو من نظر دارن چون مثلا مامانش تو مناسبتها بهم پیام میده یا منو با لفظ عزیزم و پسرم و اینا صدا میکنه یا مثلا مشهد که میرم خونشون واسه احوال پرسی و دیدنی خیلی تحویلم میگیرن با هرزگاهی بهم زنگ میزنن و این حرفا ولی اینا هنوز خونه ما نیومدن
=============
سوال من اینه چجوری میتونم بیشتر این دختر و خانوادش را بشناسم حس میکنم رفتارهایی که جلوی من انجام میدن خود واقعیشون نیست و میخوان خودشون را خوب بگیرن ولی اخلاق واقعیشون نیست .تو این 10 روز چه راه حلی میدید واسه اینکه بهتر اینارو بشناسم که آیا ببینم گزینه مناسبی هستند یا خیر
دوم اینکه این رفتارهایی که بالا گفتم (مثلا مامانش تو مناسبتها بهم پیام میده یا منو با لفظ عزیزم و پسرم و اینا صدا میکنه یا مثلا مشهد که میرم خونشون واسه احوال پرسی و دیدنی خیلی تحویلم میگیرن با هرزگاهی بهم زنگ میزنن یا حتی اون 10 روزی که مشهد هستیم اگه دخترش بخواد جایی بره خریدی چیزی مادرش بهم زنگ میزنه تو هم همراه دخترم برو ) به نظرتون چند درصد دلیل بر اینه که اونا هم رو من نظر دارن ؟
=============
راستی اینم بگم وقتی با مامان بابام صحبت میکنم در این رابطه نظرشون اینه اینقدر تو شهر خودمون دختر هست که نیاز نباشه از مشهد عروس بگیریم در کل پدر مادرم مخالفن با دختری از شهر دیگه ازدواج کنم برعکس خودم و میگن هرکی باید تو شهر خودش عروس و داماد بشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)