نوشته اصلی توسط
Farhad_babr
ولی چیزی ک الان بهش اطمینان دارم اینه ک این دوتا اصلا دبگه بهم احساس و عشقی ندارن و بهم ثابت شده..جوری ک دختر متنفره شده از پسر عموم.
و از اونجایی میگم ب این دختر فکر نمیکنه ک چندین بار قبل از من قرار بوده این دختر ازدواج کنه ولی هیچ عکس العملی از ایشون دیده نشده...
تنفر هم یه حسه.
پسرعموی شما و اون دختر خانم، به خاطر مخالفت خانواده ها ازدواج نکردند.
1- به نظر خانواده شون اهمیت دادند. خوبه شما هم نظر والدینت را لحاظ کنی.
2- مشکل بین خودشون و احساسشون نبوده، خانواده ها راضی نبودن. شاید هنوز هم علاقه ای هست، امیدی نیست.
پسر عموتون هنوز مجرده.
آدم حرف دلش را که به همه نمی زنه. شما غیر مستقیم از یکی شنیدی دیگه به فکرش نیست !! قراره بشینه سر هر کوی و برزن قصه عشقش را بگه؟
یه کم بیشتر فکر کن.
شاید اگه به مورد دیگه ای فکر کنی بهتر باشه. چون اون دختر از پسرعموت متنفره و این به نظر من خیلی مهمه.
بعد سه سال هنوز هم به حس عادی نرسیده.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)