به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 خرداد 94 [ 21:43]
    تاریخ عضویت
    1394-3-05
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با خانواده ی شوهرم زندگی میکنم و برای کنار اومدن با مشکلاتی که برام ساختن به راهنمایی نیاز دارم.

    سلام خسته نباشید یکی به داد من برسه دارم منفجر میشم هشت ماه ازدواج کردم و با خانواده شوهرم زندگی میکنم احساس میکنم اونا همه ی امکانات زندگی رو از من گرفتند مشکلات بسیاری دارن و من در خانواده ای بزرگ شدم که اصلا این چیزا رو ندیدم بخاطر اونا من حتی یک مسافرت دو روزه باشوهرم نتونستم برم همه جوره تو همه چی دخالت میکنن و خسته ام کردن شوهرم حاضر نیست زندگی مستقل داشته باشیم چرا که پدر شوهرم فوت شده و اون پسر بزرگه میگه خواهر و مادرم آواره میشن من همه اش باید تحمل کنم صدام در نیاد. تا بخوام چیزی بگم چنان مقابل من جبهه میگیره که بله اگه راضی نیستی برگرد خونه پدرت طلاقت میدم منم چون دوستش دارم سکوت میکنم و هر بار غرورم رو زیر پا ميذارم احساس میکنم هر بار که اینو میگه له میشم باید چیکار کنم؟
    کمکم کنید لطفا

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 خرداد 94 [ 21:43]
    تاریخ عضویت
    1394-3-05
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بفرآو نمایش پست ها
    سلام خسته نباشید یکی به داد من برسه دارم منفجر میشم هشت ماه ازدواج کردم و با خانواده شوهرم زندگی میکنم احساس میکنم اونا همه ی امکانات زندگی رو از من گرفتند مشکلات بسیاری دارن و من در خانواده ای بزرگ شدم که اصلا این چیزا رو ندیدم بخاطر اونا من حتی یک مسافرت دو روزه باشوهرم نتونستم برم همه جوره تو همه چی دخالت میکنن و خسته ام کردن شوهرم حاضر نیست زندگی مستقل داشته باشیم چرا که پدر شوهرم فوت شده و اون پسر بزرگه میگه خواهر و مادرم آواره میشن من همه اش باید تحمل کنم صدام در نیاد. تا بخوام چیزی بگم چنان مقابل من جبهه میگیره که بله اگه راضی نیستی برگرد خونه پدرت طلاقت میدم منم چون دوستش دارم سکوت میکنم و هر بار غرورم رو زیر پا ميذارم احساس میکنم هر بار که اینو میگه له میشم باید چیکار کنم؟
    کمکم کنید لطفا
    چرا کسی چیزی نمیگه چطور زندگی رو که با عشق شروع کردم نابود کنم واقعا شوهرم ته دلش میخواد برم یا فقط میخواد منو تهدید کنه که گلایه نکنم؟چیکار کنم غرورم نشکنه؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 23 مهر 95 [ 01:57]
    تاریخ عضویت
    1393-12-09
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    96

    تشکرشده 225 در 103 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام دوست خوبم.
    براي اينکه دوستان بهتون کمک کنند بايد بيشتر از خودتون و خانوادتون و سن و سالتون و نحوه آشناييتون بگيد.
    اگر از اول شما قبول کرديد که با خانواده همسرتون زندگي کنيد که ديگه چاي بحث نيست.
    اما در هر حال اگر شرايط اين طوره شما سعي کن خودت رو با شايط وفق بدي . وقتي آدم فکر مي کنه يا حتي يه چرخي تو سايت بزني مي بيني که هر کسي يه جوري با يه مشکلي که از نظر خودش بزرگه در حال دست و پنجه نرم کردنه.
    مشکل شما خدا رو شکر خيلي حاد نيست. فقط مديريت مي خواد. هي بخودت نگو که بايد مستقل زندگي کنم کاش .. کاش.. اينها زجرت مي ده به نظر من سعي کن اين شرايط رو که در پيش داري مديريت کني تا هم عزيز دل همسرت بشي هم خانوادش .
    بايد سياست داشته باشي . فکر کنم اگه بيشتر توضيح بدي و سوالت رو از دوستان بپرسي بتونن کمکت کنن

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-8-03
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    2,490
    سطح
    30
    Points: 2,490, Level: 30
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من تو باید سیاست داشته باشی. به قول دوستمون به جای اینکه حسرت بخوری و بگی ای کاش. یک فکر اساسی بکنی. با حسرت خوردن و کاش گفتن چیزی درست نمیشه. باید دل شوهرت به دست بیاری تا شوهرت خودش به تو وابسته بشه . حتی اگه خانواده شوهرت خیلی بد هم باشن تو باید ذهنیتت رو مثبت کنی اینطور خودت ارامش میگیری . باهاشون خوب باش دلشون به دست بیار. یکی از راههایی که میتونی دل شوهرت به دست بیاری اینه که با خانوادش خوب باشی.هر چقدر هم ازشون بدت میاد حداقل ظاهرت حفظ کن باهاشون خوب باش .
    موفق باشی

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 خرداد 94 [ 21:43]
    تاریخ عضویت
    1394-3-05
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    41
    سطح
    1
    Points: 41, Level: 1
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از شما
    ولی مشکل اینجاست که من نمیتونم ظاهر سازی کنم کلا اگه کسی رو دوست نداشته باشم نمیتونم وانمود کنم دوست دارم.
    از این ناراحتم که شوهرم تو دوران نامزدی قول داده بود فقط دو ماه با خانواده اش خواهیم بود بعد مستقل میشیم حالا زده زیر همه چیز.
    من 24 سالمه و شوهرم 29 سالشونه قبل ازدواج دوسال نامزد بودیم و الان هشت ماه عروسی کردیم.
    منم میدونم باید آرومتر با مسئله برخورد کنم.
    ولی بیشترین چیزی که میخوام اینه که بفهمم چطور شوهرم رو بیشتر جذب کنم؟؟؟؟؟؟؟ که بیشتر درک کنه این شرایط برای من سخته و تا حرفی زدم فوری در برابرم جبهه نگیره. یعنی چون پدر شوهر ندارم باید تا آخر عمر تحملشون کنم؟
    من خیلی آدم خوشبینی بودم کلا مثبت نگر ولی الان اصلا دریغ از ذره ای خوش بینی به خودم میگم شوهرم که زیر این قولش به راحتی زده حتما فردا قول های دیگه اش رو هم میشینه.

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    هر زنی اگه یه کم سیاست داشته باشه خیلی مسائل راحت تر حل میشد

    اول اینکه به شدت همسرتو به خودت وابسته کن یه مدت جلوی همسرت خیلی محترمانه رفتار کنو از خونوادش بد نگو و اصلا نگو که دلم میخواد مستقل بشم


    مدام شوهرتو تحویل بگیر یادت باشه که این واسه راضی کردن همسرت به مستقل شدن نیست واسه اینه که همسرت عاشقت بشه و یه لحظه اخم تو براش با دور ازجونشون مرگ یکی باشه


    خیلی بهش محبت کن تحویلش بگیر بهش برس باهاش بخند جوری که واقعا به توابسته بشه تو خلوتتون یه زن تمام عیار باش



    قطع وابستگی همسر به شدت زمانبر وطاقت فرساست اعصاب فولادی و صبر ایوب میخواد مخصوصا در مورد مردایی مثل همسر شما که تا یه ذره تحت فشار قرار میگیرن میگن طلاقت میدم



    بعد که مثلا چند ماه این روند رو ادامه دادی از چیزایی که ناراحتت میکنه حرف بزن از اینکه با خونوادش راحت نیستی اینکه پیش اونا نمیتونی لباس هایی که دوس داری
    بپوشی با لب و لوچه اویزون بگو من دلم میخواد با عشقم مستقل باشم


    بعد کم کم اون انرژی که اول بهش میدادی رو ازش بگیر بی حوصله شو بروتو خودت کمتر تحویلش بگیر که واسه دوباره به دست اوردنت تلاش کنه وقتی به اینجارسید مطمئن باش بیشتر به حرفت گوش میده

    ما زنها گاهی یادمون میره زنیم

    یادمون میره که هرچقدر زنی خوب دعوا مرافعه و تهدید بکنه جیغ جیغ بکنه بازم ارومترین مردها بهترشو میتونن انجام بدن


    کدوم زنی میتونه ادعا کنه از یه مرد بهتر میتونه قلدر باشه بهترمیتونه داد بزنه؟


    پس پا نکن تو کفش مردا


    زن باش و از راههای زنونه کمک بگیر


    با مظلوم نمایی

    جوری رفتار کن که مردت حس کنه نیاز هست اینکارو برات بکنه نه اینکه مجبوره

    تا حالا هروقت از موضع بالا و روداری باهمسرم حرف زدم نتیجش فقط دعوامرافعه بوده اما هروقت خودمو مظلوم میگیرمو ازش خواهش میکنم و این حس رو بهش میدم که نیاز دارم اون مشکلمو حل کنه به بهترین شکل خواستم اجرا شده


    شما از اول نباید زیر بار زندگی با خونوادش میرفتی حالام هی نگو توقول دادی زدی زیر قولت

    ان شالله مشکلت حل شه

    - - - Updated - - -

    راستی چرا میگی من نمیتونم ظاهرسازی کنم ؟

    اولا کسی به شما نگفت ظاهرسازی کن و دو رو شو اما فکر نکن این اخلاقتم که هر چی از دلت بگذره نشون بدی خیلی کارخوبی میکنی


    ما ادما هرکدوم باید یه اصولی واسه خودمون تو رفتار داشته باشیم که نباید رفتار طرف مقابل اونوعوض کنه


    مثلا من خودم اصولا به کسی تو روش بی احترامی نمیکنم متلک پران نیست محتی اگه بهم متلک بگن معمولا جواب نمیدم حالا طرفم هرکس باشه و هر طور رفتار کنه من با توجه به شخصیت خودم رفتار میکنم


    شماهم میتونی از کسی خوشت نیاد اما با توجه به شخصیت خودت رفتار کنی ودر ظاهر محترمانه رفتار کنی به وقتشم خواستی میتونی جبران کنی


    من هربار خواهر شوهرمو دیدم یه رفتاری کرده که دلم خواسته خفش کنم امااصلا به روی خودم نمیارم که چقدر عاشقشم اصلا طوری رفتار میکنم که متوجه حرکات سرشار از عقده و نفرتش نمیشم کاملا ریلکس و محترم


    فکر نکن این دورو ایه و شما بگی من نمیتونم دورو باشم


    بگو شخصیت ها متفاوته و من شخصیتم اجازه نمیده مثل اطرافیانم باشم


    من یه خاله دارم خیلی با سلیقه و زرنگه دوتا خواهرشوهر داره یکی ازیکی تنبل تر و شلخته تر


    یه بار خونه خالم بودیم که گفت قراره خونواده شوهرشو دعوت کنه وتوضیح داد که میخواد چه چیزایی درست کنه حداقل 4جور غذا به جز سالادهای مختلفو چیزای دیگه


    مادرم گفت بیکاری اینهمه خودتو میندازی تو زحمت اونا هربار که تورودعوت میکنن میبرن رستوران


    خالم یه حرفی زد که تو خیلی چیزها سرلوحه رفتارم قرار گرفت


    خالم گفت هرکس باتوجه به سلیقه و شخصیتو کلاس خودش رفتار میکنه من که این زحمت هارو واسه اونا نمیکشم واسه کلاس کاری خودمه


    من ازین حرف خالم خیلی خوشم اومد وهمیشم سعی کردم مدنظرم باشه دررفتار با دیگران
    شمام همش نگو نمیتونم دورو باشم پس نشون میدم چقدر ازشون بدم میاد شما صاحب احساست هستی کسی نمیتونه بگه نداشته باش اما میتونی نشون ندی که حداقل اعصابت اروم باشه
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
    ویرایش توسط sahar67 : پنجشنبه 07 خرداد 94 در ساعت 09:36

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-8-03
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    2,490
    سطح
    30
    Points: 2,490, Level: 30
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میتونی ببینی همسرت چه چیزهایی دوست داره. خوب فکر کن مامانش چه کارایی براش کرده تو هم همون کارا رو انجام بده. سر سفره براش غذا بزار براش میوه پوست بگیر نظرشو درباره بعضی کارات بپرس. بگو نظرت برام مهمه. یک مدت امتحان کن واقعا . مثلا با خانوادش خوب باش هیچ گله و شکایتی ازشون نکن. میگن هر مردی یک کلیدی داره به دست زن باز میشه. یک مدت واقعا این کارها رو تست کن. هیچ ضرری نداره.
    همیناست که محبت و وابستگی میاره.

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 مهر 94 [ 22:25]
    تاریخ عضویت
    1393-12-06
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    1,050
    سطح
    17
    Points: 1,050, Level: 17
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 24.0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوست عزیز اصلا با دعوا و تندی با شوهرت حرف نزن و خواسته هاتو با ارومی و عشق بهش بگو جوری که بهت حق بده
    اگر خانوادش کاری کردن که ناراحت شدی اصلا به روی شوهرت نیار اگرم خواست از دلت دربیاره بگو من ناراحت نشدم چونکه اونام از خانواده خودمن
    جوری به شوهرت وانمود کن که خانوادشو دوست داری و از اینکه با هم زندگی میکنین و تنها نیستی خوشحالی یک مدت که گذشت به صورت غیر مستقیم بگو که خیلی خوبه که باهمزندگی میکنیم ولی خب دوست دارم طعم زندگی دو نفره رو هم بچشم و...


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 18 آذر 96, 15:52
  2. درخواست آشنایی یک فرد اینترنتی ، من هم تمایل به آشنایی بیشتر با ایشون دارم اما نمیدونم چطوری موافقت خودمو اعلام کنم
    توسط مهندس خانوم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 29 فروردین 93, 23:57
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: جمعه 22 فروردین 93, 19:19
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55
  5. قرار ملاقات .آشنایی اینترنتی
    توسط hania در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: جمعه 20 مرداد 91, 23:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.