به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 00:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    175
    امتیاز
    4,145
    سطح
    40
    Points: 4,145, Level: 40
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    462

    تشکرشده 404 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مطرح کردن شغلم (محیط کاری مردانه ) با خواستگار

    سلام. جدیدا خداحافظی کرده بودم از تالار اما فکر میکنم سوالم رو اینجا مطرح کنم بهتره.

    من هنوز با خواستگارم صحبت نکردم.

    فعلا بیکارم اما به زودی پیدا میکنم. سابقه ی کارم بدک نیست. در واقع فعلا فقط تدریس میکنم و مغازه

    ام رو دارم اما شرکتی که میرفتم دیگه نمیرم. منظورم از بیکاری نرفتنم به شرکته و برام مهمه که برم.

    دانشجو هم هستم.

    متاسفانه همون طور که میبینیم جامعه طوری شده که خیلی کم خواستگاری پیدا میشه که درک کنه

    یک زن که تمام عمر تلاش کرده باید شاغل باشه و در مسیر تلاش ادامه بده (در محیط کار مردانه وگرنه

    معلمی که کار مورد پسند آقایون برای خانم هاست)

    محیط کاری من به خاطر رشته ی تحصیلیم مردانه است. به کارم علاقه مندم.

    من از دوستانی که اهل فن صحبتن میخوام که بهم راهی یاد بدن که بتونم به یک آقا نشون بدم که

    حجاب فقط چادر نیست هر چند چادری ام و نشون بدم حجاب رفتار بسیار ارجح تره.

    در واقع میخوام ایشون متوجه بشن که محیط کاری مردانه برای من جای خطرناکی نیست.

    من از هیچ آقایی به خاطر هیچ چیز و عقایدشون تو جامعه ی ایرانی گله مند نیستم و کاملا متوجه

    هستم که تو اطرافم چی میگذره. فقط میخوام که خودم رو به بهترین حالت با این شرایط وفق بدم.

    دو راه پیش رو دارم :

    کلک زدن، اینکه بگم من نمیخوام برم سر کار و بعد از ازدواج تمام تلاشم رو برای رفتن سر کار انجام

    بدم.

    خواستگارم رو قانع کنم.

    چه سوالاتی میتونه شخصیت خواستگار من رو درباره ی اینکه اهل قلمبه سلمبه حرف زدنه یا نه واقعا

    پای حرفش هست برسونه. فقط با شناخت طولانی ممکنه یا برم سراغ دوستاش؟

    در ضمن من قرار نیست از حقوقم به همسرم چیزی بدم مگه تو شرایط بحرانی. یعنی به خاطر

    تجربیاتی که دوستام دارن و همسرانشون به جای رفتن سر کار خانم هاشون رو میفرستن سر کار

    واقعا ترسیدم وگرنه برام مهم نیست اگه برای زندگی خودم خرج میشه در واقع بحث مادیات نیست

    بحث سو استفاده است.

    من توقع ندارم همسرم پا به پای من تلاش کنه فقط من نمیتونم خونه نشین بشم هر روز هر روز و هر

    روز. کار شرکتی منم خیلی مهمه احساس میکنم بقال بودن یا آرایشگری داشتن فقط برای پوله اما

    رفتن به دنبال استعدادهام برام مثل تحقق خوده. هدف تحصیلیم و زندگیمه در واقع به خاطر پولش

    نمیرم. از یه جا دیگه پول درمیارم.

    فقط باید شانس بیارم یا میشه با صحبت کردن و قانع کردن یا هر ترفنده دیگه ای کاری از پیش ببرم؟

    دوستان اگه کمک میکنید لطفا تو تایپیک من با هم بحث نکنید سوالم برام مهمه.

  2. کاربر روبرو از پست مفید شکوه تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (یکشنبه 10 خرداد 94)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام شکوه جان

    به نظر من خودتم فن بیان خوبی داری و میتونی منظور واقعیتو به خاستگار برسونی.

    بعدم توی خاستگاری که تو نمیخوای طرف رو قانع کنی.به هر حال اون هم اعتقادات خودش رو داره.یکی دوست داره همسرش خانه دار باشه.یکی دیگه میخواد خانومش

    شاغل باشه حتما.

    تو قراره خود واقعیتو نشون بدی به طرف.

    از من میشنوی در کل همه حرفهات رو با ملایمت و خوشرویی بزن.خیلی نمیخواد ایده آل گرایانه حرف بزنی.

    مثلا میتونی بگی دوست داری علاوه بر مسوولیت های خونه و زندگی به یه شغلی که استعدادهات رو توش نشون بدی هم مشغول بشی.

    و بگو معتقدی بودنت در محیط کار باید با حفظ کامل حریم ها باشه.من خودم به خواستگارام میگفتم که توی محیط کار رفتارم با همکارهای مرد کاملا با رعایت حد و حدود

    و حریم هاست و طوری رفتار می کنم که بقیه هم حد و حدود خودشون رو بدونن.

    در کل همه حرفهات رو با آرامش و روی خوش بزن.و بیشتر از اونی که صحبت کنی شنونده باش.

    در مورد شخصیت خاستگار هم شناختی که خودت به دست میاری به اضافه تحقیقات باید با هم باشه.

  4. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    بانوی آفتاب (یکشنبه 10 خرداد 94), شکوه (سه شنبه 05 خرداد 94), شیدا. (سه شنبه 05 خرداد 94)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام،

    دو راه پیش رو دارم :
    کلک زدن، اینکه بگم من نمیخوام برم سر کار و بعد از ازدواج تمام تلاشم رو برای رفتن سر کار انجام بدم.
    خواستگارم رو قانع کنم.
    راه اولتان، به چاهی عمیق ختم می‌شود.
    راه دومتان(قانع کردن)، هم معمولا جایی در خواستگاری ندارد. مگر هنگامی که تا حد زیادی تفاهم داشته باشید و در انتها قصد برطرف نمودن اختلافات "جزئی" را داشته باشید.
    شما بهتر است با فردی ازدواج کنید که خود موافق این روند باشد.
    برای تعیین راستگویی جناب خواستگار: در جلسه خواستگاری نظر خود را عنوان نکنید و با پرسیدن چند سؤال، ابتدا نظر و عقیده ایشان را بسنجید. نحوه انتخاب و پرسش سؤال‌ها در سنجش عقیده حقیقی جناب خواستگار تاثیر دارد. در این مورد چند تاپیک داریم. همچنین از مشاور نیز بهره بگیرید.

    در ضمن من قرار نیست از حقوقم به همسرم چیزی بدم مگه تو شرایط بحرانی.
    در این مورد هم باید به دنبال ازدواج با فردی باشید که اعتقاد او نیز همین باشد. بحث، توافق و ... چندان چاره‌ساز نیست. نظر خود را عنوان نکنید و به دنبال سنجش نظر خواستگار باشید.

    فعلا بیکارم اما به زودی پیدا میکنم. سابقه ی کارم بدک نیست. در واقع فعلا فقط تدریس میکنم و مغازه
    ام رو دارم اما شرکتی که میرفتم دیگه نمیرم. منظورم از بیکاری نرفتنم به شرکته و برام مهمه که برم.
    دانشجو هم هستم.
    +
    در ضمن من قرار نیست از حقوقم به همسرم چیزی بدم مگه تو شرایط بحرانی
    از روی ظاهر این جملات نمی‌توان با قطعیت نظر داد. اما اگر قرار است که این کارها بیشترِ وقت شما را بگیرند، آن‌وقت باید توصیه کنم که ابتدا مقدار بیشتری در مورد ازدواج، هدف آن، حقوق همسر، حقوق فرزندان و ... مطالعه و تفکر کنید و سپس به دنبال ازدواج باشید.

    موفق باشید.

  6. 6 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (شنبه 09 خرداد 94), واحد (یکشنبه 10 خرداد 94), بی نهایت (سه شنبه 05 خرداد 94), بانوی آفتاب (یکشنبه 10 خرداد 94), شکوه (سه شنبه 05 خرداد 94), شیدا. (سه شنبه 05 خرداد 94)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    زندگی مشترک و اسمش هم روش هست . یعنی شریک شدن زن و شوهر در تمام موارد.

    شاید حتی اگر وارد زندگی شوید حاضر باشید همه کاری برای زندگی تون بکنید این در شرایطیه که ببینید تلاش و گذشت در زندگی دو طرفه هست.

    گفتن این موارد شناخت خوبی به خواستگار نخواهد داد. سعی و تلاشتون را بذارید روی شناخت بیشتر ایشون و دیدگاهشون راجع به کار کردن زن.

    به این نکته توجه کنیم که نقش اصلی یک زن در زندگی مشترک کار کردن و درآمد زایی نیست و با این دیدگاه غلط به استقبال خواستگارها نروید.

  8. 3 کاربر از پست مفید بی نهایت تشکرکرده اند .

    واحد (یکشنبه 10 خرداد 94), شکوه (سه شنبه 05 خرداد 94), شیدا. (سه شنبه 05 خرداد 94)

  9. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    گفتی انشاله با مشکلات زندگی مشترک به تالار برگردم، یه روز نشده با مشکلات خواستگاری برگشتی انشاله که خیره

    به هر زبونی به خواستگار بگی من می خوام تو یه محیط مردونه شرکتی کار کنم و الانم کارم تدریس و اداره مغازه است و پولم را هم نمی خوام بیارم تو زندگی مشترک
    می ذاره می ره.

    مگر این که خودش مورد داشته باشه. مرد سالم پیدا کن. آدمی که سالمه، زندگی سالم می خواد.

    من حاضر نیستم با مردی زندگی کنم که قبول کنه من کار کنم و پولم را هم بردارم برای خودم و محلش هم نذارم !!!!!! لابد من براش مهم نیستم که اصلا براش مهم نیست چیکار می کنم.

    اگر مرد بودم هم حاضر نبودم زنی بگیرم که بخواد صبح تا غروب خونه نباشه و شب با من بیاد خونه ولی مخارج خونه و زندگیش با من باشه. یعنی من 24 ساعت در خدمت اون زندگی باشم و خانم سه ساعت غروب با من زندگی مشترک داره. از صبح تا غروبش مال خودشه تنها !!!!!
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. 7 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    alireza198 (شنبه 09 خرداد 94), واحد (یکشنبه 10 خرداد 94), آنیتا123 (سه شنبه 05 خرداد 94), بی نهایت (سه شنبه 05 خرداد 94), بانوی آفتاب (یکشنبه 10 خرداد 94), بابک 1369 (یکشنبه 10 خرداد 94), شکوه (سه شنبه 05 خرداد 94)

  11. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 00:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    175
    امتیاز
    4,145
    سطح
    40
    Points: 4,145, Level: 40
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    462

    تشکرشده 404 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    ممنون نظر دادین.

    از خوندن پستهای همگی و برداشت هاتون کاملا متوجه عجول بودن خودم شدم. خیلی ممنون. فقط میخوام جلسه ی اول خواستگارم وحشت نکنه از خواسته های من :) حداقل منو

    بشناسه بعد فرار کنه!!! :) البته باور کنید مشکل این جاست که من متاسفانه تا به حال خواستگاری که موافق شرایط کار خانم ها نه من!!! باشه نداشتم.

    ازدواج درست و به موقع مهم تر از کاره. قبول دارم. اما....

    هر بار که خواستگار برام اومده گفتم نمیخوام کار کنم برای همین جلسه ادامه پیدا کرده!! البته فکر میکنم و بعد حالا جواب منفی از من یا بیشتر خانواده ی پسر شنیدم. چون اصولا همون

    جلسه ی اول آقا مطرح میکنن که من دوست ندارم خانومم شاغل باشه. در واقع تا به حال که این جور بوده در صد درصد مواقع. اما این آقا رو دارم به خاطر شغلش یعنی هم شغل خودم

    بودن پیش بینی میکنم. چون ندیدمشون.

    مطمئنم حرفهاش یکی از موارد زیر خواهد بود (تجربه میگه)

    ببینید وقتی خواستگار یک سوال رو مستقیما بیان میکنه من نباید مستقیم جواب بدم؟ فکر میکردم باید مستقیم جواب بدم.

    من در جواب این سوال های مستقیم جواب های داخل پرانتز رو دارم. البته این بحث کاره چون برام مهمه اینجا میگم.

    1-من علاقه ای به اشتغال همسرم تو این محیط کاری ندارم.خودتون که میدونید. (جواب من :1- من هم معتقدم جای خانم اینجا نیست 2- فکر نمیکنید بهتره کمی تجدید نظر کنید شاید این

    نگاه شما به خاطر رفتار سبک سرانه ی بعضی از خانم هاست در حالی که من خانمی هستم که رفتارم و حد و حدود خودم رو میشناسم نباید همه رو با یک چشم دید و شما بنده رو

    نمیشناسید بهتره کمی صبر کنید )

    2-من خودم درآمد کافی دارم و نیاز به حقوق همسرم ندارم.(جواب من:1- بله من میدونم که نیازی ندارید الحمدالله و این برای یک زن مایه ی افتخاره که همسری توانمند داشته باشه اما

    1- من هم معتقدم زن با کار فقط خودش رو خسته میکنه و وظایف همسری به اندازه ی کافی سنگین هست و حق با شماست 2- من معتقدم درآمد مستقل برای زن صرفا به عنوان

    داشتن پول نیست بلکه به معنای استقلال و اعتماد به نفسه بنابراین من فکر میکنم درآمد زن امری الزامیه و فکر میکنم شما با روحیه ی خانم ها آشنا نیستید، خانم ها برای خودشون

    نیازهایی دارند که داشتن درآمد برای خودشون باعث میشه لطمه ای به اقصاد خانواده نزنن همیشه زن شاغل قدردان تره چون سختی کار رو میچشه و همینکه درآمد همسر رو به عنوان پس

    انداز خانواده برای امور مهمی مثل خریدن خونه میدونه نه مسائل جانبی و در کل میبینید که به نفع خانواده است)

    3-من معتقدم خانم اگه هم کار میکنه در محیط خونه باشه تا بیرون.(جواب من 1- بله من هم موافقم چون محیط بیرون کمی برای یک خانم خطرناکه 2- اگه کار در خونه منافاتی با پیشرفت زن

    نباشه چه بهتر. چون اصولا زن ها به کار با نگاه اقتصادی صرف توجه ندارن. اینکه تو خونه کار بشه برای مشغولیت خودش خوبه اما اگه راهی برای شکوفایی استعدادها نباشه به نظر

    من زن شاغل نباشه بهتره بنابراین کار در خونه شرایط خودش رو داره که برای همه مناسب نیست و باید قبول کرد نسخه ی واحد برای تمام روحیات پیچیدن اشتباهه )

    میتونم بگم از این حرفا صد درصد یکی رو خواهم شنید. فقط نمیدونم این حرفا رو الکی بگیرم یا جدی. چون من همیشه موافقت میکنم با هر چه که آقا گفت بعد کم کم شروع میکنم به گفتن

    نظرات صددرصد مخالف خودم اون هم با حوصله و قدم به قدم.

    یعنی من موقعی که آقا مطرح کرد حالا نه بحث کار بلکه هر بحثی که با من مخالف بود حرفش رو جدی بگیرم و کار فعلی من یعنی موافقت صد درصد برای فرصت بیشتر دادن خوش خیالیه

    خامه؟ به ضرر خودم دارم عمل میکنم یا نه؟ من همیشه پایه ی اصلی رو روی انعطاف پذیری طرف مقابل میذارم. یعنی من وقتی میگم موافقم با حرفتون، به خاطر اینه که دنبال اون انعطاف

    پذیریم وگرنه که خودم میدونم مخالفم. این کار من چقدر درسته؟

    ببخشید میدونم پستم یکم تکرار پست اولمه اما خواستم بگم من دنبال ازدواجم و میدونم که معامله است میدونم طرفم با من صادق نیست و من باید بدوام که بشناسمش و دارم تمام

    تلاشمو میکنم که همه چیز رو با هم داشته باشم، همسری خوب و زندگی خودم. اگه همسرم رو مناسب پیدا کنم قطعا تو بحث حجم کارم تجدید نظر میکنم. انعطاف دارم اما یه سری ترسا

    مثل ترس از طلاق و ... نمیذاره که راحت بگم من بین همسر و شغل فقط همسر میخوام. مطمئنم کاملا من رو درک میکنید. واقعا ازدواج مسئله ی گنگیه. شزایط خانواده ی خودم جوری

    نیست که نه بتونم ازدواج کردنم رو زیاد به تعویق بندازم نه اینکه بعد ازدواج دست از پا درازتر برگردم.

    راست میگید زندگی که کار نیست فقط. نگران اینکه نمیدونم کار یا زندگی جایگاهشون چیه نباشید درک میکنم و میدونم جایگاه ازدواج برتره اما داشتن همه چیز در کنار هم واقعا وسوسه

    کننده است. دنبال اینم که تا حد ممکن امتیازهای دلخواهم رو بگیرم.

    فکر میکنید حالا که من بحث انعطاف پذیری آقا رو فرض اصلی گرفتم و تمامی صحبتام رو بر اون اساس گرفتم چه چیزی میتونه به من آسیب بزنه و اشتباهات من کجا خواهد بود؟

    کلا این دیدگاهم خیلی غلطه؟

    ممنون که راهنمایی میکنید. اگه میشه چند تا سوال به عنوان خواستگار از من بپرسید :) و نظرتون رو به جواب من بگید.

    ممنون.

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    اینطور سوال و جواب اون بنده خدارو به این فکر می ندازه که شما با یه بچه طرفیدواول تایید و بعدنفی و ایجاد تناقض تو کله اون بنده خدا.
    این چیزارو باید تو زندگی جلو برید و با نیم شناختی که از قبل از مردتون دارید درخواست کنید.به مرور تو زندگی اگه اعتمادش جلب بشه احتمالا مخالفت نمیکنه.
    هر چند من به عنوان یه مرد عمرن بزارم زنم بره سر کار.به خیلی دلایل.
    زندگی رو اینقد برد و باختی و با مشکلاتی که تو این سایت دیدید تو ذهنتون جلو نبرید اگه نه حتما سرتون میاد...

  13. 2 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    بابک 1369 (یکشنبه 10 خرداد 94), شکوه (چهارشنبه 06 خرداد 94)

  14. #8
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 خرداد 94 [ 00:02]
    تاریخ عضویت
    1393-9-18
    نوشته ها
    175
    امتیاز
    4,145
    سطح
    40
    Points: 4,145, Level: 40
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registeredTagger First Class
    تشکرها
    462

    تشکرشده 404 در 152 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    ممنون آقای دنی به خاطر لطفتون. بله شما اگه دوست دارید همسرتون شاغل نباشه خوب من درک میکنم حتما تجربیاتی داشتین یا به هر حال از یک جایی نشات داره این تفکر. متاسفانه من بابام هم مخالفه که من برم سر کار و تو کل فامیلمون هم همین

    جوری ازدواج میکنن اما متاسفانه سر تعصب هست و هیچ منطقی و فکری پشت حرفشون نیست. جمله ی رایج که همیشه هم میگن به جای حرف منطقی اینه که دخترایی که شاغل نیستن ترگل و ورگلن ولی شاغلا نه یا لاغر مردنین یا عصبی :) البته خوب به عنوان

    متلک به من میگن چون مخالفن و من از سر حسودی این رو برداشت میکنم وگرنه اصولا همه هم میتونن لاغرباشن اگه غذا نخورن و هم عصبی باشن اگه مثلا حسود باشن یا سرخورده

    باشن و ....

    اما خوب متوجه تفاوت شخصیتا نیستن. بنابراین چون من حرفشون رو غیر منطقی میبینم و صرفا مشکلات شخصیتی خودشون، حرفشون برام مهم نیست اگه منطقی متوجه بشم

    که چرا یه خانم نباید بره سر کار قطعا تجدید نظر میکنم.

    بله سایت و مخصوصا این بحث های کتک کاری و مهریه خیلی رو من اثر داره.

    واقعیتشو بخواید من با همه همین طور صحبت میکنم. چون تمام سعیم ایجاد آرامشه. فکر نمیکردم یک نفر فکر کنه من بچه حسایش میکنم. ممنون از تذکر عالی تون . من دوست ندارم

    کسی چنین فکری بکنه.

    من منطقم برای رفتارم اینه که همه مثل همیم و یه سری خلاها درونمون داریم یعنی هیچ کس انسان کامل نیست. اصولا عصبانیت از همین خلا ها درمیاد . وقتی میشه با آرامش و حوصله

    مسئله ای رو حل کرد چرا باید من بیام جوری رفتار کنم که احساس عصبانیت فرد مقابلم رو بیدار کنم؟ لازمه بعضی موقع ها قاطع بود ولی تو خیابون و سر کار. نه تو خونه و برا خانواده. مگه

    حرفم اشتباهه؟ کجاش اشتباهه؟

    خانم مسافر زمان گفتن من با این کارم دارم خودم رو بدبخت میکنم. نمیفهمم چرا؟

    بحث من اصلا از موضوع خواستگاری و کار خارج شده تو ذهنم. دارم احساس میکنم اشتباه رفتاری دارم. احساس میکنم فکرم اشتباهه. باید تو این مواقع قاطع باشم.

    آقای دنی زندگی واقعا بردن و باختنیه :) خدا به همه اختیار عمل داده برا بردن استفاده نکنیم باختیم. برای همینه که من میخوام یاد بگیرم درست رفتار کنم که نبازم. شما

    خودتون تجربه ای دارید که تو زندگیتون همین جوری خوشبختی بیاد سراغتون یا نه حاصل کار خودتون بوده؟ بحث تولد تو ایران نه ها :) مثلا موقعیت کاری و درسی و ...

    ازدواج هم همین جوریه باید نهایت تلاش برا بردن بشه. اما تلاش درست. فکر میکنم من اشتباهات زیادی دارم . امیدوارم با تذکرات دوستان بتونم حلشون کنم.
    ویرایش توسط شکوه : چهارشنبه 06 خرداد 94 در ساعت 16:43

  15. کاربر روبرو از پست مفید شکوه تشکرکرده است .

    Mr DaNi (شنبه 09 خرداد 94)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    به نظر من شما باید کسی رو پیدا کنید که مشکلی با کار کردن شما نداشته باشه نه اینکه قانعش کنید.
    مثلن خود من هر چقدر هم منو قانع کنن و حتی موافق بشم با نظر شما در رابطه با سر کار رفتن باز پس ذهنم درگیره.
    حالا بحث من برا سر کار نرفتن خیلی چیزاس که فک کنم شما باهاش درگیر نشدید.
    استرس توی کار و همینطور محیط و رفتارایی که با خانوما میبینم.از طرف دیگه با خیلی از خانوما صحبت کردم کار براشون حکم نبودن تو خونه و کم شدن کنترلها و آزادی رو داره که ما هنوز
    باهاش سازگاری کامل رو نداریم.بحث زیاده.خیلی دلایل دیگه
    ببین من به یه نتیجه ای هم رسیدم.اینکه تو این سایت حضور زیاد باعث خرابی ذهن میشه.هر چقدر هم که بگیم نه ولی مطمینا تاثیر میزاره.
    به نظر من یه ذره فاصله بگیرید .ببینید اینجا انواع و اقسام مشکلات هست ولی ما فک میکنیم اگه ازدواج کنیم ممکنه همه این مشکلات برای ما بوجود بیاد.
    به نظرم فقط باید از مهارتهای زندگی اینجا آموزش ببینیم و زیاد تو مشکلات نباشیم.

  17. 2 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    افسونگر (جمعه 29 خرداد 94), شکوه (شنبه 09 خرداد 94)

  18. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شکوه نمایش پست ها

    البته باور کنید مشکل این جاست که من متاسفانه تا به حال خواستگاری که موافق شرایط کار خانم ها نه من!!! باشه نداشتم.

    ازدواج درست و به موقع مهم تر از کاره. قبول دارم. اما....


    اما خواستم بگم من دنبال ازدواجم و میدونم که معامله است میدونم طرفم با من صادق نیست و من باید بدوام که بشناسمش و دارم تمام

    ترس و بدبینی و حس ناامنی تا حدی توی نوشته های مختلفت دیده می شه. موضوع تا این حد هم سیاه نیست که شما بگی طرفم با من صادق نیست و خودم باید افکار واقعیش را کشف کنم! گاهی اوقات اون چیزی که ما بهش می گیم دروغ، ناشی از برداشتهای متفاوت ما، شخصیتهای متفاوت ما، خانواده ها و فرهنگهای متفاوت و ... است.


    تلاشمو میکنم که همه چیز رو با هم داشته باشم، همسری خوب و زندگی خودم. اگه همسرم رو مناسب پیدا کنم قطعا تو بحث حجم کارم تجدید نظر میکنم. انعطاف دارم اما یه سری ترسا مثل ترس از طلاق و ... نمیذاره که راحت بگم من بین همسر و شغل فقط همسر میخوام. مطمئنم کاملا من رو درک میکنید.

    یه جا گفته بودی برای رشد و شکوفایی استعدادهام قصد کار کردن دارم
    اینجا به نظرم یه لایه دیگه را باز کردی و ترس از طلاق و فقر و .... را دلیل کار کردنت گفتی.


    راست میگید زندگی که کار نیست فقط. نگران اینکه نمیدونم کار یا زندگی جایگاهشون چیه نباشید درک میکنم و میدونم جایگاه ازدواج برتره اما داشتن همه چیز در کنار هم واقعا وسوسه
    کننده است. دنبال اینم که تا حد ممکن امتیازهای دلخواهم رو بگیرم.
    ممنون.
    سوال جوابها و سخنرانیها که گفتی برای کلاسهای درسی هست، نه برای جلسه خواستگاری.
    آموزشش که نمی خوای بدی، نظرت را قراره بگی.

    اگر هدفت حفظ کار و داشتن استقلال مالی در کنار رشد و شکوفایی هست، لازم نیست خواستگارت را اینقدر بترسونی.
    یک شغل نیمه وقت هم می تونه شما را به این اهداف برسونه.

    اغلب شغل ها امکان تعدیل کردن شرایطشون هست. به جای رفتن به کارگاه، می شه تو دفتر شرکت بود. می شه تو همون زمینه تدریس کرد و خیلی راههای دیگه.
    من تصوری از محیط مردونه کار شما ندارم. محیط مختلط منظورتونه یا مردانه صرف؟ یعنی شما تنها زن تو این شغل و صنعت هستی؟
    مردانه که می گید آدم حس می کنه یه گروه فضانورد می خوان بفرستن فضا و شما تنها زن بین اونا هستید. ناخودآگاه آدم یه قدم می ره عقب که تامل کنه.


    استقلال مالی و شکوفایی الزاما به شاغل بودن نیست. شاغل بودن یه راه عمومی پر رفت و آمد برای این منظوره.
    از راه کم رفت و آمد هم می شه به همون هدف برسی.

    ----------------------------------------
    متنهات پارگراف بندی نداره و خوندنش سخته.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : یکشنبه 10 خرداد 94 در ساعت 11:28

  19. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    (آسمانی آبی) (یکشنبه 10 خرداد 94), واحد (یکشنبه 10 خرداد 94), شکوه (یکشنبه 10 خرداد 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.