شوهرم حیلی شکاکه تا سرکوچه هم نمیتونم برم به حرف زدنم وحتی نگاه کردن به مردهای فامیل هم گیر میده از ترسم جرات نمیکنم سرمو بالا بیارم چون سریع بهم تهمت میزنه تو به غلانی نگاه عاقشانه میکنی درصورتی که خودش باهمه راحته ولی من کمکم دارم منزوی میشم یه دختر ۴ ساله هم دارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)