خودم ۲۳ سالمه شوهرم ۳۰ سالشه ' سه ماهه باهم ازدواج کردیم دوران عقدمون یکسال و نیم طول کشید ' تو این مدت مشاجره زیاد داشتیم ' اختلاف نظرهامون خیلی بوده ' حتی یک بار به خانواده ها کشید شوهرم خیلی بهونه گیره ' به همه کاره من کار داره ' به اشپزی ' خانه داری هر کاری من انجام می دم می گه اشتباهه مدل من درسته ' خیلییی اهل مظلوم نمایی هست ' کاری می کنه که حتی بعضی موقع ها فکر کنم تمام تقصیر ها گردن منه '
به خاطر دعوا های زیادی که باهم داشتیم رومون بهم باز شده ' الان دو هفته هست واسه موبایلش رمز گذاشته اگه بگم چرا این کار رو کردی می گه به تو چه ربطی داری '
اگه بره بیرون دیر بیاد خونه بگم کجا بودی می گه مرد که واسه بیرون رفتن از زن نباید اجازه بگیره ' به نظرتون این زندگی درست بشو هست ' واقعا گیج شدم نمی دونم چی کار کنم
از طرفی نمی تونم به مامان و بابام بگم چون اگه به اون بگن بیا تو ضیح بده راحت گریه می کنه و دروغگویه ماهریه
- - - Updated - - -
حتی یک بار هم که اومد خونمون به جای اینکه در مورد اصلا مساله صحبت کنه با نامردی به بابام گفت یک بار پشت سرتون این حرف رو زده کاری کرد کلا اصلا مساله فراموش شه راحت دروغ و راست رو قاطی کرد با گریه همه حرفاش رو باور کردن من تو بین خانواده ام همه می گفتن من هیچ موقع دروغ نمی گم کاری کرده که اعتبارم زیر سوال بره ' واقعا نمی دونم باید چه کار کنم توروخدا کمکم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)